اتحاد با اسلامگرا هایی مثل بنی صدر در اپوزیسیون به اصطلاح آزادیخواه ایران یعنی آزادیخواهی را از اپوزیسیون بیرون راندن. ایشان همان اسلامگرای همکار خمینی هستند که به دروغهای تازه شان رنگ دموکراتسی زده اند.دموکراسی پیشرفته تر «ولایت» مردم و مسخ کردن آزادیخواهی و دموکراسی کار امروز ایشان است. نمیدانم اپوزیسیون ایران واقعاً آزادیخواهی را میداند و می طلبد یا باز هم همان فاجعه های قبلی اتفاق خواهد افتاد و دشمنان آزادی با نفوذ در اردوی آزادیخواهان تفرقه خواهند افکند. آیا اسلامگرایان همکار خمینی، در جهت توجیه گذشته ی شوم همکاری شان با خمینی به مغلق گوییها و اصطلاح بافیهای سطحی دموکراسی پیشرفته تر «ولایت» مردم و دموکراسی موهوم دینی و افسانه پردازیهای حقوق بشر اسلامگرایی و خیالپردازیهای توهمی حقوق شهروندی اسلامگرایی رحمانی پرداخته اند و یا صرفاً چیزهایی را می گویند که طی جنایتهای فاجعه بار نظام جنایت محور جمهوری اسلامی خمینی _ بعضی مواقع با همکاری نزدیک و اعمال مستقیم وحشگیریهای نظام دیکتاتوری اسلامی و بعضی مواقع با همکاری همراه با سکوت فاجعه بار در برابر جنایتهای اسلامگرایان بنیادگرا _ درست تصور میکردند؟ در هر صورت، الفاظ پر طمطراق و اصطلاح بافی های سطحی و تظاهرشان به دموکراسی خواهی نباید مانع توجه ما به حرف های احمقانه ای بشود که می زنند. اسلامگرایان بیرون انداخته شده از دامان خمینی و خامنه ای، با مغلق گوییها و لفاظی های پوچ و اصطلاح بافیهای سطحی و با تکرار بی پایان الفاظ پرطمطراق و با ابهت، خودشان را به نمایش می گذارند و می خواهند ما را مسحور و افکارمان را مغشوش سازند. آنها با تشبث به آزادیخواهی و مغشوش کردن عقل می خواهند در آب های گل آلود ماهی گیری کنند و آسیب هایی که در گذشته وارد آورده اند به راستی مشمئز کننده است. باید با تلخی به یاد آوریم که در دوران منتهی به فاجعه ی قدرتگیری خمینی، دکتر بختیار عواقب فاجعه بار اسلامگرایی و پیروی از خمینی را به روشنفکران و انقلابیان آن دوران گوشزد کرد، اما با بی توجهی این گروهها و به دلیل غلبه ی هیجانات بر عقلانیت انتقادی مردم ایران در آن دوران کوتاه نخست وزیری ایشان، صدای آزادیخواهی ایشان به جد گرفته نشد و بدبختانه اسلامگرایان به قدرت سیاسی دست یافتند و روزگار همه ی ایرانیان را تیره و تار کردند. دغلبازیهای امروزی اسلامگرایان رانده شده را با محک این تجربه ی تاریخی نیز می توان سنجید که اسلامگرایانی که راه پس و پیش را بسته می بینند، سعی دارند با گسترش دغلبازیهای جدید اسلام سیاسی شان و انتشار دروغهای دموکراسی پیشرفته تر «ولایت» مردم و دموکراسی دینی و حقوق شهروندی اسلام رحمانی و … از هیجانات سیاسی و عواطف انسانی و آزادیخواهانه ی مردم ایران، بار دیگر سوءاستفاده کنند تا به اهداف شومشان برسند. اما برخی از ما عادت کرده ایم که دلقکان را به جد بگیریم و این اشکال کار ماست. و این واقعیت، شاید بیش از آنکه رسوایی آور باشد مضحک است. و اینکه برخی سعی می کنند تبهکاران سیاسی مکار را هم سطح آزادیخواهان واقعی جا بزنند، امر واقع وحشتناکی است. جدی ترین دلقک ما، دلقک سال 57 ما، رهبر اسلامگرایان، دمار از روزگار مان درآورد و برخی از ما هنوز دنبال شاگردان آن موقع این دلقک، که امروز برای خود استادی شده اند، می رویم. مسلم اینکه اپوزیسیون آزادیخواه ایران هنوز از بزرگترین مشکل سر راه آزادیخواهان عبور نکرده است. بزرگترین مشکل آزادیخواهان واقعی در مقابله با دشمنان آزادی همیشه این بوده است که: *« کسانی که بر آزادی شوریده اند همیشه به این شیوه و حیله متشبث بوده اند که: «باید از عواطف سود جست نه اینکه نیروی خود را در کوشش بیفایده برای نابود کردن آن به هدر داد». ارجمندترین اندیشه های بشردوستان اغلب با هیاهو مورد تصویب و تحسین غدارترین دشمنانشان واقع شده است و این دشمنان توانسته اند از این راه در لباس دوستی و همپیمانی به اردوی بشردوستان نفوذ کنند و تفرقه و اغتشاش بیفکنند. به یاری این روش رخنه زنی و تفرقه اندازی و اغتشاش افکنی در اردوی بشر دوستان، کم کم ستون پنجمی از روشنفکران در آن اردو ایجاد شد که چون عمدی نداشت و ندانسته عمل می کرد، دو چندان مؤثر می افتاد. »* آیا ما از اشتباهات خود و دیگران، یاد می گیریم؟ آیا اپوزیسیون آزادیخواه ایران به سطح سنجشگری و نقادی آگاهانه در عملکردش رسیده است؟
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو