بیش از یک قرن کوشش و استقامت ایرانیان برای استیفای حقوق خویش در حال به بار نشستن است و اینک به نظر می- رسد که مام وطن آبستن انقلابی چشم گیر است. ایرانیان در سه انقلاب (مشروطه، ملی کردن نفت و انقلاب ۵۷) که ریشه در حقوق انسان داشته و در هر یک به ستونی از استبداد حاکم تاختند و آنها را از میان برداشتند و اینک زمان ضربه نهایی به تک ستون خیمه استبداد کهنه استسلام فرا رسیده است. همان که همواره توجیه گر خشونت و ترویج کننده ی زور و تخریب بوده است.
با نگاهی آزاد به اعتصابات و اعتراض ها و کارزارهای جسته و گریخته از سویی و افزایش خشونتهای کور مستبدان از شلاق و سیاه چال و ترور و فساد و دروغ های پی در پی از سوی دیگر به روشنی می توان دریافت که انقلاب پیش رو انقلاب “حقوندان” است. “حقوندی” واژه ای آشناست که همه انسانهایی که خود را بر حق، خلق شده می دانند و صاحب حقوق و مسئولیت خویش می پندارند، بر آن استوار خواهند ماند. در این هنگامه نابودی استبداد، مستبدان در تلاشند که هست و نیست مام میهن را با خود به ورطه نابودی بکشند. اما حقوندان سرزمین مادری یک به یک و دو به دو خویشتن را می یابند و با یکدیگر دست برادری می دهند و بر پیمان خویش تا پای جان و تا پیروزی نهایی استوار خواهند ماند تا به راستی و درستی طعم گوارای زندگی در حق، استقلال و آزادی و رشد بر میزان عدالت را بچشند.
کارگر و معلم، دانش آموز و دانشجو، کاسب و پیشه ور، روزنامه نگار و طلبه و نویسنده و حقوقدان، سرباز و سردار، دختر و پسر، مرد و زن، پیر و جوان، هنرمند و صنعتگر، خواهر و برادر و هموطن با هر تفاوت و باور و رنگ و جنس؛ بر می خیزند، خود را مهیای این انقلاب می کنند و همراه هم حقوندی را برپا می کنند و خواب خفتگان خفته را آشفته تر می سازند.
اینان نیک دریافته اند که یک حقوند؛
١- حق را به راستی می شناسد و به درستی عمل می کند
٢- استقلال را توانایی گرفتن تصمیم و آزادی را توانایی انتخاب نوع تصمیم می نامد و “مستقل” و “آزاد” است
٣- استقلال و آزادی و رشد خویش بر میزان عدالت( میزان تمیز حق از ناحق) را هدف می داند
۴- حق تعیین سرنوشت را اصل و ابزارهای متناسب را برای بازیافت آن بکار می برد
۵- راستی و درستی را روش کار خویش بر می گزیند
۶- زبان آزادی را در پندار، گفتار و کردار و پندار به کار می برد
٧- علم و فن و دیگر نیروهای محرکه را با حقوق و نه با قدرت، ترکیب می کند و در رابطه حق با حق بکار می برد و تجربه را روش می کند.
٨- موازنه عدمی را محور اندیشهء راهنمای خود نگاه می دارد
٩- هنر و ادب را برای گشودن افقهای باز ابدیت پیش روی خویش و همگان، خلق می کند
١٠- روابط خویش (باخود، خالق، جامعه و طبیعت) را از زور خالی نموده و آنها را با پذیرش حق اختلاف، رابطه های حق با حق می کند.
١١- در روزمره ی عمل به حق، فرهنگ استقلال و آزادی و شادی و امید را رشد می دهد و روزها را نوروز می کند
١٢- در شفافیت بر پندار، گفتار و کردار، “الگو” و بدیل جامعه ی خویش است
١٣- “صلح” و آسایش را برای همه می خواهد و به جای دامن زدن به “ضد”های توجیه شده توسط قدرتمدار، پذیرش “حق اختلاف” را جانشین می کند
١۴- در مواجهه با خشونت مداری و خشونت گستری، “خشونت زدایی” را پیش می گیرد
١۵- گواه و “شهیدِ” جوانمردی در ناملایمات و پایداری در دشواری ها و گشایندهء درِ نیکویی هاست
١۶- “قانون” فردی و اجتماعی را بر پایه حقوق فردی و اجتماعی طراحی، برنامه ریزی و اجرا می کند
١٧- انسانها و عملکردها و نتایج را با حق مورد سنجش قرار می دهد
١٨- با نقد کردن گذشته، آینده ی تصویر شده را در حال زندگی می کند
١٩- نوروز را روز ملی و جشن استقلال و آزادی و خودانگیختگی می شمارد
٢٠- اقتصاد را برای انسان و آبادانی طبیعت میخواهد و بنا را بر تولید برای برآوردن نیازهای واقعی می گذارد
٢١- “تکلیف” را تصمیم و انتخاب و عمل به حق می داند
٢٢- “سیاست” را دانش و بینش و روش دستیابی به حقوق فردی و اجتماعی و برقراری رفاه و آسایش افراد در جامعه و بین الملل تعریف می کند
٢٣- توانایی و امید را جایگزین ناتوانی و یاس می کند
٢۴- تبعیض و تحقیر و توهین و تهدید و ترس را از زبان و عمل خویش آزاد می کند
٢۵- زیباست و زیبایی را می خواهد و می جوید و می یابد
٢۶- استعدادهایش (ساخت اندیشه راهنما، آموزندگی و آموزگاری، دوست داشتن و دوست داشته شدن، تندرستی، اقتصاد، سیاست ورزی، صلح) را با راستی پیوند می زند و به درستی بارور می کند
٢٧- “کارِ” راست را به درستی انجام می دهد و مالکیت انسان بر “سعی” خویش را باور دارد
٢٨- کوشش برای تحقق “مشارکت” همگان در اداره امور بر میزان “عدالت” را مسئولیت خویش می شناسد
٢٩- “طبیعت و محیط زیست” را همچون خویش حقوند می داند و می خواند
٣٠- مرام و “رهبری” را در خویشتن باور دارد و خود، خویشتن را راهبری می کند
٣١- زبان زور و خشونت و مصلحت جویی را در هر رنگ و شکل و محتوا به چالش و نقد می کشد
٣٢- در “عشق” به خالق و هستی به دل می اندیشد، به زبان سخن می گوید و به راستی و درستی الگوی دوستی را عمل می کند
٣٣- “برابری و برادری” را مرام حقوندی می داند و برای خود همان می پسند که برای دیگری دوست دارد
٣۴- “وفای به عهد” با حقوق خویش و حقوق دیگری را روزمره تمرین و تکرار می کند
٣۵- حقوندی را “فرهنگ” روزمره ی زندگی خویش می داند و روزمره عملکرد خویش را ارزیابی می کند
٣۶- حقوندان جهان را به اتحاد میخواند و کثرت در “توحید” را اصل راهنمای خویش می داند
حقوندان رویایی دارند، رویای حقوندی
5 پاسخ
با سلام بیش از ۱۶۰ نفر جزغاله شدند! بله در عراق زنده زنده در آتش اسلام ناب تشیع علوی خمینی و شریعتی و اصلاحطلب و اصولگرا و دروریش و صوفی و عارف و عرفانی سوختند. تمامی بدبختی ها منطقه و جهان با بدبختی ایران شروع شد و بدبختی ایران با سفر آیت الله خمینی از عراق به پاریس و از پاریس به تهران رقم خورد. هر چه لعنت دارید بر سر روحانیت شیعه در ایران و آن بزرگوار سزاوار لعنت بفرستید. مردم عراق و ایران اولین قربانی و سپس کل منطقه و جهان قربانی این سخنان شدند. دوباره گوش کنید. بله گوش کنید و منتظر پرداخت غرامت بمانید. صورت حساب هم مالی خواهد بود و هم جانی. چرا که ما ملت هرگز از اینهمه شرافت آخوند و اسلام ناب درس نگرفته ایم و نخواهیم گرفت. بله گوش کنید و ببینید که چقدر ما ساده لوح بودیم.
https://www.youtube.com/watch?v=Cv42eJG1MWI
ببینید چه کسی باعث و بانی تخریب ایران و عراق و منطقه است. آری ایران ما آبستن انقلابی حتمی ست. مرگ بر اسلام و مرگ بر تشیع و مرگ بر تسنن. که همگیشان آبشهخورشان یکی ست. قرآن و محمد علی و عمر .و عثمان و ابوبکر و بیا تا همین امام زمان ما خامنه ای آدمکش و بیشرف. ای مردم بپاخیزید. جنگ سوریه را رها کنید به ایران باز گردید که دوباره در دام جنگی دیگر افتاده اید. خمینی می گفت جنگ برای ما نعمت است. نعمت یعنی فراموش کردن اینکه بیشرفان و آدمکشان و قاتلان بر گرده ی ما سوارند. ای مردم اگر از خانهاتان بیرون نیایید بمبها و هواپیما ها و انفجارها شما را از خانهاتان بیرون خواهند کشید. پاسخم دهید! ای مرد! ای زن ای پیر ای جوان!
سلام به و از ایران.
درست نوشته ای اما فراموش کردی شاید هم نمدانی که قرار است آن امام معصوم آن غایب حاظر بیاید و پا در رکاب کند و گردن بزند تا رودخانه ای از خون در کوچه پسکوچه های ایران و عراق و منطقه و جهان براه بیفتد. آن ذخیره ای الهی قرار است آنقدر آدم بکشد به روایتی تا خایه های اسبش و عربیش می شود بیضه های اسبش در خون کفار فرو رود. اما در روایتی دیگر از کلینی آمده که قرار است اسب آن حضرت و در حالی که امام بر آن سوار است در دریای خون شنا کند. و البته چون دیگر هیچ کافری نیست قرار است یک شخص که گفته نشده زن است یا مرد بیاید و با زدن گردن آن نامرد خونخوار بیشرف و بیشرف زاده و جدا در آباد بیشرف را بدرجه ی رفیع شهادت نائلش کند. بله حتما انقلابی سخت در کمین است. از سر همان ترس از انقلاب عظیم بود و هست که بیشرف بیشرفان خامنه ای پلید به نوعی خواست از جنبشیان سبز دلجویی کند و به خیال خودش بین رهبران جنبش و جنبشیان تفرقه بیندازد. اما بنده که در بطن این حکومت ضد بشری و غارتگر هستم بخوبی میدان و شما را نیز آگاهی میدهم که کار از کار گذشته است. جنبش سبز تبدیل به جنبش سرخ شده است و برای این حکومت خطر اندر خطر اندر خطری حتمی شده است. این مقاله مقاله ای بی قل و غش است و خوب ماجرا را دیده است. رنگین کمان را برای دیگرا بفرستید. خصوصا سحنان خمینی را و از تهران فرستاده بسیار جالب است. من این سخنان آتش افروزانه و بیشرفانه و احمقانه را شنیده بودم. با تشکر از و از تهران که مرا دوباره بیاد آورد این عوعو سگانه را. بله مرگ بر اسلام را فراموش نکنید. این شعاری ست که در تهران از موبایلی به موبایلها فرستاده شده. برای همین هم ایرانسل گروهی را لو داده است. آما شما فقط فکرش را بکنید بیست مسلیون پیامک: مرگ بر اسلام!
دوستان در ایرانسل درگیری شدیدی روی داده چرزا که عداه ای بیشرف هممیهنان ما را لو داده اند و عده ای باشرف در مقابل آن بیشرفان ایستاده اند. ماجرا دارد بحرانی تر می شود.
مرگ بر حکومت ملایان٬ مرگ بر روحانیت شیعه که منطقه را بخون کشیده است. حوب است آقای فرهنگ خبر عراق را با تفسیری در سایت بیاورد. خمینی باعث و بانی اینهمه عزا و ماتم در عراق و سوریه و خصوصا ایران شده است. آتشی را که روحانیت شیعه و شخص خمینی و خامنه ای و رفسنجانی در منطقه افروختند شاید پنجاه سال دیگر هم خاموش نشود. در یک صورت و فقط یک صورت می توان این آتش را خاموش کرد و آن سرنگونی این حکومت ضد ایرانی و ضد انسانی ست. در غیر این صورت آن بمب عضیم و خوشه ای و سریالی و ذنجیره ای را که این خمینی و این روحانیت روشن کرده اند پایانش با نابودی ایران همزاد خواهد بود.
از دوستی که برایم این مقاله را فرستاد تشکر می کنم. سخنان خمینی را هم گوش کردم. عجبا که این مرگ این چنین مرگ اندیش و جنگ اندیش و جنگ افروز بود. اما من هم به نوبه ی خودم این ویدیو ی او را در اینجا می گذارم تا بفهمید که او چگونه خواهان به خشونت کشیدن منطقه و جهان است. دوستان هر کس می تواند به نوعی این سحنان را برای دیگران بفرستد.
https://www.youtube.com/watch?v=fYUzMUAlgYk
با تشکر از رنگینکمان
آلف زر
جامعه ی ایران آنقدر بیمار و روانی ست که حد و مرزری بر آن متصور نیست. پدر من در قوه ی قضاییه کار می کند. مسئولیت او در حوزه ای ست که به زنا و تجاور به محارم می پردازد. او می گوید از تجاوزات به محارم و شمار بی حد آن دیوپانه ش ده ام. دایی من به او می گوید که خشبختانه همه ی اینها در حضور امام عج انجام می شود. بنابراین ایشان نیز ذینفع هستند!