دکتر محمود تهرانی
جناب آقای عبدالکریم سروش
بسیار مسرورم که بالاخره شما و امثال شما به ماهیت خبیث سردمداران رژیم جمهوری اسلامی واقف آمدید . نامه اخیر شما را خواندم . چه خوب که پس از انتظارها ، خواست ما بر شدید الحن شدن نوشته های شما تا مقداری برآورده شد .
آنـموقع که ما جنـگ طلبی ها و آدم کشی های خـمینی و سـپس نـوچه های بازمانده اش را به باد انتـقاد قـرار می دادیم ، تنها بودیـم و امثال شـما در جبـهه مقابل هنوز به فرهنگ خرافات به قول خودتان کافرپرور حضرات اعتقاد داشـتید .
در این مختصر می خواستم تنهـا به دو نکته خلاصه وار اشاره کنم و امیدوارم که به آنها شما توجه و تفکر عمیق بنمایید .
نکته یکم این اسـت که همواره از خود می پرسم چرا امثال شـما ظلم رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی را تنها امروز به این وضوح می بینید ؟ مگر ظلمهای رفته بر دیگران در طی سی و دو سال عمر نکبت بارجمهوری اسلامی ، که خارج از محدوده خانواده گی شما بوده اند ، ظلم نبودند ؟
هنگامی که ثریا مهریزی برای خبرگیری از شوهر بی گناهش به زندان وکیل آباد مشهد می رود ، او را نیز می گیرند و به همراه شوهرش اعدام می کنند . سال ۱۳۵۹ بود . بسیاری در خواب خوش و اما ما ، هر چند که از خانواده ما نبود ، هر آنچه را توانستیم انجام دادیم . علی خامنه ای در جریان بود ولی هیچ نکرد ! قاسم فردی بود که علی خامنه ای در جلسه ای (قبل از انقلاب ۵۷) در موردش گفت : اگر دختر می داشتم به قاسم می دادم !!! هم ثریا را و هم شوهرش قاسم را علی خامنه ای شکنجه کرد و کشـت .
هنگامی که دانستیم که سینما رکس آبادان را برای اسلام و برای خدا به آتش کشیده اند ، بسیاری باز هم در خواب بودند و ندیدند و نشنیدند ، ولی ما بودیم و فریاد برآوردیم ، هر چند فریاد ما آنزمان جیغی تنها در اقیانوس سکوت به اصطلاح روشنفکران اکثرا مذهب گرا بود ! و …. و هنگام های بسیاری دیگر را می توان برشمرد .
نکته دوم اینکه مناسب است اشاره ای کنم به جمله زیبا و بسیار درست دیپلمات جدا شده از رژیم ، آقای احمد ملکی که می گوید : اولین راه مبارزه با ظلم ، ترک ظالم است . آیا زمان آن نرسیده است که شما نیز ترک ظالم به معنای واقعی آن را بکنیـد ؟ آیا روشنفکر مذهبی می تـواند وجود داشته باشـد ؟
به باور من در مذهب و مخصوصا در اسلام ، روشنفکر معنا و مفهوم نـدارد . چرا که روشنفکر نوآور است ، به امروز علم دارد و تلاش در ساختن فردایی نوین را دارد . اما در مذهب تلاش تنها در توجیه نقل قول هایی است که حتی صحت نـقل قولی آنها مشخص و معلوم نیسـت . چگونه یک روشـنفکر مذهبی می تواند فلسفه ای نوین را ارائه بدهد ؟ مگر آنکه روایـت و یا حدیثی جدید را بسازد !؟ ترجمه ای من درآوردی از آیات قرآن بکند و یا روایتی را در مقابل روایتی دیگر بگذارد !؟
من بر این باورم که زنجیر مذهب بر هر پایی که باشد ، گوش را کر ، چشم را نابینا و زبان را آلوده می کند . شما در جمله ای آورده اید که دین به مانند شراب است که حیوان را حیوان تر و انسان را انسان تر می کند ! جمله زیباست و قافیه دار ولی اما من هیچ گاه ندیده ام که شراب انسان را انسان تر کرده باشد ! مگر در اشعار عرفانی ! دین نیز هرگز انسانی را انسان تر ننموده است . چرا که اصل دین بر پایه انسانیت نیست . در دین هر آنچه بر روی زمین و آسمان است ، بـنده و برده پروردگار می باشد . به پروردگار است که باید سـود رساند و نه به بنده وبرده ! اگـر هم این اصل را بر شما تقیه کردند ، ولی در عمل آن را انجام دادند . کدامین آخوند را شما سراغ دارید که سودی برای جامعه و انسانها داشته است ؟ حتی علی تـهرانی ها و علی شریعتی ها هم مگرسودی بجز هموار نمودن راه برای خمینی را داشتند ؟ اگر هم در اینجا و یا در آنجا و مخصوصا در میان مذهبیون مسیحی فردی را سراغ دارید که به انسانیت و به انسانها خدمت کرده است ، آن فرد فعالیت انسان دوستانه خود را از روی عشق و خارج از حوزه سنتی مذهب و کلیسا انجام داده است .
جناب آقای سروش نکته های بسیار دیگری نیز به نظرم می آیند و اگر آنها را نمی نگارم نه به خاطر نداشتن جوهر در قلم که بر این باورم که … یک کلام بس باشد !
به باور من زمان آن رسیده که روشن و محکم نادرستی و بی سودی افکار آخوندی را برملا کنیم ، خود را از آنها مبرا و جامعه را به مبارزه فعال با این جانیان انگل دعوت نماییم . لعنت و نفرین برازنده و شایسته انسان روشنفکر نیست . اینها همه خرافاتی آخوندی بیش نیسـتند . تنها کنشـهای سودمـند من و شماســت که دیروز را تـرمیم و فـردا را می توانند بسـازند .
شاد و سلامت باشید
فرانسه ـ ۳ اسفند ماه ۱۳۸۹
جامعه رنگین کمان