shokooh mirzadegi 01

عقرب سیاه، همزاد حکومت اسلامی؟

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

shokooh mirzadegi 01

Mirzadegiشکوه میرزادگی

این روزها در کنار بیداد و سرکوب و کشتار حکومت اسلامی نسبت به مردمان بی گناه و حق طلب و آزادی خواه سرزمین مان، و در کنار رفتارهای وحشیانه ی اراذل و اوباش و مرگ طلب های «مجلس اسلامی» که، به نام دروغین نمایندگان مردم، بر صندلی های ضد مردم نشسته اند، حکمی بی سر و صدا در «دادگستری» حکومت اسلامی تصویب شد که بار دیگر نشان می دهد که این حکومت، در کلیت خود، دشمن هفتاد میلیون مردمی است که اشتباهی تاریخی یا تصادفی غیر مترقبه آن ها را اسیر چنین حکومتی کرده است.

برائت عقرب سیاه

حکم مزبور در شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران، در همین هفته گذشته صادر شد؛ حکم برائت «عقرب سیاه».

عقرب سیاه نام مردی است که سه سال پیش با عنوان راننده یک اتومبیل مسافر کش، سی زن و دختر را، که بیشترشان دارای همسر و فرزند بوده اند، به بیابان ها می کشد، شکنجه و آزارشان می می دهد، به آن ها تجاوز می کند، و اموال شان را برمی دارد و عریان رهایشان می کند.

خبر حکم برائت این مرد در یکی دو رسانه ی دولتی منتشر شد و در هیاهوی تظاهرات آزادی خواهانه ۲۵ بهمن، و تدارک تظاهرات اول اسفند، گم شد.

در واقع دادگاه بهترین زمان را برای انتشار این خبر در نظر گرفته بود، زمانی که میلیون ها میلیون از مردمان سرزمین مان، چه در داخل و چه در خارج با همه ی وجودشان چشم به سوی مبارزات خیابانی مردم برخاسته علیه حکومت را داشتند، دلشان در تب و تاب سلامت آن ها بود، جانشان سوخته از مرگ محمد مختاری و صانع ژاله بود؛ و دادگاه اسلامی، بنا بر ماهیت همیشگی اش، کاری را که می خواست انجام داد و عقرب سیاه را تبرئه کرد. راستش من نیز که چشم و گوش و جان به خبرهای آزادی خواهان سرزمینم داشتم، ابتدا، حتی وقتی که یکی از دوستانم خبر تبرئه عقرب سیاه را برایم فرستاد، متوجه اهمیت این خبر نشدم، و اگر دیروز فردی از اقوام نزدیک یکی از سی زنی که قربانی عقرب سیاه شده بود به من تلفن نمی زد و گریه کنان از وحشت خود و خانواده اش در پی احتمال آزاد شدن و بازگشت عقرب سیاه نمی گفت همچنان در بی خبری می ماندم.

قوم و خویش جوان یکی از این سی زن قربانی می گفت: «به خدا ما هم مثل همان هایی هستیم که جمهوری اسلامی به زندان می اندازد و بهشان تجاوز می کند؛ مثل همان هایی هستیم که در کوچه و خیابان تیرشان می زند؛ با این تفاوت که آن ها پیش مردم سربلند هستند که دارند برای نجات وطن شان زندانی می شوند، مورد تجاوز قرار می گیرند و می میرند و ما سرافکنده ایم که حتی نمی توانیم بگوییم عوامل این حکومت، که عقرب سیاه یکی از آن هاست، چه به روز ما می آورند. شما را به مقدسات تان سوگند صدای ما را هم منعکس کنید. فقط خانواده ی ما نیست؛ خیلی از زنان ایران در خطر تجاوز این عقرب ها هستند.» (نقل به مضمون)

دختری که به من زنگ زد می گفت «همه می دانند که پشت عقرب به بعضی از  پاسداران گردن کلفت بند است اما کسی جرات ندارد بگوید.» می گفت: «این سی زن را یا تهدید کردند و نگذاشتند که به دادگاه بیایند و یا در دادگاه صدایشان را بریدند».

من در همین بیست و چهار ساعت گذشته تقریباً کلیه ی خبرهای مربوط به پرونده عقرب سیاه را که در نشریات بوده خوانده ام، با این که گفته ی فقط یکی از زنان قربانی برای ماه ها رنجور کردنم کافی بوده است، اما فقط لینک خلاصه ای از مسیر  دادگاهی شدن عقرب سیاه  را که نه در نشریه ای «ضد انقلاب» یا «طرفدار فتنه» که در نشریه ای  طرفدار حکومت منتشر شده است در زیر مطلب حاضر می آورم.(*)

 

جنایتکار قرآن خوانِ فدایی حکومت

خواندن پرونده ی عقرب سیاه و گفته های شاهدین و حتی گفته های اولیه ی پلیس چند مورد را به روشنی نشان می دهد: در این که عقرب سیاه با اتومبیلی که عنوان مسافرکش را داشته دست به آدم ربایی زده تردیدی نیست، در این که تمامی این زن ها را با مسموم کردن و شوک فلج کرده و به آن ها تجاوز نموده تردیدی نیست، (اگرچه قوه قضایی مایل است که همه ی تجاوز های به زنان را «اذیت و آزار» نام دهد)، و در این که آن ها را زیر شکنجه هایی هراس انگیز آزار داده و اموال شان را به یغما برده نیز تردیدی نیست، اما همه ی این اعمال را دادگاه پوسیده ی حکومت اسلامی یکی یکی رد کرده است. ابتدا عنوان آدم ربایی را از پرونده او حذف کرده اند، سپس اتهام تجاوز را، و دست آخر هم او را به دلیل دزدی به شلاق محکوم کرده و با تهدید از بیشتر شاکیان برایش رضایت گرفته است.

عقرب سیاه در زندان به یکی از «قاریان قرآن» و «فداییان حکومتی» تبدیل شده و از این طریق با کمک مسئولین زندان و مسئولین قوه ی قضاییه به طور مرتب با قربانیان خویش تماس گرفته و آن ها را تهدید می کرده که رضایت دهند؛ تهدید می کرده که سخن از تجاوز نگویند؛ تهدیدهای او متوجه کودکان این زن ها نیز بوده است. او نام فرزندان این زن ها، و حتی مدارس آن ها، را در اختیار داشته است. حتی وقتی یکی از این زن ها از ترس خانه و مدرسه بچه اش را تغییر می دهد او بلافاصله باز هم تلفن می کند و اطلاعات جدید را به او می دهد. او در طول دادگاه فاتحانه لبخند می زده، اما هر بار که یکی از زن ها گرفتار خشم شده و صدا بلند می کرده «قضات» او را تهدید به بازداشت می کرده اند.

گروه زیادی که خود را از خانواده ی عقرب سیاه می دانند در تهدید قربانیان و خانواده های آن ها نیز نقش داشته اند. آن ها در تمام طول دادگاه ها حضور داشته و به تهدید و ارعاب مشغول بوده اند.

 

شباهت شگرف عقرب سیاه و حکومت اسلامی

وقتی داشتم پرونده ی عقرب سیاه را دنبال می کردم متوجه شباهت شگرف این مرد و وضعیت و اعمال و رفتار او  با حکومتی شدم که اکنون سرزمین ما را اشغال کرده است.

حکمی که این حکومت در تبرئه ی عقرب سیاه صادر کرده، در کنار کلیه ی اعمال حکومت اسلامی، از کشتار، تجاوز، و آزار و شکنجه آزادی خواهان گرفته تا دزدی و چپاول و فرهنگ ستیزی و واپسگرایی اش، ثابت می کند تفکری که پشت این حکومت نشسته تفکر همان عقرب سیاهی است که جز زهر، مرگ و نیستی در طبیعت و طینت اش چیزی یافت نمی شود.

عقرب سیاه، اگر چه ظاهراً مردی متجاوز و وحشی و جنایتکار است و گرفتار آمده در در زندان حکومت اسلامی، اما زاده ی خلف همین حکومتی است که هزارها چون او را در دامان آلوده به فساد و تباهی و دروغ خویش پرورده تا به جان مردمانی بیاندازد که خوی او را، و راه و رسم او را برنمی تابند.

این مرد را، این عقرب سیاه را، از هر نظری که تعریف کنیم می بینیم که با تعریف حکومت اسلامی همسانی کامل دارد: مگر نه اینکه یک بیمار خطرناک روانی است؟ موجودی بی قلب و روح است؟ یک ضد بشر و به ویژه زن ستیز است؟ یک قاری قرآن است که خودش را به مذهبی می بندند، اما دین و ایمان ندارد؟ یک فریبکار است که قربانیان خود را با فریب مذهب که سمبلش همان «خرمای سم آلود» است بی هوش و بی خبر و ناآگاه می کند تا بتواند آن ها را تا هر کجا که می خواهد بکشاند؟ یک  دروغگو، یک متجاوز، یک سودجو و یک دزد است؟ یک مردم کش و آزادی کش است؟

به راستی کدام یک از این صفات را حکومت اسلامی ندارد که دستگاه قضایی اش بخواهد به خاطر آن «عقرب سیاه» و عقرب های سیاهی را که با تکیه به این حکومت به جان مردم افتاده اند محکوم کند؟ کدام دستگاه قضاوتی در کل تاریخ جهان به جنایتکاری که به سی زن، به سی شهروند بی گناه و بی خبر، تجاوز کرده، شکنجه شان کرده، و آن ها را تا دم مرگ کشانده، حکم برائت داده است، جز دستگاه های، مثلاً، قضایی اشغالگرانی که خود در تجاوز و شکنجه مردمان در سرزمین تصرف شده شان همراه و همکار بوده اند؟

اکنون عقرب سیاه، به عنوان همزاد و همراه واقعی حکومت اسلامی زنجیر پاره کرده و وحشی و بیدادگر راهی جامعه ای می شود که در فرهنگ زیبا، انسانی، و خردمندانه اش احترام به حقوق مردمان، احترام به دادگری، و احترام به خصوص به زن جایگاهی ویژه دارد.

و شک نیست که راه جلوگیری از پراکنده شدن بیشتر زهر این عقرب جنایتکار و همه ی عقرب هایی که زاده ی این حکومت آزادی کش مردم ستیز هستند تلاش برای به پایان رساندن حکومت اسلامی در ایران است.
http://shokoohmirzadegi.com

۲۱ فوریه ۲۰۱۱

*جهان نیوز: در خبرها آمده است که جوان ۲۷ ساله ای که به اتهام تجاوز به ۳۰ زن دستگیر شده بود، از اتهام وارده تبرئه شده است. جهان نیوز، از مخاطبان درخواست دارد اخبار زیر را که از ابتدای رسیدگی به پرونده این فرد شیطان صفت است مرور کرده و قضاوت خود در خصوص رای صادره را اعلام نمایند.

۲۰ اردیبهشت ۸۹: حکم اعدام پسر شیطان صفت موسوم به «عقرب سیاه» که ۱۵ زن و دختر را با تهدید شوک برقی مورد آزار و اذیت قرار داده بود، از سوی قضات دیوان عالی کشور نقض شد. هیأت قضایی دادگاه پس از محاکمه و شور، حکم به اعدام متهم دادند اما قضات دیوان عالی کشور، به دلیل احراز نشدن شرایط تجاوز به عنف، پس از نقض این حکم پرونده را برای رسیدگی به شعبه هم عرض فرستادند که بزودی قضات شعبه ۷۹ دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی به پرونده را آغاز خواهند کرد.

۱۱بهمن ۸۹: از ۳۰ نفر شاکی این پرونده تنها ۲ شاکی در دادگاه حضور یافته‌اند، که این افراد نیز توسط یکی از بستگان عقرب سیاه که در ورودی دادگاه حضور یافته تهدید شده‌اند.

۱۳بهمن ۸۹: سارا، ۳۲ ساله، سومین قربانی عقرب سیاه است که حدود ۴ سال پیش برای اولین بار قربانی این فرد شده و جسد بی جان{نیمه جان} وی در اطراف بخش فشافویه کشف شد. او می گوید: به او گفتم داخل کیفم یک قرآن است و عکس پسرم. تورو خدا قرآن را به من بده و اجازه بده با عکس پسرم وداع کنم. اما او قرآن را به صورت من کوباند و عکس پسرم را هم پاره کرد و در قبری که برای من کنده بود ریخت. بدنم هیچ گونه احساسی نداشت تنها گریه می‌کردم از اینکه چرا لباسی بر تن ندارم حتی نمی‌توانستم خودم را تکان بدهم. نمی‌توانستم فریاد بزنم.

۱۳ بهمن ۸۹: به گفتهء برخی از شاکیان این پرونده، متهم از داخل زندان و به نحوی که اصلاً معلوم نیست، شماره ی همراه این افراد را به دست آورده و بعد از اینکه موفق نشده است از طریق مسالمت ‌آمیز آنها را به اعلام رضایت راضی کند،‌ به زور متوسل شده و آنها را تهدید کرده است. یکی از این شاکیان مدعی شده است که متهم بعد از تماس با او، اطلاعات شخصی و حتی محل تحصیل فرزندش را هم به او گفته و او را تهدید کرده که در صورت عدم رضایت، فرزند خردسالش را قطعه قطعه خواهد کرد.

۲۰ بهمن ۸۹: محاکمه «عقرب سیاه»، جوانی که متهم است ۳۰ زن و دختر جوان را ربوده و مورد آزار و اذیت قرار داده است، دقایقی قبل به پایان رسید. در این جلسه، بعد از اینکه حدود ۸ نفر از شاکیان پرونده دوباره با اعلام شکایت از متهم، نحوه اقدامات متهم را بازگو کردند، متهم در جایگاه ایستاد و از خود دفاع کرد. متهم، علیرغم اعترافات قبلی خود در آگاهی، که آن را تحت فشار اعلام کرد، امروز در مقابل قاضی حسینی، فقط اتهامات آدم‌ربایی و سرقت اموال شاکیان را پذیرفت و مدعی شد که آنها را مورد آزار و اذیت قرار نداده است.

۳۰ بهمن ۸۹: جوان معروف به «عقرب سیاه» و متهم به ربودن، آزار و اذیت و سرقت اموال ۳۰ زن و دختر جوان، بعد از محاکمه در شعبه ۷۹ دادگاه کیفری از اتهام تجاوز به عنف تبرئه شد. در روزهای گذشته یک نفر از قضات این شعبه، قائل به ۲ بار اعدام این متهم بود اما ۴ نفر دیگر،‌ قائل به این مسئله نبودند و نظر به تبرئه وی از اتهام تجاوز به عنف داشتند اما در نهایت با نظر ۳ نفر از مستشاران، متهم تبرئه شد. متهم در این خصوص به تحمل شلاق محکوم شد.

                                                        جامعه رنگین کمان

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.