اجرای حکم اعدام برای بیش از یکصد نفر طی چند هفته گذشته در ایران با اعتراض های شدید نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر روبرو شده است. فعالان و سازمان های حقوق بشر موج وسیع و رشد صعودی اعدامهای اخیر را "سونامی اعدام" نامگذاری کرده و لقب امپراتور اعدام را به جمهوری اسلامی ایران اختصاص داده اند.
خلیل بهرامیان حقوقدان و فعال حقوق بشر در مصاحبه ای اختصاصی ضمن نگران کننده خواندن وضعیت فعلی، اینگونه سوالات را پاسخ می دهند:
آقای بهرامیان همانگونه که می دانید در چند هفته گذشته بیش از یکصد نفر در ایران اعدام شده اند. به یک عنوان حقوقدان و یکی از اعضای کمیته بین المللی مبارزه برای لغو حکم اعدام، وضعیت فعلی را چگونه تحلیل می فرمایید؟
متأسفانه چون دولت و علل الخصوص قوه قضائیه راهکاری مناسب برای از بین بردن معضلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیش روی ندارند با اجرای احکام اعدام، تنها مکانیسم حذف مخالف های خود در این رابطه را در پیش می گیرند. به طور مثال اگر با معضل بیکاری و فقر اقتصادی در ایران روبرو نبودیم، هیچ گاه نمی توانستیم روزانه شاهد سیل عظیم اعدام به جرم خرید و فروش مواد مخدر در ایران باشیم. البته به استنباط بنده در دولت و قوه قضائیه گروه های تندرویی هستند که خودسرانه و حتی شاید بدون اطلاع رهبر جمهوری اسلامی دست به اینگونه اعدام ها می زنند. در ادامه جواب این سوال تنها می توانم عرض کنم که وضعیت فعلی نه تنها برای کشور بلکه برای انسانیت کاملا اسف بار است.
اعتراضات شدید نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر هنوز نتوانسته جمهوری اسلامی را از اعدام های فله ای بازدارد. نظر شما در این رابطه چیست؟
جمهوری اسلامی ایران به بخشی از مفاد و اصول تصویب شده حقوق بشر سازمان ملل معتقد نیست و قوه قضائیه نیز پیمان نامه اجلاس حقوق بشر کشورهای اسلامی که در قاهره به ثبت رسید را به رسمیت می شناسد. چنانچه ارتباطات بین المللی در خصوص حقوق بشر با منافع سیاسی و اقتصادی مبادله نشود، قطعاً موثر خواهد بود.
صدور احکام اعدام توسط قوه قضائیه جمهوری اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟
علاوه بر ارزشهای والای انسانی که هیچ کس نباید به خود اجازه دهد حق حیات را از انسانی بگیرد، اگر بخواهیم صدور حکم اعدام را طبق اصول و قوانین مجازات اسلامی ایران ارزیابی کنیم، می توان به تضادهای کاملاً بارزی اشاره کرد که همواره بنده به ماده هایی از آن منتقد بوده ام. به طور مثال در مجرم شناختن یک فرد محارب که حکم آن اعدام صادر می شود باید به دو اصل اشاره کنم:
طبق ماده۱۸۳ مجازات اسلامی کسانی که مسلحانه در مقابل سیستم و امنیت ملی قرار می گیرند محارب شناخته و حکم آنها را اعدام می داند اما در ماده ۱۸۶ کسانی را که هوادار و یا عضو هرگونه جریان مسلحانه ای بوده اند و حتی دست به اسلحه نبرده باشند را نیز محارب شناخته و مستحق اعدام می داند. از لحاظ حقوقی باید گفت این دو اصل کاملاً در تضاد هم هستند .
جناب بهرامیان شما در حال حاضر وکالت پرونده دو زندانی سیاسی محکوم به اعدام "حبیب الله گلپری پور" و "شیرکو معارفی" را در اختیار دارید، با وجود اینکه حکم اعدام این دو زندانی در دیوان عالی کشور نیز تأیید گردیده، آیا جای امیدواری برای لغو حکم اعدام آنها وجود دارد؟
همانگونه که خودتان اشاره کردید متأسفانه حکم اعدام آنها در دیوان عالی تأیید شده است اما پرونده آنها را به کمسیون عفو و بخشش ارجاع داده ایم که امیدوارم در آنجا حکم اعدام لغو شود. هر چند با وجود تجربه ای که در اجرای اعدام های قریب الوقوع و بدون حضور وکیل مدافع نسبت به موکلین خود دیده ام و میبینم، باید به صراحت بگویم همواره در اظطراب و نگرانی به سر می برم و شب ها کابوس اعدام می بینم.
آقای بهرامیان شما از جمله وکلایی هستید که متأسفانه در چند ماه اخیر دادگاهی شده اید. اتهام وارده به شما چه بوده و آیا حکم و رأی دادگاه به شما ابلاغ شده است؟
بنده در آذرماه سال جاری به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در کمیته بین المللی لغو حکم اعدام در دادگاه حضور یافتم و بنا به رأی صادره از سوی همان دادگاه به یک سال و نیم زندان و ده سال محرومیت از کار محکوم شده ام و فعلأ حکم در مرحله تجدید نظر می باشد.
آیت الله صادق لاریجانی رئیس قوه قضائیه تاکنون چندین بار در سخنرانی های خود از نحوه کار وکلا انتقاد کرده اند و متأسفانه در حال حاضر چندین تن از وکلای برجسته از جمله خانم نسرین ستوده، محمد اولیایی فرد و چند تن دیگر از حقوقدانان که از لحاظ جسمانی در وضعیت حادی هستند در زندان به سر می برند تحلیل شما در این باره چیست؟
ایشان در جایگاهی قرار گرفته اند که آن را "قاضی القضات" می نامند، اما متاسفانه جایگاه ایشان روشن نیست. تمام همکاران و حقوقدانانی که اکنون در زندان به سر می برند تنها به وظایف انسانی وحرفه ای خود برای نجات جان انسان ها تلاش کرده اند. متأسفانه دردادگاه وکیل مدافع و دفاعیات وی اصلا محسوب نمی شود. با نهایت تأسف باید گفت حرفه وکالت در ایران همانند قرار گرفتن در جبهه جنگ است. قطعاً در جبهه جنگ شلیک گلوله خیلی ها را زخمی میکند.
سوالات بنده تمام شد ، اگر در آخر سخن بخصوصی دارید بفرمایید؟
امیدوارم موجودیت و کیان انسان و مقوله اندیشه ورزی ان را از همه چیز والاتر بدانیم و طوری زندگی کنیم تا در برابر جامعه جهانی ، ملی و خانواده سربلند باشیم.
تنظیم مصاحبه: داود آزادفر
جامعه رنگین کمان