گزارش ویژه سایت رنگین کمان از جنبش ایستاده در پاریس

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

جنبش اعتراضی “ایستاده در شب” پاریس، مردم را به برگزاری تظاهرات بین المللی در روز یکشنبه، پانزدهم ماه می، برابر با ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۵، در سراسر اروپا و جهان فراخواند!
یکی از فعالان این جنبش، با اشاره به تلاش ها برای بین المللی کردن جنبش اعتراضی پاریس، اعلام کرد که هدف از این فراخوان، صادر کردن این جنبش پاریسی نیست، بلکه هدف، سازماندهی و بسیج خودجوش مردمی در بسیاری ازشهرهای اروپایی و جهان در یک روز است. وی افزود: این تظاهرات با هماهنگی دیگر جنبش های اجتماعی، در مورد مسائل مشترک کشورهای اروپا و جهان، چون “مشکل مهاجران و پناهندگان”، “ریاضت اقتصادی” و “تجارت آزاد بی بند و بار”، برگزار خواهد شد و دیگر هدف این فراخوان را تقویت جنبش “ایستاده در شب” خواند که در اعتراض به لایحه ی اصلاح قانون کار شکل گرفت و روز به روز ابعاد گسترده تری یافت .بر پایه ی این گزارش، تاریخ پانزده ماه می، با توجه به تاریخ شکل گیری جنبش “برآشفتگان” شهر مادرید در سال ۲۰۱۱ میلادی، برای اعتراض های سراسری در اروپا انتخاب شده است.
جمعه شب، تعدادی از شرکت کنندگان در جنبش ایستاده که بیش از یک ماه است در میدان “ریپوبلیک” پاریس تجمع می کنند، سخنانی را در مورد مبارزات بزرگ ضد سرمایه داری سال های اخیر، ایراد کردند. یک معترض یونانی در اظهاراتی، “جنبش ایستاده” در شب پاریس را یادآور اعتراض ها به ریاضت اقتصادی در میدان “سنتاگما”(Syntagma) در شهر آتن دانست و یک آمریکایی نیز آن را مشابه جنبش “اشغال وال استریت” در پاییز ۲۰۱۱ میلادی خواند.
دو ماه پیش، ارائه ی لایحه ی اصلاح قانون کار فرانسه به مجلس با اعتراض های مردمی و اتحادیه های کارگری، دانشجویی و دانش آموزی همراه شد. این اعتراض ها از یک ماه پیش شدت یافت و به شکل های گوناگون، چون تجمع، تظاهرات و اعتصاب در شهرهای بزرگ فرانسه ادامه یافت؛ یکی از شیوه های اعتراض، اشغال میدان ریپوبلیک پاریس در شب و شکل گیری “جنبش ایستاده” بود که از ۳۱ مارس ۲۰۱۶ برابر با ۱۲ فروردین ۱۳۹۵، هر شب برگزار شده است. این جنبش، از اعتراض ساده به لایحه ی اصلاح قانون کار، فراتر رفت و مطالبات سیاسی و اجتماعی دیگری در جریان آن مطرح شد. این جنبش، در دهها شهر دیگر فرانسه از جمله “رن”، “نیس”، “مارسی”، “لیون” و”تولوز” فعال شده است.
یکی از دلایل بی‌‌ رهبر بودن این جنبش، مطالبات گوناگون آن است و دیگر علت آن، وجود اعتراض های همه گیر مردمی است، آنگاه که “اعتراض”، انباشته شود، مردم معترض و ناراضی، بی رهبر و با مطالبات گوناگون وارد خیابان خواهند شد و در واقع اینگونه مبارزات نیازی به رهبرهای سنتی یا سازمان ها و احزاب سنتی ندارد و به نوعی دارای ماهیت آنارشیستی، به معنای واقعی آنارشیسم، یعنی خودسازماندهی مردمی و خودگردان بودن جنبش، بدون سلسله مراتب سازمانی و حزبی است. (ناگفته نماند که این شیوه مبارزه و کنشگری در جنبش، هنوز برای ایرانی ها بیگانه است!)
یکی از جوانان می گوید: “ماهیچ طرح از پیش تعیین شده یا رهبری نداریم؛ ما با خیلی چیزها مخالف هستیم و می‌دانیم خیلی چیزها باید عوض شود. ما برای اینکه بدانیم در دنیا چه خبر است، نیاز به افشاگری ‌های پاناما نداریم!” او که بیست ‌و چند ساله به نظر می رسد ادامه داد: “نظامی که در آن خودخواهی‌های یک گروه کوچک، زندگی و فرصت‌ ها را برای بیشتر مردم جهان محدود می کند، دیگر مورد پذیرش ما نیست.”
کنشگران جنبش ایستاده، نخست۳۱ مارس ۲۰۱۶ در میدان جمهوری پاریس گردهم آمدند و نام این حرکت خود را “Nuit Debout” یا “ایستادگان درشب” گذاشتند و گفتند تا زمانی که نظام سرمایه داری فاسد بر اروپا و جهان حاکم است، ماه آوریل آغاز نخواهد شد! آنها حتا به جای اسم خود نیز یک نام مشترک برگزیده‌ اند: “Camille” که در فرهنگ فرانسوی، نامی است که هم بر دختران و هم بر پسران گذاشته می‌شود که ابتکاری بی نظیر حاکی از برابری زنان و مردان را به هر مخاطبی انتقال می دهد.
قانون جدید کار که به گفته ی حامیانشان قرار بود دست کارفرمایان را باز بگذارد، هم اینک، وجود جنبش اعتراضی ایستادگان، سبب شده است تا خواب دستکم هزاران نفر از پاریس‌ نشینان را بپراند! آنها اما همچنان هر شب در خیابان‌ ها حضور می یابند و فقط طی حدود ۱۰ روز نخست، توانستند چندین شهر دیگر را نیز به صحنه ی تظاهرات و تجمع تبدیل کنند. کنشگران جنبش ایستاده در پاریس، هر روز ساعت ۶ عصر گردهم می‌آیند و پس از نیمه‌ های شب متفرق می‌شوند، اما در همین چند ساعت صدای خویش را به تمام شهر و کشور و چه بسا به جهانیان رسانده اند.
بیخانمانی، بیکاری و شعارهای ضد سرمایه داری، راه نجات جوانانی در اروپا شده است که می‌خواهند انتقام برخورد سخت دولت‌ها با جنبش جوانان در سال ۱۹۶۸ که گرایش شدید آنارشیستی داشت را بگیرند. اما آنها سرانجام کمونیسم سنتی و ارتدکس را به خوبی می‌دانند، پس در پی یک دمکراسی مردمی و مستقیم به جای دمکراسی نظم سرمایه ‌داری هستند. تمرین این دمکراسی مستقیم از همین شب‌های پاریس در “جنبش ایستادگان” آغاز شده است و برای هر موضوعی رأی‌ گیری می کنند؛ آوردن دو دست به سمت بالا یعنی موافقت و گذاشتن دو دست بر روی هم به شکل ضربدر به معنای مخالفت است. درنتیجه، همه ی تصمیم ها به این شکل جامه ی عمل می پوشد و از اتاق فکر و کمیته ی مرکزی و رهبر و رهبران، در این جنبش، خبری نیست.
اگر اندیشه های انسانی یا گرایش های مختلف فکری و حتا گروه های آنارشیستی در کمون پاریس ۱۸۷۱و در جنبش دانشجویی۱۹۶۸ ، شکست خوردند و سرکوب عریان شدند، اما این بار باید دید که این مبارزات در قالب جنبش ایستاده، به نفع مردم و به ویژه کارگران و به طور کلی به نفع جنبش اجتماعی خواهد بود یا نه؟!
رهبران به ظاهر سوسیالیست! مانند فرانسوا اولاند با پیشنهاد قوانین سخت‌‌ گیرانه بر کارگران، شهروندان چپ‌ گرا را از پیگیری تقاضاها‌یشان در عرصه ی رسمی سیاست نا امید ساخته است و آنها به جای راهروهای پارلمان، سرانجام خیابان‌های پاریس را انتخاب کرده اند. از این روی، کنشگران، فریاد خود را “همچنان بدون ترس” به جای مرام ‌نامه ی احزاب، بر دستان خویش ‌بلند کرده‌اند که “دمکراسی کجایی؟”! و “زندگی بدون جنگ” را ترویج می کنند. دانشجوی رشته ی حقوق، ۲۲ ساله که پس از پایان کلاسش به تجمع پیوسته است، می‌گوید: “اصلاً از وضعیت فعلی کشور راضی نیستم، از سیاست ناامید شده‌ ام، این جنبش در پی اقدام و خیزش شهروندان است!” در همان روزهای آغاز جنبش، برخی فعالان ضد فساد نیز به خاطر انتشار اسناد پاناما، پاریس را برهم ریختند. آنها هر دو درب ورودی دفتر بانک فرانسوی Société Générale را مسدود کردند، “کلاهبرداری مالی، جنایت اجتماعی”، عبارتی بود که بر تعدادی از بنرها نوشته شده بود. در واقع، یکی دیگر از دلایل بی ‌‌رهبر بودن این جنبش شبه آنارشیستی، همین مطالبات گوناگون است، از رفع سلطه ی گوگل بر اینترنت گرفته تا فرار مالیاتی سرمایه‌ داران و از نابرابری در مسکن و استخدام گرفته تا خود قانون کار!
سرودهای انقلابی با مضامین گوناگون، همزمان با صرف ساندویچ و سوپ در میان تجمع ‌کنندگان خوانده می‌شود. راننده ی بازنشسته ی فرانسوی، ۶۵ ساله که در میدان جمهوری پاریس که از همان روزهای نخست شکل گیری جنبش ایستاده حضور یافته بود، گفت: “بسیاری از تجمع ‌ها و تظاهرات های دیگری را در طول عمرم دیده ام، اما اینجا چیزی هست که قبلاً در فرانسه ندیده بودم؛ همه ی این مردم، خودشان شب ها می‌آیند تا در مورد موضوع های مختلف و مشکلات زندگی بحث کنند، مسکن، دستمزد، بیکاری، پناهندگان و هر موضوعی که دوست دارند؛ هیچکس به آنها نگفته که بیایند و یا هیچ اتحادیه ‌ای مجبورشان نکرده است.”
تجمع شبانه در شهرهای فرانسه، خواب اولاند و دولت او را برهم زده است! هرچند در بسیاری از جنبش ‌های ضد سرمایه داری در اروپا، دانشجویان و مهاجران از افراد شاخص و اثرگذار آن جنبش ها محسوب می شوند، اما از آنجا که این ‌بار، قانون جدید کار، دستمایه ی اعتراض ها را در جنبش ایستاده ی پاریس فراهم آورده، تنوع بیشتری میان معترضان و کنشگران دیده می‌شود. حضور افراد متنوع با اهداف گوناگون، ائتلافی فراگیر علیه دولت ایجاد کرده است.
به جز گروه های شبه آنارشیستی، ازجمله افراد تأثیرگذار در جنبش پاریس، گروهی است که فیلم مستند Merci Patron را علیه سرمایه ‌داران ساخته اند. گروه دیگری که بیشتر در فیس ‌بوک فعال هستند، با نام “قانون کار: نه، سپاس!” نیز از فعالان جنبش ایستاده به حساب می‌آیند. چندین اتحادیه ی کارگری و دانشجویی نیز از این جنبش در پاریس و شهرهای دیگر حمایت کرده‌اند؛ با این حال، هسته ی اثرگذار و پویای این جنبش را فروشندگان نیروی کار تشکیل می دهند.
نگرش فردریک لاردون، اقتصاد دان برجسته ی فرانسوی نیز به شدت مورد توجه معترضان است، گرچه خود وی منکر ارتباط با معترضان و این جنبش شده است، اما از زبان این جنبش نوشته است: “ما هیچ تقاضایی نداریم، باید شما طبقات حاکم فرانسه فهمیده باشید که پس از گذشت دهه ‌ها از نمایش قدرت نمایی ‌‌ها و دامن زدن به نابرابری ها، فکر مذاکره با شما در هیچ موضوعی به ذهن ما خطور نمی‌کند. ما چپ‌ های بی ‌ترمزیم و هم اینک خیز برداشته ایم!”
جدای از رخدادهای روزمره و کنش، واکنش های هر جامعه نسبت به حقوق خویش، آنچه که در پاریس و جنبش ایستاده در میدان ریپوبلیک بیش از همه جلوه می کند، رادیکالیسمی است که جوانان کنشگر و پیگیر، دنبال می کنند تا به اهداف و مطالبات خویش نزدیک شوند. هرچند در دو دهه ی اخیر نظام های حکومتی و رسانه های وابسته به آنها تلاش کردند که رفتار برخی گروه های واپسگرا را در چارچوب “رادیکالیسم” تعریف کنند و معنای رادیکالیسم را تحریف کنند، با این هدف که اعتراض های به حق اجتماعی را با رفتار ضد انسانی واپسگرایان مخدوش کنند تا بتوانند اعتراض های اجتماعی را به عقب برانند! اما حرکت و جنبش ایستاده در پاریس، فکاهی بودن این درک را نمایان ساخت و مخدوش کردن برخی مفاهیم مبارزاتی توسط نظام های حکومتی را برملا و نخ نما کرد. گفتنی است که این مهم و مسئولیت، به دوش چپ به طور کلی سنگینی می کرد و بی رمقی چپ در دو دهه ی اخیر، مخدوش شدن مفاهیم را دامن زده بود!
اما جنبش ایستاده در پاریس، مثل همه ی جنبش های اجتماعی اثرگذار در همه ی جهان، دستکم توانست مفهوم واقعی رادیکالیسم را به معنای واقعی بیان کند.
گزارشگر ویژه ی سایت رنگین کمان

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.