با سلام و آرزوی تندرستی برای شما که تندرستی دیگران را می خواهید. پدیده مهاجرت یا گریز از وطن و پناهنده شدن به دیار غیر، نه دیروزی و امروزی است که فردایی هم هست. در همین دوره متأخر، در نظام جمهوری اسلامی، پناهندگان دیروزی و امروزی را می بینیم و فردایی ها هم خواهند آمد. پس باید کاری کرد که پاسخگوی این همواره گی باشد. بی شک، انتظار داشتن حس انسانی، دستی گشاده و دلی گنده به وسعت دریا از سوی هموطنان ایرانی لازم است، اما کافی نیست. بی خبری از گردن چروکیده آن کودک دوساله گناه من و ما نیست. گناه ما آنجاست که بدانیم و کاری نکنیم. با شما موافقم تا کاری بکنیم « کارستان»، اول همین نیازهای اولیه را برآورده کنیم. اما، پس از رفع نیازهای اولیه، کار تمام نشده است. بگونه ای دیگر رخ می نمایاند. برای همراه و همدوش این هموطنان بودن، نیازمند سامانه ای هستیم که بطور مداوم و همواره با آنها باشیم و این امکان ندارد مگر اینکه سامانه ی مورد نیاز را برپا کنیم. سامانه دفاع از حقوق پناهندگان. بخشی که به ما بر می گیرد، گشاده دستی و دریا دلی، فراهم هست. باور کنید با مراجعه به بسیاری از ایرانیان، این مرام را به عینه خواهیم دید. شما از اطراف خودتان آغاز کنید، حتماً مشاهده خواهید کرد. بخش دیگر که از عهده ما خارج است و به عهده کشور میزبان است، باید توسط کمیته یا سازمان دفاع از پناهندگان پیش رود. این سازمان یا کمیته باید به همت خود پناهجویان شکل بگیرد و ما پناهندگان با سابقه در کنار و همراه شان باشیم و همگی بمانیم به انتظار استقبال از آیندگان که در راهند. قاسمی عزیز ضمن احترام به احساسات پاک و شریف و انسانی تان، پیشنهاد می کنم به راهکار ارائه شده نیز اندیشه کنید. مقاله شما نشان می دهد که برای انجام هر کاری که مناسب باشد، آماده اید. نیازهای اولیه را چگونه می شود به هموطنان رساند؟ ما را از طریق رسانه تان بی خبر نگذارید.
ارگان رسمی حزب سوسیال دموکرات و لائیک ایران
منو