من نه سرودِ ملی دارم نه وطن و نه رئیس جمهور
من جز کسانی که می خواهند به رغم قانون پول،
برای عشق بجنگند، ارتشی ندارم
من نه کسی را برای استثمار کردن دارم
ونه ثروتی برای ساختن حساب بانکی ام
من مرزی برای دفاع در برابر این مردمان فقیر که از
چهار گوشه ی جهان خود را به اینجا می رسانند ندارم
اگر قرار است همگی اینجا از گرسنگی هلاک بشیم،
خوش آمدید!
مرگ بهتر است از زندگی در فلاکت،
پوشیده از لباس؟ هنگامی که خیلی های دیگر برهنه اند…
شهروندان جهان، مبارزین جهانی بدون مرز
اگر سهمت کافی نیست، بدون اینکه کتک بخوری بازهم بردار
روی این کره ی خاکی آنقدر انسان کوچیک هست
که خیلی ساده از پا در میان
به این مرزها نگاه کن،
اینها چیزی جز زخم های چرکین نیستند
زخم های بازی از فتوحات قدیمی،
بقایای شرابهای مقدس
چقدر سربازهای بینوا به جنگ فرستاده شدند و
بخاطر این مرزها مردند
زمانی که کلنل هاشون پیروزی را با شامپاین جشن می گرفتند
فقط یک رویا وجود داره که به دنبالشم،
فقط یک جمله که در من طنین اندازه:
فراسوی مرزها، زمین باید یا متعلق به همه باشد و
یا به هیچ کس!
شهروندان جهان، مبارزین جهانی بدون مرز.
ترجمه:مارال
در یوتیوب: