هوشنگطالع
17 امردادماه 1393 کمابیش 7 ماه پیش از توافق لوزان ، با توجه به اطلاعات موجود ، سرنوشت شوم مذاکرات را برشمردم . امروز متاسفانه میبینیم که جمهوری اسلامی با گام گذاردن به مرحلهی توافق لوزان ، شتابان و بازگشت ناپذیر در آن راه گام بر میدارد .
این یادداشت را با متن خوانده شده از سوی ظریف ( به زبان فارسی ) و مسئول روابطخارجی اتحادیهی اروپا ( به زبان انگلیسی ) در پلیتکنیک لوزان با بیانیهی دفتر سخنگوی وزارت امور خارجهی آمریکا و بیانیه گذارده شده بر روی دیدارگاه (تارنما / سایت ) وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ( بدون امضا ) مقایسه فرمایید . پیش بینیها درستاند و جمهوری اسلامی با مذاکرات هستهای ، کشور را به سوی پرتگاه وابستگی سوق میدهد .
چهارشنبه 19 فروردینماه 1394 ـ
یادداشت شماره 234
20 سـال بـردگـی
در صورت تن در دادن جمهوری اسلامی و نهایی شدن قراداد ژنوچای که در حقیقت با الهام از قرارداد 1919 وثوق الدوله ـ کاکس طراحی شده است ، به مدت 20 سال ایران ( با حضور جمهوری اسلامی یا بدون حضور جمهوری اسلامی ) به مستعمرهی ایالات متحدهی آمریکا بدل خواهد شد .
با پذیرش و امضای این قرارداد که روحانی ـ ظریف در امضای آن شتاب دارند ، بیست سال کشور از نظر سیاست خارجی و نیز سیاست داخلی (همراه با سیاست نظامی ) به نیابت از سوی 1+5 در اختیار آمریکا قرار خواهد گرفت و آنان با دست باز خواهند توانست دولت ایران را در هر زمان به پیروی از خواستهای خود در زمینهی سیاست خارجی و داخلی وادار کنند .
با یک نگاه کوتاه خواهیم دید که در نهایت این یک قرارداد عادی نیست ؛ بلکه تعهداتی است که به « رقیت » کشاندن ملت ایران و در اختیار قرار گرفتن سیاست خارجی و سیاست داخلی ( همراه با سیاست نظامی ) ایران به مدت 20 سال خواهد انجامید . یعنی بازگرداندن ایران به سال 1907 و بخش بندی آن به مناطق نفوذ که در این میان « لقمهی شیر » نصیب آمریکا خواهد شد . پارهای از دیدهبانان مسایل جهانی براین باوراند که در صورت تصویب این قرارداد از سوی جمهوری اسلامی ، امپریالیسم رو به قهقرای آمریکا خواهد توانست برای مدت 20 سال از سیر قهقرایی خود بکاهد و موقعیت برتر خود را در جهان حفظ کند :
راهکار پیشنهادی گروههای بحران اندیشکدههای آمریکا که مورد عمل 1 + 5 در مذاکره با ایران در بارهی قرارداد نهایی « ترکمانچای ژنو » است ، میتوان به شرح زیر خلاصه کرد :
مرحلهی امضای توافقنامهی جامع :
الف ـ دولت ایران :
1 – دوباره براین امر تاکید میورزد که برابر با فتوای رهبری ، ایران به دنبال دستیابی یا گسترش جنگافزارهای هستهای نیست و همهی پادمانهای ویژه تاسیسات را در ارتباط با همهی تاسیسات کنونی و آتی غنیسازی و تولید سوخت هستهای را اجراخواهد کرد .
2 – سیاست حفظ چرخهی سوخت باز را اعلام کند و از فرآوری دوبارهی سوختهای استفاده شده ، بپرهیزد .
3 – اورانیوم غنی شده را ذخیره نکند . هرگونه مواد شکافپذیر از جمله هگزافلورایداورانیوم یا پودر اکسیداورانیوم را به میلههای سوخت هستهای بدل کند و تعهد نماید که خط عکس آن را راه اندازی نکند .
ب ـ گروه 1+ 5 :
1 – موافقت نامهی جامع هستهای را از طریق یک قطعنامهی جدید در شورای امنیت سازمان ملل به رسمیت بشناسد .
2 – تضمین حقوقی الزامآوری برای ارایهی سوخت لازم رآکتورهای تحقیقاتی و نیروگاهی ایران ارایه دهد .
3- از اعمال تحریمهای بیشتر مرتبط با انرژی هستهای [ البتهتنها مرتبط با انرژی هستهای و نه در موارد دیگر ] خودداری کند .
فازیک : در درازای یک یا دوسال پس از توافق جامع هستهای :
الف ـ حکومت ایران :
1 – توان هستهای خود را محدود و در حد 6400 سامانهی گریزازمرکز ( سانتریفوژ ) در یک تاسیسات ( نطنز ) متمرکز کند . سایر سانتریفوژهای اضافی در فردو و نطنز الف را به نطنز ب منتقل کند تا زیر نظر دوربینهای آژانس مهروموم شود .
2 ـ با 1 + 5 برای تولید سوخت هستهای در اصفهان همکاری کند تا ذخایر پنج و نیز بیست درصدی اورانیوم خود را به میلههای سوخت تبدیل کند .
3 – فردو را به یک تاسیسات تحقیقات و توسعه تبدیل کند که در آن دستگاهها ، تک به تک مورد آزمایش قرار گیرند . غنیسازی در آن جا باید صفر باشد و محصولات و مازاد آن باید در پایان فرآیند ، ترکیب شوند . پژوهشهای دیگر غیر از غنیسازی میتواند در این تاسیسات انجام شود [ چه سخاوتمندانه ] .
4 – رآکتور آب سنگین اراک را با همکاری گروه 1 + 5 به گونهای تغییر دهد که در پایینترین میزان ممکن ـ غنی سازی 5 درصدی ـ کار کند [ در حد اسباب بازی ] . اجازه بازرسی حضوری یا ویدئویی در آنجا داده شود . موافقت کند که سوخت مصرفی در اولین زمان ممکن از ایران خارج شود و از تولید سوخت اکسید هستهای طبیعی خودداری کند .
5 – همهی موارد پروتکل الحاقی [ البته پیش از امضا ] را اجرا کند .
6- سانتریفوژها را تنها در تاسیساتی تولید و آزمایش کند که زیر بازرسی آژانس بین المللی انرژی هستهای قرار دارند .
7- کاوش و استخراج اورانیوم را متناسب با سطح غنیسازی خود انجام دهد [ ایران حق صادرات نخواهد داشت ] و اجازه دهد آژانس به صورت مرتب در نیروگاه تبدیل اورانیوم ، مواد را بررسی کند .
8- با رضایت خود همهی مسایل گذشته و کنونی در ارتباط با موارد احتمالی مرتبط با فعالیتهای نظامی را با آژانس حل و فصل کند و اقدامهای اعتمادزایی را در این راستا به عمل آورد [ اجازه ورود جاسوسان به همهی تاسیسات نظامی و غیر نظامی ایران ] .
9- کنوانسیون 1994 آژانس بین المللی هستهای [ قرارداد الحاقی ] را در زمینهی ایمنی هستهای را همآهنگ با قوای مقننه و مجریهی ایران به تصویب برساند [ ؟! ] .
ب ـ گروه 1 + 5 :
1- هرگونه حمله نظامی یا تهدید به حمله به تاسیسات صلحآمیز هستهای را رد کرده و آن را نقض اصول حقوق بینالمللی ، به ویژه منشور ملل متحد و قوانین آژانس بین المللی قلمداد کند [ البته به بهانهی غیر صلحآمیز بودن ، حمله یا تهدید مجاز است ]
2- تعلیق [ نه رفع ] همهی تحریمهایی را که بر اساس توافقنامهی موقت معلق شدهاند [ ؟! ] ، تمدید کند و گسترش دهد و بانکهای ایران و سازمان هستهای را از فهرست سیاه خود کنار بگذارد .
3- نیمی از تحریم نفتی ایران را آزاد کند و سرمایههای مصادره شدهی ایران در آمریکا نیز آزاد شود [ البته آنچه در این ماجرا مسدود شدهاند و نه کل داراییهای مسدود شدهی ایران از سالهای پیش تاکنون به اضافهی بهره و عدم النفع آن ] .
4- به تدریج واردات نفت اروپا از ایران افزایش یابد و محدودیت تجارت با ایران برداشته شود .
5- ممنوعیت ارایهی خدمات مالی به بانکهای ایرانی برداشته شود و اجازهی تجارت با ریال ایرانی داده شود و ایران از فهرست کشورهای نگران کننده در بارهی پولشویی حذف شود .
6- تجارتهای انساندوستانه با ایران تسهیل شود [ اوج بزرگ منشی ] .
7- با ایران برای تغییر رآکتور آب سنگین اراک همکاری شود ، سوخت مورد نیاز آن تامین شود و ایزوتوپهای دارویی به بهای بازار در اختیار ایران قرارداده شود [ چه سخاوتمندانه ! ] .
8- این مساله مورد تاکید قرار گیرد که هرگونه گزارش آژانس در بارهی فعالیتهای هستهای ایران در گذشته ، تنها برای اطلاع رسانی به شورای حکام آژانس و شورای امنیت اعلام خواهد شد .
9- در زمینهی ایمنی تاسیسات هستهای و رآکتورهای تحقیقاتی با ایران همکاری کند که شامل مواردی چون برآورد خطر ، ارایهی راه حلهای ایمنی و تحقیقات هستهای در حوزههای پزشکی و دارویی میشود [ یعنی حرف مفت ] .
فاز 2 : مدت 5 تا 7 سال از زمان اجرای موفقیت آمیز فاز 1 :
الف ـ دولت ایران :
1- معاهدهی جامع منع آزمایش هستهای 1996 [ قرارداد الحاقی ] را در همآهنگی با فتوای رهبر ایران در بارهیحرمتسلاحهای هستهای به تصویب برساند [ این کار با وجود ان پی تی انجام شده است و نیاز به امضای قراردا تکمیلی نیست ] .
2- توان غنیسازی اورانیوم را همآهنگ با برنامههای تحقیقاتی خود به 9600 سانتریفوز [ البته از نسل اول ! ] برساند ؛ محدودیت توان غنیسازی هر سانتریفوژ در بخش تحقیق و توسعه در همهی تاسیسات در حد پنج سانتریفوژ در سال حفظ کند [باز کردن آخرین پیچ و مهرههای تاسیسات هستهای به دست دولت یازدهم ] .
3- کاوش و فرآوری و تبدیل اورانیوم را در حد نیاز خود محدود کند [ خود سانسوری ] .
4- آیین نامهی 2002 لاهه علیه تکثیر موشک های بالستیک را امضا کند [ خواندن فاتحه بر توان نظامی پدآفندی کشور ] .
5- به راهنماییهای گروه ارایه دهندگان هستهای توجه کند و با 1 + 5 در باره برنامههای نظارت صادرات هستهای همکاری کند [ چاکری محض ]
ب ـ گروه 1 + 5 :
1- اختیار لغو یا تعلیق تحریمهای ایران بر اساس توافق دوجانبه را کسب کنند [ البته ممکن است که سالهای زیادی برای کسب این مجوزها لازم باشد ] که این لغو یا تعلیق به پایبندی ایران [ البته با اندک بهانه تراشی مساله منتفی است ] به تعهدات خود در هر مرحله مربوط است .
2- نیمی دیگر از تحریمهای نفتی ایران برداشته شود و تحریمهای مربوط به سرمایهگذاری و ارایهی کالا و خدمات به بخش پتروشیمی ایران کاسته شود .
3- تضمین قاطع به ایران برای دسترسی به تحقیقات هستهای غیرنظامی پیشرفته و تکنولوژی رآکتور برق هستهای بر اساس مواد 1 و 2 و 4 ان پی تی داده شود [ حقی که ایران براثر امضای قرارداد ان پی تی از آن بهرهمند است ! ] .
4- مذاکره و رسیدن به توافق با ایران برای دو رآکتور آب سبک و دو نیروگاه برق هستهای و ارائهی تعهد برای فراهم کردن سوخت برای این رآکتورها و باز گرداندن سوخت مصرف شدهی آنها [ دکان کاسبی تازه برای آمریکا].
5- انتقال تکنولوژی نوین در زمینهی انرژی های تجدید پذیر به ایران [ این تکنولوژی را ایران در اختیار دارد و نیز از همه جا میتواند بخرد !] .
فاز 3 : برای دورهی 8 تا 10 سال پس از اجرای موفق فاز دوم
الف ـ دولت ایران :
1- پروتکل الحاقی ان پی تی را تصویب کند .
2- اقدامات شفاف ساز فراتر از پادمان جامع و پروتکل الحاقی را به تدریج متوقف کند .
3- توان غنی سازی را تا حد 9200 سانتریفوژ محدود کند .
ب ـ گروه 1 + 5 :
1- تمامی تحریمهای باقی ماندهی شورای امنیت را لغو کند به جز محدودیت دربارهی صادرات تکنولوژیها و مواد دارای قابلیت کاربرد دوگانه که در پایان این فاز برداشته میشوند [ پس از 20 سال ] .
2- همهی تحریم هادر بارهی سرمایه گذاری و ارائهی کالا وخدمات در بخش گاز طبیعی ایران برداشته شود و در ادامه ، این اقدامها در حوزهی نفت نیز تکرار شوند [پس ار 20 سال ] .
3- اروپا ودیگر طرفهای علاقمند دست به ایجاد شرکت راهبردی در حوزهی انرژی با ایران بزنند [ به طور حتم برپایهی الگوی عربستان سعودی و در نتیجه اعلام لغو قانون ملی شدن صنایع نفت در سرتاسر کشور ] .
هرگاه چنین قرارداد و یا قراردادهای از همین دست که متضمن حاکم گرداندن خواست آمریکا ( زیر پوشش 1 + 5 ) بر همهی شئون حیات ملی میباشد ، از سوی جمهوری اسلامی پذیرفته شود ؛ باید گفت : درود به روان وثوقالدوله ـ نصرتالدوله .
پنجشنبه 17 امردادماه 1393
هوشنگ طالع