رضا رخشان
مدتیست که یک شبکه ماهواره ای جدیدی بنام کلمه در روی ماهواره هاتبرد شروع بکار کرده است. این شبکه از جامعه اهل سنت در برابر انچه که مدعیست یعنی سلطه جویی و نظامی گری تشیع به دفاع پرداخته و اهل سنت در ایران و منطقه را قربانی سیاستهای دولت تشیع ایران معرفی می کند.البته اینکه جامعه اهل سنت در ایران در محرومیت بسر میبرد و تبعیضهایی نسبت به آنها روا میشود فکر کنم حتا بسیاری از مسئولین جمهوری اسلامی هم قبول کنند. من جمله اقای یونسی مشاور اقوام و مذاهب در کابینه دولت یازدهم که بارها درین باره بسخن پرداخته است.خب تا این جای کار میتواند قابل فهم باشد.اما چیزی که قابل فهم نیست حمایت تمام قد این شبکه از سیاستهای دولت های اهل سنت منطقه وبخصوص دولت سعودی در مقابل آنچه که توسعه طلبی دولت ایران نامیده میشود.این مسئله قابل فهم نیست که اگر حکومتهای شیخین در منطقه خاورمیانه ،بالاترین مطلوب جهان تسنن است که واقعا ناامید کننده است. وباید برین نقطه از جهان ،زار گریست.اما نقطه اوج این حمایت در دفاع قاطع ،توام با ابراز شادی نسبت به حمله دولت سعودی بر علیه پابرهنه های یمنی(این اصطلاحیست که خود کشورهای عربی نسبت به حوثی ها و دیگر مخالفین دولت منصورهادی بکار میبرند)که نام این عملیات را توفان قاطعیت نهاده اند. واین حمله را دفاع مشورع اهل سنت نسبت به سیاستهای حکومت ایران قلمداد کرده اند. خب طبیعیست خونی هم که بر زمین ریخته میشود لابد کفاره نخواهد داشت.اما براستی از کدام سیاستهای کشورهای عربی میتوان دفاع کرد؟اینکه در عربستان ،یک قوم خاص(خاندان سعودی) با قبضه تمامی منابع اقتصادی وسیاسی ونظامی به آن درجه از توسعه طلبی و صیانت میرسد که خود را والی میداند ومابقی موالی، بطوریکه نام این خاندان را بر روی این کشور می گذارند.اینکه درین کشورها نیمی از جامعه یعنی زنان بطور کامل نادیده گرفته میشود .بطوریکه از حقوق بدیهی و ابتدایی مانند ،رانندگی ،حق انتخاب شدن وانتخاب کردن ،تحصیل برخوردار نیستند.اینکه دراینجا اقلیتهای قومی ،مذهبی از کمترین حقوق اجتماعی و سیاسی بی بهره اند.براستی میتوان از کدام حقانیت دفاع کرد؟ وقتی که کشور خادمین حرمین شریفین بوسیله درامدهای باد آورده نفتی با اشاعه بنیاد گرایی سلفی و وهابی،به بزرگترین منبع انسانی و مالی وایدئولوژیک تروریست از عراق وسوریه گرفته تا مصر وسایر نقاط جهان تبدیل شده ، مصیبتی که بر دردهای بشریت نمک پاشیده است.چگونه میتوان از بارش بمبهای سرمایه جهانی بر روی گرسنگان یمنی این چنین به پای کوبی پرداخت؟اینها دولت ایران را محکوم می نمایند که از گرسنگان منطقه از عراق ولبنان گرفته تا بحرین ویمن دفاع میکند. اگر واقعا این طور باشد من یکی بسیار خوشحال خواهم شد که دولت کشورم پشت وپناه گرسنگان و زحمتکشان است .اما بنظرم کلمه گرسنگان درین جا از بلندای اشرافیت عرب سنی به سوی پابرهنگان ومردم عادی وفرودست که از ظلم تبعیض به ستوه آمده اند پرت میشود.در ایران هم هر گونه مداخله گری و یا سلطه جویی که توام میشود با افزایش بودجه های نظامی، ٰقطعا اگر این سیاستها اعمال شود قربانبان واقعی چنین عملی ٰطبقه کارگر وزحمتکشان خواهند بود و هستند.اگر این جنگ نیابتی همچنان ادامه یابد طبعات چنین جنگ سردی بر روی طبقه کارگر در ایران و منطقه سرشکن میشود ودر چنین حالتی باید نگران طبقه کارگر و زحمت کشان بود از کارگر در ایران تا عراق وسوریه ومصرگرفته تا القطیف عربستان تا پابرهنه های یمنی.
و طبعیست که جهت داشتن یک زندگی شایسته وانسانی در بین تمامی کارگران جهان ، منافع مشترکی وجود دارد .لذا بر تمامی طبقه کارگر در خاورمیانه رواست تا با اتحاد خود هر گونه جنگی (چه نیابتی باشد و چه جنگ فرقه ای)را که توسط عمال سرمایه صورت میگیرد را محکوم نمایند و اجازه ندهند تا عمال سرمایه که صاحب منابع ایدئولوژی ومالی ونظامی اند از این طبقه جهت پیشبرد اهداف استفاده نمایند .
با آرزوی دنیایی که روزگارمان بهتر از این باشد
رضارخشان
فروردین ماه/1394