behnamchengani 02

شاخسار شکسته ی بهار فرخنده

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

behnamchengani 02

behnamchengani 02بهنام چنگائی

زمانِه ی بیمار و اسیر ما

یکسر

دچار کینه و ذات عقرب هاست.

 گمانه ی کر و کور ربانی ما

پرپر

 گرفتار نیش مار کبراهاست.

و سادگی انسان

در این میانه

دریغا، مونس ددها و دیوهاست.

در دشتِ خشک بی دادرسی

دیریست مهربانی،

اسیر دشمنی دالِ فرقه هاست.

و خونخواری در زمین،

هیهات

جنون و جهلِ تاریک می کارد

جنگ و جهادِ کور می زاید ـ

و دشنه ی نادانی بر چشم خرد و روشنائی ها می کاود.

+

شاخسار شکسته ی بهار فرخنده

بر پیشانی بی آبروی عصر ما

یادگار تن لگد مال خیلی از زن هاست.

سمفونی شوم و شیون فرخنده،

فریاد دردناک استخوانهای خرد شده ـ

جانِ جوان زنده بگور بسیاری از دخترهاست.

روح و روان سنگسار شده ـ

 جگر خشک و به آتش کشیده او

سرنوشت همه ی اسیران و بی پناهی هاست.

+

های: بانیان کین و راوایان چنین مرثیه های شرمناک  

با این بربریت مدعیان آسمانی،

 با این شقاوت جانیان

با این همه قساوت درندگان هولناک

بگوئید:

چه سان بهار امسال با گل ها و شکوفه ها

رنگین جامه شود؟

چه سان نوروز، پا به زایِ جوانه ها و لاله ها شود؟

این ننگِ تاریکی از چهره ی پلید فصل درنده

هرگز فراموش نور مباد.

این شرنگ حماقت از یادهای ژرف دلسوخته

هرگز پرت و  دور مباد.

بهنام چنگائی 3 فروردین 1394

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.