«اسلام ناب محمدی»

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

ozra hosseini banisadrعذرا حسینی

 متاسفانه امروز ما ایرانیان شاهدیم که عد ه ای ازطرفد اران “اسلام ناب محمدی ” فقط با گذ اشتن یک ریش بلند و ظاهری آشفته و شوریده و اخمو و چین بر ابرو و عبوس ، در زیر این ما سک به هزا ران هزار فساد میپردازند و مردم را بخاطر عدم رعایت این ظواهرکه بعضا هیچ ربطی هم به اسلام ندارند به خاک و خون میکشند ، بخاطر بد حجابی اسید بروی دختران بی گناه و جوان می پاشند تا طرفداری از “اسلام ناب محمدی “کرده باشند، آقایان روحانیت وآقا زاده هایشان فقط بخاطر تعلقات خانوادگی ووابستگی به مقامات بالای مملکت و قدرت، اموال بیت المال را میلیارد ها میلیارد بجیب میزنند و روی این همه چپاول و غارت سر پو ش گذاشته میشود. بدون آنکه آنها حسابی پس دهند و جواب گو باشند و مجا زاتی در حق آنها اعمال شود و مورد پیگرد قرار گیرند. اینست “اسلام ناب محمدی “که آقای خمینی و روحانیت زور پرست برای مردم به ارمغان آوردند و ارایه کردند.

 ” اسلا م ناب محمدی”وقتی برای اولین بار اصطلاح ” اسلام ناب محمدی ” بگوشم  خورد ، نمیتوانستم حد س بزنم که آن چه معنایی میتواند داشته باشد . و منظوراز آن چیست .؟ در ابتدا توضیحی در باره آن داد ه نشد ه بود . فقط “اسلام نا ب محمدی” را درمقابل” اسلام امریکایی”  در این جا و آنجا  می شنیدی .پدر من نه انگلیسی بود و نه امریکایی ونه طرفد ار این و آن بود . اسلامی را که من درروزمره زندگی خود با آن بسر میبردم ، از او آموخته بودم . البته اوهرگز به اسم اسلام ارزشهای  اسلامی را بما نیاموخته بود  .و از اسلام چماقی نسا خته بود که دائم آنرا بسر ما بکوبد . اما بما یاد دا ده بودکه از دروغ بپرهیزیم ، از غیبت دوری کنیم .به مستمند ان کمک کنیم . با همسایه ها بخوبی رفتار کنیم. به ناموس  مردم تجاوز نکنیم. چشمهایمان پاک، دستهایمان  پاک ودل ها یمان صاف باشد.امانت داروامین مردم باشیم . از ریا بپرهیزیم . عدالت را رعایت کنیم. با مردم روابطی دوستانه و حسنه و انسانی داشته باشیم . فروتن باشیم ودست کمک بسوی یتیمان و فقرا دراز کنیم. رحمت و شفقت و دل رحمی صفا ت بر جسته ای بودند که او  همیشه ما را به آنها دعو ت میکرد. پدرم هر گز بابت نماز نخواندن ، روزه نگرفتن و حجاب بر سر ننهاد ن ما را مواخذ ه نمیکر د  و تنبیه نمی نمود . هر چند ما را به رعایت آبرو مندانه و مناسب لبا س پوشیدن و خود را وسیله قرار ندادن تشو یق میکرد.او خودنمازش را میخواند ، روزه ا ش را میگرفت.به زیارت خاته خدا نیزرفته بود.اما این قول حافظ! شاعربزرگ ما ایرانیا ن و حافظ قرآ ن که میگو ید

عیب  رندان مکن ای زاهدپاکیزه سرشت

که گنا ه دگران بر تونخو اهند نوشت .

من اگرخوبم، اگربد ، تو برو خودرا با ش

 هرکسی  آن درود عاقبت کار که کشت

را آویزه گو ش خود داشت. در خانه ما هر سال بمناسبت عاشورا مراسم مذ هبی وروضه خوانی بر پا بود.علی مظهر عدالت بود و حسین مظهر شهامت و آزادگی . پدرم مردی صادق و پاک بود و آزارش به مورچه ای هم نمیرسید .او نسبت به مادرم بسیار احترام میگذا شت. همیشه وقتی مادرم بجایی وارد میشد که او حضور داشت با تمام قد زیر پایش بلند میشد و سلام میکرد. هر گاه ما فرزندان برای کاری باو مراجعه میکردیم ونظرمیخواستیم ، میگفت از مادرتان سوا ل کنید. او برای مادرم احترام خاصی قائل بود  و بخاطرزن بودنش او را تحقیر نمیکرد و بین خود واو فرقی نمیگذا شت .بد ون اینکه ادعایی د اشته باشد و خود را مسلمان واقعی ، یا مدعی طرفد اری ازحقو ق زنان بداند.

   این ها مجمو عه‌ای ازارزشها ی اسلا می- ایرانی بودند که من با آنها آ شنا بودم ودر روز مر ه زندگی خود باآ نها زند گی میکرد م . تا آقای خمینی بعد از سالها تبعید و درپی انقلا ب57 به ایران آمد ند و ایرانی ها را به”اسلا م ناب محمدی ” خواندند. و ما رابا آ ن آشنا نمودند! واقعا هم این اسلا م بسیار بسیار ناب بود.من در عمل متوجه شدم که این اسلا م چقدر با اسلا می که اکثریت مردم ما با آن بزرگ شده بودند بیگا نه ، غریب و دور بود .چون اسلا می که ما مردم عاد ی به آن باور داشتیم پر از رحمت ، شفقت، پر ازانصا ف و عد ل و پر از عصمت بود. و آ نچه را که با آن آشنا میشدیم و از جامعه روحانیت زور پرست و آقا ی خمینی آموختیم و درعمل تجربه کردیم ، پر از خشونت ، پراز سنگد لی ، بی رحمی ، شقاوت ، نخو ت ، دشمنی و کینه بود.همه چیز بامرگ شروع میشد. دست برید ن ، سنگسار کردن، حبس نمودن .شکنجه کردن، تعزیرو شلاقهای سیمین بر تن مردم فرود آوردن ، آدم ربایی، فحش ، ناسزا، بر چسب زدن ، دزد ی های کلان ، تقلب ، ریا کاری ، مصلحت اندیشی ، جاسوسی ، نفرت ، تهمت و افترا ، تفتیش عقاید ، قتل ، تفرقه ، دروغ و ظلم و جا معه روحانیت را ازدیگر اقشار ملت ایران جد ا نمودن و جزء طبقه ممتاز شمردن و آن هم بر خلا ف نص صریح قرآن که تا کید بر عدالت دارد و عدالت از اصول پایه ای آن است. و امتیاز بخشید ن به فرد و طبقه ای خاص را بر خلا ف دستورا ت الهی مید اند و نهی میکند ، روحانیت را تافته‌ای جد ا بافته و جد ا از مردم شناختند و چنان جایگاه ویژه‌ای برای آنها  قائل شدند که همیشه حق درسمت و سو ی آنها و روابینی نا حق در حق مر د مِ عادی شد .و گمان میکردند هرچه این طبقه باسم اسلام میگویند و برزبان می‌آورند، مردم مجبورند کورکورانه بپذیرند و تسلیم آن شوند.و بقو ل خود روحانیت، مردم چو ن از طبقه عوا م هستند باید هر سخن آنها را از بی چون و چرا بپذیرند و در مقولات که در ید انحصار گرانه آنهاست دخالت نکنند و هر چه را آنها به اسم اسلام ، چه درست و چه نا درست بخورد مردم دادند و تحمیل کردند سمعا و طاعتا بپذیرند و سر تسلیم فرود آورند و متابعت کنند.

 ولی آیا پیغمبر نگفت، مردم من هم بشر ی مثل شما هستم و فقط رسالت من اینست که پیام خدا را به شما ابلا غ کنم ؟ قرآ ن نگفت ای ایمان آورند گان سخنها را بشنوید و بهترین ها را انتخاب کنید و انسانها را در انتخاب آزاد نگذاشت ؟ اسلام نگفت ای انسانها همه شما برابرید و متقی ترین و پرهیز کار ترین شما نزد ما با کرامترین شماهستید ؟ چطور روحانیت ما از دیدن این تعلیمات روشن و واضح و صریح قران این چنین کور و نا بیناهستند.؟ آیا هر سوره قرآن با رحمن و رحیم شروع نمیشود ؟ خدا، خدای رحمت و انصاف نیست ؟ خداوند، خداوند عدل و داد نیست.؟ علی دست پسر اعم خود را که سهم اضافه بخاطر تعلقات فا میلی اش از بیت المال طلب کرد داغ ننمود ؟ علی برا ی گذران امو رات زندگی روزانه ا ش به کار کشاورزی نمی‌پرداخت؟ پیغمبر اسلام نگفت در جستجوی علم باشید اگر چه در چین باشد ؟ و قرآن نگفت در آنچه به آن علم ندارید نایستید ؟ شعرای ما که همگی مسلمان و دین داربودند نگفتندکه ایمان در قلب مسلمان جای دارد؟ و صورتها و اسلام صوری را مردود نشمردند ؟ شمس ازکعبه “دل ” در مقابل کعبه “گل” سخن نگفت؟ او نگفت که اسلام در قلب مسلمان است و اسلامی را که ظاهری و جای  آتش و سنگ بر پیشانی دارد ریااست ؟

 متاسفانه امروز ما ایرانیان شاهدیم که عد ه ای ازطرفد اران “اسلام ناب محمدی ” فقط با گذ اشتن یک ریش بلند و ظاهری آشفته و شوریده و اخمو و چین بر ابرو و عبوس ، در زیر این ما سک به هزا ران هزار فساد میپردازند و مردم را بخاطر عدم رعایت این ظواهرکه بعضا هیچ ربطی هم به اسلام ندارند به خاک و خون میکشند ، بخاطر بد حجابی اسید بروی دختران بی گناه و جوان می پاشند تا طرفداری از “اسلام ناب محمدی “کرده باشند، آقایان روحانیت وآقا زاده هایشان فقط بخاطر تعلقات خانوادگی ووابستگی به مقامات بالای مملکت و قدرت، اموال بیت المال را میلیارد ها میلیارد بجیب میزنند و روی این همه چپاول و غارت سر پو ش گذاشته میشود. بدون آنکه آنها حسابی پس دهند و جواب گو باشند و مجا زاتی در حق آنها اعمال شود و مورد پیگرد قرار گیرند. اینست “اسلام ناب محمدی “که آقای خمینی و روحانیت زور پرست برای مردم به ارمغان آوردند و ارایه کردند.

 آنصافا شاه با تمام بی اعتقا دیش، اینچنین به اسلام ضربه نزد که آقایان متولیان دین.اینان آنچنان به اسلام ضربه زد ه اند که امروز اسلام مترادف شد ه است با شکنجه ، با زند ا ن ، با اعد ام ، با تروریسم ، با خشونت ، با دروغ و دزدی ، با گروگا ن گیری.در جریان انقلا ب فرصتی پیش آمده بود که شما آقایان چهره ای دیگر ، چهره ای زیبا، چهره ای آزاد ی خواه ، چهره ای پاک و معصوم و عدالت گر که مامن امید همه نا امید ان جهان بگردد، عرضه کنید.میتوانستید نور معنویت و انسا نیت را بگسترید و برابر ی و برا دری و انس و الفت و امانت داری و اعتماد وهم بستگی و امنیت را بخانه هاو به دلهای مر دم ببرید و گرمی آفتاب را درجهان بگسترید و مردم دنیارا به آن متمایل سازید .ولی حیف و صد افسوس که این فرصت گرانبها را غنیمت نشمردید و آن را براحتی ازدست دادید و بجایش ترس و وحشت و سیا هی و ظلمت آفریدید وهمه را ترساندیدو گریزان کردید. اما من مطمعنم و یقین دارم و برایم مسلم است که اصلا شما به اسلام باور نداشتید و اسلام برای شما وسیله‌ای بیش نبود.آن‌هم  وسیله رسیدن به قدرت. برای اینکه قدرتتان مزاحم نداشته باشد بقیه را با بر چسب مسلمان نبودن ، کافر، ضد دین ، و اسلام امریکایی داشتن و غیره ….از میدان بدر کردید و با اسلام “ناب محمدی ” خود ساخته و استفاده از خشو نت های بی مرز و کران بر جان و مال و نا مو س مردم مسلط شدید و ایران را ملک طلق خود فرض کرده و با ضربه ها و شلا ق های جراحت بارو اعدام و شکنجه و سر فرود آوردن مردم هم ثروت ایران و هم سر نوشت مردم ایران را در اختیار خود گرفتید و به تاراج مملکت پرداختید  و درخارج از مرزها ، نیز الگویی  برای گرو ه های خشونت طلب و ضدانسانی که از شما تعلیمات گرفتند و گروه های القا عده ، جهاد اسلامی ، داعش وبوکوحرام و غیره را ایجاد کردند و با شعار الله اکبرو محمد  رسول الله به جنایات و قتل عام انسانهای بی گناه در این جا و آنجای دنیا پرداختند و آبروی هر چه اسلام بود را در دنیا،  با همدستی هم، از بین بردند . و مسلمانان را در دنیا سر افکنده و شرمگین کردند. و احساس حقارت و گناه و سرشکستگی را بخاطر اعتقادشان به اسلام ، در دل و روح  و مغز شان تزریق کردند. خیلی ها مجبور شدند خود را از اسلام مبرا  کنند و فکر کنند که به بیراهه رفته اند و پشیمان ازدین و ایمان خود شدند و هویت خودشان را انکار کردند ، از توخالی شدند. نظر تحقیر آمیز ، شماتت آمیز دیگران خردشان کرد

   و همه اینها به لطف ” اسلام ناب محمدی” شما آقایان روحانیت!

   اما آیا حقیقتاً  شما، «سلسله روحانیت»، هنوز بر این باورید که همه دین باوران که دین اسلام را مجموعه‌ای از ارزشهای متعالی و انسانی می‌دانند و از این‌رو است که اسلام در کشورما پاگرفته و پایدارمانده، به سیمای زشتی از اسلام که در ذهنیت سیاه شما است، تسلیم خواهند شد و دست از اسلام واقعی خواهند شست؟ زهی خیال باطل! توجه داشته باشید که زمان دروغ کوتاه است و زمان حقیقت بی‌نهایت. روزی خواهد رسید که حقیقت از پوشش دروغ رها خواهد‌گشت.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.