محمود خادمی
اگر چه میثاق جامعه ملل ــ متشکل از قدرتهای بزرگ ــ برای قیمومیت بخشی به سرزمین های جدا شده از امپراطوری عثمانی بعد از مذاکرات طولانیِ چند ساله ؛ سرانجام در 24 ژوئیه 1922 تصمیم نهائی خود را ؛ به تصویب رساندند . اما در سال 1917 و قبل از تصویب نهائی این میثاق ؛ انگلستان بر اساس طرح ” اعلامیه بالفور ” در حمایت از صهیونیسم ؛ یهودیان ساکن در دیگر کشورها را تشویق به برگشت بسرزمین های فلسطینی کرد .
با مراجعه یهودیان از کشورهای دیگر و اسکان در سرزمین های عربی ؛ گروههای تروریستی یهودی و از جمله گروه ” هاگانا ” تشکیل شد ؛ این گروهها با ارتکاب وحشیانه ترین جنایات و آزار و اذیت مردمان عرب ساکن در آن سرزمینها ؛ آنها را به ترک خانه و کاشانه شان وادار نموده و یهودیان آمده از کشورهای دیگر را بجای آنان اسکان میدادند . تنها در اولین تهاجم مسلحانه این گروهها به مردم عرب ؛ 385 تن از آنان به قتل رسیدند .
سرانجام با افزایش آمار یهودیان در قسمتی از آن مناطق ؛ در سال 1948 یک کشورِ یهودی بنام اسرائیل تأسیس شد . بعد از تشکیل کشور اسرائیل ؛ قتل عامهای نوبتی و سازمان یافته برای تصرف تمام سرزمین های فلسطینی آغاز شد . این تجاوز و اشغالگری بیش از 6 دهه است که ادامه دارد و جنگ جنایتکارانه اخیر اسرائیل علیه مردم بی پناه غزه هم ادامه همان سیاست است .
بنابراین بر خلاف تبلیغات دروغین امریکا و بعضا” کشورهای اروپایی و اسرائیل که میخواهند وانمود کنند این جنگِ تجاوزکارانه ؛ جنگ میان اسرائیل و حماس است و آنرا به تقابل میان اسرائیل و حماس تقلیل دهند ــ تا بر سیاست اشغال و تجاوزگری اسرائیل سرپوش بگذارند ــ این جنگ ؛ جنگی است که بیش از 60 سال است که میان اسرائیل و مردم فلسطین ادامه دارد .
یعنی این جنگ ادامه همان جنگهای توسعه طلبانه علیه مردم فلسطین برای بیرون راندن آنها از سر زمینهای آبا و اجدادی شان میباشد ؛ جنگی که بیش از 6 دهه است ادامه دارد . تهاجم یک نیروی متجاوز و اشغالگر علیه مردم بی پناه فلسطین است برای نسل کشی آنان . بعبارتی جنگ کنونی اسرائیل علیه مردم غزه ؛ ادامه همان سیاست اشغالگری دولت نژاد پرست و متجاوز اسرائیل است برای ریشه کنی مردم فلسطین .
الف ــ صهیونیسم ؛ تلاش برای بقاء و استمرار :
نظریه تشکیل ” دولت یهود ” اولین بار توسط ” تئودور هرتسل ” در کنفرانس سال 1897 در کشور سوئیس مطرح شد . تئودور هرتسل در واقع بنیانگذار صهیونیسم یعنی ایدئولوژیِ نژاد پرستانهِ یهود میباشد . این تئوری که بعدا” بوسیله خاخام های یهودی تکمیل و تئوریزه گردید ؛ بر تشکیل ” اسرائیل بزرگ ” ــ که متضمن تلاشی و نابودی کشورهای عربی و تبدیل آنها به قطعات کوچک و دست نشانده اسرائیل میباشد ــ ؛ استوار است .
خاخام های یهودی و راست گرایان اسرائیلی با اعتقاد به خدائی نژاد پرست که معتقد است یهودیان ؛ قوم برگزیده خدا هستند و خدا به آنها اجازه داده است که برای گسترش سرزمین اسرائیل و بقاء آن دست بهر جنایتی بزنند ــ بنابر متن تورات ؛ وقتی خداوند سرزمین کنونی اسرائیل را به قوم برگزیده خود بخشید ؛ به آنان گفت بروید تمام ساکنان آنجا را بکشید و سر زمین شان را تصرف کنید ــ کمر به نابودی مردم فلسطین و اشغال سرزمین های آنان ؛ بسته اند .
بنابراین عملکرد ” امت گرایانه ” ایدئولوژی صهیونیستی ــ جمع کردن یهودیان از کشورهای مختلف و اشغال سرزمین های فلسطینی برای اسکان آنها ــ علاوه بر اینکه مانع اصلی دست یابی مردم فلسطین به تشکیل دولت مستقل و رسیدن به حق تعیین سرنوشت است ؛ توجیه کننده فرماندهان و سربازان یهودی ارتش ــ بر اساس درک و تفسیری از تورات که خاخام های یهودی رواج میدهند ــ برای شقاوت و بیرحمی در حق مردم فلسطین میباشد . کما اینکه در ایران هم بر اساس درک و تفسیر آخوندها و سردمداران استبداد دینی از قران و اسلام است ؛ که پاسدار ؛ بسیج و دیگر نیروهای امنیتی و نظامی دست به کشتار مخالفین میزنند .
بنابراین ریشه جنگ و دشمنی دولت اسرائیل و حملات ویرانگر و جنایتکارانه ارتش این کشور به مردم بی دفاع و بی پناه فلسطین به منافع اقلیت یهودی ــ اشغال بیشتر سرزمین های فلسطینی ــ و دیگر نیات توسعه طلبانه آنان بر میگردد . این منافع در اعتقادات دینی یهودیان ــ نژاد برتر بودن و سرزمین فلسطین تنها برای یهودیان است ــ توجیه شده است . بهمین خاطر است که در اسرائیل اگر کسی از سیاست تجاوز و اشغال حکمرانان اسرائیل انتقاد کند ؛ به ضد یهود بودن متهم میشود .
بنابراین بر خلاف تبلیغات دروغین و تظاهر کشور اسرائیل به سکولاریسم و دمکرات بودن ؛ نظام حاکم بر این کشور یک نظام بشدت ایدئولوژیک و دینی میباشد ؛ امری که امکان مصالحه و توافق با فلسطینیان را اگر نه نا ممکن ؛ که بسیار مشکل کرده است . ضمن اینکه سلطه دولت یهود در اسرائیل ؛ حتی باعث آپارتاید نژادی و تبعیض میان اسرائیلیان و فلسطینیان ساکن در شهرهای خود اسرائیل هم شده است .
بنابراین تجاوز مکرر و اشغالگریِ مقدس اسرائیل و نفس وجودی حاکمیت یک ” دولت یهود ” در این کشور ثابت می کند که ؛ امر تشکیل دو کشور مستقل ــ فلسطین و اسرائیل ــ در کنار یکدیگر تا چه حد غیر عملی و نا ممکن است . اساسا” نفس وجود یک ” دولت یهود ” باعث شده است ؛ در حالیکه برای فلسطینیان مرزهای 1967 ــ قبل از جنگ 6 روزه اعراب و اسرائیل ــ خط قرمز عدالت باشد ؛ این مرزها برای اسرائیل خودکشی و نابودی تلقی گردد . پس صهیونیسم و نژاد پرستی قوم یهود و حاضر نبودن اسرائیلیان به زندگی برابرانهِ مشترک و مسالمت آمیز با فلسطینیان نکته مرکزی و محوری استمرار جنگ اسرائیل با فلسطینیان است .
ب ــ جنبش ارتجاعی حماس :
واقعیت این است که حماس یک نیروی مرتجع اسلامی است که در منشور خود ؛ هدف خود را استقرار یک ” حکومت اسلامی ” ــ چیزی شبیه جمهوری اسلامی و طالبان ــ در غزه و کرانه باختری اعلام کرده است . در ابتدای تأسیس این گروه در دهه هشتاد میلادی ؛ اسرائیل برای تضعیف سازمان الفتحِ یاسر عرفات و بعد حکومت خود گردان فلسطین ؛ از این گروه حمایت و پشتیبانی کرد . بعد که حماس در سال 2006 در انتخابات غزه ؛ الفتح را شکست داد و حکومت بر باریکه های غزه را در دست گرفت ؛ اسرائیل این جریان را ؛ ” تروریست ” خواند .
در واقع این جریان ارتجاعی ؛ زاده خشونت های لجام گسیخته و بی مرز اسرائیل در حق مردم فلسطین است . حماس ضمن برخورداری از حمایتهای رژیم ایران ؛ از شقاوت و بی رحمی اسرائیل تغذیه میکند و با جنگ ــ انتفاضه و شلیک راکت به اسرائیل ــ و مقاومت ؛ مشروعیت مییابد . اگر چه خمینی و خامنه ای همواره از مسئله فلسطین و حمایت از حماس و مناقشه آنها با اسرائیل در جهت مقاصد توسعه طلبانه منطقه ای و سرکوب مردم ایران استفاده کرده است .
رژیم ایران با بازی کردنِ نقش قیم برای مردم فلسطین میخواهد خود را ام القرای جهان اسلام معرفی کند و موقعیت خود را بعنوان پرچمدار و رهبر جهان اسلام تثبیت نماید ؛ تا از آن بعنوان اهرم فشاری در تحولات منطقه ایی و بین المللی ؛ استفاده نماید . خامنه ای در 25 مهر 1384 در تلویزیون رژیم ؛ خط مشی حمایت از حماس را اینگونه توضیح میدهد : …… این خیمه یی که این جا سر پا است ؛ ریسمانهای این خیمه و میخهای عمیقی که این خیمه در سرزمین اسلامی ایران دارد ؛ در کشورهای دیگر کوبیده است . ما عمق استراتژیک داریم در ملتهای گوناگون .
البته حماس سال گذشته با پذیرش شروط فتح ــ دست کشیدن از مبارزه مسلحانه و پذیرش قرار داد صلح مورد قبول امریکا ــ موفق به اتحاد با فتح و تشکیل دولت ائتلافی گردید . باین ترتیب حماس با اتخاذ سیاست عمل گرایانه در قبال بحران فلسطین و اسرائیل ؛ به قواعد بازی ــ حل مسئله از طریق سیاسی ــ رضایت داد ؛ اقدامی که نه تنها با خوشحالی و استقبال اسرائیل مواجه نشد ؛ بلکه اسرائیل در مخالفت و به تلافی آن ؛ حملات ویرانگر و جنون آمیز خود را به ساکنین غزه چند برابر کرد .
ج ــ ناکار آمدی نظامِ حقوقیِ بین الملل :
جنگ و درگیری نظامی ؛ این روزها در همه کشورهای منطقه جریان دارد . ولی رئیس دولت هیچ یک از کشورهای منطقهِ در حال جنگ حداقل در ظاهر ؛ چون اسرائیل علنا” و با گستاخی ــ در حرف و عمل ــ اعلام نمی کند که تسلیم هیچ فشار بین المللی و قوانین حقوق بشری نمی شوم .
در حالیکه خانم ” ناوی پیلای ” کمیسیر حقوق بشر سازمان ملل متحد ؛ اقدامات جنگی اسرائیل در غزه را ” جنایت جنگی ” اعلام میکند ؛ و علیرغم درخواست مکرر بان کی مون ــ رئیس سازمان ملل ــ برای آتش بس ؛ اسرائیل بی توجه به محکومیت های بین المللی ؛ همچنان باین جنایات جنگی ادامه میدهد .
از طرف دیگر امریکا و اروپا در توجیه جنایات جنگی و حملات وحشیانه و ویرانگر اسرائیل به مردم ؛ مدارس ؛ بیمارستانها و حتی پناهگاههای سازمان ملل در غزه ؛ از حقِ مشروعِ اسرائیل در دفاع از مردم خود سخن میگویند و این در حالی است که همه میدانند این بار هم مثل همیشه ؛ این مردم فلسطین هستند که به بهانه های واهی مورد تجاوز و حمله وحشیانه اسرائیل قرار گرفته اند . آنچه امریکا و اروپا از آن بعنوان حق مشروع نام میبرند ؛ چیزی نیست جز تائید و پشتیبانی از تجاوز و اشغال و زورگوئی دولت اسرائیل .
بعلاوه در شرایطی ؛ سران قدرتهای جهانی از حق ” دفاع مشروع ” دولت اسرائیل میگویند و حمایت میکنند که این دولت قلدر و زور گو بر سرزمین های اشغالی مردم فلسطین ؛ تشکیل شده است .آنها زمانی هم که در برخورد با نسل کشی دولت اسرائیل موضع میگیرند ؛ ماکزیمم از این دولت و ارتش آن میخواهند که در کشتار مردم فلسطین ” حد و اندازه ” نگه دارند .
بحران انسانی کنونی در غزه که محصول بمب بارانهای وحشیانه و کشتار جنایتکارانه دولت اشغالگر اسرائیل است ؛ نشانه ناتوانی ــ و یا نخواستن ــ متوقف کردن این روند ظالمانه توسط نهادهای حقوقی بین المللی و ارگانهای حقوق بشری جهانی است . عدم کارآیی اسناد و مصوبات جهانی ؛ که برای همه کشورها لازم الاجرا میباشند نشان میدهد که این ساز و کار قادر به جلوگیری از جنگهای ظالمانه و تجاوزکارانه و همچنین قادر به حل بحرانهای انسانی ناشی از آن نمی باشد و همچنین از نشانه های برخورد دوگانه سیاست جهانی با اینگونه مسائل است .
امریکا تا بحال 26 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل علیه جنایات اسرائیل در کشتار مردم بی دفاع فلسطین را ؛ وتو کرده است . وقتی حمایت بی دریغ غرب و بخصوص امریکا با استفاده از حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل ؛ مانع هر گونه حمایت قانونی از مردم فلسطین میشود ؛ چه راهی برای دفع تجاوز و اشغال ؛ برای مردم فلسطین جز توسل به قیام با سنگ و یا راکت های حماس ؛ باقی می ماند ؟ ولو اینکه بیشتر موشکهای حماس ؛ قبل از فرود در خاک اسرائیل ؛ توسط پداقند فوق مدرن ” گنبد آهنین ” اسرائیل خنثی میشود .
در حالی که بمب و موشکهای اسرائیلی خانه و کاشانه های مردم بی پناه فلسطینی را بر سرشان آوار کرده است و در حالیکه دیگر هیچ جای امنی برای زندگی در غزه باقی نمانده است ؛ امریکا علاوه بر اینکه این جنایات جنگی را به بهانه دفاع از خود ؛ حق مشروع اسرائیل عنوان میکند ؛ یک کمک 25 میلیونی هم برای تقویت سیستم دفاع ضد موشکی اسرائیل در اختیار این کشور میگذارد . یعنی اسرائیل با حمایت علنی امریکا و بخشی از کشورهای اروپائی نسل کشی شرم آوری را علیه مردم فلسطین بدون ترس و ممانعت نهادهای حقوقی بین المللی به پیش میبرد .
بهر حال اسرائیل اکنون بیش از 6 دهه است که توانسته سیاست نسل کشی و سلطه جوئی بر مردم فلسطین را در سکوت جهان متمدن و ظاهرا” آزادیخواه ــ آنطور که خودشان ادعا میکنند ــ به پیش ببرد . سکوت و بی تفاوتی که باعث شده است ؛ اسرائیل هر بار برای ادامه جنایتهایش مصمم تر شده و حلقه محاصره مردم غزه را تنگ تر و شدیدتر کند .
د ــ جنگ و سرکوب در بن بست ؛ مذاکره بی نتیجه و تشکیل دو دولت مستقل نا ممکن :
6 تن از رؤسای سابق ” شین بث ” یعنی ” سازمان امنیت داخلی اسرائیل ” در یک مستند فرانسوی ــ اسرائیلی در اپریل 2012 اذعان کرده اند که : سرکوب فلسطینیان با بن بست مواجه خواهد شد . امری که امروزه اسرائیل با آن مواجه است .
این 6 تن که در فاصله سالهای 1980 تا 2011 در رأس این سازمانِ امنیتی بوده اند بهتر از هر کسی میدانند که چه میگویند . زیرا که ؛ آنها بمدت 30 سال مسئولیت اجرائی سازمانی را بعهده داشته اند که کارش اطلاعات ؛ امنیت ؛ ضد جاسوسی و پیش بینی و خنثی سازی حملات تروریستی به خاک اسرائیل بوده است .
” گیدئون لوِی ” مفسر و روزنامه نگار ” ها آرتز ” روزنامه اسرائیلی می نویسد : اسرائیل هیچوقت واقعا” خواهان صلح نبوده است . اسرائیل هیچوقت ؛ حتی برای یک لحظه با فلسطینی ها بعنوان انسان هائی با حقوق برابر رفتار نکرده است ؛ دلیل انکار ناپذیر برای اینکه اسرائیل خواهان صلح نیست ؛ ادامه پروژه شهرک سازی در اراضی اشغالی است . سازندگان این شهرکها در پی تحکیم بخشیدن به اشغالند و نه صلح …… .
در 11 ژانویه سال 2014 وقتی که بنیامین نتانیاهو میگوید : اکیدا” با ایجاد دو دولت مستقل فلسطینی مخالف است ( روزنامه تایمز اسرائیل ) . پس دیگر مذاکره و گفتگو برای چه ؟ در حالیکه ؛ در صورتی روند صلح موفقیت آمیز است که قانون قوی تر بر آن حاکم نباشد ــ گفتگوهایی با حقوق برابر ــ قانونی که بر تمام مذاکراتِ تاکنونی فلسطین و اسرائیل حاکم بوده است ؛ در این صورت ؛ آیا برقراری و ادامه مذاکرات صلح میان اسرائیل و فلسطین را به ارمغان می آورد ؟
دور باطل و بی ثمر کشتار ؛ خونریزی و خشونت سازمانیافته توسط دولت اسرائیل و بازتولید آن توسط فلسطینیان و در سالهای اخیر توسط حماس و دیگر گروههای تند رو اسلامی ؛ دهه ها است که ادامه دارد . جنگی که اگر راه حل عادلانه ای برای آن جستجو نشود ؛ کل منطقه را بطرف سرنوشتی بسار وحشتناک پیش خواهد برد . ” آرنون سوفر ” رئیس دانشگاه ملی نظامی اسرائیل در مصاحبه با روزنامه اورشلیم پست در سال 2004 در مورد محاصره غزه ؛ گفته بود :
هنگامی که 2/5 میلیون نفر در جای بسته ای شبیه غزه زندگی میکنند ؛ آنجا بطرف یک فاجعه انسانی خواهد رفت و این افراد به حیوانات بزرگتری از امروز تبدیل میشوند …. این ــ وضعیت ــ بطرف جنگ وحشتناکی خواهد رفت .
در حالی که سازمان آزادیبخش فلسطین ــ ساف ــ و بعد دولت خود گردان بر آمده از آن ؛ برنامه صلح ” اسلو ” ؛ ” مادرید ” و حتی ” نقشه راه ” واشنگتن ــ یعنی همه تلاشهای بین المللی که در 22 سال اخیر صورت گرفته است ــ را پذیرفته است ؛ و در حالیکه حماس با اتحاد با دولت خود گردان محمود عباس ؛ آمادگی خود را برای حل سیاسی مناقشه اعلام کرده است ؛ دولت اسرائیل با نقض مقرراتِ این برنامه های صلح و ادامه شهرک سازی ؛ مخالفت خود را با صلح با فلسطین نشان داده است .
اما علت اصلی جنگ های مکرر و فجایع اخیر ؛ ادامه اشغال سرزمینهای فلسطینی از 60 سال پیش تاکنون توسط دولت اسرائیل است . قدرت گیری بنیاد گرایان یهودی ــ به رهبری نتانیاهو ــ و سیاست ادامه اشغال و حمایت و کمک های نا محدود سیاسی ؛ مالی و نطامی امریکا و بعضا” کشورهای اروپائی از اسرائیل و ….. اشغالگری و تجاوز را تشدید کرده است . ریشه این جنگ و جنایت فقط با بازگرداندن سرزمین های اشغالی و تشکیل دولت مستقل فلسطینی در محدوده مرزهای قبل از جنگ 1967 ؛ خشکانده میشود .
این در حالی است که استراتزی اسرائیل برای حل اختلافات با فلسطینیان ؛ کشتن و کشتن و کشتن و نسل کشی مردم فلسطین میباشد . موضوعی که در جنگ اخیر اسرائیل ــ که از 8 ژوئیه 2014 شروع شده ــ با فلسطینیان در باریکه نوار غزه ؛ دیده میشود . آن چنان که می بینیم ؛ ارتش اسرائیل علیه ارتشی نمی جنگد ؛ هدف آن اهالی غیر نظامی فلسطینی است .
بنابراین در شرایطی که جنگ و کشتار فلسطینیان همچنان ادامه دارد ؛ مذاکرات تا کنونی گره ای از اختلافات فی مابین طرفین نگشوده است ؛ تشکیل دو دولت مستقل اگر چه مطلوب است اما نا ممکن میباشد . تشکیل دو کشور مستقل در کنار هم ؛ یعنی دو حاکمیت ملی با همه الزامات آن ؛ اسرائیل چنین تعریفی را نمی پذیرد و آنها در بهترین حالت به حاکمیت محدود تن میدهند ؛ زیرا که آنها کل سرزمین های فلسطینی را میخواهند .
ه ــ راه حل نهائی :
در اینکه سکوت و بی عملی در مقابل این جنایت آشکار علیه مردم بی پناه و بی دفاع فلسطینی یک جرم ” اخلاقی ” است و زیبنده هیچ انسان با وجدانی نمی باشد ؛ هیچ شکی وجود ندارد . اما جرم و بی اخلاقی بزرگتر آن است که ؛ راکت پرانی حماس ــ راکت هایی که اکثرا در مواجه با ” سپر گند آهنین ” اسرائیل در هوا محو و نابود میشوند ــ را با هزاران بمب و موشک هوشمند اسرائیلی ؛ یکسان بدانیم . بنابراین دفاع از مردم فلسطین فارغ از هر دیدگاهی امری انسانی و اخلاقی است و بر این اساس طرد و محکومیت ؛ جنگ و نسل کشی اسرائیل یک وظیفه میباشد .
در شرایطی که اسرائیل زبان حل بحران میان دو ملت را ؛ زبان نظامی کرده است و گفتگوهای میان دو طرف را به بن بست کشانده است و در شرایطی که اکثر مقامات اسرائیل دستان شان به خون مردم بی گناه فلسطینی آلوده و از شرکت کنندگان در عملیات تروریستی علیه مردم فلسطین میباشند ــ بنابراین نه قابل اعتماد هستند و نه صلاحیت طرف مذاکره بودن را دارا میباشند ــ و همچنین در شرایطی که روز به روز بر شمار نیروهای مذهبی و تند روی یهودی در ارتش اسرائیل افزوده میشود و امید حل مسالمت آمیز بحران را روز به روز در افق کم رنگ تر میکند ؛ راه حل بحران کدام است ؟
یعنی در چنین شرایطی برای تشکیل دو دولت مستقل ؛ غیر مذهبی ؛ سکولار و دمکراتیک چه راهی باقی میماند ؟
شروع و تشدید پروسه ای رهائی بخش ؛ سکولار و دمکراتیک ؛ ضد بنیادگرائی اسلامی و نژاد پرستی یهودیت از جانب مردم فلسطین و اسرائیل تنها راه باقیمانده برای حل این معضل است . یعنی تشکیل جبهه ای متحد علیه بنیادگرائی و نافی صهیونیسم گرائی در میان مردم فلسطین و مردم اسرائیل علیه رأس نظام حاکم بر مناسبات دو کشور و متحدین منطقه ایی و بین المللی حفط وضعیت موجود باید در دستور روز قرار گیرد ؛ تا شرایط ذهنی و عینی استقرار دو کشور مستقل و آزاد مهیا شود .
25.08.2014
3 شهریور 1393