آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

ادامه انقلاب پنجاه و هفت، وظایف سوسیالیستها

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آیا خزان عربی به ایران خواهد رسید و در “جزیره آرامش” طوفان بپا خواهد شد؟

امین بیات

از انقلاب سیاسی تا انقلاب اجتماعی :   

با طرح و تاسیس “حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران” و ارائه  برنامه  این حزب به افکار عمومی، طرح بحث در مورد آن و  وظایف سوسیالیستها ،  سوسیال دمکراتهای ایران  وارد  فاز جدیدی  شده است، تداوم و دامن زدن به این بحث دارای جایگاه ویژه ای را در میان مباحث اپوزیسیون برای خود اختصاص داده است.

امروز شرایط بصورت نا همگون تغییرکرده است، نه تنها همه افراد به شکست و سرکوب سیاسی و تشکیلاتی چپ سنتی ایران باور داریم، و حتی در باور جزم گرایان اپوزیسیون چپ این تغییر و تحول بوضوح قابل لمس میباشد.

دیده ومشاهده میشود که چشم و گوشها باز شده و اکثرا در جستجوی راه حل برای خروج از بن بست های فکری و  سیاسی میباشند، و کوشش در جهت آشنائی با روشها  و مفاهیم جدید بیش از گذشته خود  را  نشان میدهند، بخصوص با کسب تجربیاتی که در طی چهل و سه سال حکومت سرکوبگر اسلامی در قبال  نیروهای  سیاسی ایران بدست آمده  ، اکثرا در تدارک انقلاب سوسیالیستی هستند.

نمونه جدید آن تاسیس  ” حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران ” است، در مورد این پدیده سیاسی جدید ، نظر خواهی و نظر دهی کمک به روند پیشبرد کار آینده اپوزیسیون بعد از جمهوری اسلامی خواهد کرد.

هر چه بیشتر توده های چپ دمکرات – منفردین چپ-سوسیالیستها  و حتی کمونیستها خود را از خط اطاعت بی چون و چرای رهبری های آنچنانی خود را خلاص میکنند و افراد قدیمی و با تجربه را به نشستن در کنار میز مذاکره   و تبادل نظر با هم برای راهیابی و برون رفت از  شرایط کنونی  بصورت  دمکراتیک می پذیرند ، چهار چوب مباحث مورد بحث بصورت آزاد  و دمکراتیک تعیین  و با توافق هم تدوین میگردد، سدهای  بظاهر محکم  را بر میدارند ، برای جلو گیری از بد تر شدن وضعیت جنبش چپ ، سکوت و بی اعتناعی را باید شکست  و در بحثها  و گفتگو ها شرکت نمود ، به شیوه  فرهنگ سوسیالیستی  دمکراتیک به تفاهم  میتوان رسید، و  راه حل جدید جلوی حرکت جنبش پیشنهاد کرد.

ازآنجا که اهمیت پرداختن به این بحث از جهت دیگری نیز قابل توضیح  میباشد، اگر نگاهی  گذرا  به خصوصیات جامعه ایران و بغرنج شدن تضادهای اجتماعی بیندازیم ، امکان وقوع سریع تغییراتی را محتمل میکند.

این احتمال با  توجه به کلیه ی داده های تا کنونی ، بدین منظور آیا  ادامه  انقلاب  اجتماعی را  در پیش دارد یا  در شکل حاکمیت سیاسی تغییرات اساسی، روی خواهد داد.

ائتلاف با  نیروهای بورژوازی  و ایجاد جبهه  جدیدی برای  تصاحب قدرت  در پیش است یا با تاثیر گذاری  پیروان “حزب سوسیال دمکرات و لائیک ایران” جدیدالتاسیس در  کنار سایر سوسیالیستها  هر چه  بیشتر در جنبش  با کوشش در ایجاد یک صف مستقل هوادار کارگران و زحمتکشان بهم و باهم نزدیکی ایجاد کنیم .

درغیر اینصورت یکباردیگر ظرفیتهای موجودوتقویت شده در جنبش سیاسی و اجتماعی  ایران را به هدر میدهیم.

بنظر من دو را بیشتر جلوی حرکت سیاسی اپوزیسیون ایران نیست.

1_ تداوم انقلاب سیاسی.

2_ تداوم انقلاب اجتماعی .

انقلاب سیاسی به چه معناست در ایران امروز،قبل از هر چیز باید بگویم که از آمال  و آرزو هایمان که بگذریم  و به واقعیت جامعه اسلام زده ایران فکر کنیم.

 اگر انقلاب سیاسی در دستور کار باشد، از جمله حرکتی است که  از  لحاظ اجتماعی  به  یک نتیجه  معینی  قانع میباشد، یعنی تغییر رژیم  و رسیدن به حاکمیت  نیروهای  ملی- مترقی- دمکرات- آزادیخواه ، سوسیال دمکرات  و احتمالا سوسیالیستها، در کنار نیروهای بورژوازی در ایران یعنی ” جبهه ملی ایران”.

 به نتیجه رسیدن این انقلاب تنها  به بخشی از خواسته های مرحله ای کارگران  و  زحمتکشان جوابگو  است ، و  اگر رهبری آن سوسیالیستی و سوسیال دمکراتیک  نباشد ، تداوم نخواهد  داشت  و  تنها در جهت  آماده  سازی کسب  قدرت یا بی سیاسی بورژوازی ایران طی طریق خواهد  نمود، و در حد  و  حدود  سرنگونی  رژیم  جمهوری اسلامی خلاصه خواهد شد و تغییرات اساسی در حد رفرم باقی خواهند ماند.

در نتیجه از اول باید به این مسئله آگاه  بود و بمردم  واقعیت  را  گفت که  انقلاب سیاسی  یک انقلاب اجتماعی نیست ، و با  این تعریف به این معنی نباید باشد  و تبلیغ  شود که  سوسیالیستها  در آن  شرکت  نمیکنند  و حتی طبقه  کارگر برای کسب حقوق اولیه خود هم در این انقلاب سیاسی شرکت خواهد  کرد، ولی  هم سوسیالیستها  و هم  طبقه کارگر آگاه نسبت به آینده آن متوهم هستند.

سوسیالیستها  و سوسیال دمکراتها  باید برای انقلاب اجتماعی همساز باشند و به تدارک آن مشترکا همت گمارند، سوسیالیستها  نمیتوانند بهیچ  وجه توافق کلی با  انقلاب سیاسی داشته باشند  ولی با  قید و شرط  در آن  شرکت میکنند ، معتقدم که سرنوشت آینده انقلاب بستگی به توازن  نیروهای  اجتماعی  در ایران دارد ، یعنی  در کل  دور نمای انقلاب سیاسی در ایران آینده  تا حد سرنگونی رژیم  اسلامی  کاملا روشن و  آینده  پس از آن  کاملا  نا روشن است ، نمونه قابل لمس آن نتیجه انقلاب در سال پنجاه و  هفت بود، تکرار اشتباه یعنی مرگ یک نسل.

2_ تداوم  انقلاب اجتماعی:

انقلاب اجتماعی به چه معنی است در ایران،

انقلاب اجتماعی یعنی  انقلاب در کل سیستم  حاکم  بر جامعه ، تغییرات  بنیادین در کل روابط جامعه،  یعنی  رد سرمایه داری و ایجاد یک سیستم با نظمی نوین ، نظمی که انسانها  حاکم بر سرنوشت خویش باشند،  و از آزادی واقعی که مردم را از قید و بند هر نوع اسارت-استثمار برهاند ، یعنی انقلاب درزیر بنا و رو بنا ،  باید اتفاق بیفتد و در این مسیر باید حرکت مداوم داشت.

پس تفاوت انقلاب سیاسی با انقلاب اجتماعی کدامند، اولی روبنائی است و دومی زیر بنائی، بمعنی این است که ما بوسیله  بر پائی انقلاب سیاسی به تدارک انقلاب سوسیالیستی میرویم.

مسئله ائتلاف با نیروهای همسوو موازی دیگرسیاسی از این زاویه قابل بررسی است ، بشرط حفظ استقلال عمل  و نظردر شرایطی که طبقه کارگر و زحمتکش ایران آمادگی آلتر ناتیو ندارد، قابل درک بوده و باید همکاری کرد، تنها بخاطر پیشبرد مبارزه علیه رژیم فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران.

نتیجه:

دریافت و نتیجه  ای که از این دو تعریف میتوان استنتاج کرد این است که :

انقلاب  سیاسی  فقط به  سرنگونی  رژیم محدود  میشود  و این در حالیست که  انقلاب اجتماعی پا  از این فرا  تر گذاشته و انقلاب در کل مناسبات تولیدی – اجتماعی را موجب میشود.

آنچه که امروز در ایران اسلام زده مشاهده میشود، در یک چشم انداز واقعی از عملکرد تاریخ  چهل و سه  ساله، البته بایک نگاه عقلانی و خوش بینانه نسبت به چگونگی اندازه گیری خواست مردم در دمکراسی–عدالت اجتماعی وآزادی ورسیدن به آنها و رد اسلام که مانع سرراه مردم برای رسیدن به آرزو و هدفشان برای یک زندگی بی دغدغه و آرام است ، که در گذشته تاریخ به آنها توجه کافی  نشده از هر جهت، حتی از انقلاب مشروطه تا  بامروز خیزش های اجتماعی سرکوب وشکست خورده اند ،آیا افول در اسلامگرائی را مردم دریافت کرده اند، گفتمان سکولاریسم و روند جامعه بسوی  عدالت اجتماعی  هموار شده  و مورد  قبول مردم ایران قرار گرفته است، و مردم آمادگی کافی برای بدست گرفتن قدرت را دارند و  احزاب سکولاریسم  مترقی در کنار آنها  و همسو با آنها هستند، آیا تنش  های بین المللی بار دیگر مردم ایران را  بخواب دراز مدت تر فرو  نخواهد برد ، یا در یافته اند که سیاست  سرمایه داری نسبت به ایران و مردم ایران بر چه پایه و اساسی استوار بوده و آیا تغییری در روند عملکردشان نسبت  به سلطه ، تجاوز وبا گماردن دولتی وابسته بخود با شیوه زور، حالا این دولت میتواند از هر تبار و قشری باشد،شیوه وآمادگی مردم برای جلو گیری از چنین روشی  مهیا شده یا هنوز به زمان بستگی دارد.

07.02.2022

Amin.bayat@googlemail.com

https://Facebook.com/amin.bayat9

https://rangin-kaman.net 

مطالب مرتبط با این موضوع :

2 پاسخ

  1. با درود های فراوان به سایت شما.
    بر این باورم که شما سوسیالیستها که من هم در میانتان هستم باید به همهی آنهائی که خواهان ایرانی یکپارچه و دموکرات و لائیک و سکولار هستند و خصوصا انبوه طرفداران رضا پهلوی در ایران توجه کنیم. انبوهی که روز به روز متراکم تر و گستردذه تر میشود. تا جائی که حکومت دست یاری به سوی تصاویر شاه فقید و وزیرها او دراز کرده و در تلویزیون از آنها استفاده ابزاری می کند. هر قدر ما و شما دیرتر به این واقعیت توجه کنیم دیرتر به یک تحول اساسی و یک انقلاب آرام می رسیم. رضا پهلوی نشان داده که آدمی دموکرات با هوش و سیاست مدار و ضد خشونت است. نباید او را با چند شاه الهی یکی دانست و به ویژه نباید او را تنها گذاشت. باید و بایسته است او را به حساب آورد و از او دعوت کرد. او دوسوم زندگیش را در اروپا و آمریکا بوده و سکولاریسم و لائیسیته و دموکراسی را لمس کرده و آموخته است و در سخنانش دیده و شنیده می شود. اینکه او اعلام جمهوریخواهی کرده بسیار مهم است. پس از مدتی منگ و گیج شدن طرفداران پادشاهی و جمهوریخواهان لالئیک و آنهائی که طرفدار تمامیت خاک ایران هستند و حتا دوستانی که من در ایران میشناسم که در تمامی قشرها زندگی میکنند اعم از دانشجو و معلم و استاد و چپی و راستی بر این جمهوریخواهی او دلبسته اند. به نظر من باید به رضا پهلوی به عنوان هم یک سرمایه و هم یک کاتالیزور و هم یک مانع خشونت در اجتماع استفاده کرد. باید واقعیت او را به حساب آورد.
    با احترام از ایران ـ تهران

  2. با درود های فراوان به شما و به گردانندگان سایت شما.
    فکر میکنم همه ی ما از این وضعیت در خشم و خروشیم و هم بر این باورم که که در جبهه ی دمکراسی خواهی شما سوسیالیستها که من هم در میانتان هستم و آن دیگرا کمونیست باید به همه ی آنهائی که خواهان ایرانی یکپارچه و دموکرات و لائیک و سکولار هستند و خصوصا انبوه طرفداران رضا پهلوی در ایران توجه کنیم. انبوهی که روز به روز متراکم تر و گسترده تر میشود. تا جائی که حکومت دست یاری به سوی تصاویر شاه فقید و وزیرهای او دراز کرده و در تلویزیون از آنها استفاده ابزاری می کند. هر قدر ما و شما دیرتر به این واقعیت توجه کنیم دیرتر به یک تحول اساسی و یک انقلاب آرام می رسیم. رضا پهلوی نشان داده که آدمی دموکرات با هوش و سیاست مدار و ضد خشونت است. نباید او را با چند شاه الهی یکی دانست و به ویژه نباید او را تنها گذاشت. باید و بایسته است او را به حساب آورد و از او دعوت کرد. او دوسوم زندگیش را در اروپا و آمریکا بوده و سکولاریسم و لائیسیته و دموکراسی را لمس کرده و آموخته است و در سخنانش دیده و شنیده می شود. اینکه او اعلام جمهوریخواهی کرده بسیار مهم است. پس از مدتی منگ و گیج شدن طرفداران پادشاهی و جمهوریخواهان لالئیک و آنهائی که طرفدار تمامیت خاک ایران هستند و حتا دوستانی که من در ایران میشناسم که در تمامی قشرها زندگی میکنند اعم از دانشجو و معلم و استاد و چپی و راستی بر این جمهوریخواهی او دلبسته اند. به نظر من باید به رضا پهلوی به عنوان هم یک سرمایه و هم یک کاتالیزور و هم یک مانع خشونت در اجتماع استفاده کرد. باید واقعیت او را به حساب آورد. ما باید از لجبازی به پهلویها و و ندیدن واقعیت دست برداریم.
    با احترام از ایران ـ تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.