نامه سرگشاده نیما ابراهیم زاده به دادستان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

 برگشت پدر و خواست من و کودکان زندانیان سیاسی

دیروز بود که پدرم را برای برگشتن به زندان بدرقه کردم.مثل این که آقای دادستان حرف کسی را گوش نمیدهد و تاکید پزشک قانونی وپزشکان بیمارستان محک را مبنی بربودن پدر در کنار من را نادیده گرفته است حال دیگر چکار کنم دلم بر این خوش بود که پدرم در کنارم هست و مرا در شکست دادن بیماریم کمک خواهد کرد اما جناب دادستان بازهم دست بکار شد و پدرم رابه زندان احضار کرد.

من نمیدانم که جدا کردن پدری از فرزندش که مبتلا به سرطان است چه نفعی  برای آن ها دارد!هنوزبا بیماریم سازگار نشده ام که عده ای پدرم را از من جدا کرده اند حال علاوه بر مبارزه با بیماری باید چشم انتطار آزادی پدر هم باشم شما که در بهترین دوران زندگی ام که ده یازده ساله بودم حق داشتن پدری در خانه را از من گرفته بودید و شماکه کودکی من را مثل هزاران کودک دیگر از من گرفته اید حداقل حال که به این بیماری مبتلاهستم پدرم را به من باز گردانید.

حال که بیشتر فکر میکنم این سوال در ذهنم پدید آمد که  آن هزاران کودک دیگر چکار میکنند جناب دادستان آیا شما هم مثل ما فرزندان زندانیان سیاسی درد چشم انتظار پدر بودن را کشیده اید آیا شما هم صبح و شب در این فکر بوده اید که الان پدرتان در چه  وضع وحالی است آیا زنده است وآیا به خانه باز خواهد گشت !   حتما نه! چون اگر یک روز این درد را میکشیدید دلتان نرم میشد و به سختی سنگ نبود من از زبان آن هزاران کودک میگویم که پدرانمان را به ما باز گردانید وکودکی که ازما گرفته اید به ما باز گردانید آن خاطراتی را که قرار بود به شیرین ترین لحظه های زندگی ما تبدیل شود به تاریک ترین روز هایمان بدل کردید.به ما باز گردانید.

نیماابراهیم زاده فرزند زندانی سیاسی در بند بهنام ابراهیم زاده بیستم خرداد ۱۳۹۲

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.