ستاره.تهران
مثل صخره استوارم تا تو را دارم رفیق
کوه صبرم ٬ سنگ سختم ٬ مایهء کارم رفیق
سالها ابری فرو بارید و خونهایی چکید
زآنهمه یک قطره اما با تو بسیارم رفیق
در دلم هنگامه ای برپاست ٬ میدانی چرا؟
چون شراری از نبردم ٬ شوق پیکارم رفیق
یک نفس با عشق خلق و یک نفس با خلق عشق
این نفس ها را بیا تا با تو بشمارم رفیق
ماه شبهایم که باشی ٬ آفتابی می شوی
تا بیندازی شراری بر شب تارم رفیق
از شقایقها بگو چون هر دو از یک ریشه ایم
با تو من صحرا به صحرا عشق می کارم رفیق
عشق با آزادگی عهد رفاقت بسته است
تا فراسوی رفاقت دوستت دارم رفیق
هر شب از سرخی خونبار “ستاره” دم زنم
تا به شعری تازه ٬ شوری نو بپا دارم رفیق
ستاره.تهران