خمینی: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سیلی اسلام بر دکتر مصدق بود

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

اکبر گنجی 

در مقاله “آیت الله کاشانی: دکتر مصدق یاغی طاغی به دلیل ایستادن در برابر بیضه اسلام و عدم اطاعت از شاه باید اعدام شود” تا حدودی به همکاری آیت الله کاشانی با کودتای آمریکایی/انگلیسی/فقیهانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دکتر محمد مصدق اشاره کرده و توضیح داده شد که آیت الله کاشانی مصدق را به اتهام عدم اطاعت از سلطان– شاه- و ایستادگی در برابر او، یاغی و طاغی قلمداد کرده و حکم شرعی جرم او را اعدام می دانست.

آیت الله خمینی و آیت الله ابوالقاسم کاشانی

آیت الله خمینی مدافع آیت الله ابوالقاسم کاشانی و دشمن دکتر محمد مصدق بود. بخشی از مخالفت او با دکتر مصدق، به مخالفت او با جبهه ملی باز می گشت. به عنوان نمونه، به دو شاهد زیر در مورد آرای او درباره آیت الله کاشانی بنگرید:

الف- “این جبهه ملی…- در یکی از روزنامه هایشان که من دیدم و ناراحت شدم ـ از میرزای شیرازی که قضیه تنباکو را درست کرده تا آقای کاشانی تمام علمایی که در خلال مشروطیت برای اسلام کار کردند میرزای شیرازی برای اسلام کار کرده است آقای کاشانی برای اسلام کار کرده شیخ فضل الله کرده تمام این ها را به آنها بد گفتند! آن روزنامه جبهه ملی را پیدا بکنید میرزای شیرازی را متهم کرده به دروغگویی! شیخ فضل الله را این قدر فحش داده! جرم شیخ فضل الله بیچاره چه بود جرم شیخ فضل الله این بود که قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل الله این بود که احکام قصاص غیرانسانی نیست انسانی است، آقای کاشانی هم همین طور جرم این ها همین است که این ها عقیده شان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود و شما می گویید که احکام غرب مترقی است”( صحیفه امام ، ج ۱۴ صص ۴۶۵- ۴۶۴ ).

ب- “آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگیشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می شناختم…بعدش دیدند که اگر یک روحانی در میدان باشد لابد اسلام را در کار می آورد این حتمی است و همین طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی”( صحیفه امام ، ج ۱۸ ص ۲۴۸ ).

اصولاً آیت الله خمینی روحانیت را بر روشنفکران از هر جهت ترجیح می داد. سهل است، وقتی فردی حکومت را “حق ویژه” فقیهان می داند، غیر روحانیون مدعی حکومت را رقیب و دشمن قلمداد خواهد کرد.

آیت الله خمینی و دکتر محمد مصدق

آیت الله خمینی در دوران قبل از انقلاب، انتقاداتش از مصدق را بسیار ملایم بیان می کرد. چرا که می دانست مصدق جایگاه بلند مرتبه ای در میان همه نیروهای مخالف شاه داشته و دارد. مصدق اسطوره نسل های سیاسی پس از کودتا بود.

آیت الله خمینی در ۱۶ آبان ۱۳۵۷ درباره خطاهای دکتر مصدق گفت:

“قوام‏السلطنه می‏ توانست این کارها[برکناری شاه] را بکند لکن با غفلتها، با ضعف نفس ها نکرد. از او بالاتر دکتر مصدق بود. قدرت دست دکتر مصدق آمد لکن اشتباهات هم داشت. او برای مملکت می ‏خواست خدمت بکند لکن اشتباه هم داشت. یکی از اشتباهات این بود که آن وقتی که قدرت دستش آمد، این[محمد رضا شاه] را خفه‏اش نکرد که تمام کند قضیه را. این کاری برای او نداشت آن وقت، هیچ کاری برای او نداشت، برای این که ارتش دست او بود، همۀ قدرتها دست او بود، و این[شاه] هم این ارزش نداشت آن وقت. آن وقت این طور نبود که این یک آدم قدرتمندی باشد…مثل بعد که شد. آن وقت ضعیف بود و زیر چنگال او بود لکن غفلتی شد. غفلتی دیگر این که مجلس را ایشان منحل کرد و یکی ‏یکی وکلا را وادار کرد که بروید استعفا بدهید. وقتی استعفا دادند، یک طریق قانونی برای شاه پیدا شد و آن که بعد از این که مجلس نیست، تعیین نخست ‏وزیر با شاه است؛ شاه تعیین کرد نخست‏وزیر را! این اشتباهی بود که از دکتر [مصدق] واقع شد. و دنبال آن این مرد را دوباره برگرداندند به ایران. به قول بعضی که “محمد رضا شاه رفت و رضاشاه آمد”! بعضی گفته بودند این را به دکتر[مصدق] که کار شما این شد که محمدرضاشاه رفت ـ خوب، محمدرضا آن وقت یک آدم بی‏عرضه‏ای بود و تحت چنگال او بود ـ او رفت و رضاشاه آمد یعنی یک نفر قلدر آمد. اینها آن وقت گفتند نمی ‏دانستند که بعدها رضاشاهِ چند آتشه است. این هم یکی از اشتباهات بود که شده است”( صحیفه امام، جلد ۴ ،ص ۳۷۰ ).

در این سخنان هیچ اشاره ای به کودتای آمریکایی/انگلیسی/فقیهانه نمی شود. در واقع مصدق به دو دلیل عامل کودتا قلمداد می شود :

اولاً: او شاه را عزل و خفه نکرد.

ثانیاً: با انحلال مجلس، تعیین نخست وزیر با شاه بود و شاه هم نخست وزیر جدید را انتخاب کرد. معنای ضمنی این مدعا این است که اساساً کودتایی به وقوع نپیوسته است.

اما حمله آتشین و تکفیرگرایانه آیت الله خمینی به دکتر مصدق در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰ صورت گرفت. آیت الله خمینی ادعا کرد که جبهه ملی مردم را علیه ضروری اسلام ( قصاص ) دعوت به تظاهرات کرده است. آنان ضروری اسلام را غیر انسانی خوانده و این امر سب قرآن، سب اسلام و سب رسول الله بوده و به همین دلیل جبهه ملی محکوم به ارتداد است. سپس به سراغ دکتر محمد مصدق رفت و گفت :

“مسلمانها بنشینند تماشا کنند که یک گروهی که از اولش باطل بودند [هر کاری می‌ خواهند بکنند] – من از آن ریشه‌هایش می ‌دانم – یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سر سخت مخالف بودند. از اولش هم مخالف بودند. اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که این ها خلاف دارند می ‌کنند و صحبت کرد، اینها [این‌] کار کردند [که‌] یک سگی را نزدیک مجلس عینک به آن زدند و اسمش را “آیت الله” گذاشتند! این در زمان آن[دکتر مصدق] بود که این ها فخر می‌ کنند به وجود او. او هم مُسلِم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده‏اند و به اسم “آیت اللّه‏” توی خیابانها می‏ گردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست؛ این [دکتر مصدق] سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام می ‏زد. این ها تفاله‏ های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را، حکم ضروری اسلام را غیر انسانی می‏ خوانند” ( صحیفه امام ، ج ۱۴ ، صص ۴۵۷- ۴۵۶).

در این خصوص چند نکته قابل تأمل است :

یکم- تا حدی که من به یاد دارم، جبهه ملی مردم را دعوت به تظاهرات علیه ضروری اسلام (قصاص) نکرده بود. بهتر است مدعیان اطلاعیه جبهه ملی را منتشر سازند تا روشن شود این مدعا تا چه اندازه با واقعیت سازگار است.

دوم- قصاص یکی از برساخته های اعراب پیش از اسلام است. پیامبر اسلام این برساخته اعراب را با اصلاحاتی “امضا” کرد. هیچ یک از “احکام فقهی امضایی”( برساخته های اعراب جاهلی) ضروری دین نبوده و نیستند و انکار آنان به ارتداد نمی انجامد. این با فتوای خود آیت الله خمینی هم در تعارض قرار دارد که مسلمانی را به اعتقاد به توحید و نبوت و احتمالاً معاد فرو می کاست و می گفت نفی هر یک از احکام فقهی- مانند نماز و روزه و حج- فرد را از دایره مسلمانی خارج نمی سازد.

سوم- سگ یکی از آیات خداوند است. از نظر وجودی (انتولوژیک)، سگ درست به اندازه همه مخلوقات خداوند- از جمله روحانیت و فقیهان و مراجع تقلید- آیه خداوند است. مطابق نظریه “وحدت شخصی وجود” ملاصدرا، همه عالم هستی یک موجود- یعنی خداوند- بیش نیستند. سگ همان قدر مظهر خداوند است که هر مدعی آیت اللهی.

چهارم- مطابق احکام فقهی، سگی را “آیت الله” نامیدن و در خیابان ها گرداندن، آدمی را کافر و نامسلمان نمی سازد. سگ ها – برخلاف فقیهان درباری نظام سلطانی فقیه سالار- موجوداتی مهربان و مدافع جدی صاحب و نگهدارنده خود هستند ( در مورد نئوسلطانی بودن جمهوری اسلامی، رجوع شود به مقاله :”به “بیضه اسلام” فشار آورید تا رهبران جنبش سبز آزاد شوند“). اما فقیهان، مالکان حقیقی کشور- یعنی مردم- را بی رحمانه سرکوب کرده و می کنند. حصر مهندس موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی، و…یک نمونه از سرکوبگری های ظالمانه فقیهان است.

پنجم- این مدعا(عینک بر سگ زدن و آیت الله نامیدن او)، یکی از شنیده های آیت الله خمینی بود و اصلاً معلوم نیست واقعیت داشته باشد. با گذشت بیش از ۳۶ سال از طرح این مدعا، هنوز مدافعان آیت الله خمینی هیچ قرینه ای برای صحت این مدعا ارائه نکرده اند.

ششم- افراد بسیاری به مسلمانی دکتر مصدق شهادت داده و حتی تأکید کرده اند که او به احکام فقهی هم التزام عملی داشته است. تکفیر دکتر مصدق توسط آیت الله خمینی فاقد اندکی قرینه- حتی مطابق مبانی فقهی فقهای تکفیرگر- است.

هفتم- آیت الله خمینی می گوید من در آن روز گفتم دکتر مصدق “سیلی خواهد خورد و طولی نکشید که سیلی را خورد”. او کودتای آمریکایی/انگلیسی/فقیهانه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را سیلی اسلام به دکتر مصدق قلمداد می کند. درست به همان نحو که آیت الله کاشانی کودتا را عدل الهی به شمار آورد. یعنی دست خداوند از آستین آمریکا و انگلیس و فقیهان برون آمد و بر گونه های مصدق خورد و شاه را بر تخت رضاشاهی نشاند.

هشتم- قرآن به صراحت می گوید که پیامبر فاقد علم غیب است. اما آیت الله خمینی ادعای علم غیب داشت. می گوید اگر دکتر مصدق از اسلام سیلی نخورده بود، اگر توسط کودتا برکنار نشده بود، اگر توسط حکومت کودتا به حصر مادام العمر نرفته بود و “اگر [زنده] مانده بود، سیلی بر اسلام می ‏زد”. این تهمت زنی ۲۸ سال پس از کودتای آمریکایی/انگلیسی/فقیهانه طرح می شود.

مگر آیت الله خمینی دارای علم غیب است که می گوید اگر دکتر مصدق نخست وزیر باقی مانده بود، به اسلام سیلی می زد؟ آیت الله خمینی دروغگویی و جاسوسی را برای حفظ نظام و اسلام واجب شرعی و اخلاقی به شمار می آورد(روجوع شود به بود و نمود خمینی ، وعده بهشت، برپایی دوزخ، مقاله “وجوب دروغگویی و جاسوسی برای حفظ نظام”، صص ۱۹۰- ۱۷۵). یک احتمال دروغگویی آگاهانه است. این احتمال را نمی توان جدی نگرفت، برای این که بعدها افراد گوناگونی به او اثبات کردند که سخناتنش دروغ است (جلال الدین فارسی، دکتر حسن حبیبی، دکتر علی شریعتمداری، و…)، با این همه هیچ گاه خاضر به اصلاح مدعیاتش نشد.

به عنوان نمونه، جلال الدین فارسی گفته است: ” زمانی که امام گفتند این که در رأ سشان است اصلا مسلم نبود ، من چیزی نگفتم تا این که در ستاد انقلاب فرهنگی آقای علی شریعتمداری این موضوع را مطرح کرد ، اتفاقا (مرحوم ) حسن حبیبی هم بود که مصدقی بود و انتشار کتاب دفاعیات دکتر مصدق در پاریس را از افتخارات خودش می دانست . وقتی آقای شریعتمداری صحبت کرد کمی در مورد همکاری های آیت الله کاشانی با دکتر مصدق و کارهای ایشان گفت. امام فرمودند که انشاءالله مسلم بوده است . بعد از ایشان من صحبت کردم و در مورد اسم دکتر مصدق و خانم شان که وجوهاتشان را در دبیرستان کمال پرداخت می کردند، توضیح دادم و ذکر کردم که خودم اسم هر دو تای آنها را در لیست افراد دیده ام . اتفاقا غیر از من ، آن لیست را آقای رجایی و باهنر هم دیده بودند، امام باز فرمودند که انشاءالله مسلم بوده است. البته من استدلال دیگری هم کردم و امام همان حرف را تکرار کردند”(روزنامه اعتماد ملی شماره ۵۹، مورخ ۲۸ فروردین ۱۳۸۵).

نهم- در جمهوری اسلامی، میادین، برج ها و بزرگراه ها را با نام فقیهان داعشی تزئین می کنند. از جمله بزرگراه آیت الله شیخ فضل الله نوری. اما به خاطر تهمت ها و دروغ های آیت الله خمینی درباره دکتر محمد مصدق، تاکنون هیچ کس نتوانسته حتی خیابانی به نام آن بزرگمرد تاریخ معاصر ما ثبت کند.

دهم- آیت الله خامنه ای زرنگ تر از آیت الله خمینی است و نگاهش به مصدق کاملاً مثبت بوده و تنها انتقادش این بوده و هست که چرا مصدق به آمریکایی ها اعتماد کرد( رجوع شود به مقاله “خامنه‌ای، مصدق و کودتای ۲۸ مرداد“، ۲۷ مرداد ۱۳۹۲). آیت الله خامنه ای نمی خواهد ضدمصدقی به شمار رود.

اما کاری که او با رهبران سالخورده و بیمار جنبش سبز- مهندس موسوی، زهرا رهنورد و مهدی کروبی- کرده، همان کاری است که شاه با دکتر محمد مصدق کرد. ضمن این که این سه هیچ گاه به دولت آمریکا اعتماد نکرده و از نظر اقتصادی و سیاست داخلی و خارجی “چپ” به شمار می روند. تاریخ نه تنها از آیت الله علی خامنه ای به عنوان سلطانی ستمگر یاد خواهد کرد، بلکه حصر طولانی مدت افراد سالخورد بیمار – آیت الله منتظری، آیت الله آذری قمی، رهبران جنبش سبز- نیز به نام خود ثبت خواهد شد. تنها جرم آنان، انتقاد و اعتراض به رفتارهای ستمگرانه سلطان بوده و هست.

آدرس کانال تلگرام اکبر گنجی:https://telegram.me/ganji_akbar

خمینی: کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سیلی اسلام بر دکتر مصدق بود

مطالب مرتبط با این موضوع :

30 پاسخ

  1. کیومرث یزدانی از تیپ بیست سه رزمندگان در زمان جنگ خمینی علیه صدام گفت:

    من همنین طور مترصد بودم که بر مقاله ی دکتر گنجی چه بنویسم. درمانده بودم که بر این فوکل کرواتی های احمق که در عکس می بینم و خمینی را سرکار آوردند و رفتند جلوش زانو زدند چه باید گفت. ناگهان تصادفا دیدم که آیت الله دکتر جحت الاسلام و المسلمین و مداح اهل بیت صاحب اقتصاد توحیدی و اشعه ی موی زنان افاضاتی کرده و برای نه تنها ایران که جهان فتوا صادر کرده. وقتی خواندم و شنیدم ناگهان در پایین صفحه این مطلب را دیدم. البته چند ماه پیش کسی برایم آنرا از تهران تلفنی خوانده بود. چون من در شهرستان هستم. شما هم آنرا بخوانید. واجب است آقای گنجی هم آنرا بخواند. سلام من را به گنجی که خود از طرفداران حکومت اسلامی از نوع جحدیدش است برسانید. به او بگویید بفرما این هم روحانی! چرا حالا که تو و دوستانتان سرما را کلاه گذاتشتید ساکتید. آقای گنجی پاسخ دهید!

    آقای بنی صدر لطفا به این شعر که از طریق ایمیل به سراسر ایران و خصوصا تهران و اصفهان و مشهد و قم فرستاده شده توجه کنید تا درجه تنفر مردم را از اسلام و روحانیت و قرآن دریابید تا رستگار شوید. من فقط بری خودتان می گویم چرا که دیگر کسی گوشش به سخنان شما بدهکار نیست. جالب است که گویا این شعر را زنی ابتدا نوشته و بعد دیگران ادمه اش را پی گرفته اند.
    با احترام

    سلام آقای فرهنگ٬ من به شما قول داده بودم تا این قصیده را براتان بفرستم و اینک می فرستم. آمید من این است که این قصیده را در صفحه نخستتان و به صورت مستقل منتشر کنید. من از آن روز که به شما قول دادم تا کنون در سفر بوده ام و نتوانستم این را براتان بفرستم. چرا که ارسال از کامپیوتر شخصیم خطرناک بود. من از یک اداره ی دولتی در جایی از ایران این قصیده را می فرستم امیدوارم آنرا منتشرش کنید. وقتی فاحشگی و لواط و اعتیاد در ایران فرماندهیش در دست شخص رهبری ست شما نمی توانید این قصیده را خارج از ادب بدانید. رهبری با حکم حکومتی فرمان پوشش لواط را در بیتش داده است. برای او تجاوز به دهها نوجوان اشکالی ندارد و آنها عروسکهای ارضای شهوات شخص رهبری و قاری قرآنی بودند که آن قاری خودش از چهارده سالگی قربانی شهوات رهبری بوده است. جالب است که کلیت روحانیون در این مورد سکوت تایید آمیز کرده اند. بنده شخصا یکی از این قربانیان را که اینک زن و دو فرزند دارد را می شناسم. او چندین بار برای من که استاد… هستم با گریه و زاری گفت که رواج لواط نزد شخص رهبری و تا همین امروز به صورت «مشت و مال» و آمدن ماساژور ادامه دارد. و او خودش بارها مورد تجاوز قرار گرفته است. او پیشبینی می کرد که سرانجام سعید طوسی به هر وسیله کشته شود تا نتواند رازهای بیت رهبری را برملا کند. رازهایی که البته دیگر راز نیستند. از قرار باید سر سعید طوسی پیش از مرگ رهبری برود زیر آب. او یا در تصادف کشته خواهد شد یا ایست قلبیش خواهند داد و یا به سرطانی فوری دچار خواهد گردید. من امیدوارم این قصیده را به طور جداگانه و با عکسی از فریاد اوارد مونچ و یا عکسی که خودتان انتخاب می کنید در صفحه ی نخستتان بگنجانید و برای بالاترین هم بفرستید. امیداست که جوانان ایرانزمین این قصیده را در تلگرام بگذارند. نیچه گفته است که ظنز دیکتاتورها را بیش از یک اسلحه ی مرگبار می آزارد. خواهش می کنم به ترتیب و ترکیب صفحه بندی توجه کنید. خصوصا تیتر با خطی غلیظ نوشته شود و…با سپاس…
    الف شین
    القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه که در محراب به خود ریده

    این رهبر آزاده ی ایران به خودش رید٬
    تو بشمار٬
    تنها نه خودش رید به خود رهبر ایران٬
    یکپارچه ایران به سر رهبر خود رید و٬
    تو بشمار٬
    رهبر چو نگه کرد در آیینه ی تقلید٬
    اول بگریید!
    آنوقت:
    با مزمزه کردن٬ گه خود را٬
    اینبار با غضب بر سخن و عرش خدا رید!٬ و
    تو بشمار
    با حفظ هویت به سر شخص خدا رید و ٬
    تو بشمار
    حتا خود الله، در عرش، از ترس،
    بلرزید و به آیات خودش رید،
    این رهبر فی الارض،
    بر تربت پاک انبیا رید و٬
    آن رهبر سابق در قبر بخندید ٬
    با آن کفن پاک مطهر٬
    که مزین به آیات خدا بود٬
    با گفتن صد بار ولاکن٬
    از خنده به خود رید و
    تو بشمار٬
    آیات خدا بود به عمامه رهبر٬
    وقتی که میخندید٬
    وقتی که می خندید و به خود رید٬
    عمامه اش افتاد درون گه و غلطید٬ و
    بغلطید دو صد بار و
    تو بشمار
    عمامه تبرک با بوی خوش گه٬ مالید به پیشانی٬
    چون چادری از گه٬
    عمامه به سر کرد٬
    عبای گه اندود٬
    با عطر طهارت٬
    تیمم غایط
    با مسح و تلمس!
    با ذکر و تلمذ
    او عزم سفر کرد٬
    ریشش به ملات گه صد روزه حنا کرد!٬
    بهر سفر انگلیکن رخت به بر کرد٬
    ***
    در٬ آستانه ی در بود!٬
    عزاییل ٬
    کتایب آقا، با نره خری لخت٬
    با آلت کلفت٬
    آهیخته و زمحت!٬
    سید سعید طوسی با نره ی خر جفت٬
    شمشیر بدست و ٬
    هم زره به تن داشت٬
    زان میر غضب خان٬
    آن سارق خیبر، قاتل قریضه،
    چیزی نه که کم داشت!
    شمشیر لای دندان٬
    فندک توی دستش٬
    سطلی ز گه ناب٬ با آب قاطی کرد!
    همچون آب زم زم غلپ و تلپ کرد
    ***
    پنهان نتوان کرد٬
    ارضای رضا بود٬
    این کار خدا بود!٬
    رهبر پا رو وا کرد٬
    حاج سعید طوسی با عورت نازش٬
    در اونجای رهبر تا دسته به جا کرد٬
    هی او جابجا کرد٬ اینجا و اونجا کرد!٬
    تا دسته درون شد٬ گاهی به برون شد٬
    از خنده ی آقا روده شون برون شد٬
    روده آویزون بود، آقا آبریزون بود،
    هر لحظه درون و گاهی به برون شد٬
    قاه قاه می خندید
    دو تا آویزون بود٬ یکی در میون بود٬
    شلپ و شلوپ بود٬
    آقا در میون بود٬
    دستاش رو زمین بود!
    اینها یه نشونی٬
    از عالم غیبه!
    ***
    این رهبر آزاده ی ما نشئه ی عشق است٬
    الواط و لواط است٬ مثل آب نبات است٬
    مکنده ی آب و مکنده ی ذات است٬
    او اصل لواط و٬
    معنی فساد است٬
    این رفت و شدن ها٬ تلمبه زدن ها٬ با قاری قرآن ٬
    صدها نوجوانان٬ با صد کش و قوس است٬
    فرمان الهی وحیی ز نزال است٬
    انزال و نزول است٬
    ***
    گاهی فاعل، گاهی مفعول٬
    گاهی عاشق و گاهی معشوق٬
    گاهی این دست رو زمین و٬ گاهی اون دست رو کمر بود!
    اصلش اینه که دمر بود
    کپلش مثل قمر بود٬
    کمرش مثل فنر بود٬
    اما اینبار رهبر ما٬
    از خوش هم بی خبر بود٬
    اینبار حاج سعید طوسی،
    دست و زانوش رو زمین زد٬
    هی اون بالا و پایین کرد٬
    رهبر ماه رو سوار کرد٬
    ماه – تو آسمون نگاه کرد!
    ***
    گاهی که این روی اون بود٬
    گاهیم این توی اون بود٬
    گاهیم این زیر اون بود!٬
    گاه لب و لوچه ی رهبر برا ارضا اویزون بود٬
    ***
    توی چاررای ولی عصر،
    رهبر ما نگرون بود!
    گاهی اینور رو نگاه کرد،
    گاهی اونور رو برانداز،
    ناگهان از توی چارراه،
    سروصدایی بلند شد،
    آقا هی دولا و راست شد،
    قد و قامت رو نگون کرد،
    همه سربازای گمنام،
    چون سیل تبهکاران،
    از چهار سوی تهران
    از راه رسیدند
    آقا رو دوشیدند،
    از پشت فرو کردند از جلو مالیدند،
    ابن ملجمای دوران،
    در مدبر آقا جون چون نور باریدند،
    ***
    این رهبر آزاده ی ما زیر الاغ بود٬
    بیچاره علاغه٬
    کارش کار زار بود٬
    تا که میدید که کسی نیست!٬
    گاهی وقتام که کسی بود
    گاهیم رو الاغ بود٬
    خیالش راحت از این بود!
    که توی راه خدا بود
    با اینیم که چلاق بود٬
    چون رهبر خود٬ رهبر ما روی براق بود٬

    ***
    رهبر فرزانه ی ما تو دردسر بود،
    تو -چهار – راه محشر بود٬
    رهبر دربدر بود
    شلوارش کشیده پایین٬ قمبلش زیر تشر بود
    ناگاه بشد رعدی و برقی٬
    تو یکی از راه ها،
    تاپاله زدی٬
    تا – پاله ی زدی
    این نور خدا بود٬
    حاج محمود ما بود٬
    احمدی نژاد بود٬
    با بمب و مسلسل٬ نارنجک دستی٬
    پشتشم سپاه بود٬ با لباس داعش٬
    پرچم لا لا لا
    مردم رو نوازش٬ کردند نمد مال!
    آقا کرد قار قار!
    « اینها نه مسلسل٬ ما میگیم ترقه ست٬
    این ترقه – بازی٬ کار حقه بازی٬
    این کار ما نیستش!
    کار اجنبی هاست٬ …
    ناگاه آقا گوزید٬
    چرت امام عج تو چاه ثارالله، از اون صدا پوسید
    ناگاه عیان شد٬ یک سیل تبه کاران از راه رسیدند٬
    آقا رو که دیدند٬ پشت سر آقا فوری صف کشیدند٬
    از عقب فرو کردند٬
    از جلو مالیدند٬
    با هَیْهاتِ مِنّا الذلَّه
    عربده کشیدند!
    هر کدام از یک سو آقا رو گاییدند!
    ملائکه از عرش به پایین پریدند٬
    او نا هم برا آقا یک پرس بریدند!
    از راه دگر نیز چاقو کشای رهبر چون کرم خزیدند٬
    سر دسته ی آنها ذلفقار بدست بود٬
    با فرق شکافته هارت و هورت می کرد!
    زرت و زورت می کرد!
    ***

    ناگاه یه اف ۱۴ تو آسمون چون فیل هوا شد،
    نشئه گی رهبر از ایشون جدا شد
    با این هواپیما٬ برق از آونجای رهبر، چون وحی جدا شد
    سکوتی سنگین چون سرب بپا شد٬
    وقتی که طیاره رفت دو باره غوغا شد.
    این سیل شغلان زوزه ها کشیدند،
    برا دشمن نابوده شاخ و شونه کشیدند،
    ***
    آحمدی نژاد امد با نور الهی!
    دور سر او گه بود بود چون طوق طلایی٬
    خمپاره بدست و -هم بمب به کف بود٬
    از شمر بدترتر٬
    از کرب و بلا بود و
    در راه نجف بود
    یک بمب گهی انداخت اندر ره رهبر٬
    قهرمان نرمش ٬ با آن کمر ناز!
    آن فنر اعجاز٬
    رهبر جا خالی داد!٬
    چپیهیش رو علم کرد!
    انگشت بزرگش رو اون مثل علم کرد٬
    برا ترسوند مردم٬ هی اون تو دهن کرد٬
    هی لیس و والیس زد٬
    هی عره و تیز کرد!
    چون رهبر آزاده ی ما روی براق بود٬
    هر چند که الاغ بود٬
    چون رهبر خود٬ رهبر ما روی الاغ بود!٬
    یک خر رو الاغ بود!٬
    می گفت که براقه! آما که الاغ بود٬
    آما چه الاغی!٬
    یه الاغ لخت و
    نره خر داغ بود!٬
    با عشوه و ناز بود…٬
    گاهی خر روی امام بود٬ گاهی زیر الاغ بود٬
    ***
    آن بمب بیفتاد به محراب تجلی٬
    آنگاه بترکید٬
    آیات خدا ریخت درون ره رهبر
    رهبر چو بلیزید٬
    یا اینکه بلغزید ٬
    تا دسته بلیسید!٬
    نا گاه بگوزید٬
    گفت اینکه ترقه ست
    پس بمب کجا بود؟؟؟

    آن رهبر سابق از حماقت این، رهبری فعلی، در قبر بخندید
    قاه قاه به خودرید
    دریا؟ چه بگویم٬
    گهستان الا بود٬ از صفا تا مروه
    چون سنگ سیا بود
    بحری زه گه ناب٬
    عرفات آقا بود٬
    ***
    از عشق خدایی٬
    رهبر ولایی
    خناس مخنث٬
    این رهبر یکدست٬
    وارونه و سر مست٬

    رهبر شده بی تاب٬
    قواص خدا بود!٬
    رقاصه ی شیطان
    در حال ریا بود!
    این ترقه بازی کار انبیا بود!
    ***

    بهر سفر حج در راه خدا بود٬
    تنگی بگرفتش٬
    هرچند گشاد بود!
    رهبر سر پا شد٬
    با یاد خدا شد٬
    رهبر چو بریدند٬
    آن سیل کفن پوشان٬ اینبار از آن چارراه٬
    از راه رسیدند٬
    اول بو کشیدند٬
    آنگاه چشیدند٬
    با انگشت دشنام در گه به خزیدند٬
    یا اینکه خلیدند٬
    آنگاه لیسیدند٬
    اسپرم هزار جاسوس را٬ کشف نمودند٬
    اسرار عجحیبی بود،
    مکنون چو الف لام!
    هم ذالک و لا ریب!
    این فیض عظیما را٬
    این فاز به فوزآ را با یطعه ی الله بر چشم کشیدند!
    اکمل شده این دین٬ با ملیون ذکر کین٬
    با دشمن ملعون٬
    امت شده واحد با کل مریدن٬ ریدند به دفتر٬
    آن صاحب این عصر ناگه شده بیدار!٬
    با چرت پریده٬
    پیغمبر تکفیری گردیده پدیدار٬
    همچون اونجای رهبر٬
    چرتش شده پاره!
    ***
    آن رهبر غائب گردید مهیا!٬
    بهر سفر خاک٬ اماده ز افلاک
    لاهوتی بی غش ٬ با عشوه ی مهوش٬
    او آمده با کش٬
    با شلوارک داغ!
    شمشیر برنده در دست درنده٬
    گرگان خونآشام٬ دندونای خونی٬
    با نره خری داغ٬
    با آن ذکر شق
    با فتنه ی اکبر
    با سید مظلوم٬
    با دریایی از خون
    با عامی مغبون
    با سپاه غارت
    با بسیج قاتل٬ با داعش بی رحم٬
    با طالب حوزه٬
    با طالب فیضه٬
    خون تا زیر بیضه!
    الامان به پا شد!
    بیداری اسلام!
    خونها که به پا شد٬
    خونها به زمین ریخت٬
    تا اسلام احیا شد!
    اسلام آدمکش سیراب ز خون بود٬
    سیرابتر خون شد!
    ای دنیای آزاد بر خیز و بپا شو!
    این میر غضبها را تو خلع سلا کن!
    این دنیای بیداد٬
    را از ظلم رها کن!

    دنیا پر بغض است٬
    و اینک شده فریاد از ظلم تو: اسلام
    از ظلم تو: اسلام!!٬
    فریاد و دو صد داد
    فریاد! و فریاد!!٬

    ***

    آی خدای واحد!٬
    نحسی شریعت٬
    نحسی شرایع٬
    اینک تو نگا کن
    این مردم ایران٬ گردیده مهیا
    بر زیسیتنی نو!٬
    الگوی نوینی انداخته در راه
    هم بی توی ظالم٬ هم بی اوی خناس٬
    بی رهبر لووواط!
    بدون ولایت٬
    بدون فقاهت٬
    هم با من و با او
    با این من دیگر با آن اوی دیگر!٬
    هم٬ هم زن و هم مرد٬
    هم پیر و جوانان٬
    در راه بهاران٬
    در راه نوینی٬
    چون سیل خروشان
    ماییم در ایران!٬
    ماییم در ایران!

    والسلام.
    پاسخ
    سهراب از ایران ۲۹ مرداد, ۱۳۹۶ at ۱۱:۱۲ ب.ظ

    لطفا این نظر را به آکاهی نویسنده های القصید الانتریه فی احوالات رهبری عوضیه که در محراب بر آیات ریده برسانید. سه روز پیش قاسم سلمانی میرغضب مردم سوریه و عراق با خواندن القصید سخنرانی کرد و خطر فتنه ی مذهبی را پیش کشید او گفت
    سرلشگر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه در سخنانی به مناسبت “روز جهانی مساجد” نسبت به کمرنگ شدن نقش مساجد در ایران هشدار داد. او گفت، “ما در داخل با خطر فتنه مذهبی مواجه هستیم.”

    سرلشگر قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، روز یکشنبه (۲۹ مرداد‌/ ۲۰ اوت) در پانزدهمین اجلاس “روز جهانی مساجد” در تهران سخنرانی کرد.

    به گزارش خبرگزاری ایسنا، او در سخنانش از کمرنگ شدن نقش مساجد در ایران انتقاد کرد و وظیفه مسجد را “تربیت نیروهای مدافع حرم” خواند.

    نیروهای مدافع حرم در ادبیات سیاسی حکومت ایران اصطلاحا به نیروهای شبه‌نظامی گفته می‌شود که توسط ایران سازماندهی شده‌اند و عمدتا در جنگ نیابتی سوریه شرکت می‌کنند. نیروی قدس سپاه پاسداران وظیفه انتقال این نیروها به سوریه و فرماندهی آنان را بر عهده دارد.

    پس دوستاتن ادامه دهید و این القصیده را تکمیل کنید.

  2. رئیس سازمان بسیج مستضعفین می‌گوید «هر کسی که با رهبر نیست» با شمری که روی سینه امام حسین نشسته، «فرق نمی‌کند».

    به گزارش وب‌سایت «انتخاب»، غلامحسین غیب‌پرور که در بیست‌ودومین «طرح ولایت خواهران دانشگاه‌های کشور» در مشهد سخن می‌گفت، افزود: «زمینه برای شما فراهم شده که جزو خواص اهل حق باشید و میزان حق و باطل بودن به میزان اتصال ما به ولی فقیه است»
    پس معلو میشه امام حسین هم یه همچو شارلاتانی بوده. اگه من مظلوم شمر باشم و رخبر لواطکار و جاکش و معادپرور و زنازاده امام حسین من ترجیح میدم شمر باشم. اما چه خوب شده که اینما مجبور شدن بگن امام خسین هم چه دجال دقلی بوده.
    با تا صبح عن ورت بدمد
    کین هنوز از مزاج یوبس من است!

  3. من البته با شعر بالا موافق نیستم. دوستان پریشب آنرا در تهران در مجلسی خواندند و مرا تشویق کرد ند تا به این سایت بیایم و بخوانم. من معتقدم که چون مردم ایران به بیماری اسلام مبتلا هستند بلا بیمار باید با رفعت انسانی برخورد و او را آگاه کرد. بر ای همین من این مقاله ی بسیار مخکم این دختر هانم را که حالا دیگر زنی شده و دختر یک آیت الله است را بر ایتان در اینجا می گذارم. لطقا کسانی که می توانند آنر ا به دید سروش و کدیور و هر اصلاطلب و خر مسلمانی برسانند. با تشکر، مقاله این است و در سایتها هست.

    سه شنبه 10 خرداد 1384
    پژوهشی در قتل و خشونت طبیعی و ذاتی در اسلام و قرآن، و با این همه انتخابات: شرکت یا تحریم! معصومه اعظمی

    مردم زجر دیده ی ایران، خواهران و برادران هم میهن، زنان مردان، فرزندان زرتشت و کوروش و داریوش و…درود بر شما. سرتان سلامت. من نه مرد سیاستم و نه سیاست باز. با این همه در این برهه از تاریخ خونین ایران که پر است از قتل و کشتار ، شکنجه و سنگسار، ترور و وحشت، تجاوز و زندان، آزادی کشی و نامردی و نامردمی، چپاول دارایی های مادی و معنوی و حراج دختران و پسران ایرانی در بازارهای کشورهای اسلامی به عنوان دانشجویی از دانشگاه تهران به خود اجازه می دهم حاصل تحقیق کوچکی از خود را به حضور جوانان این مرز و بوم ارائه دهم. زیرا پیران را تصلب فکر و روح اجازه ی پرسش در چونی و چرایی نمی دهد.
    امروز که در بازار سرد انتخابات فرمایشی و اسلامی به سر می بریم لازم است به بنیاد فکری و شالوده ی روح این نظام که جدای از بنیاد روحی و فکری سیاست مداران ایران از هر قشر و هر قماش نیست، توجه کنیم. شما کافی ست به همه کسانی که شما را دعوت و یا حکم و یا ترغیب به شرکت در انتخابات و یا شما را دعوت و یا حکم و یا ترغیب به تحریم آن می کنند نگاه کنید. هیچکدام به روح مسموم و انحطاطی و ضد ایرانی و ضد انسانی اسلام نظری ندارند. هیچکدام، از ملی گراها ؛ تا ملی مذهبی گراها گرفته، تا چپ و راست، توده ای و اصولگرا و جمهوریخواه و لاییک و سکولار، پیر زن و پیرمرد و جوان؛ هیچ کدام نگاهی محققانه به این افیون مسموم که نامش اسلام است ندارند. از روزنامه های اصلاح طلب و اصولگرا که خب طبیعی ست که توقعی نداشته باشیم، ولی شما اگر به نوشته حضرات لاییک و سکولار هم توجه کنید هیچ اشاره ای به این افیون به این سم خطرناک نمی بینید. از فیلسوف و عارف و شاعر و عامی گرفته تا عالم به علوم اجتماعی و یا علوم دقیقه هیچکدام قدرت آنرا ندارند که سرشان را از هوای مسموم گنداب اسلام بیرون برند. اگر شما به تمامی سایتهای درون مرز و برون مرز نگاه کنید و آنها را با دقت بخوانید هیچکدام مثلا به ضدیت مصطفی معین به ایران و ایرانیت، و ضدیت او با فردوسی به عنوان نماد ایرانیت که در همه جا نوشته و گفته شده و افراد مورد وثوق آنرا بارها و بارها گفته اند اشاره ای نشده. ضدیتی که حتا در سازمان ملل نیز با صراحت و در خودداری از امضایی برای بزرگداشت فردوسی که حتا خارجیان را نیز به تعجب و شگفتی آورده، نپرداخته است. تازه چنان که ادعا می شود معین یکی از بهترین کاندیداهاست!!! و شما حساب دیگران را با رسیدن به حساب معین دریابید. برای این که به اوج فاجعه پی برید خواهش می کنم برای نمونه نوشته بابک امیرخسروی را در سایت ها بخوانید تا به عمق در جا زدن ملت ما پی ببرید که با شصت سال کار سیاسی در جناح چپ و ادعای اینکه سکولار و لاییک است اما تا مغز استخوانش اسلام مثل سل رخنه کرده است. ما در کشور اسلام و زیر نعلین آخوند خون آشام زندگی می کنیم و نمی توانیم سایتها را باز کنیم و مطلب بابک امیرخسروی را دوستی با میل از خارج از کشور برایم فرستاده عنوان آن این است : آقای معین خوش آمدید!!
    همه تقصیر ها را نمی شود به گردن آدمکشانی انداخت که بر ما حکومت می کنند و ما را گردن می زنند ؛ ما گردن نهاده گان به قوانین ضد بشری اسلام نیز به اندازه همان ها و حتا به مراتب بیشتر مقصریم، این نویسنده گان که تا کنون به بنیادهای خشونت اسلامی نپرداخته اند مقصرند، اینان که حتا جرآت نوشتن و یا تکلم واژه اسلام را مگر برای مدح ندارند مقصرند. بالاخره روزی باید این تولید کننده و این سرچشمه آدمکشی و این مولد ترور هزار و چهار صد و بیست و پنج ساله در جهان و به مراتب بد از آن در این بیست شش سال در ایران افشا و قضاوت شود. امروز با استفاده از این دستگاه عظیم اینترنت این افشا گری بسی آسان تر است. شما اگر این قوانین ضد بشری قرآن و اسلام را ترد کنید، دیگر کسی قدرت آنرا نخواهد داشت سر شما را و فرهنگتان را و غرور ملیتان را و نجابتتان را و شرافتتان را و دانشتان را لب گودال بگذارد و ذبح اسلامی کند و در کاسه سر شما خون بنوشد. هر کس با اسم الله رحمن رحیم شروع به سخن کند یعنی به قوانین ضد بشری و ارتجاعی قرآن و اسلام عقیده و باور دارد. تمامی کسانی که در انتخابات رییس جمهوری کاندید شده اند بدون استثنا با آیه قرآن و بسم الله الرحمن الرحیم وارد کار زار انتخاباتی شده اند. و بسم الله الرحمن الرحیم یعنی واجب دانستن قتل دیگر اندیشان و غیر مسلمانان! طبق دستور اکید دینی بر هر مسلمانی واجب عینی ست که نامسلمانی را یا به راه اسلام هدایت کند و یا او را از پا در آورد. کشتن به نوع اسلامی اغلب با سلاح سرد ، کارد، خنجر، شمشیر، قمه ، تناب و … بوده و هست و همیشه مسلمان قاتل با بسم الله الرحمن الرحیم این واجب را انجام داده است. هر مسلمانی طبق دستور دین و آیه قرآن یک قاتل بالقوه است. شما خواهران برادران اغلب به چند آیه از آیات قتل در قرآن توجه کرده اید و از سر تکرار شاید آنها را حفظ هم باشید ولی حتما تا کنون به این فکر نیفتاده اید که بروید و ببینید این قتل و غارت و خشونت و آدمکشی و جنایت و وجوب آن در اسلام از کجا می آید و ریشه و ریشه های آن از چه وسعتی برخوردار است. حتما تا کنون به این فکر نیفتاده اید تا بروید ببینید برای چه مردم ایران که صد در صد غیر مسلمان بوده اند تا نود و نه در صد مسلمان می شوند! چه زوری در کار بوده، چه کشتاری در کار بوده، این دروغ محض از کجا می آید که ایرانیان خود بخود و فقط با دعوت اسلام آورده اند! اگر اینطور است پس چرا حالا کسانی که دیگر نمی خواهند مسلمان باشند را مرتد می خوانند و می کشند!؟ طبق آیات و روایت قرآن نه تنها اسلام با زور و آدمکشی و قتل و غارت و تجاوز به زنان و دختران و حتا پسران ایرانی وارد ایران شده بلکه با زور و قتل و غارت و تهدید و آدمکشی و ترور در ایران این دین باقی مانده. و این را روشنفکر و فیلسوف و شاعر و هنرمند ایرانی تا کنون نتوانسته به صورت عمیق بفهمد و این فهمیدن را بکار برد و آن را به منصه ظهور برساند و به آن تظاهر کند. شما خواننده محترم هرگز از خود نپرسیده اید که چرا در عرض این هزار و چهارصد و بیست پنج سال که از ظهور اسلام می گذرد این دین از خون سیراب نشده و همچنان قربانی می طلبد، چرا پیوسته باید بکشد و کشته شود. چرا از حلاج و عین القضات همدانی تا پروانه و داریوش فروهر و زهرا کاظمی و احمد باطبی همین طور ما دچار دایره تکرار مکرراتیم، چرا قتل هر غیر مسلمانی از صدر اسلام تاا قتل هزاران انسان بی گناه در یازدهم سپتامبر، و قتل ملیونها غیر مسلمان بدست مسلمانان در طول تاریخ و تا امروز در تمامی کره ی زمین حتا برای لیبرال ترین مسلمانان هم حتا در حد چندشی هم که شده عکس العمل ایجاد نمی کند، چرا در ایران از تمامی کسانی که دستی به قلم دارند از شریعتی و سروش گرفته تا حتا شایگان و ملی مذهبی و ملی و چپی و راستی با استدلال این همه جنایات مسلمانان و اسلام را نه تنها نقد و بررسی و محکوم نمی کنند بلکه آنرا تایید هم می کنند و آنرا با آب و تاب به عنوان ارزش به خورد مردم می دهند . چرا ملیونها انسان ارمنی که بدست مسلمانان در حکومت عثمانی با کارد و قمه و سلاح های سرد و گرم دیگر کشته شدند و امروز بیشتر از هفتاد سال از آن می گذرد تا به امروز کشورهای اسلامی و حتا غیر اسلامی و از سر ترس جرات محکوم کردن آنرا ندارد، حتی غربی ها هم تازه به این فکر افتاده اند!! چرا از کشتار یهودیان و زرتشتیان و مسیحیان و بهاییان در ایران کسی آشفته نمی شود!!؟ چرا هر قتلی و هر قتل عامی در هر گوشه از جهان که بدست غیر مسلمانان انجام شده باشد با سیل محکومیت حتا از طرف مسلمانان همراه است، در صورتیکه آنچه بدست آنها که مسلمانند، و با بسم الله الرحمن الرحیم نامه می نویسند و سخن می گویند و عقد ازدواج می کنند ، هر قتلی و هر قتل عامی بدون محکومیت باقی می ماند!! ؟؟ من بارها این پرسش را از خود کرده ام و بسیار خوشبختم که فهرست وار بنیان ها و بنیاد های این همه قتل و کشتار را برایتان بنویسم تا بدانید بی خود نیست که اگر برای مادر بزرگ و پدر بزرگتان و دایی و عمه و خاله تان و حتا پدر و مادرتان خبر بیاورید که سر چهار راه یک جوان غیر مسلمان بدست مسلمانی با ذکر بسم الله الرحمن الرحیم سربریده شده اصلا در عمق وجودش احساس نگرانی و تشویش و غم و اندوه نمی کند و شوکه هم نمی شود!!! حالا این یکنفر را ده و صد و هزار و ملیون هم بکنید هیچ تغییری در صورت او و آنها حاصل نمی شود. اگر می شد اسلام موفق نمی شد هزار و چهار صد و بیست و پنج سال بدون وقفه آدم بکشد، ترور کند، و آزادی کش باشد و…در این بیست و هفت سال خمینی و خامنه ای و رفسنجانی و شورای نگهبان و اصلاحطلب و اصولگرا با جنگ و کشتار و تجاوز به زن و مرد و پیر و جوان این مرز و بوم بر قدرتی شیطانی تکیه نمی زدند…

    این جانب با چندین بار خواندن قرآن با شگفتی به عمق فاجعه، و ژرفنای این خشونت و ریشه های آن پی برده ام که در زیر می آورم. توجه من به شمار فعل « قـتـَلَ» ( بکش ) می باشد که به انواع گوناگون در سوره های مختلف قرآن صرف و نحو شده است. این شمارش حتما بیشتر از این هست ولی قطعا کمتر از این نیست. در سوره البقره 31 بار؛ در سوره آل عمران 22 بار؛ در سوره النساء 23 بار؛ در سوره المائده 13 بار؛ در سوره النعام 4 بار؛ در سوره الاعراف 3 بار؛ در سوره التوبه 13 بار؛ در سوره یوسف 2 بار؛ در سوره الاسراء 5 بار؛ در سوره الکهف 2 بار؛ در سوره طهء 1 بار؛ در سوره الحج 2 بار؛ در سوره الفرقان 1 بار؛ در سوره الشعراء 1 بار؛ در سوره القصص 7 بار؛ در سوره العنکبوت 1 بار؛ در سوره الاحزاب 5 بار؛ در سوره غافر 2 بار؛ در سوره محمد 2 بار؛ در سوره الفتح 2 بار؛ در سوره الحجرات 2 بار؛ در سوره الذاریات 1 بار ؛ در سوره الحدید 2 بار؛ در سوره الحشر 3 بار؛ سوره الممتحنه 3 بار؛ در سوره الصف 1 بار ؛ در سوره المنافقون 1 بار ؛ در سوره المزمل 1 بار ؛ در سوره المدٍر 2 بار؛ در سوره عبس 1 بار ؛ در سوره التکویر 1 بار و در سوره البروج 1 بار. در مجموع و حد اقل 166 بار در قرآن فعل « قـّتـّل » ( قتل ) با خشونت تمام و با حکم الهی صرف شده است، اسلام حیات خود را طبق آیات و روایات در قتل دیگر اندیشان و غیر مسلمانان می داند…
    تعداد دفعاتی که در قرآن از کلمه « الموت » (مرگ) استفاده شده و در سرتا سر آن مرگ را برای مومنین فضلیت دانسته نیز بیشتر از 133 بار است. و این در حالی است که برای فریب مردم و نگهداری آنان در ضلالت و خشونت و قتل و آدمکشی روحانیون اسلام را مکتبی انسان ساز و حیات بخش می خوانند. حال با این داده ها اگر باز هم می خواهید در انتخابات شرکت کنید و به اسلام رای دهید بفرمایید!! آقایان مسلمانان به این نوشته پاسخ دهید، و به خانمهای تحت امرتان اجازه دهید آنها هم پاسخ دهند. در آینده به شمار روایات و احکام و وجوب قتل در اسلام خواهم پرداخت.

    معصومه اعظمی (دختر یک روحانی) از تهران

  4. صفحه نخست » آمد نیوز: ادعاهای مصلحی و صدیقی پیرامون نفوذ سیا در حوزه علمیه و بیت مراجع تقلید
    1+
    رای دهید
    13-

    حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات احمدی‌نژاد مدتی است، سعی می‌کند در مدارس و حوزه‌های علمیه حضور مداوم و پرشور پیدا کند و با سخنرانی‌های مختلف طلاب جوان را تحت آموزه‌های خود قرار دهد.

    وزیر اطلاعات دولت احمدی‌نژاد که به طور همزمان و همنوا با کاظم صدیقی، امام جمعه موقت تهران، به جمع حوزویان بسیجی تهران در مشهد رفته بودند، درباره نفوذ دشمن در حوزه‌های علمیه سخن گفته است!
    همین مردک احمق در زمان وزارتش زر می زد که ما تا اعماق سرویس های اسراییل مفوذ کرده ایم. اما این پفیوز حالا یادش رفته است. خاک بر سر ما ملت واقعا احمق که این احمقها را سرکار آوردیم و حالا همچنان آنها را تحمل می کنیم. ببینید این حرامزاده و فرزند زن امام زمان عج چه می گوزد.
    این مزخرفات را گوش کنید تا بدانید که شما هم که هیچج نمی گویید جنایتکارید.
    https://www.youtube.com/watch?v=U0qf1oqnYCs
    https://www.youtube.com/watch?v=DYxNjcw79uo
    خاک بر سر پدر و مادر من که هنوز مسلمانند. لعنت بر محمد و آل محمد و علی و آل علی با این دینشان.

  5. در احادث امده که وقتی یک حجن در غالب شیطانی که در جلد یک انسان ظاهر شده بریش امام عج بکند آن کار خوب را آن وقت امام عج زهور خواهد شد و جحهان را پر از عدل داغ خواهد گایید. بنده آن حجنم و آمشب با ایشسون قرار دارم و آن کار را به شایستگی خواهم کرد.

  6. با درود و خجسته باد هر چند یک بار : شعر « القصیده الانتریه فی احوالات رهبری علویه و المخنثیه و…» را دوستان می خوانند. اما بنده این نظر را که از جائی کپی کرده ام را براتان می فرستم. گویا طرف سخنان پدر گویا بختیاری بزرگ را خوانده و سخنان پوک و پوچ رضا پهلوی ترسو را هم دیده و شنیده. و اما طرف نوشته: با درود بر این مرد شجاع منوچهر بختیاری، این یگانه ی با شهامت و جوانمرد تاریخ ایران منوچهر بختیاری میخواهم بگویم که رفتم و سخنان شاهزاده رضا پهلوی را هم گوش کردم! از سخنان او که شبیه یک انشای دبیرستاتی بود بسیار نومید شدم. بدبختانه کیهان چاپ لندن شده دکانی که فقط برای ابراز وجود او ساخته شده. انگار فقط دلیلی برای وجود رضا پهلوی ست. در این سایت شما نمی توانید به ایشان بگوئید که بالای چشمشان ابرو ست! نوه بنده در أتجا یک نظر نوشته که البته منتشر نخواهد شد. اما من از این تریبون استفاده کنم و به کیهان نشینان هشدار بدهم که شما تا کی مخواهید از آدم بی جنم و بی شجاعت و ترسوئی چون این اعلاحضرت همایونی دل ببندید. از همین جا از شاه الهی ها نیز میخواهم تا توضیح دهند که برای کدام کیفیت این آقا هر کس کوچکترین انتقادی از او بکند او را با انواع توهین ها مینوازید! و دوباره سلام بر منوچهر بختیاری بزرگوار و به امید نابودی اهریمن حکومت اسلام ناب!

  7. پیش از پرداختن به موضوع روز باید به مصدق و هم شاه ایران ادای احترام کنیم. من شخصا فکر میکنم که شاه و مصدق هر دو در رسانیدن خط سیر ایران به امروز نقشی اساسی داشتند. البته که شاه مقصرتر از مصدق است اما از آنجا که شاه جوان بی تجربه بود حتما مصدق میتوانست با قدری نرمش کارها را به صورت دیگری رهبری کند ولی نکرد! اما همان شاه بی تجربه و جوان کارهای مهمی را برای ایران کرد!

    و اما این روزها دوباره بهار شده و اسلام ضد بشر برای سرکوب زنان به میدان آمده. امروز فقط با به میدان آمدن زنان است با هر سن و سال و با هر دین و آئین با تمام قد و نترسیدن و حجاب از سر برداشتن. چرا که مردان ما نیز قربانی زنها ما زنها هستند و ما هم هستیم. چرا که اولا همه ی این مردان حتا تجاوززاده ای همچون سید محمد خاتمی تا خامنه ای تجاوز زاده (و سید یعنی همین) و تا ریشهری و کثافاتی همچون آیت الله ها از حائری یزدی گرفته تا بروجردی حرامزاده و تا خمینی بیشرف و او هم تجاوز زاده همگی در دامان زنانی پرورش یافتند و در دامان کثیف مادرانی آنچنانی تربیت شدند! این تربیت «نابه هنگام» و اسلامی شیعی دامان همه ی نیروهای سرکوبگر را هم گرفته است. بنا بر این امروز حتما و بدون تردید کلید حل معمای ایران در دستان ما زنان ایرانزمین است.
    من از کسانیکه نظرها را میخوانند خواهش می کنم تا آنها را کپی کنند و به صورت پیامک یا ایمیل برای دوستانشان و خویشانشان بفرستند. امروز هر زن و هر مرد و خصوصا هر زن که حجاب بر سر کند مفهومش تبانی و همراهی با اسلام ضد بشر است. این پیام مرا اگر منتشر شد برای سراسر ایران دوستان و آشنایانتان بفرستید.
    مهشید تبریزی نام مستعار دبیر دبیرستانی در تهران

  8. کم کم ما ریشها می‌تراشیم ؟ نه! بلکه بند خواهیم انداخت، سرخاب و سفیداب خواهیم مالید و با منی ژوپ و کفش پاشنه بلند از ایران فرار خواهیم کرد.

    پاسخ ابطحی به انتقادهای تند از انتشار عکس خاتمی با لباس شخصی

    سیدمحمدعلی ابطحی به انتقادها از انتشار عکس سیدمحمد خاتمی و خودش در عیددیدنی پاسخ داد و در صفحه تلگرامی خود نوشت:
    عکس غیرمعمم عیددیدنی من سید تجاوزز اده ( این تجاوززاده را مردم از چند سال پیش به سید ها میگویند و ایشون اشاره ای میکند به این معنا) با آقای تجاوزز اده حاج محمد خاتمی همزمان شد با فوت چند تن از روحانیون که باعث تَجَلٌق و انزال ملت شریف ایران شد چنانکه از خنده روده هاشان پاره شد و محتویاتش به روح پیامبر اعظم تا امام خمینی و هاشمی رفسنجای و تازه گذشته گان روحانی ریخت !. ملت خوش‌طنز از یک سو، مخالفان مختلف از سوی دیگر این ماجرا را سوژه طنز وجد کردند. انصافا هم ظرفیت طنزشدن داشت. من و سید محمد با هعم بسیار الواط داشتیم. در این عکس ها لودگی ما بسیار روشن است. سید محمد خاتمی بارها مندعی شده که آقازاده بوده و لواط نتکرده اما اگر هم او فاعل نبوده بسیار مفعول بوده. و البته با خود بنده بسیار رفت و امد متوزلین داشته. اما حالا دیگر هم من و هم او پوشک لاستیکی داریم!.
    گفتند که به محض اینکه عزراییل صاد دشته دار را دیدیم به قرآن و اهل بیت ریدیم! فهمیدیم که بزودی آخر کار است دختر سید محمد که در هلند دارد در کارخانه کارگری میکند! در هر حال ما از ترس عبا وعمامه را درآوردیم. مخالفان سنتی سایبری هم فرصت را غنیمت شمردند که بله، کم کم اینها ریش هم می‌تراشند و بند می انمدازند و با مینی ژوپ عازم عزم میشوند!
    ‎ولی من رفته بودم خانه آقای خاتمی. توقع این نیست که آقای خاتمی توی هالخیلی با حال است ما فقط برای خر کردن مردم اینکارهای تظاهراتی را بازی بازی میکنیم. تو خونه‌اش آن هم در یک دیدار خانوادگی، عبا و عمامه نمیپوشد.نه تنها رئیس که خیلی از علمای طراز اول حداقل موقع خواب لباس آخوندی از تنشان در می آورند فق پیعمبر اکرم بود که حتا در مفعولیت و فاعلیت با عبا و عمامه بودند، طوی که کسی نمی دانست کی توش کرده کی توش رفته! .والا به مولا.
    ‎خلاصه که سوژه جذابی بود و حسابی خندیدم.
    ‎حالا جهت شوخی، اگه کسی با عزراییل آشنایی دارد، می شود خبر بدهد اگر خطر رفع شده بروم لباس آخوندی‌ام را بپوشم. یا جهت احتیاط باید هنوز دست نگه دارم؟
    ‎بازهم سال نو و قشنگی داشته باشید.
    سیدمحمدعلی ابطحی از قم

  9. با سلام پیش از هر چیز باید یک روانکاوی عمیق از ۲۸ مرداد و کودتا و مصدق و شاه کرد و اینهمه درجا نزد!
    و بعد: این آخوندها هزار و چهارصد سال به ما دروغ گفتند. گفتند که روحانیند! یعنی با روح و روان و معنویات سروکار دارند. اما خوشبختانه دستشان را خودشان رو کردند. اینان در مادی گری دست مادیون را از پس و پیش و پشت بسته اند. اگر حتا یک روحانی در میانشان بود می بایست خودش را از این وقایع در ملع عام آتش می زد. اما واقعا نیست! من این نظرات را خواندم و اصلا مات و مبهوت نشدم. چرا که در طول روز همین فحاشی ها و ناسزاها و توهین ها را مثل صداهای غرشی که پیش از طوفان و زلزله و سونامی می آیند را می شنویم. من بنا بر کارم روزی هزار ظنز را در ۲۰ – ۳۰ پیش می شنیدم، حالا آن ظنزها شده فحش ناموسی، شده توهینهای رکیک، شده سکه رایج… چندی پیش چند مسافر سوار کردم، یکیشان که پیرمردی بود می رفت به خیابانی در شمال شهر تهران، او آخرین مسافرم بود. از میدان اعدام سوار شده بود. من از او اجازه گرفتم تا مسافر سوار کنم و گفت البته خیلی هم خوب است، دلم میخواهد بیشتر حرفهای مردم را گوش کنم . واقعا عجیب بود که آن همه توهین های زشت به «مقدسات سابق» داده میشد. از «مقدسات سابق» آن پیرمرد استفاده کرد.او که آخرین مسافرم شد و دیگر کسی را سوار نکردم،چرا که دلم میخواست با او تنهائی گپی بزنم از او پرسیدم که چکاره است. گفت من استاد تاریخ هستم و بسیار هم جامعه شناسی کار کرده ام. از او خواستم نظرش را راجع به ایران و وضعیت منطقه بگوید. او گفت که جامعه ی ما در یک مرداب وحشتناک گرفتار است. اما این چیز بدی نیست! جامعه ی ایران سردرگم است! این هم چیز بدی نیست! جامعه ایران بی ادب شده این بی ادبی هم چیز خوبی ست. چرا که همه ی اینها باعث ترکیدنی بینظیر در تاریخ ایران خواهد شد. گفتم آخر بی دابی…حرفم را قطع کرد و گفت : برای اولین بار این بی ادبی روی سخنش اسلام و مقدسات است اتن به خودی خود خلع سلاح عمومی ست، خلع تقدس باعث و بانی تمامی پیشرفتهای بشر شده. شما چیز و پدیده ای را امروز پیدا نمی کنید که بدون هیچ محدودیتی به درد مردم جهان بخورد. حتا همین! ( اشاره اش به موبایلش بود) که زائیده این پرخاش و توهین به دین و پیامبر نباشد. پس این همه پرخاش به دین، به کتاب دین، به پیامبر دین به امام دین همه و همه برای ایران بسیار مفید است. اما هر منفعتی زیانهائی هم دارد. اما دستاورد این پرخاشها و توهین ها ایران را برای همیشه از نکبت اسلام و تشیع آزاد خواهد کرد. البته اینک هستند افرادی که خودشان را روشنفکر دینی و نواندیش و اصلاحطلب میدانند که دروغ است. گروهی دیگر مدعیند که میخواهند اسلام را از دست روحانمیت بدرآورند آنها نیز در حقیقت می خواهند جای روحانیون را بگیرند. در صورتی روحانیت و جایگاهش هر دو را باید نابود کرد. برای همین گردبادی و سونامی ای که در کمین است اینان را با خود خواهد برد. از او پرسیدم پس چرا مردم خاموشند!؟ گفت: کجا خاموشند! الان بیشتر از یک ساعت و نیم است که ما باهمیم و چندین آدم زن و مرد و جوان و پیر آمدند داخل اتومبیلتان و رفتند کدامشان خاموش بود!؟ سونامی، سونامی ست! لرزه های کوچک هشدار و اعلام خطر بوده این نیروها دارند جمع میشوند برای کندن بنیان های دین اعم از ارتجاع و آیت الله و آخوند و مداح و طلبه! این بار کار ، کارستان خواهد بود!
    شاید برای همین سیدمحمد خاتمی و سید محمد علی ابطحی بی حجاب شده اند! حتما پیایان سید بازی ست! پیایان آخوند بازی ست. من با کسانی که نظرات را کپی میکنند و برای دوستان و آشنایان می فرستند همراهم کارشان بسیار مفید است.
    بیندیشیم!

  10. برنامه موشکی و نفوذ در مقعد رهبری با موشک و پاره کردن پوشک که عکس امام جلق بر آن نمودار بوده در منطقه‌ای پائین تنه رهبری خط قرمز ماست…

    ایران خیار – سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با صدور بیانیه‌ای در حضور هرزت امام عج دولت ایالات متحده آمریکا را «رژیم تروریستی» و «مافیایی» خطاب و بر ادامه برنامه پوشکی و تلاش برای نفوذ آن در ماتحت رهبری تاکید کرد.

    سپاه پاسداران در این بیانیه که به مناسبت روز نحوست حکومت ضد بشررید منتشر شده است نوشته «وادادگی رهبر حکمومت ضد بشری به آمریکا‌ از تحولات جهانی ست» سپاه حکومت ضد بشر تاکید کرد «هذیان‌گویی رژیم تروریستی و مافیایی اسلام ناب» علیه کل جهان خشکتش را پاره کرده و بر رقامت امام عج که تا چند روز دیگر برایش در مستراحهای خانه ها جشن مدافوع خواهند گرفت، است.

    سپاه پاسداران به آنچه «هذیان گویی» امام جلق علیه آمریکا نامیده اشاره نکرده است اما دولت ایالات متحده سپاه پاسداران را در لیست گروه‌های قوادی و تروریستی خود قرار داده و این موضوع از سوی جمهوری اسلامی از اصلی ترین موانع نفوذ با ماتحت نوجوانان حرم است که قرار است با وازلین تولید شده در روسیه نفوذ حاصل گردد!

    در بیانیه سپاه پاسداران آمده است: «اقتدار پوشکی برای خانه های سالمندان قرار است با عکس امام عج مزین شود. دستمال های توالت نیز به عکس امام خامنه ای و سایرررین آلات الله ها و مداحین و طلاب و آیات قرآنی و اهالی لواط بیت مزین خواهند شد. و محبوبیت و نفوذ تا دسته تا حلقوم و متحقنه در ٰئیس آبدارخانه فرذزند حاج آقا علم الهد کهع با خواهر خود جماع شرعیه می کنند چرا که رئیسی رو همسرشان که هر شب حقنه میشوند خواهر و برادرند. فتوای حلیت زنای با محارم را هرزت علم الهدا صادرات کرده اند. نکبت و نحوست و اشغال ایران عزیز با نجاست نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عجین و همواره مورد تجلیق و تجلق و خیال پردازی تا انزال جبهه متحد دشمنان نظام کثافت اسلامی به ویژه رژیم مافیایی، بحران زیست و تروریستی روسیه و خصوصا آلتنا بزاریلاش پوتین بوده است، خط قرمز ملت ایران ریدن به اسلام و تشیع بوده و هست!»

    سپاه در بیانیه خود ادامه داده است: «با صراحت اعلام می داریم ما ایران اشغال کرده ایم و با این مردم همیشه در پستو تا تخریب کامل آن و غارت تمامی ثروتش از پای نخواهیم نشست! مسیرقدرت افزایی بازدارنده و تضمین کننده پیشرفت و امنیت ما در سایه لواطکاری علما و شخص رهبری و غلامان دربار و طلاب طویله و لواط دسته جمعی همه و همه در حضور امام عج مدفوعنا له الفدا انجام میگیرد. ما هرگز خود را هیچگاه به غیر از ما تحت رهبری و ارتزاق از آن دست بر نمی داریم. و آرزوهای حاکمان کاخ سفید و متحدان آنها قذافیزاسیون رهبری و کلیه آلات الله ها و طلاب و مداحان که البته بزودی همگی بر تیرهای چراغ براق آویزان خواهیم و امام جلق در آنجا استلجاق خواهند کرد در حالی که والده آقا مجتبی زانو زده با دهان گشاد منتظر باران الهی ماء الرجال خواهد ماند.»

    سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این بیانیه همچنین تهدید کرده است که «کوچکترین خطای دشمنان بر کشور تحت اشغال ما هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، فقط ما از ترس بر گور عنبیا و اوبنه ای ها بر هر نقطه از عتبات عالیات خواهیم رید! اینها همه پاسخ‌های قاطع و ویرانگر گروه تروریستی ماست. ما برای جهاد و شهادت در پشت منقل و بافور آماده جهادیم!»
    پایان خبر

  11. با درود و شعار مرگ بر اسلام و نابود باد تشیع و ایرانی شوند و یا نابود شوند روحانیون و ملایان و آیت الله ها و مداحان و یا رانده شوند از ایران من برای اولین بار نیست که به سایت شما می آیم، شاید دو سه بار در هفته می آیم ولی برای اولین بار است که در اینجا مطلب می نویسم. من اینک یک مرد ۴۱ ساله ام. یعنی وقتی بدنیا آمدم ۱ سال و چند ماه از پس این انقلاب ننگین و نحس و نکبت بود. جنگ و ترس بود، تجاوز به دختران ایران در زندان توسط بسیجیان و پاسداران بود. ازاله بکارت بود. رزالت شیعه در تمامی ابعاد بود. قتل بود، اعدام بود ،کشتار آزادیخواهان بود. کشتار نظامیان و درباریان و نخست وزیر شاه بود، قتل عام بهائیان بود، قتل عام چپی ها بود، قتل و فراری دادن یهودیان بود. نیمه انسان دانستن زن و زرتشتی و مسیحی و یهودی بود. همه این متشیعات و اسلامیت که عبارت است از قتل عام همه ارزشهای انسانی و ایرانی و آئینی و و فرهنگی و تاریخی و تمدنی ایران بود. در این ماجرا هیچکس مقصر نیست مگر پدران و مادران نابخرد ما که ما را اسیر چنین بلائی کردند. چرا که طبق پژوهش من این روحانیون همیشه از میر غضب بودن علی و خونخوار بودن او و خونخوارتر بودن شخص پیامبر و همه امامان و خود روحانیون و نخوت آنها و خرافاتشان بی وقفه گفته و نوشته بودند و ۱۴۰۰ سال عزا و ماتم و بیشرفی و تخریب و غارت را برای ایران و ایرانی با بلندگوهاشان بر منابرشان فریاد و یا در گوش ما نجوا کرده بودند…
    امروز من به تمامی کسانی که همچون من در فرادای این انقلاب نحس و نکبت و خانمانسوز اسلام ضد بشر بدنیا آمده اند و یا در زمان این نحوست بزرگ هنوز بالغ نبودند درخواست عاجل و واجب و زندگی ساز دارم تا با کنار گذاشتن و یا حتا کنار زدن نسلهای پیش از انقلاب این گناهکاران احمق که ایران را دچار چنین بلائی کرده اند همگی با هم زن و مرد، دختر و پسر پیر و جوان وارد میدان مبارزه شویم و در وحله نخست امنیت و آرامش را از روحانیت بیشرف ، اعم از آیت الله و آخوند و مداح و طلبه در تمامیتشان بدون حتا یک استثناء و بدون باور اینکه حتا یکیشان مدعی ایرانی بودن داشته باشد بگیریم. هر کس در هر کوچه در هر محله در هر خانواده باید دست بکار شود. باید خانه ها و بیتهای روحانیون و مراکز تربیت ضدیت با ایران یعنی حوزه های «علمیه» مراکز تربیت مداح حسینیه ها و مراکز بسیج و سپاه در مسجد ها باید و باید و واجب حیاتی انسانی ایرانی ست به آتش کشیده شود. باید هر ایرانی زیر شصت و دو سه سال که در زمان انقلاب زیر هجده سال داشته وارد میدان عمل شود. در این ماجرا نباید اولیگارشها یعنی نزدیکان آقاها و آقازاده های ثروتمند این حکومت ضد ایرانی که با غارت ایران بانکهای اروپا و آمریکا و ترکیه و دوبی و قطر را پر از پول های دزدی کرده اند و ما مردم را به فقر و روز سیاه نشانده اند را فراموش کرد. باید در یک بسیج همگانی به سراغ صدر نشینانی رفت که وقعی بر ما نمی گذارند. باید به عرش نشینان ایران که شمال شهرهای و مناطق اعیان نشین شهرهای تمامی ایران هستند هستند و وارد چنین دعوا هائی نمی شوند اولتیامالتم داد تا به مردم بپیوندند. در غیر این صورت باید تصفیه حسابی جانانه با آنها نیز کرد. در اینجا میخواهم به عنوان یک مامور سابق شهرداری و سیار بودنم در سطح شهر تهران و کرج اعلام کنم که مردم ایران در درصدی بسیار بالا طرفدار رضا پهلوی ست. من البته میدانم که رضا پهلوی واقعا در خور اینهمه توجه نیست. چرا که از تدبیر و سخندانی و شجاعت و درایت لازم برخوردار نیست. من چندین گفتگوی او را با جان و دل گوش کرده ام و او را بسیار متوسط یافتم. اما، اما و باز هم اما، اینکه به خاطر طرفدارانش و هم به خاطر صداقتش میتوان او را در این راه مهم و زندگی ساز کمک کرد. شاید بتوان این عیب ترکیبی او را تبدیل به حسن کرد. خصوصا که او اینک خودش را جمهوریخواه دموکراتیک لائیک سکولار و…می داند و ایران را با تمامیت ارضیش میخواهد.
    آمیدوارم و خواهش میکنم تا این نظر را منتشر کنید.
    یک تذکر به سایت شما بدهم و آن اینکه من وقتی نظرم را که بسیار هم گسترده تر از این نظر بود را براتان فرستادم. اما شایداشکالی در آدرس ایمیلم بود، یا نبود. در هر حال با عقب نشینی و بازگشت به صفحه نظر من در کادر حذف شده بود. اینرا به دوستی که مرا به نوشتن نظر ترغیب کرده بود در میان گذاشتم او گفت که چنین بلائی سر او هم آمده. لطفا به مهندستان بگوئید این نقیصه را برطرف کند. چرا که قائدتن باید نظر محو نشده باشد. در هر حال من مجبور شدم هول هولکی نظرم را با اختصار دوباره بنویسم.
    با سپاس و احترام

  12. 1-

    عذرخواهی دولت بایدن از ایران بابت دیرکرد رفع شر و قتل سردار سلیمانی

    شب ایران – تجاوز زاده حسین موسویان تروریستامروز و دیروز و فردای و عضو تیم مذاکره کننده هسته ای ایران که هم اکنون در آمریکا در حال گه خوری ست، با نگارش مقاله ای که در وب سایت “میدل ایست آی” منتشر شده، پیشنهادهایی برای باز کردن گِرِه مذاکرات احیا برجام بر شمرده که از جمله آنها «عذرخواهی دولت بایدن از ایران بابت دیرکرد رفع شر و قتل سردار سلیمانی» است.

    به گزارش شب ایران، این تروریست اسلامی نوشته است:

    (بنابرگزارش ها) تنها اختلاف باقی مانده عمده بین ایران و آمریکا برای احیا برجام تاکید ایران بر حذف نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از فهرست “سازمان های تروریستی خارجی” دولت آمریکاست.

    متحدان ایالات متحده در منطقه – به ویژه اسراییل و عربستان سعودی – با حذف سپاه از لیست تروریستی دولت آمریکا مخالفت کرده اند و استدلال می کنند که این اقدام می تواند تهدیدات منطقه ای ایران را افزایش دهد و جمهوری خواهان در کنگره آمریکا نیز با چنین اقدامی مخالف هستند. اما برای حکومت ایران این موضوع خط قرمز است که باید بر این خط قرمز رید به شرطی و شرایطی که با این خط قرمز آیات قرآنی نوشته شده باشد! عجب*.

    “رابرت مالی” فرستاده ویژه ایالات متحده اخیرا اعلام کرده حتی اگر در نهایت برای تسهیل گفتگوها با ایران نام سپاه تروریستی از فهرست تروریستی دولت آمریکا هم خارج شود، کل جهان و خصوصا ایرانی میدانند که سپاه متجاوز و ازاله بکارتکار و آدنمخوار همچنان ترو.ریست خواهد بود چرا که حرامزادگان فرماندهانش هستند. در هر حال واشنگتن تحریم‌ها را علیه این نیروی نظامی ایران حفظ خواهد کرد.

    در اینجا دو ملاحظه مرتبط وجود دارد. بدون مشارکت سپاه تروریستی، هیچ توافقی با ایران در مورد بحران های منطقه ای وجود نخواهد داشت. بنا بر این تنها راه حل نابودی فرماندهان سپاه و منحل کردن آن در ارتش خواهد بود! این استدلالی است که دولت بایدن برای حذف سپاه پاسداران از فهرست تروریستی به منظور تسهیل گفتگوهای دوجانبه در مورد مسایل منطقه ارایه می کند.

    ژنرال “کنت مک‌کنزی” فرمانده مستعفی سنتکام و یک شاهین ضد حکومکت اسلام ضد بشر که دستور قتل ترذوریبست ضد بشر “حاج قاسم سلیمانی” را در ژانویه 2020 اجرا کرده، اخیرا به روزنامه “واشنگتن پست” گفته است که “ما باید با ایران آزاد شده از اسلام ضد حیات در آینده به سازشی دست یابیم.”

    علاوه بر این “ند پرایس” سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا اخیرا خاطرنشان کرد که پس از خروج دونالد ترامپ، رییس‌جمهوری سابق آمریکا از توافق هسته‌ای در سال 2018 و تعیین سپاه به عنوان سازمان تروریستی در سال 2019 و در نهایت قتل (تروریست مادرزاد) حاج قاسم سلیمانی در سال 2020، ” تعداد حملات گروه‌های مورد حمایت ایران در بین سال‌های 2019 تا 2020 بیش از 400 درصد افزایش یافته است که راه حلی غیر از نابودی کامل ملایان و مداحان و طلاب و فرماندهان سپاه و استحلال آن در ارتشی ایرانی وجود ندارد.

    اما پس از تهدید ایران به انتقام سخت از قتل ژنرال ارشد خود، دولت بایدن در موقعیت بسیار خوبی ست برای دفاع از خود در برابر فشارهای سیاسی داخلی بر سر وارد کردن. قتل تروریست حاج قاسم سلیمانی که به مدیریت تجاوز سیستماتیک به زنان و دختران و پسران سوریه ای و عراقی و یمنی و ایرانی متهم و مجرم بود امیدی در دلها تولید کرد. سپاه پاسداران آشکار با شلیک به هواپیمای اوکراینی و قتل صدها نفر و شلیک و بهخ سقوط کشاندن چندین هواپیما پروند ضد انسانی سپاه پاسداران را ده چندان میکند. برای همین رهبری خامنه ای نباید انتظار خوردن مدفوعات بایدن و پمپئو و رهبران آمریکا را داشته باشد و برای عذر خواهی باید به مدفوعات سفت سربازان صفر یو آس آی بسنده کند.

    برای حل این مانع، یک گزینه این است که دولت بایدن از مردم ایران به دلیل دیرکرد قتل انسانی و قانونی قانونی ترامپ عذرخواهی کند و پس از سرنگونی وحکومت جدید تهران جشن پیروزی انسان بر هیولا را بگیرند.

    ایالات متحده و متحدان منطقه‌ای آن برای همکاری به منظور کاهش تنش در منطقه به حکومت جدید ایران نیاز دارند. ایران نوین سکولار و لائیک با صدای بلند بر تنش‌زدایی وارد میدان شود، در این صورت مسئله هسته هم خود به خود حل خواهد شد چرا که دیگر اهریمن نیست که در ایران برقدرت است و نه اسلام صد بشر!
    در پایان شعار مرگ بر اسلام و قتل طلاب و مداحان و ملایان و آیت الله ها باید در صدر اخبار ایران و جهان قرار گیرد. مرگ ایران باید یکبار برای همیشه بیدار شود!
    مرگ بر اسلام و قرآن و شیعه و سنی و لعنت بر علی و عمر و خمینی و ابوبکر و هاشمی رفسنجانی و نمابود باد سیستم طلبگی و مداحی و آخوندی و فرماندهان پاسدار. من پیشنهاد میکنم تا هر محافظی یک تیر در مغز آخوند و مداح و طلبه و فرمانده پاسدار شلیک کند.

  13. در زیتون کسی مقاله ای نوشته زیر عنوان :
    چرا «نقض تکان‌دهنده حق حیات» در ایران عادی شده؟
    و انسانی نظری نوشته به نام امیر راستگفتار که همدرد من است. من پاسخی را بر نظر او نوشتم. اما دوستی به من گفت که زیتون نظر مرا منتشر نخواهد کرد. برای همین من کپی آنرا در اینجا می گذارم شاید منتشر کردید و کسی آنرا خواند.

    جناب امیرراستگفتار !
    پاسخ این است که نقض تکان دهنده ی حیات در اسلام ۱۴۰۰ سال است که عادی ست. همینک هر روز صبح زود در مهد اسلام عربستان چه گردنها که زده نمی شود. این رودخانه های خون ۱۴۰۰ سال است بر اقیانوس خون اسلام جاری ست!

    اصل همه ی اینها از خودِ خودِ خودِ این دین حنیف می آید. چرا که ۱۴۰۰ سال است آش و کاسه و محتویاتش و قتل و قتالش و جهاد و شهادتش و مومن و متقیش و ملحد و مرتد و معاند سازیش همین بوده و هست! به امید بیداری مردم ایران و منطقه و جهان نسبت به این دین رحمانی! من هم از این در و دروازه گذر کرده ام شاید کم و شاید بیش از تو. بیش این گفتن دوباره به سراغم می آیند که دیگر توانی ندارم. اما اینرا فهمیده ام که حتا یک اتم انسانیت و شفقت در کل این دین و کتاب و سنت و تاریخش نیست. آنچه وجود دارد فقط ترس و وحشت است. ترس و وحشت از الله قاسم الجبارین و شمشیر و کتاب که امام امت در مورد شخص پیامبر می گفت: در یک دستش شمیر خونچکان بود و در دست دیگرش قرآن ! مومنینش هم پیروان او هستند… و مگر دیگر دیکتاتور و مستبدین و…چه میگویند ! استالین و لنین و هیتلر و موسیلینی و پلپوت و…هم اگر شما کتاب و سنتشان را بپذیری تو جزو بیعتیان آنها هستی ! نه؟!
    وقتی از روی نیمکت شلاق بلند شدم از جلو عقبم خون پالائیده بود. آنجا معنی رحمت واسعه و کرامت انسانی را در اسلام ناب تجربه و لمس کردم. آنجا به یاد لبخنده های ملیح سید محمد خاتمی افتادم. معنای سیدیش را فهمیدم. دروغ ریشه ای و اساسی و جوهری رحمانیت اسلام را با تمام وجود حس کردم. جالب بود که یک از من شکنجه شده تر آمد و زیر بغل مرا گرفت !
    دوست همدرد و هم شکنجه داستان تاریخ خونبار ۱۴۰۰ ساله ی اسلام را دوباره بخوان. قتلعامهای یهودیان بیگناه بنی قریضه را و آن ۴ سال و ۹ ماه خلافت علی را دوباره بخوان و نسبت به اصالت نهج البلاغه و خطبه های آن حضرت شک کن.
    زنده باد کفر و بیخدائی که تمامی انسانیت امروز وامدار سده های روشنائی آنها ست!
    جناب امیرراستگفتار. اینرا خود مومنین هم میدانند که هیچ کجائی برای پناهنده شدن از ترس همین دینانشان غیر از کشور های بیخدایان نیست! و بدبختانه به آن کشورها هم که می روند با دینشان آن کشورها را آلوده اند! اینک آلودگی را در یورونیوز و دیگر TV ها می بینیم. به امید یک انقلاب که از ایران آغاز شود و منظقه و جهان را بنوردد!
    بسیار دوستانه و محترمانه
    مزدک نام مستعار از ایران اشغال شده

  14. مزدک عزیز فدایت شوم راست گفتی و راست نوشتی که 1400 سال هسته که اسلام خون می خواهد، خون می ریزد، خون مینوشه. حتا یک روز آرام را نه برای دیگران هشته و نه برای خود مسلمانها ! معلوم نیسته این دین این اسلام این تشیع این تسنن کی از خون سیراب می شوه!؟ کی از خونریزی دست برمی دارند. از همه ی بدبختی عمیق تر اینکه بعصی از این اسلامیون و حتا اسلامیون «متفکر» همیشه گفته و می گویند که این اسلام نیسته !! در صورتی که تمامی تاریخ و جفرافیا و فرهنگ اسلامی چیزی نیست مگر همین کشتارها و غارتها و ازاله بکارتها و سب النبی ها و ارتداد ها و التحادها معاند خواندن این و آن و فتواهای مکرر قتل و غارت. برای من که در افغانستان بدنیا آمده ام و در ایران بزرگ شده ام و هر دو کشور برایم عزیزند بسیار درد آور هسته که هم وارث ایرانیت و پارسیت و افغانیت و بودائیت و زرتشتیت باشم و هم وارث ۱۴۰۰ سال خون و خونریزی و کشتار و غارت اسلام باشوم. بدبختانه هیچ نور امیدی در منطقه ما در پی ظهور نیسته! بدبختانه تر اینکه بسیاری از متفکرین هم در همین درجا زدن و درجا ماندن کمک می کنند. یک کس در همین مرکز پایتخت گفته می کرد که جوانان نسل پسین از ما کارهای بسیاری ارزنده ای را خواهند کرد. اما کدام نسل! نسل پریشان ایران یا نسل در هم شکسته و مهتضم افغانستان! کدام !!! هر روز در ایران یک گروه متظاهرند و هر گروه تنهای تنها واین ایرانی ها در یک انحار عمومی در ۴۲ سال و بیشتر از ۴۲ پیش کاری را کردند که ایران و منطقه و جهان را ناآرامش نمودند. حالا هر کس تنهائی با همکارانش خیابانی میشوند و دیگران نظاه اش می کنند! این بسیار بد هسته. اما حالا شما از هر پرسش می کنی گفته میکند که تقصیر انگلیس و آمریکا و فرنگ و یوروپ هسته اما نه برادرها تقصیر ما مردم هسته که نسبت به این دین و چگونگی ورودش به افغانستان و ایران و نسبت به فرهنگ چند هزار ساله بیخبر بیخبر هستیم و غور نمی کنیم. همین امروز در خیابانهای یک منطقه که من در آنجا کاری هستم معلمها را می زدند. من به دوستی گفتم ببین رهگذرها هیچ اقدام نمی کنند! اینها آموزگاران بچه های همین رهگذر ها هستن. خلاصه هر ایرانی و هر افغانی یک درد داره، شاید، اما من دو درد دارم: درد افغانستان و درد ایران!

  15. رهبر و جوانک

    دید رهبر آن جوانک را براه

    کو همی‌گفت رهبرا آی رهبرا

    تو کجایی تا شوم من چاکرت

    مقعدت لیسم بمالم خایه ات

    کون تو شویم شپشهایت کشم

    شیره ات را برمکم ای محتشم

    دستکت بوسم بمالم پایکت

    وقت خواب آید درآرم جامه ات

    ای فدایت نوجوانهای حرم

    تو مِکی از من ز دولم آب تن

    ای فدای ریش تو چون پشم سگ

    ای فدای ریش تو چون پشم کون

    ای کردی الوط لالواط خون

    ای که کردی قمبت از لاف برون

    ای که تو پیشی گرفتی از خدا

    تو کجا هستی که مالی خایه ام

    یا بلیسی مقعد صد پاره ام

    تا که رهبر این شنید از پشت سر

    ضربتی زد پشت، او را بر کمر

    گفت : من اینجام ای خوشگل پسر

    رهبری بگذار در جمعی دگر

    من غلام آن کپلهای تو ام

    آب ریزان بتر جای تو ام

    دین و ایمانم فدای هیکلت

    ناقصین جسمم فدای کیر تو

    کیر تو چون بیرق اسلام من

    تحت و ماتحتت بلای جان من

    تو خودت دانی که رهبر راستگوست

    هم دمر خواب است و هم بس ترس خوست

    از سگم بیشتر میترسه رهبری

    من و تو اخذ حیا هرگز کنیم

    جسم و جان را ما فدای هم کنیم

    هر جماع جمع شرب خمر ماست

    عفیون و تریاک لای پای ماست

    من غلام خنده های تنگ تو

    مقعدت تنگ است و عمرم کوته است

    ناف تو چون قبله گاه امت است

    ای جوانک تو که سیزده ساله ای

    خود به من برگو که تا نام تو چیست؟

    لکه ها بر روی شلوار ت ز کیست؟

    آن جوانک گفت: آخ جون رهبرم

    رهبر لوواط دکًل پرورم

    من سعید طوسیم، قاری تو!

    صوت قرآنیم وصف حال تو

    از پائین و از بالا اصوات تو

    کیرها در ذکر و کفها بر دهان

    چون توئی پیغمبر آخر زمان

    دوش که عزم تلوط کرده ایم

    آن امام جلق را ما دیده ایم

    در حضور انورش صد نوجوان

    فعلت الوط تلاوت کرده ایم

    دست و پا در حق ما استایش است

    الحق از پاکیش، لاش لاکش است

    لم یلد را لوله کردیم از قفا

    وازلین نابوده، لغزید از قضا

    هرچه شل شد شلق شد از تنگیم
    تو نمودی مقعد گل رنگیم

    تو که از کونت فساد آمد پدید

    شیخ علی آنرا در خزینه دید

    گفت رهبر که دهانم دوختی

    وز پشیمانی تو جانم سوختی

    جامه را بدرید و عریان رید و رفت

    رهبری گریان بسویش زود رفت

    آن گه جوشان بریشش می مالید

    آن امام عج نشسته در کنار

    مثل لکاته آدامس هی جوید

    رهبری مالید گه پیشانیش

    قپه نوری شده از ظلمانیش

    رهبری خود پیرو آن نو جوان

    می دوید آسیمه سر چون هرزه گان

    سر نهاد اندر بیابانی و رفت

  16. بنده حجت الاسلام محمدعلی لیالی استاد حوضچه گه با مواد نبوی علوی و مرتضوی هستم از قم. بحث من امروز : ذات با بشریت و انسانیت و آزادی و آزادگی و یهود ستیزی و یهود دشمنی است در قاموس بیشرفی اسلام و مسلمانان.

    قرآن این دستور العمل جنایت و قتل و کشتار و خیانت و تجاوز و ازالعه بکارت انسانهای آزاده یهود و یهودیان را شدیدترین دشمنان مؤمنان مطرح می‌کند.

    به گزارش دیده بان ایران؛ حجت الاسلام محمدعلی لیالی، عضو هیئت ضد علمی پرورشگاه زرتنگ و معارف اسلامی مسأله فلسطین و روز اورشلیم را یکی از مهم‌ترین و محوری‌ترین مباحث پس از انقلاب ننگین اسلام ضد بشر و اشغالگر ایران دانست و گفت: به ابتکار امام خمینی(ریده) آخرین جمعه جماع در ماه نکبت و نحوست قمر رمضان برای بیعت با مردم احمق فلسطین و جهت آزادی قحبه خانه اول مسلمانان، روز قدس نام‌گذاری شده است.

    وی افزود: بحث مسأله شورش اسلامی و فلسطین و مسأله فلسطین و جهان اعراب و اسلام یکی از مهم‌ترین بحث‌های جدی برای پرورش تروریسم و تروریست در جهان اسلام به حساب می‌آید، مسأله ضدیت با انسان باید با صدیت با یهود و زرتشتی و مسیحی و بهائی و بیدین آغز شود. اما باید دانست که حضرت هیتلر از پیروان راستین و محمد و علی در یهود ستیزی بود. پیامبر اعظم حتا شیرخوارها و کودکان یهودی را سربریدند و حتا شخصا به آنها برای رضای الله تبارک و تعالی تجاوز کردند. اینها بحثهای مهمی است و قضاوت و گزارشی که قرآن نسبت به یهود و یهودیان مطرح می‌کند، قابل تأمل است؛ البته قرآن در حقیقت چرکنتویس نبردمن هیتلر بوده و قرار است هر خیتلر و یا امام خمینی و محمد بن سلمانی بیاید آنرا الگو قرار دهد! در قران آمده که ذات زرتشتی بهائی و مسیحی ویهود و یهودیان را خداوند صبحان بد آفریده تا مسلمانان به زنان آنها تجاوز کنند و سر مردانشان را ببرند و سید پس انداز کنند! برای همین البتهع یهودی کشی و بهائی کشی باید در صدر برنامه های اسلامی ضد بشر بلاشد. چرا که یک مسلمان اصلا بشر نیست! او مسلمان تا بیخ آه!

    حجت‌الاسلام لیالی با اشاره به آیات «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّعلیه= النَّاسِ عَدَاوَهً لِلَّذِینَ آمَنُوا البشر و الانسان و الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا» و «وَلَن تَجلق و الاستماء عَنوکَم بالریش رسول الله و الیَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ ذکرهم فی عورتین فاطمه الازهرا و تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» ابراز داشت: قرآن با همه ی ضدیتش با بشر ضد یهود بودنش بیشترترتر است و حتا با سربریدن شیرخوران این دشمنی را نشان میدهد. و این دشمنی مقدم بر هعر دشمنی ست حتی مشرکان را که وقتی می‌کند، طبق علمای طب اسلام ضد بشر ذات یهود دشمنی با اسلام و دشمنی با مسلمانان، وپیامبر بچه بازش است و تعالیم پیامبر بر شیرخوار بازی! این بوده و هست و خواهد بود.

    من حجت الاسلام محمدعلی لیالی افزودم: مسأله ضدیت با یهود و بهائی و زرتشتی و تجاوز به زنان و دختران و پسرانشان برای اسلام مسأله جدی است؛ البته اسلام به خاطر کثافتش و نجاستش وپ تجلاوزاتش به‌عنوان مسأله‌ای جدی برای یهودیان هم مطرح می‌باشد آما آنها گاهی سادگی میکنند و نمی دانند که ما چه اندازه بیشرفیم و گاها به ما اطمینان میکنند. مثل اطمینانی که به حاج سید محمد خاتمی کردند! اما که بعد از مسأله یهود، مسأله فلسطین برای ما مطرح خواهد شد. فلسطین با نام واقعی پالستین همان اسرائیل است که با تجاوزات اسلامی و خرابکاریهای بسیار این مردم و مردم یهود را ما به جان همشان انداختیم!

    عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی با اشاره به تاریخ بیت المقدس و حضور یهودیان در عصر حاضر برای تسلط بر بیت المقدس توضیح داد: مسأله اشغال قبله اول مسلمین پس از جنگ جهانی دوم پیش می‌آید و مسأله دفاع از مظلوم، مقابله با ظلم و تجاوز در اینجا مطرح می‌گردد.
    تذکر: یکی از حاضرین از این بیشرف پرسید که پس مگر مردم چچن و مردم مسلمان چین آنها مظلوم و آدم نیستند! که به آنها پرداخته شود!؟
    ایشان فرمودند:
    پامبر ما گه خوری کرده اند که شی زینگ پینگ همان امام زمان است. پس هر کاری بکند در راستای اسلامیات است! یهود بعد از داوود و سلیمان نبی به دلایل مختلفی فاقد حکومت بود و به این نتیجه رسید تا خود را از سرگردانی نجات بدهد تا حاکمیت یهود را شکل داده و آن را به عنوان پایگاه خودشان برای تشکیل حاکمیت و دولت آخرالزمانی یهود استفاده کنند؛ به همین جهت بحث بیت المقدس و سرزمین فلسطین مطرح شد.

    حجت‌الاسلام لیالی در توضیح علت برتری سرزمین فلسطین در نزد یهود اظهار داشت: فلسطین سرزمینی بود که جناب داوود و سلیمان در آن حکومت تشکیل دادند و یهود اعتقاد دارد که حاکمیت جهانی هم از آن بنی اسرائیل است و به هر دلیلی باید حاکمیت و حکومت آن‌ها در آخر الزمان تشکیل بشود.
    کسی در مجلس گفت:
    خوب حالا معلوم میشود که این مهدی شماها هم دزدی توراتی ست و این یعنی قوادی!
    و مردم پای منبر فریاد زدند: صحیح است!

    وی ادامه داد: آن‌ها اعتقاد دارند باید در کوی صهیون جایی که بارگاه و مقبره داوود و سلیمان نبی است، دولت یهود تشکیل بشود.
    و کسی در پای منبر گفت:
    خب این چه ربطی به ما دارد ای پوفیوز! تو مگر با امام عجت در خلا و خامنه ای لواطکارت قیم و داروغه جهان هستید! مگر آنها میخواهند در قم یا مشهد حکومت تشکیل بدهند!؟

    عضو هیئت علمی لواطکده نیرنگ و معارف اسلامی با اشاره شکل گیری رژیم صهیونیستی پس از جنگ جهانی دوم در سال 1948 تبیین کرد: در حقیقت پیدایش حکومت اسرائیل محصول جنگ جهانی اول و دوم است؛ یعنی از دل فروپاشی امپراتوری عثمانی حکومت اسرائیل و به عنوان یک مزرعه پویا و سازنده بوجود آمد که ما از حسادت و کونپارگی آنرا غده سرطانی در دل جهان اسلام نام نهادیم.
    یکی از حضار فریاد زد : تا کون بیشرفت از حسودی پاره شود! و همه هورا کشیدند.
    این بیشرف آن قدر گه خوری کرده و وانمود که گوئی مثلا با ادله هم حرف میزند. من خبر نگار به امید روزی هستم که اسرائیل تمامی مراکز تجمع روحانیون را بمباران و نابود کند و مردم ایران از دست این بیشرفان نجات پیدا کنند! و فریاد زنده باد اسرائیل زنده باد ایران در اسرائیل و ایران طنین افکن شود. آن روز اگر چه دیر شده اما حتمی ست!
    به امید روزی قبور ائمه و پیامبر اسلام و خمینی تبدیل به آبریزگاه شود.
    تا آن روز
    زنده باد ایران و زنده باد اسرائیل

  17. دوستان به من گفتند که من میتوانم در سایت شما عقده گشائی کنم. پی عقده ام را منفجر کنم. من اینک نبیره هم دارم! پس پیر هستم. میخواستم بروم در کوچه مان جلو مسجد فحش بدهم و آنچه سزاوار نه فقط این رژیم ضد انسانی ست بلکه به اسلام و نه تنها اسلام بلکه خدا و الله و محمد و علی تا امام زمان بدهم. اما دوستانم مانع شدند و. گفتند برو به سایت رنگین کمان. اول که رفتم سر از یک گروه همجنس خواه در آوردم و فکر کردم که دوستانم مرا سرکار گذاشته اند… اما سرانجام سایت شما را پیدا کردم.
    در اینجا در اغاز بگویم من چند نفر دیگر را می شناسم که همدرد من و ما هستند. بنا بر این من که در تمام عمرم آدم با ادبی بوده ام. در اینجا مجبورم بی ادبی کنم!
    اینک در پیشاپیش بگویم که ما اینک ۲۹ سال است که برادرمان و خانواده اش را که در خارج پناهنده هستند را ندیدیم! آن مرد برایمان یا بهتر بگویم برای برخی از ما دائیمان، برای بعضی عمویمان و… است را ندیده ایم. اینک ما پیر شده ایم و او و آنها هم پیر شده اند. کسانی را می شناسیم که به همین درد مبتلایند.
    حال میخواهم از طرف خودم و از طرف همه ی آنها اعلام کنم که دیگر ما مسلمان نیستیم، که این خب این خبر مهمی نیست، چرا که اینک بیش از ۸۰ درصد مردم ضد دین و ضد اسلام شده اند. اما مهمتر از آن این است که من و خانواده به قبر پیامبر و ائمه دفع حاجت میکنیم> یعنی بیادبی کنم: میرینیم! به قرآن اهل بیت هم میرینیم. من در اینجا اعلام می کند که هر صبح که به مستراح می روم برای دلخوشی و. دل خنک شدنم با قلم ماژیک کف آن کاسه مینویسم: محمد رسوالله، قرآن، علی و عمر و الله و مهدی و بعد بر همشان مدفوع میکنم. حالا شما بکگوئید من بیترذبیتم! آری من مثل یک بمب عقده شده ام. اسلام و ملایانس و مداحانش و طلابش مرا به این روز فحاشی نشانده اند. همچنین اعلام میکنم که من پریروز روز جمعه یک قرآن را چند قسمت کردم و هر قسمت را نیمه سوز و آأوده به نجاست کردم و در کوچه و خیابان و روی صندلی مترو جا گذاشتم تا همگان ببینند. این البته ابتکار من نبوده و بسیاری از مردم به جان آمده در سراسر ایران چنین کرده اند و چنین میکنند. من پیشنهاد میکنم تا هر کس میتواند این کار را انجام دهد. اصلا هم احتیاج به دل و جرآت و شجاعت بزرگی نیست. کافی ست در یک ساک یا پاک روی زمین بیندازید یا روی صندلی اتوبوس و مترو بگذارید و بروید. در ضمنبیش از ۹۰ درصد مردم ایران از آتش زدم حرم اما رضای عرب خوشحال شدند. این کارها باید با تمامی مساجد و حسینیه ها و قبور آیت الله ها و خصوصا قبر خمینی انجام شود.
    مرگ بر اسلام و تشیع ضد ایرانی.

  18. اگر خدائی هست خدا رحمت کند خمینی را که این چنین بند شلوار همه را با استقرار حکومکت اسلامیش وا کرد تا هر کس در حد توانش بر قبر پیامبر و فرق شکافته علی و بر رگرهای گردن امام حسین و گلوی خونین علی اصغر و بر جگر تکه تکه شده اماحسن توسط آن دخترکی که از ایران غنیمت گرفته بود و بر عمامه سبز امام عج و بر ورق به ورق قرآن برییند. این کار خمینی در تاریخ خونین ایران واقعا بی نظیر است برای همین اگر خدائی هست باید این نجاست مجسم را به قد و قامت پیامبر اعظم است رحمتی مجاستانه بکند. من از همه ی نویسندگان این سایت که بند شلوارشان را به یاد این مجسمه های نجاست و بزرگان اهل طریقت باز میکنند تبریکات می فرستم!

  19. با درودهای بسیار.
    من و دوستی که پیش از این برای شما نظری فرستاده بود گفت که نظرم را در سایت زیتون منتشر نخواهند کرد. او به من پیشنهاد کرد تا برای شما هم بفرستم. پس میفرستم شاید شما آنرا منتتشر کردید. این نظر پاسخ من است به مقاله ی

    شورش نان؛ حکومت مستضعفان و کابوس شورش گرسنگان

    تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۱

    نوشته ی خانم

    -یلدا امیری
    در سایت
    زیتون
    و این نظر من است:

    اگر چه میدانم که نظرم مثل نظری که دو سه سال پیش نوشتم و همه ی این بیشرفی ها و رزالت ها را پیشبینی کردم و منتشر نکردید اینرا نیز منتشر نخواهید کرد. اما با اینهمه براتان مینویسم که همه مشکل ایران این دین اسلام است و محتویاتش! این بلای زمینی آسمانی که بر ایران انزال شد و ما را دچار چنین سرنوشت شومی کرد! من از مسلمانان این سایت که تعدادشان هم کم نیست از اشکوری گرفته تا سروش و بازرگان و سید ابراهیم نبوی و ابوالفضل قدیانی و سعید حجاریان و …می پرسم که چرا و چگونه و برای کدام کیفیت این دین باید آنرا محترم دانست!؟ چرا نباید مردم را تشویق کرد تا از آن به قول مهدی بازرگان «یخرجون من دین الله افواجا» بکنند. چرا نباید به آنها گفت که این دین توسط محمد که به قول خمینی در یک دستش شمشیر بوده و در دست دیگرش قرآن و توسط علی که باز به قول خمینی در یک نیمروز سر بیش از ۷۰۰ یهودی بنی قریضه را می برد و به خول مصبالح یا جنتی در ۴ سال و ۹ ماه خلافتش ۷۵۰۰۰ نفر را گردذن می زند و بنا بر نوشته علی دشتی در ۲۳ سال علی سر حتا دوست دختر کودک عایشه را هم می برد و…این دین به قول آیت الله دکتر حاج سید ابراهیم رئیسی این عالم ربانی به ما تا حلقوممان حقنه شده است! این حقنه شدن در شکست قادسیه اتفاق افتاده. و حالا فکر کنیم که اگر این ما نبودیم که شکست می خوردیم و این سربازان محمد و علی و عمر بودند که شکست می خوردند، اینک جایگاه ما و حتا جهان چگونه می بود!؟ آخر هممهنان مسلمان اینکه شعبده بازی نیست! این یک معادله ی یک مجهولی ست! این مسئله را حل کنید! هر نظر را با توهین نامیدن حذف و سانسور نکنید. مگر هر عقیده ای و هر باوری قابل احترام است! به تحول ایران کمک کنید. آقای بازرگان آقای اشکوری آقای حجاریان، آقای سروش و خانمها و آقایان ایرانی از چسبگاه مذهب پا و دل و جان بکنید به تاریخ دروغین و راستینش نظر و نگاه و شهود بیندازید!
    شورش نان؛ حکومت مستضعفان و کابوس شورش گرسنگان، اگر در یک کشور لنینیستی و استالینیستی وکمونیستی اتفاق می آفتاد این کمونیسم بود که مورد محکومیت قرار میگرفت، اگر در زمان هیتلر بود نازیسیم و فاشیسم مورد محکومیت قرار میگرفت. چرا نباید امروز اصل اسلام و اسلامیت و قرآن را محکوم کرد. کدام ارزش این دین از پیامبرش که شوهر عایشه حداکثر شش ساله باشد با شمشیر خونچکانش و قرآنش تا علی میر غضبش و تا هر مقدسش و قرآنش و…کدام ارزش و کیفیت این مانعتان میشود تا بی پرده بنویسید و سخن بگوئید. آخر شرف و وجدان خرد مگر چنین حکمی نمی کند! منتظر پاسختان خواهم بود.
    پ پ از تهران

  20. وزیر خارجه سابق آمریکا روز دوشنبه ۲۶ اردیبهشت در بازدید از اردوگاه «اشرف ۳» در آلبانی، که محل استقرار اعضای باقیمانده سازمان تروریستی مجاهدین خلق است، گفت: «رژیم» جمهوری اسلامی ایران در ضعیف‌ترین موقعیت خود طی «ده‌ها سال» گذشته قرار دارد.

    بر اساس گزارش مطبوعاتی سازمان مخوف و تروریستی مجاهدین خلق، مایک پمپ اٌو در این بازدید که پنج ساعت طول کشید، در دیدار با مریم پمپ گه رهبر این تشکیلات تروریستی گفته که حاج سید ابراهیم رئیسی تجاوززاده، رئیس‌ حکومت اسلام ضد بشر که ایران را در اشغال دارد ، «همین حالا هم شکست خورده است» و «او نتوانسته است قیام‌ها در ایران را سرکوب کند یا روح شرافتمندانه مخالفت را در درون مردم ایران بشکند».

    پمپ اٌو خود را عضوی از یک «گروه با صدای واقعی سیاسی در واشینگتن و سراسر جهان» خوانده و خطاب به رهبر سازمان تروریستی مجاهدین خلق گفته که «ما به شما نیاز داریم همچنانکه به القاعده و طالبان نیاز داشتیم تا توانایی‌های مخرب شما را اشاعه تروریسم در ایران جهان از ۶۰ سال پیش تا به امروز در رقابتتان با حکومت اسلام ضد بشر را به رهبران جهان معرفی کنید. ما به لچک شما که از پیامبر زنباره و بچه بازتان به شما رسیده و حاج سید مسعود رجوی این التنا که وارث آن پیامبر است بسیار افتخارات میکنیمتان».

    او همچنین از دولت دمکرات جو بایدن خواسته است تا «دستش را به سمت شورت و تنیکه مریم لچک به سر دراز کند تا ببیند که او حتا بِتر جا و بَتر جایش را هم با پول قاچاق و وجوهات شرعیه ی عربستان جراحی پلاستیکی و نایلونی و اقتصادی کرده است! این سازمان تروریستی سازمان مقاربت هم هست و اصلا خود این مریم متجلک (از مصدر لچکیدن) سنده بول ( یعنی سمبول) با آن افتضاح طلاق و ازدواجهای مکرر و آن عنقلاب ایدئولژیکی شرمآور نماد آن است . این سازمان مقاربت ایران ظرفیت‌های فوق‌العاده ای در تروریسم و آدمکشی دارد و حتا کلفت سفارت عالیه ایلات متحده آمریکا را نیز این سازمان مخوف ترور کرده و یکی از مهمترین پایه گذاران تروریشم ضد غربی و ضد آمریکائی ست اما ما امروز از آنها و حتا از کچک این زنک استفاده ابزاری میکنیم. اکثر ترفند هائی که زده تا کنون بسیار از جوانمان گول خورده سازمان خودش را داده تا بدست توانای خونخوار بزرگ امامان شیعه و روحانیون ضد بشر اسلام صدبار ضدبشرترترتر بکشند تا آنها بتپوانند از لیست آن کشته ها استفاده سیاسی و تروریستی بکنند… در پایان ما هم عمامه امام امت خمینی و خامنه ای و و چفیه ی او را و عمامه های اولیاء الله را و هم اوراق آن کتاب نحث قرآن کیریم در کون گًهینمان می مالیم و کچک و چارقد را…در پایان پمپ اُو به از طرق پمپ گّو به حاج مسعود خونخوار و شکنجه گر سلام رساند و جویای حالش شد در خلوت با امام کج ».مشروح این گهفتگوهو را میتوانید در رادیو تلهگوزیون مقاربت سازمان تروریتس گوش کنید.

  21. دوستان شرافتن این شعر از من نیست. کسی آنرا برایم فرستادن کرد و گفته که برای سایتی فرستاده بوده که چاپش نکرده اند. حالا من برای شما فرستاده میکنم شاید بپسندید. از اینجا به بعد کار من نیسته:

    کنایه ای به قول فردوسی بزرگ از توس:

    چو تیره شود مرد را روزگار
    همه آن کند کش نیاید بکار
    نشیند بر امواج مرداب خون
    در آن کشتی در نجاست تبار
    به خوبان گیتی کسش جفت نیست
    که خون میخورد از یمین از یسار
    یکی میزند سیلی پهلوی
    دگر میزند سیلی پیل وار
    به ریش وبه دستار و نعلین عار
    و پس دشنه اش را زند در شکم
    ک عنباشته ست از طعام رجال
    کند پاره آنرا بسان تقار
    بریزد برون محتوای شکم
    کند بیرق اولیا را بلند!
    درخت مبین دین شود آبیار
    فرود آرد ازآسمان لاشخوران
    عقابان زرین پر آریا
    پس آنگاه رستم نشیند به تخت
    فرستاند آخوند را در خلا!
    بسی رنج بردم به چل وسه سال
    که بیدار شَد میهن رستگار
    من و مرغِ و سیمرغ و مزدا بزرگ
    در اندوه بودیم و هم غمگسار
    چگونه تحمل کند مردمی
    که تختش شده اهرمن بر سوار
    چنین مردمی نی سزاوار دین
    که الله ش است از تبهکار، کار
    کنون من امیدم به فرزند توست
    تو ایرانی سرفراز از فراز
    بکن سرنگون این حرامزادگان
    به فردا بیندیش با کاروان
    به آبت بِشًوی و از این منجلاب
    برون بشو سوی بستان سپار
    حسینیه و مسجد و خانقاه
    کتابخانشان کن به تدبیر و کار!
    مبادا که تخریب کار آیدت!

    پس آنگاه این پرچم ننگ را
    که رنگش سه رنگ است و هم ننگ راست
    میانش نجاست فروریختند
    به آیات اهریمنش دوختند
    بسوزان بیرون بیار از سرای
    همان پرچم شیرو خورشید را
    بزن بر وردی ایران سرای…
    بیاید فریدون زرینه کار

    فردوسی قرن بیست یکم از تهرانی نو!

  22. خانمی مطلبی نوشته به نام رنجنامه از همسر یک طلبه که توسط عباس عبدی شکنجه گرِ عباس امیر انتظام و ازاله بکارتگر زندان اوین منتشر شده. من کوشش مکنم پاسخش دهم در هر جمله!

    چرا اشتباه یک یا چند روحانی را به همه تعمیم می دهید؟ برای اینکه اینکه اینان سربازان گهنام امام زمان و اشغالگران ایران هستند. حتا اگز پادو او باشند!

    عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: پس از حمله به ۳ تن از روحانیون در مشهد و در صحن رضوی، مساله‌ای مهم مطرح شد که پیش‌تر در جمع‌های محدود مورد بحث بود ولی پس از این واقعه به عرصه عمومی نیز کشیده شد.
    پاشخ: ( این مسئله البته بسیار مهم است چرا که معنیش بیداری ایرانیان است برای بیرون راندان عربهای مسلمان که البته پارسی هم حخرف می زنند اما عرب و مسلمانند و پیرو پیامکبری که آدنکش و بچه باز بود و وقتی کودکی ۳ سال قمری داشت عاشقش شد و در ۶ سالگس او را بلرد به رختخواب و به او تجاوز کرد. )

    این مساله که اگر مردم به هر دلیلی نسبت به برخی مسوولان که در کسوت روحانی هستند معترضند، چرا آن را به همه روحانیون تعمیم می‌دهند؟ مگر چه تعداد از آنان در پست‌های حکومتی هستند؟
    پاسخ ( همه ی آنها جزو اشفالگران ایرانزمینن هستند پس همشان را با یا ایرانی کرد یا نابودشان ساخت)

    در پی این مساله دیدم که همسر یک طلبه ( معنی طلبه اشغالگر بودنش است) پیرامون این حادثه دلنوشته‌ای را به این شرح منتشر کرده است.

    آغاز نقل قول: «این را می‌دانید و شنیده‌اید که توی هر صنفی آدم خوب و بد هست.
    ( روحانیت یک قشر نیست یک فرقه ضد ایرانی ست) اما اینجا توی صنف طلبه ( معنی طلبه اشغالگر بودنش است) تنها جایی است که همه اعضا را به کردار آدم بده می‌شناسند و با دست نشانش می‌دهند. در سال‌های دور روایت‌های زیادی از کتک ‌زدن و شکنجه‌ کردن( آنها کار بدی می کردند که نامش تنبیه بود و نه شکنجه) بچه‌ها در مدرسه دیده‌ایم و شنیده‌ایم اما هیچ کس این صنف (آموزگاران) را به شکنجه‌گری نمی‌شناسد.( خانم نامنحترم آنها را شکنجه گر نبودند کارشان اشتباه بپد و جزو مردم ایران بودند طلبه و روحانی و مداح ضد تاریخ و فرهنگ و تمدن و هنر ایران هستند) وقتی کسی می‌گوید که پدرش معلم بوده، هیچ‌ کس به خنده نمی‌گوید: «عه! بابای شما هم ترکه به دست بوده؟»( خانم نامحترم پاسخ سخن شما در سخن خود شماست) توی این سال‌ها بارها و بارها از زیرمیزی گرفتن برخی پزشک‌ها، بی‌اخلاقی برخی پرستارها، روابط پیچیده و غیراخلاقی برخی بازیگرها، کم‌فروشی کارخانه‌دارها، رشوه‌گیری برخی قاضی‌ها و… شنیده‌ایم. اما هیچ کدام را مطلقا سیاه نمی‌بینیم. ( برای اینکه تمامی این کاری بد را روحانیت حرامزاده و طلاب فرزندان ناخلف آنها و شیادان مداح به آنها این خلافها را تحمیل کرده اند، به علاوه آنها که ایران را اشغال نکرده اند!!)

    هنوز هم پزشک‌ها، پرستارها، قاضی‌ها و معلم‌ها محترم و تاجِ سر هستند و انصاف ما تشخیص می‌دهد که باید برای عده‌ای واژه استثنا را استفاده کرد.( شما خانم نامحترم اگر انصاف داشتی که زن یک طلبه که اشغالگر ایران است نمی شدی) اما اینجا، توی صنف ما همه به پای هم می‌سوزند. ( شما صنفتان اشغال ایران است پس معلوم است کع مردمن از شما متنفر باشند و هر کجا پیداتان کنند لازمه ی ایرانیت است تا شما را نابود کنند. تازهخ اول کار است) اگر خبر فلان نماینده مجلس و خورد و بردهایش بپیچد، از فردا نگاه مردم روی قبای زمستانه همسر من سنگینی می‌کند. ( برای اینه همسر شما از سربازان گهنام امام عج است و اشغالگر ایران) اگر بنزین گران شود، روغن نایاب و جوجه‌های یک روزه را در دارقوزآباد زنده زنده دفن کنند… شوهرم در بقالی باید به ده نفر پاسخ بگوید. چرا؟ ( عجب این مردم آدمهای خوبی هستند که با شوهر شما با زبان سخن میگویند باید همانجا کارش را می ساختند) چون رییس‌جمهور هم‌لباس اوست. ( چرا تقلب میکنی و نمی گوئی که پیامبر و امام علی خلیفه عمر و تا امام مهدی و تا ئید علی خامنه ای حرامزاده هملباس اوست و فقط به رئیس حکومت شرعیه اسلامیه اکتفا می کنی) فرقی نمی‌کند که فاصله طبقاتی ما از آقای رییس‌جمهور چقدر باشد، اینکه گرانی بنزین اول از همه کمر زندگی نحیف ما را می‌شکند، اینکه ما مدت‌هاست رنگ گوشت قرمز را ندیده‌ایم، مهم نیست. عقل مردم به چشم است و چشم فقط لباس را می‌بیند. ( خب معلوم است که وقتی لباس تو لباس قصاب بزرگ اسلام و تاریخ بشر یعنی امام علی ست تو نمایندی آن خوپنخوار و گردن زن و سرببر قهاری پس باید که از چشم تو ببینند و از لباس تو بفهمند ) خانواده طلبه فشار زیادی را تحمل می‌کنند. ( کدام فشار؟) این را فقط از تجربه زیسته خودم نمی‌گویم. ده سال است که دارم کنار طلبه‌های زیادی زندگی می‌کنم. ( پس شما در میان خیل عظیم سربازان ضد ایران و ضد ایرانی زندگی می کنید) محرومیت‌ها، سختی‌های زندگی، فشار اجتماعی که گاهی تا اندرونی خانواده خودشان هم حضور دارد، ناامنی اجتماعی که گاهی از کودکی تجربه‌اش می‌کنند. شما از چهارتا فرزند طلبه بپرسید که کجای زندگی‌اش به خاطر لباس پدرش برچسب خورده. ( خانم خجالت بکشید یا ایرانی شوید و یا از ایران بروید سر قبر پیامبرتان در عربستان)د

    اول از همه مدرسه! اگر بچه شیطنت کند، معاون مدرسه گوشش را می‌کشد و می‌گوید: «بچه آخونده دیگه.» اگر خوب درس نخواند، اگر توی دعوا با همکلاسی بخواهد حقش را بگیرد. محال است توی جمعی بنشیند و یک بامزه‌ای پیدا نشود که با نیشخند بپرسد: «توام می‌خوای عین بابات آخوند بشی؟!» ( عجب انسانهخای شریفی با بچه های طلبه های ضد ایرانی همسخن میشوند، خانم نامحترم بدانید بزودی این حرفها تبدیل حربه های جانکاه می شوند یا ایرانی شوید و یا از ایران بروید) یک طور پلشت‌واری به بچه‌ات از همان اول می‌فهمانند که پدرش چه جایگاه دوست نداشتنی‌ای دارد» ( عجب مردم نجیبی دپاریم باید با بچه آخوندها چناتن رفتار کنتند تا از اشغال ایران دست بردارند ) پایان نقل قول. همچنین چند روز پیش دیدم که یک طلبه جوانی توییت کرده که «‏سال ۹۸ بود که از مشهد با پرواز می‌اومدیم تهران که دیدم مسافران پرواز رو نگه داشتن تا ماشین vip آقای (نام یکی از روحانیون که نماینده مجلس بوده) سر برسه و اول ایشون سوار بشن، موقع پیاده شدن هم ابتدا ایشون پیاده شدن و سوار مرسدس بنز تشریفات شدن و برای من سوال بود که این مانور تشریفات و تجمل به چه علته؛ ‏واقعا مسافران اون پرواز ایشون رو نمی‌شناختن و چند نفر معدود مثل من می‌دونستن ایشون کیه که حالا مسوولیت حساسی هم ندارن، با این منوال واقعا چه لزومی به رفت و آمد وی‌ای‌پی و تشریفاتی تجملی و ویژه هست؟
    من می‌دیدم نگاه مردمی رو که در اون پرواز خوششون نمی‌اومد از این تشریفات»(پایان نقل قول).

    ( خانم نامحترم امیدوارم سخن مرا درک کنید و به همسرتاتن بگوئید دست شما را بگیرد و با بچه هاتان و با طلاب دیگر یا ایرانی شوید لباس ایرانی بپوشید یا از ایران بر وید به عربستان. آنجا شما وارد موطن و وارد حریم الهیتان میشوید.)
    عباس عبدی هم بهتر است تا به سزای اعمالش نرسیده برود و اینبار در سفارت عربستان پناهنده شود )
    در پایان از دوستان خواننده تقاضا میکنند اگر علطی در نوپشته ی من هست آنرا تصحیح کنند و برای حاج عباس عبدی و آن خانم طلبه بفرستند.
    م و قمی از تهران

  23. نماهنگ «سلام فرمانده» – فدائی رهبر از قم

    عشق جانم امام زمانم
    ریدم به ریشت ای عنترانم
    عشق جانم امام زمانم
    خونها بریختی از هر زمانم
    دنیا بدون تو پر معنی عشق
    ریدم بریشت ناهمزبانم
    دنیای بدونت، هست گلشن راز
    عشق را سربریدی جهان شده زار!

    سلام فرمانده سلام این نسل غیور جامانده
    من ریدمت هر لحظه بر تاج عرب بر سر
    سـلام فرمانده سیدعلی گدای وامونده دهه‌ی نودی هاشو فراخوانده
    هر یک با دلهای آشوب شده از آش رشته
    می رینند بر فرق سرت تا رشته
    نرود از دستت بیرون فرمانده!

    بیا جون من بیا، بیا این گهو بخور
    خودم پختمش!
    هنوز تا گرمه زود زود بخورش!
    نوش جونت!
    کیر بره تو کونت
    ای رهبرم فرماندهم،
    می رینم بریشت، تا زنده ام!
    شیخ علی تهرانی گفت توی خزینه
    کون برهنه، با اون مرد لات،
    گذاشته بود لا پات،
    تو بدت اومد،
    از لا پات برداشت تو کونت گذاشت!
    هوادارت بود، اون مرد غیور!
    شاید مهدی بود!
    یا بن علی بود!

    با همون قد کوچیکت هی تو میکرد، هی بیرون میکرد!
    اصلا دادی نه، بیدادی نبود.
    بیا جون من بیا، بیا رهبرم!
    کیر خرکی، رو برت دارم!

    هوادارتیم گرفتارتیم
    تو خونخوار ما
    اشغالگر ما
    ایران ما رو قبرسون کردی!
    فرهنگ ما رو پریشون کردی!
    مردم ایران پشت سر من صف کشیدن
    میدونی چرا؟
    میخان برینن!
    هم توی ریشت، هم توی عبات،
    توی عمامت!
    تو قبر بابات!
    تو قبر نه نه ت!
    تو قبر خدات!
    توی کتابت!
    توی قرآنت!
    توی اجدادت!
    به پیغمبرت!
    با همین قد کوچیکم میزارن نردبون،
    میرم اون بالا مرینم بهت
    به اون عمامت، به اون قیافت!
    به اون تجزیت،
    به اون ترکیبت!
    به اشهدت،
    هم الله و هم اکبرت!

    سلام فرمانده سلام از این نسل نو که سرپا شده
    پشت سر من صف کشیده
    تا که برینه، تا باریدنش
    یه دریا بشه!
    سیل بر پا بشه!
    تو رو ببره با هر چی ملاست،
    که غوغا بشه!
    با هر چی مداحست
    هر چی طلبه ست!
    توی اون یه چاه! توی راه قم،
    توی جمکرون!
    راهی بشه، باز از اونجا تا سامرا
    با امام عج بشین همزمون، بشین همزبون بشین هممنقل!
    همنوا بشین!
    سـلام فرمانده ،
    آسد علیجون مرد دکل باز
    سلام فرمانده
    با سعید طوسی هستی همدنده
    از دنده ی راست
    گاهیم از چپ
    هستی همخوابه
    توی هر لواطه هستی تو شریک
    میخوری دنده
    با نوجوونا هستی همبستر
    شلپ و شلوپ، دنیای محشر!
    یکی دو تا نیست تو حرمت، یکی دایره همگی با هم این توی اونه،
    اونش به اینه﷼ اینش به اونه!

    نبین قدم کوچیکه، پاش که بیفته، مال برات ، قد میکشه قیام میکنه!
    چرا دخترت بره انگلیس!
    چرا عروست بره تو لندن!
    اونجا بکنه شلوار رو از تن!
    من خودم برات نوه میسازم!
    منم نباشم بچه ها هستن
    قدم کوچیکمو تو نگاه نکن،
    کاوه، فریدونو یاد خود بیار!
    میرزا کوچیک خان قابل کار نیست!
    اون سِیلی که گفتم پشت سر من:
    هشتاد ملیونن !
    برات میرینن!
    گه شون برات یک سیلی میشه!
    بنیان تو رو بر مکنن!
    میفرستنن، اونجا، اونجا که گفتم!
    خبرت کنم: رهبری خودت ،برا سگ و خوک
    امام عجت توی ملکوت!
    منتظرته تو سنگ و کلوخ!
    ریدم بریشت رهبر خودم!
    فرماندهم، فرماندهم!
    تو هم برین ای رهبرم! بریش آن فرمانده ات
    امام عاجت مد نظرم!
    کارت رو من کردم تمام!
    مردم در حال قیام!
    تا بسازند کار تو
    بر کنند بنیان تو،
    بنیان روحانیتت،
    بنیان مکر و حیله ات
    بنیان مداحان تو!
    بنیان اصل دین تو!
    گوشت رو وا کن رهبری
    بشنو زمن این پند را!
    بردار اسباب حیل!
    همراه با روحانیت، و اصل اساس نظام
    ترک سرا کن رهبری
    ما را رها کن رهبری!
    بشنو صدای همهمه، هشتاد میلیون در همه!
    شاید که بتوانی هنوز،
    رفع بلای اعظمه!
    را چاره گردی رهبری!
    نبین که سن من کمه!
    حرفم رو بشنو رهبری
    بشنو مداح و طلبه:
    مداحی یا طلبه ای،
    آخوندی، روضه میخوونی،
    حرفم رو گوش ای عرب،
    ایرانی شو یا در برو!
    از کشور ما بیگانه!
    فردا که دیر شد، دیر شده!
    تناب داره بر پا شده!
    حرفم رو بشنو خواننده!
    اینرا کپی دوستم!
    بفرست بر هر کس، کمه!
    ایران رو پر دوستم: پر همهمه، پر همهمه!

  24. پرونده تجاوز جنسی مداح ترانه سلام فرمانده به شخص امام عج در دادگاه لنگرود
    در ابتدا اقرار کنم که آنچه را فدائی رهبر نوشته باید نوعی اعتراف باشد تا یک شعر نویسی و شعر خوانی در وضف مولاش. چرا که رهبری بدون اینکه لاش مو باشد اقدام به تلوط میکنند. امیال ایشون بسیار لطیفانه است. برای همین به طور مزاح رهبری را در اجراد مترشحه ی شبانه لطیفه مینامند. حتا حاج وحید حقانیان هم رهبری را لطیفه می نامند. البته گفته میشود که حاج وحید یکی از جواسیس اسرائیل است که قرار است به زودی به لقاء الله بپیوندد. حاج وحید تا سیزده سالگی مفعول رهبری بود و از چهارده سالگی شد فاعل البته همچنان با استفاده از ویاگرا یا با ذَکَر مصنوعی خر یعنی نره هر شب رهبری را ارضا میکند! ایشون از محارم آقا ست و چون رهبری یکدست است ایشون حتا پوشکهای رهبری را هم عوض می نماید. ایشون گاهی با اجبار رهبری کون آسدعلیجون را برالی تبرک میلیسد. البته بسیاری از مریدان رهبر برای لیسیدن در صفند اما رهبری با اینکه میداند حاج وحید جاسوس اسرائیل است اما رهبر به جواسیس اسرائیل بیشتر اطمینان دارد تا ناآشنایان حرم. یکدستی رهبری ایشون را وا داشته تا یک حکومت یک دست علوی ولائی و نبوی و رحمانی را سر هم کند!
    و حالا پس از مقدمه اصل خبر:
    خبرگزاری کنگره ملی ایرانیان – امسال پس از پیام نوروزی خامنه‌ای، برای نخستین بار ترانه ای به نام “سلام فرمانده” که توسط گروه سرود “ماچ” (ملت امام چسین) از شهرستان لنگرود تهیه شده از صدا و سیمای رژیم پخش شد. رسانه‌های حکومتی تبلیغات گسترده‌ای روی این سرود به راه انداخته‌اند و پوشش رسانه‌ای این برنامه‌ها بسیار زیاد است.

    اما چند روزی است که مداح این ترانه تبلیغاتی خبرساز شده است. پرونده محرمانه تجاوز جنسی علیه ابوذر روحی خواننده و مداح ترانه سلام فرمانده در دادگستری شهرستان لنگرود در استان گیلان توسط پدران سه نوجوان ده ساله بسیجی به نام های؛ عباس ر و محمد ج و سید امیرعلی ط گشوده شده است. این سه نوجوان، دانش آموزان بسیجی پایگاه مقاومت انصار ولایت لنگرود هستند.

    نزدیکان این دانش آموزان گفته اند از جانب فرماندهی سپاه ناحیه گیلان برای اعلام رضایت و مختومه کردن پرونده به شدت تحت فشار هستند و بازپرس پرونده در شعبه دوم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان لنگرود نیز به آنان اخطار داده که پس از صدور قرار منع تعقیب به نفع این مداح خواننده حکومتی، آنها به اتهام تهمت و افترا به مجازات شلاق محکوم خواهند شد.

    این در حالی است که تجاوز جنسی ابوذر روحی با یکی از این نوجوانان به اندازه ای خشن بوده که قربانی، سه روز در بیمارستان بستری شده و مورد عمل جراحی قرار گرفته است.

    همچنین گزارش پزشکی قانونی عمل تجاوز جنسی و دخول را نسبت به وی تایید کرده است.

    یکی از نوجوانان در بازپرسی عنوان کرده؛ اطلاع دارد که مداح مجرم با تعداد بیشتری از دوستانش در زمان آموزش برای همخوانی سرود سلام فرمانده تجاوز جنسی کرده اما دوستان او به دلیل حفظ آبرو یا تهدید خانواده ها از شکایت علیه وی سرباز زده اند.
    شایان ذکر است که این مداح در شش سالگی توسط شخص رهبر مورد تجاوز قرار گرفته و در دادگاه گفته که در سرتاسر تاریخ اسلام از تجاوز محمد به علی آغاز شده و همینطور تا امام الله خان خمینی بکیر و خامنه ای زلیل ادامه داشته و خواهد داشت.

  25. این خبر دست اول را مخابره کنید! امام خمینی به همراه هرزت محمد و علی با لباس مبدل از جهنم مخفیانه وارد بهشت شدند و در آنجا به گدامایر به مارین مونرو به اشرف پهلوی به ایندیرا گاندی تجاوز کردند. در این اثنا ماهاتما گاندی برای دفاع از ایندیرا وارد عمل شد اما علی با گردن کلفتی سر او را زیر بغل گرفت و امام خمینی فتوا داد و هرزت محمد شخصا به ماهاتما گاندی نیز تجاوز کرد. جبرئیل که میخواست این سه مهمان ناخوانده را از بهشت بیرون کند نیز مورد تجاوز هر سه نفر قرار گرفت. وقتی من به عنوان خبر نگار از تعجب از آن بالا بر خودم ادار کردم و سر و روی امام علی و محمد و خمینی از شاش من تر شد همه صلوات فرستادند و گفتند که این نعمت الله است که از آسمان ریخته شده. جالب اینکه همه ی اینها زیر نظر امام عج بود که اجرا میشد. امام عج با صدای ملکوتشان فرمودند که اینها تجاوز نبوده و اینها غنیمت جنگ بین بهشت و جهنم بوده. و با پیروز جهنم خاتمه یافته.

  26. سلام فرمانده!
    خواهر مادر جنده
    قواد درمانده
    در گه سگ این دین،
    گردیده آکنده،
    سید علی جاکش،
    پیرو آن کٌسکِش،
    تو ی خلا رفته،
    با اون کون پارش،
    تو گها واموند!
    بچه های محرم،
    توی حرم با هم
    تو کون دادن، هر دم،
    رقابتی دارن
    این میگه اول من،
    اون یکی میگه: من!
    سومی رو رهبر، میکشه روی خود!
    با اون کون پارش، شده مهدور الدم!
    آسدعلیجون بازم،
    میگه بکن نازم!
    حاج سعید طوسی که دستبکار میشه!
    رهبری میپرسه:
    سعید توشی یا نه؟
    حاجی سعید طوسی میگه که: ای رهبر…
    …بخدا توشم آغا!
    نه وازلین بوده نه که صابون بوده،
    نه تف زدم والله
    به لا الی – الله!
    اما گشادی تو،
    اصل فسادی تو،
    تقصیر کیرم نیست!
    بچه ها گفتن: بیست!
    نمره این کیر یست!
    که میمکی اول، و میخوری هر دم،
    بازم طلبکاری!
    رهبر حمالی!
    بچه ها رو بر دوش، با دست می مالی!
    یادمِه که وقتی،
    سیزده ساله بودم،
    چطوری با تنگم، گشادبازی کردی!
    شاگردیتو کردم،
    حالا نگاهم کن ببین چه استادم!
    به سی جز قرآن خودم که کون دادم،
    به جای این ایثار،
    بچه های رهبر
    هموزن هر سوره ،
    صدوچارده بوده،
    تنگا رو وا کردم،
    به یاد اون الله تا دسته جا کردم!
    چند بار اول سخت، اما بعدا راحت،
    به من کون دادن!
    سلام فرمانده!
    رهبر وامونده!
    توی خون مردم،
    مردم آبادان،
    مردم خرمشهر،
    مردم خوزستان،
    مردمان ایران…
    شده ای درمانده!

    دخترای رهبر،
    با عروساش با هم
    که انگلیس رفتن
    که کٌس میدن هر دم
    قر کمر دادن!
    به انگلیس ها
    لنگا رو وا کردن!
    مگه مرد قحطی،
    اسپرم ایرانی،
    نطفه هاشون بد بود!!
    که دخترات را تو فرستادی لندن،
    که کس بدن با هم!
    بچه پس اندازن!
    بد میکنیم ماها!
    نایبِ فرمانده
    عروسشو با فر فرستاده لندن،
    توی هواپیما شلوارش کندن!
    تا دسته کردن جا!
    حالا وانمود کردن، که در توی لندن:
    آقا امام عج،
    اونجا حضور داشتن!
    کیر انگلیسی رو با دهن قدسی
    حلال حلال کردن
    برای دوم بار، ذَکَر کیر خروار!
    تا دسته جا کردن!
    آسدعلیجون خوشحال،
    نوه پس افتاده!
    آغا شده آغاجون
    رهبرم دیگر به الیزابت خانم!
    دیگه همخون گشته!
    سلام فرمانده!
    مردم ریننده به اوراق قران، به سید و ملا، به رهبر و مداح، طلاب مدرسه، هم به الله یک جا، بفرما فرمانده!
    بفرما فرمانده!

    سلام فرمانده از سناآباد! نام اصلی مشهد محل دفن خوک متجاوز عرب به ایران.
    …و جالب است که این دین ضد بشر بشارت میدهد که قرار است این فرمانده که الان زیر میلیاردها کیلولیتر گٌه در ته چاه سامراء دفن شده با چادری از گٌه ظهور کند و با کشتار میلیاردها انسان عدالت به گهستراند بگستراند و تازه یک نفر پیدا شود و او را سقط کند تا ما دوباره بشویم عزادار این مجسمه ی نجاست از پس آن امام حسین مظهر حماقت! این وضع ما ست!

  27. با درودهای فراوان به سایت شما. بسیار عالی ست. اما آیا کسی نیست که این شعرها را بخواند و باصدا و آهنگ پخش کند. از خارجنشینان کسی نیست که این کار را با منوسیقی بکند یا دکلمه کند؟
    من هم بنویسم
    ریدم توی ریشت
    تا بشی ارزنده!
    هستی مادر قحبه!
    تا بشی زن جنده!
    الهام چرخنده
    توی لحاف با تو
    از این به اون دنده
    سلام فرمانده،
    ریدم بریشت من
    منه آسمون جل
    تا تو کنی خنده!
    سلام فرمانده
    مرد زنا زاده
    که هستی یک دنده!

    ممنونم از ایران

  28. من میخواستم چیزی بنویسم اما از نوشتنش گذشتم. واقعا این حکومت با ما چه کرده که ما اینهمه بد دهن شده ایم.
    حیف از آن همه دستاورد را این حکومت نابود کرد. ۲۹ اسفند: حاکمیت ملی و ملی شدن صنعت نفت دارد!؟

  29. آقای روانکاو خواهشمندم از اسلام خونخوار، اسلام قاتل، اسلامی که در سرتاسر ایران ضدبشرش می نامند رونکاوی فرمائید. لطفا این ویدیو را ببینید: در گویا گذاشته شده!
    https://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=247779

    بهرام افشان از ایران

  30. دوستان رنگین کمان من نه مشروطه خواهم نه شاه الهی و پادشاهی طلب. من جمهوریخواه سوسیالیست هستم و لائیک و سکولار. اما باور کنید امروز تهران و اصفهان و شیراز و تبریز و رشت که من با آنها به خاطر شغلم سروکار دارم غلغله و ولوله بود. چرا که شاید بتوان گفت اکثریت مردم ایران منتظر ساعت ۱۸ و ۳۰ دقیقه بودند تا سخنان رضاپهلوی را گوش کنند. اما شماها حتا اشاره ای به آن نکردید.من حتا به محتوای سخنانش هم کاری ندارم، اما به برد سخنانش و طرفدارانش کار دارم. به این کار دارم که چرا او اینچنین در میان مردم ایران جایگاه پیش رونده دارد. و این یک پرسش اساسی که ما کسانی که داعیه چپ مترقی را داریم از آن غافلیم. پرسش اسلاسی این است که چرا ما در ایران و شما در خارج نتوانستیم با مردم ارتباط برقرار کنیم. چرا نتوانستیم حتا بین خودمان ارتباط برقرار کنیم. چرا نتوانستیم یک ائتلاف و اتحاد ایجاد کنیم. چرا با اَخ گفتن به رضا پهلوی او را بر گروهمان وارد ندانستیم. چرا از او دعوت نکردیم. چرا او را ولش کردیم. من بسیار از این بابت نگران هستم. چرا او را مسئول ۲۸ مردادش میدانیم! به نظر من او در حال وزنه ای بسیار سنگین شدن است که باید هرچه زودتر او را به حساب آورد. و گر نه در دگرگونی های آینده خشونت بسیار خواهد بود. چرا که او دارد مثل آغاز سیل به حرکت در می آید. من اینرا بسیار بسیار بسیار دوستانه براتان مینویسم. من نیز مخالف پادشاهی هستم ولی این که او را به حساب نیاوریم به حساب نیاوردن مردم ایران است! چرا که مردم او را به حساب می آورند و هر روز بیشتر. من چندین ماه پیش نظری در همین مورد نوشتم نمی دانم منتشر کردید یا نه. اما به نظر من باید او را دعوت کنید و اینکه همه را دعوت میکند هم ارج بگذاریم. چرا شما او را به رادیو و تلویزیونتان دعوت نی کنید! چرا آقای جلال ایجادی که از همه دعوت میکند از او دعوت نمی کند. اگر از او دعوت میکنید و او پاسخ منفی میدهد چرا اینرا در سایتتان نمی نویسید!؟ من فکر میکنم اگر او را به حساب آوریم به او و به ایران و به خودمان کمک کرده ایم!
    با دوستیهای فراوان.
    جامعه شناس از تهران

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.