reza parchizadeh 02

چرا باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد؟

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

reza parchizadeh 02

reza parchizadeh 02

مصاحبه آویده مطمئن‌فر با رضا پرچی‌زاده *

سی و شش سال از انقلاب ۱۳۵۷ که سلطنت پهلوی را در ایران سرنگون کرد و به ایجاد «جمهوری اسلامی» انجامید می‌گذرد. از همان بدو آغازش در بهمن ۵۷، جمهوری اسلامی همچون «پُتکِ خدایان» بر سر جامعه مدنی فرود آمد، و با نقضِ سیستماتیکِ حقوق بشر، در حرکتی حساب‌شده گام به گام از «دموکراسیِ» موعود فاصله گرفت.

اعدام و تیرباران مقامات و وابستگان رژیم سابق بدون هیچ‌گونه محاکمه یا پس از محاکمه‌های فرمایشی؛ سرکوب مداوم نحله‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی؛ ایجاد نهادهای تحقیر‌آمیز برای کنترل رفتار اجتماعی به طور عام و اجباری کردن «حجاب اسلامی» برای زنان به طور خاص؛ آزار و اذیت اقلیت‌های قومی، مذهبی، و جنسی؛ پاکسازی سیستماتیک روشنفکرانِ منتقد و مخالفان سیاسی در داخل و خارج از ایران؛ زندانی کردنِ بی‌شمار معترضانِ سیاسی در زندان‌های مخوفی که شکنجه‌ها‌ی سازمان‌یافته و اعدام‌های دسته‌جمعی خوراکِ روزانه‌اش است؛ سرکوب جنبش‌های دانشجویی و مردمی برای آزادی و دموکراسی؛ مداخله سیاسی-نظامی در کشورهای همسایه و تلاش برای تبدیل آنها به اقمارِ وابسته از طریق تروریسم و قتل عام؛ و بدتر از همه و ریشه‌ی همه شرها، تدوین قانون اساسی‌ای بر اساس مذهب و حول مفهومِ شیعه‌ی اصولیِ «ولایت فقیه» – که قدرت اجرایی بسیار زیادی به مقامِ رهبری به عنوان نماینده انحصاری خدا بر روی زمین می‌دهد؛ تنها انگشت‌شماری از روش‌های ضد انسانی و ضددموکراتیکِ جمهوری اسلامی است که به قول هانا آرنت «شر» را نه تنها در ایران که در بسیاری از کشورهای خاورمیانه به امری «روزمره» تبدیل کرده است.

البته پس از انقلاب صداهای مختلفِ بسیاری در اعتراض به جمهوری اسلامی بلند شده، که خواستار سرنگونی و جای‌گزینی این رژیم با یک نظام دموکراتیکِ مبتنی بر اصول حقوق بشر بوده‌اند. با این وجود، در مسیرِ تغییر اساسی در نظام سیاسی ایران، این صداها تا به امروز به جایی نرسیده‌اند.

رضا پرچی‌زاده، نظریه‌پرداز سیاسیِ و دانشمندِ ایرانی (از دانشگاه ایندیانای پنسیلوانیا)، معتقد است که در میان دلایلی که تظاهرات و جنبش‌ها علیه جمهوری اسلامی عموما به شکست‌ منتهی شده‌اند، یکی فقدانِ روشِ  نظریِ عمیق و گسترده برای درکِ ماهیتِ رژیم و نحوه عملکردِ آن؛ دیگری عدم وجود یک گفتمان براندازانه / تغییرخواهانه با یک پایه نظریِ قوی؛ و در نهایت، عدم وجود یک برنامه جامع دموکراتیک برای جای‌گزینیِ جمهوری اسلامی بوده است. با نظر به این حقایق، پرچی‌زاده خود به تازگی مجموعه‌ای از مقالاتِ پیشگامانه در این باره در کتابی تحت عنوان «چرا باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد؟» منتشر کرده است. در گفت و گویی که با او داشتم، به تعدادی از پرسش‌های من درباره کتاب جدید خود پاسخ داد، که اینجا آنها را با شما در میان می‌گذارم. سوال اول من این بود: «هدف از نوشتن چنین کتابی چیست؟» و پاسخِ پرچی‌زاده:

برای اینکه گفتمان براندازانه / تغییرخواهانه را از طریق معرفی و بررسیِ برخی بغرنج‌ها و مفاهیمِ نوین در آن رابطه همه‌گیرتر کنم. مقالات مختلفِ این کتاب در درجه اول به این منظور نوشته شده تا نشان دهد که برای پایان دادن به ابتذالِ شر و برقرار کردنِ اصول حقوق بشر و دست یافتن به دموکراسی، نه تنها در ایران که در گستره‌ی خاورمیانه، ضروری است که جمهوری اسلامی را سرنگون کرد.

گفتگوی ما به این ترتیب ادامه پیدا کرد: من متوجه شده‌ام که هر بار صحبت از سرنگونی جمهوری اسلامی به منظور دستیابی به دموکراسی در ایران پیش می‌آید، برخی فعالان سیاسى از «خشونت»شکایت می‌کنند، و اینکه سرنگونیِ رژیم امری مطلوب نیست به این خاطر که با «خشونت» همراه است. شما چگونه با این ادعا مقابله می‌کنید؟

سرنگونیِ یک رژیم در درجه اول مساوی با تغییرِ اساسی در «ساختار» آن رژیم است. هنگامی که قانون اساسی برچیده شود، در واقع انقلاب صورت گرفته است. و این ذاتا لزوما به معنای خشونت نیست. با این حال، هنگامی که حکومتی استبدادی برای جلوگیری از سرنگونیِ خود از زور و خشونت استفاده می‌کند، انقلابیون ممکن است برای دفاع از خود به توسل به زور مجبور شوند، و این امری طبیعی است. هیچ نظامِ ناعادلانه‌ای قدرت را بدون نوعی مقاومتِ جدی رها نخواهد کرد. ایده‌آلِ ما به عنوانِ فعالانِ دموکراتیک اما به حداقل رساندن خشونت است.

اگر جنبشی انقلابی در ایران آغاز شود، به نظر شما رژیم تا چه حد توانایی سرکوب مردم را خواهد داشت؟ آیا جمهوری اسلامی مانند سال ۱۳۸۸ هنوز هم قادر به سرکوب جنبش مردمی خواهد بود؟

من فکر می‌کنم که سرکوب ۱۳۸۸ در درجه اول به این دلیل پیش آمد که کسانی که ادعای «رهبریِ» حرکتِ موسوم به «جنبش سبز» را می‌کردند – یعنی اصلاح‌طلبانِ حکومتی – خود از مقامات رژیم بودند، و نمی‌خواستند که مردم فراتر از مرزهای ایدئولوژیک رژیم بروند. در نتیجه، مردم را گمراه کردند و از پشت به آنها خنجر زدند. بنابراین، در واقع این تقصیر اصلاح‌طلبان حکومتی است که جنبش مردمی سرکوب شد. اگر آن‌ها مردم را به مقاومت تشویق کرده بودند، رژیم قطعا از پا می‌افتاد، و الان ما در ایران چشم‌اندازِ یک سیستمِ دموکراتیک داشتیم. اما چون اصلاح‌طلبانِ حکومتی خواهان تغییر رژیم نبودند، رژیم هم از این عدمِ قطعیت استفاده کرد و توانست تظاهرات را به شدت سرکوب کند. من معتقدم اگر جنبش دیگری در ایران شروع شود، بسیاری از مردم، که از طریق تجربه فهمیده‌اند نمی‌توانند به اصلاح‌طلبانِ حکومتی اعتماد کنند، فراتر از خُرده «مطالباتِ» اصلاح‌طلبانِ حکومتی خواهند رفت. در چنین شرایطی، تواناییِ رژیم برای سرکوب جنبش هم به طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

این را هم بگویم که این همانا اصلاح‌طلبانِ حکومتی هستند که از طریق تبلیغاتِ فراوان دائما تلاش می‌کنند ترس از «سرکوب» را در قلب مردم القاء می‌کنند، و مدام موضوعِ «خشونت» را پیش می‌کشند. به عبارت دیگر، آن‌ها برای رسیدن به هدف خود که همانا حفظ جمهوری اسلامی به هر قیمتی باشد، مساله‌ای فرعی را به مساله اصلی تبدیل کرده‌اند. با این حال، با توجه به شرایطِ حاضر، من فکر نمی‌کنم که آنها قادر باشند برای مدتی طولانی به این تخته پاره متوسل شوند. مردم در ایران سخت تحتِ فشار هستند، و این شرایط بالاخره به تغییری منجر خواهد شد.

در فصل هشتمِ کتاب، شما درباره «ایجاد بحران و مدیریت بحران» توسط جمهوری اسلامی نوشته‌اید. می‌توانید به برخی از نمونه‌های بحران‌سازی توسط رژیم اشاره کنید؟ فکر می‌کنید رژیم تا کی می‌تواند از این حربه استفاده کند؟

همانطور که در کتاب هم گفته‌ام، ایجاد بحران و مدیریت آن، به طور معمول از طریق خشونت و تروریسم، نانِ شبِ جمهوری اسلامی است. از همان زمان انقلاب، جمهوری اسلامی به منظور هدایتِ حوادث در مسیری که خودش می‌خواهد، از بحران‌سازی‌های متعدد سود برده است. گروگان ‌گرفتنِ دیپلماتهای آمریکایی‌ در تهران، جنگ داخلی در لبنان، حادثه‌ای که در آن زائران ایرانی در عربستان سعودی قتل عام شدند، جنگ ایران و عراق، جنگ سرد با اسرائیل، و جنگ در سوریه، عراق و یمن تنها انگشت‌شماری از بحران‌سازی‌ها و مدیریتِ بحران توسط جمهوری اسلامی است. رژیم عینِ همان روش‌ها را در داخل ایران بر ضد جنبش‌های مدنی و انواعِ دیگرِ جنبش‌های دموکراتیک هم به کار می‌گیرد. جمهوری اسلامی تا زمانی که بتواند از این روش‌ برای حفظِ قدرت استفاده خواهد کرد. با این حال، یک بحرانی که رژیم ایجاد کرده است اما تا کنون قادر به مدیریت آن نبوده، بحران هسته‌ای است، که به نوبه خود به بحران‌های منطقه‌ای که جمهوری اسلامی از قبل ایجاد کرده بود افزوده شده است. به نظر من مجموعِ این بحران‌ها می‌تواند در درازمدت به سقوطِ جمهوری اسلامی بینجامد.

به نظر می‌رسد که تحت فشارهای سنگین بین‌المللی، جمهوری اسلامی به قصدِ خریدنِ مشروعیت برای خود تلاش کرده تا از طریق انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس‌جمهور، چهره‌ی نرم‌تری از نظام نشان دهد. اما این تصویر تا چه حد واقعی است؟ و آیا روحانی واقعا قادر به ایجاد تغییرات اساسی در رژیم است؟

از زمانی که روحانی به ریاست‌ِ جمهوری رسیده، تغییرِ چندان مثبتی در ایران صورت نگرفته است. اعدام‌ها در ایران نسبت به یک یا دو دهه گذشته در بالاترین حد خود هستند؛ وضعیت حقوق بشر در ایران هنوز هم غم‌انگیز و اسفناک است؛ اساسی‌ترین آزادی‌های فردی با مصونیتِ تقریبا کامل از مجازات توسطِ حکومت زیر پا گذاشته می‌شود؛ زنان و اقلیت‌ها از تبعیض شدید رنج می‌برند؛ و…. بنابراین، همانطور که شما گفتید، روحانی تنها برای نشان دادنِ تصویری نرم‌تر از جمهوری اسلامی و به این قصد که رژیم بتواند برای خودش کمی مشروعیت بخرد به ریاست جمهوری رسیده است. او برای ایجاد تغییرات دموکراتیک در این سیستم نیامده است. و در واقع او کار چندانی هم نمی‌تواند بکند، چرا که قدرت در دست رهبری و سپاه پاسداران است. این وسط قربانی مردم هستند. این آن‌ها بوده‌اند که از عواقبِ وخیمِ رفتارهای رژیم رنج برده‌اند. به عنوان یک قاعده کلی، در جمهوری اسلامی این تنها پوسته است که تغییر می‌کند؛ هسته همیشه همان است!

شما دو فصل از کتاب خود را به آنچه که «اسرائیل‌هراسی» جمهوری اسلامی نامیده‌اید اختصاص داده‌اید. این «اسرائیل‌هراسی» دقیقا چیست؟ و جمهوری اسلامی چطور از آن به سودِ خودش استفاده می‌کند؟

«اسرائیل‌هراسی» اصطلاحی است که خودم وضع کرده‌ام. این هراسی روانی از اسرائیل است که بیش از آنکه واقعی باشد، خیالی است. گذشته از این، «اسرائیل‌هراسی» روشی کاربردی در گفتمان رسمی جمهوری اسلامی نیز هست. در این گفتمان، اسرائیل به عنوان یک «دیگریِ» عمده برای جمهوری اسلامی فرض می‌شود. سپس این دیگری بودنِ اسرائیل نسبت به جمهوری اسلامی، به تمامِ ایران تسری داده می‌شود؛ و بدین ترتیب اسرائیل به بزرگترین دشمنِ ایران تبدیل می‌شود. به زبان ساده‌تر، جمهوری اسلامی به منظور حفظ هژمونی خود هم در ایران و در خاورمیانه، دشمنی عموما خیالی از اسرائیل برای ایران ساخته است. با نشان کردنِ اسرائیل به عنوان دشمن بزرگ اسلام و ایران و جلو انداختنِ خود به عنوان فرشته نجات، جمهوری اسلامی تلاش کرده است نقشِ ناظمِ منطقه را بازی کند. این رفتارِ رژیم تا به امروز عواقب وخیمی برای دموکراسی در تمام خاورمیانه به بار آورده است.

آخرین سوال من این است که بهباور شما آیا جمهوری اسلامی اصلا «آپوزیسیون» دارد؟ اگر پاسخ بله است، این آپوزیسیون چه نقشیدر سرنگونی جمهوری اسلامی می‌تواند داشته باشد؟

آپوزیسیون وجود دارد، اما منسجم نیست. مساله اساسی این است که چگونه آن را منسجم کرد. پس از تجربه فاجعه‌بار سال ۱۳۵۷، تقریبا همه نگرانِ همکاری با هم هستند، مبادا باز همان فاجعه تکرار شود. خمینی هم با سر دادنِ شعارِ «همه با هم» در آن زمان هژمونی یافت و به قدرت رسید، و بعد هم دیدیم که چه اتفاقی افتاد. از قضا، جمهوری اسلامی هم کاملا از این هراسِ مخالفان آگاه است، و مدام به آن دامن می‌زند. رژیم از یک طرف به طور فعال سعی می‌کند جلوی هرگونه اتحادِ آپوزیسیون را بگیرد؛ و از طرفِ دیگر آپوزیسیونِ دست‌سازِ خود را هم در ایران و هم در خارج از کشور به وجود آورده است. من درباره این مخالفان ساختگی که عموما متشکل از اصلاح‌طلبانِ حکومتی هستند بسیار نوشته‌ام. این‌ها مانعی بر سرِ راهِ تغییرِ اساسی در حکومتِ استبدادی ایران هستند. رفتارهای وسط-بازانه‌ی آن‌ها تنها به طولانی شدنِ عمرِ سیستمی فاسد و ناکارآمد و ضدبشری کمک می‌کند. با این حال، به اعتقادِ من حقیقتِ تلخ در نهایت آن‌ها را هم به کناری خواهد راند، و آنها دیگر نخواند توانست سدی در برابرِ امواجِ مردمی به سوی دموکراسی در ایران باشند.

————————-

* مصاحبه آویده مطمئن‌فر برای «تایمزِ اسرائیل» با رضا پرچی‌زاده درباره کتاب‌ِ جدیدش

کتاب «چرا باید جمهوری اسلامی را سرنگون کرد؟ جستارهایی در پدیدارشناسی جمهوری اسلامی» را باشگاه ادبیات به زبان فارسی به همراه مقدمه‌ی انگلیسی در بهار ۲۰۱۵ منتشر کرده است. این کتاب را می‌توان از طریق وبسایت آمازون و یا انتشارات باشگاه ادبیات تهیه کرد. این کتاب با حسن نیت باشگاه ادبیات به طور رایگان روی نت قرار گرفته است.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.