رحیم کریمیان
نئولیبرالیسم همانطوریکه امروزه مشخص شده است نه لیبرالیسم را برمی تابد و نه ناسیونالیسم ، حتی بشکل اروپائی آن سکولاریسم بورژوائی عملا و نه رسما و قانونا ،در جامعه سرمایه داری جائی ندارد
انقلاب فرانسه هم با اعدام روبسپیرها و هم با اعدام و تبعید لیبرالها در کمون پاریس نشان داد که لیبرالیسم را هم بر نمی تابد
سرمایه داری هر زمان که ضرورت یابد برای سرکوب لیبرالها ، ناپلئون ها ،
هیتلر ها و یا ناپلئونهای وطنی از نوع پهلویها را به سراغ شان می فرستد
این حقیقتی است که لیبرالهای وطنی ما در طول این چهل سال محددا تجربه کرده اند
27.06.015 امروز شنبه آقای الکسی سییراس نخست وزیر یونان
با ارائه یک طرح جدید برای برون رفت از بن بست مذاکرات که خبرگزاری ها در ابتداء آنرا یک طرح غافلگیرانه خواندند، محافل مالی جهانی را شوکه کرده است و یا بهتر است گفته شود ، رسانه های گروهی چنین وانمود می سازند که طرح آقای سیپراس ناگهانی و غافلگیرانه بوده است اما باید قبول کنیم که طرحی کاملا متفاوت و همانطوریکه کارشناسان مسائل استراتژیکی غرب می گویند بسیار خطرناک برای جامعه ی اروپائی و در نتیجه جامعه جهانی است ؛ این طرح قاطعانه و آنطور که برخی از محافل مالی و سیاسی غربی می گویندبه شیوۀ غیر دیپلوماتیک و حتی توهین آمیز به مذاکرات پنج ساله طرفین خاتمه بخشیده است
اما اگر بخواهیم منصف باشیم باید اقرار کنیم که این اواخر واقعا این مذاکرت به صورت یک بازی خسته کننده در آمده بود ؛ دور باطلی که طرفین برای خرید وقت و خسته کردن یک دیگردر آن گرفتار شده بودند تا اندازی گویای ماجرا است؛ کار به
بازی می ماند حتی مذاکرات کنندگان از اصطلاحات بازی فوتبال هم سود می جستند مرتب تکرار می کردند حالا توپ در زمین فلانی است
بحث های بین طرفین دعوایعنی یونان از یک سو و پارلمان و بانک مرکزی اروپا در اتحاد با صندوق بین المللی پول از سوی دیگر ، نشان می داد که طلبکاران ، خود راه حلی برای برون رفت از این جلسات که دیگر بیک دور باطل تبدیل شده بود ،ندارند؛ بنظر می رسید که ترویکا با مسامحه و وقت گذارانی و نیز گذشت و چشم پوشی تاکتیکی و احتمالا با هدف تشدید بحران درونی در جامعه یونان ،در فکر خلق
یک موقعیت برای تحمیل برنامه های خود ، به یونان است؛ این موقعیت داشت در جامعه بوجود می آمد؛ تظاهرات طرفداران و مخالفین دولت و رشد جنبشی که مطبوعات غربی آنرا با نامهای چپ و آنارشیست ، معرفی می کردند بهمراه هجوم مردم به بیرون کشیدن نقدینه های خود از بانکها و پیدایش گرایشهائی در بین جوانان برای مهاجرت به کشورهای دیگر ؛ همه و همه آن علائمی است که دولت آقای سیپراس،شکست خود و حزبش را باور کند ؛شکستی که در همان شب شمارش آراء از سوی کارشناسان امور سیاسی غربی برای حزب سوسیالیست یونان و احزاب برادر آن در سطح اروپا ،پیش بینی شده بود؛ اما با وجود این باز بنظر می رسد که غرب در این جریان غافل گیر شده است، غرب روی طرفداران خود در یونان که در این اواخر به خیابانها آمده بودند حساب باز کرده بود، رسانه تصویری ا آر ت رسانه ای از همان روز شروع کار دوباره اش ، مخالفین را آنارشسیت می خواند
، امید تازه ای در درون جامعه غربی بوجود آورده بود؛ هرچند که کارشنان امور اقتصادی ، روی این امید ، حساب باز نمی کردند ؛ بانک مرکزی اروپا و صندوق بین الملی پول دو عضو از ترویکا ، علاقه ای به مسائل سیاسی از خود نشان نمی دهند و اصولا صرورتی نمی بینند در چنین شرایطی خود را در این امور دخالت دهند،دولتهائی که ضمانت پرداخت این پول را کرده اند ، از جمله دولت آلمان موظف به پرداخت قروض می باشند ؛ جالب است که بدانیم که دولت آلمان ضمانت پرداخت این بدهی را از پیش بعهده دارد که با احتساب برخی از هزینه ها بالغ بر نود میلیارد می شود که برابر است با یک سوم بودجه سالانه این کشور.
؛
گفتم شکست آقای سیپراس و حزبش از پیش قابل پیش بینی بود؛ احزاب گوناگون اروپا ، از سوسیالیستها گرفته تا سایر احزاب لیبرال در تجربه ایکه پس ازفروریزی دیوار برلین بدست آورده بودند ، آنرا پیش بینی می کردند ؛ با این وجود همین احراب
با مهند سی کردن انتخابات یونان ، این حزب را که تا این زمان در جامعۀ یونان هنوزازاقبال چندانی هم برخوردار نبود ، از صندوق ها بیرون آوردند ؛ آقای سیپراس هم در اولین نطق خود با اعتراف به آن ، امتنان و صداقتش را به حزب رقیب نشان داد ؛ او بعد از اعلام نتایج شمارش آراء ، بر خلاف عرف و عادات معمول ، بجای
اینکه در پشت تریبون داخل سالن برود ،ناگهان در تاریکی شب از سالن بیرون آمده و شتابان به سوی میدانی رفت که جمعیتی در حال تماشای شمارش آراء از تلویریون بودند؛ وقتی که او خطاب به مردم گفت در این انتخابات برنده و یا بازندۀ وجود ندارد ، همه پیروز شده ایم ، این همان پیامی بود که بسوی حزب رقیب نشانه گرفته بود، اما این کنش آقای سیپراس برای ما ایرانیان خاطرۀ دیگری را زنده می کرد ، خاطره حقه های سخیف احمدی نژاد؛
و بی شک در نزد اروپائی ها دو تصویر مختلف اما هم جهت ؛گنشر وزیر امور خارجه آلمان و گرباچف را
گنشر در روز فرو ریزی دیوار برلین گفته بود آنجه که بهمدیگر تعلق دارند ، باید در کنار هم رشد کنند، و گرباچف در تکمیل حرف او اضافه نمود کسی که بموقع نجنبد ، زندگی مجاراتش خواهد کرد؛بورژوازی همیشه و بخصوص در زمان انتخابات با پوپولیستی کردن سیاست ، و مخفی کردن ماهیت طبقاتی آن ، به فریب مردم دست می زند ؛ این کاری بود آقای سیپراس با تقلید از گذشتگان در آن انتخابات پیشه خود ساخت و تا امروز به آن ادامه می دهد ؛ اما حقیقت این است که نه
لیبرالیسم می تواند مکمل رویزیونیسم گردد ،و نه نئولیبرالیسم می تواند لیبرالیسم ویا ناسیونالیسم را تحمل کند،
هزینۀ سنگین پوپولیستی کردن سیاست را مردم اروپا همچنان دارند می پردازند بازار مشترک ،پارلمان اروپائی و بعد یورو بعنوان پول واحد در زمرۀ دامهای بس خطرناکی برای اروپا و سایر کشورهای حوزه یورو محسوب می شوند که آینده مردم این کشور ها را بهمان جائی رهنمود می سازد که امروز یونان در گیر آن است، و کشورهای دیگر به نوبت ایستاده اند؛نئولیبرالیسم همانطوریکه امروزه مشخص شده است نه لیبرالیسم را برمی تابد و نه ناسیونالیسم ، حتی بشکل اروپائی آن ، جالب است که بدانیم ، سکولاریسم بورژوائی عملا و نه رسما و قانونا ،در جامعه سرمایه داری جائی ندارد؛ انقلاب فرانسه هم با اعدام روبسپیرها و هم با باعدام و تبعید لیبرالها در کمون پاریس نشان داد که لیبرالیسم را هم بر نمی تابد؛ سرمایه داری هر زمان که ضرورت یابد برای سرکوب آنها ناپلئونها ، هیتلر ها و یا ناپلئونهای وطنی از نوع پهلویها را به سراغ شان می فرستد؛ این حقیقتی است که لیبرالیهای وطنی ما در طول این چهل سال با حقارت آنرا تجربه کرده اند،
شاد باشید
باپوش بخاطر نقص فنی بجای نقطه پایان جمله و یا عبارت ار ویرگول نفطه استفاده کردم