رحیم کریمیان
شاید اندکی زود باشد برای تحلیل انتخابات در ترکیه اما این حادثه ما را بیاد سالهای
هزار و سیصد و پنجاه و پنج می اندازد در آن سالها که ایران خود را برای سرکوب جنبش های منطقه آماده می ساخت و در این زمینه حتی ارتش شاه در ظفار و عمان دخالت کرده بود ناگهان کاشف بعمل آمد که نه تنها شاه هیچ پایگاه اجتماعی سیاسی در درون جامعه ندارد بلکه یاران نزدیک اش ، بورژوازی کمپرادور از صنعتی گرفته تا زده بند بازهای تجاری و زمین خواران ، از در مخالفت با او برآمده بودند که البته هریک از آنها دلائل بسیار محکم سیاسی اقتصادی برای خود داشتند غرب خود را برای یک رزم علیه شوروی در منطقه و افریقا آماده می ساخت اما بزرگترین و مهم ترین پایگاه آن با وجود حصور یک ارتش مدرن ، از هیچ کونه حمایت مردمی برخورد دار نبود شاه در این زمان مانند شطرنج بازی بود که پیشروی می کند اما از پشت جبهه مقتدری برخورد ار نیست ،پس می بایستی طرح بازی برهم بخورد ابتدا استقرار یک نیروی پشت جبهه ای و بعد حرکت آهسته و با برنامه این منطقی بود که توانست جنگ ایران و عراق را سازمان دهی کند ، نیروی های داخلی را سرکوب ، جنبش ضد امپریالیستی در آسیا آفریقا و نیز سایر نقاط به خون بکشد و در عین حال اقتصاد بحران زده ی خودر ا در غرب ترمیم سازد بنظر میرسد که ترکیه بر سر آنست که بگونه ای دست به همان بازی سیاسی بزند که در اوائل انقلاب در ایران پیاده شده است ؛ استقرار یک دولت باصطلاح پلورال ، همانند دولت موقت بازرگان ، تجدید سازمادهی سیاسی نظامی ، یورش گام به گام به حریم آزادی های نسبی در کشور اما نه با مجوز سکولاریسم بلکه با مجوز با اعتبار مذهبی که قادر باشد همانند آنچه که در ایران اتفاق افتاد ، توده را هم در این زمینه فعال سازد، به این امید از درون این حرکت ارتش ایده ئولوژیک خود را سازمان دهد ، نیروی سرکوبی که هم در زمینه سیاسی فرهنگی و هم در زمنیه نظامی که محصول اعتقاد مشترک پرسنل باشد ، برخوردار باشد اینکه آیا بتواند به اندازه جمهوری ایران در کار خود موفق شود ، در آن تردید دارم زیرا تاریخ تقلید را بر نمی تابد اما یک چیز را نباید فراموش کرد و آن گسترش درگیریهای قومی و مذهبی که در چارجوب تابلوی ارائه شده طرح داعشی است.
شاد باشید