احمد خلیلی
به مناسبت پنجم ژوئن ؛ روز جهانی محیط زیست
این یادداشت تخیلی در روزهائی که در آذربایجان شرقی تبعید بودم آن را منتشر نمودم اما بنا به مناسبت چنین روزی ، مجددا آن را باز نشر می نمایم . البته این یادداشت لایت از یک حادثه ی طبیعی ، کپی برداری شده است ؛
بارش باران اسیدی در آبان ماه سال 1392 تازی در اهواز باعث شد 5000 نفر دچار مسمومیت شوند که 130 نفر بستری شدند . ( 1 )
وزش باد نسبتا شدیدی در نیمروز تعطیلی آذرماه ، با هیجان برگ های رنگ باخته و خسته را از شاخه ها ی درختان هیپنوتیسم شده را قاپیده و در حضور رفتگران ، کشان کشان به سطح کوچه و خیابان ها می آورد . اما آنچه نگاهها را مجذوب خودش کرده در بالاسوی ( سقف زمین ) است که پس از چند ماه انتظار ، آسمان آبستن ابرهای باران زا است ! اما تا این لحظه نمیدانم چرا با سلسله رعدهای مهیب ، عصبانیتش را به رخ زمینیان می کشاند ؟! از سویی، اینجا – در کنارم- مکالمه تلفنی همسرم با یکی از دوستانش در جنوب کشورمان تحت تأثیر این سامانه بارشی قرار می گیرد ! زیرا در مکالمه آن دو ، طبق اطلاعات دریافتی از اخبار تلویزیون نمود پیدا می کند ، یک توده از ابرهای بارش زای وارداتی از حوالی دریای مدیترانه به آسمان غرب کشورمان گام نهاده است . گویا مخاطب تشنۀ ادبیات و باران ، از آن سوی خط تلفن ، غبطه حضور در شرایط بارشی این اقلیم را می خورد و تک بیتی از سروده سعدی سلیس گفتار را بر زبان ساری می نماید ؛
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست / در باغ لاله روید و در شوره زار خس
اما در کمال تعجب با دیدن بارش قطرات تیره رنگ باران ، Depressed می شوم و همزمان لند لند کردن (با ضم لام به معنای نارضایتی) از قد شفاف شیشه پنجره اتاق با گوش جان می شنوم! می گویم ؛
صدای دهل از دور خوش است ! غبطه حضور چرا ؟!…
در همین گیرودار، نوسان آشنای خمیازه های کرکودیلی جریان برق شهری به قیلوله (خواب نیمروز) رفته و رشته های لطیف افکارم را پاره کرده و وادار شدم به آکواریوم کنار پنجره زل بزنم! و ناخودآگاه پشت بند آن ، پالس های منفی گرا در شمایل قیاس نمودن های ظاهرًا مع الفارق در باب عمر مصنوعی ماهیان آکواریومی با معمای زندگی منفعلانه ی آدمیان مسخ شده در عصر کنونی تکنولوژی در سراسر کره زمین، بسراغم می آیند ؛
تصور نمائید جریان اکسیژن رسانی مصنوعی به آکواریوم بنا به هر دلیلی قطع شود ، آیا آن ماهیان تزئینی زنده می مانند؟! و تصور نمایید مدت مدیدی قطع آنتن دهی تلفن های همراه ، اختلال مستمر در ارتباطات اینترنتی و سیستم های الکترونیکی در نحوه مبادلات پولی، پارازیت های اعصاب خرد کن بر گیرنده های شبکه های رادیویی – تلویزیونی ، بایکوت اخبار، نبود سوخت جهت حرکت ناوگان حمل و نقل عمومی و خصوصی، از کار افتادن نیروگاههای تولید انرژی ومواردی دیگر شبیه به آنچه ذکر شد، همزمان بر زندگی ، ارتباطات و مناسبات رفتاری 7 میلیارد نفر از مردمان این عصر سایه بیافکند، آیا ناپایداری در آرامش روانی برای بشر فزونی طلب به ارمغان نمی آورند؟!…
خود را به دست امواج پندارهای بنیادی فوق سپرده بودم که بعد از دقایقی ورق بر می گردد و مجدداً زندگی در رگ های مسی لوازم برقی منزل به جریان می افتد! و در ذهنم آنچه را نامش ویار تحقیق و پژوهش می گذارم، با به یاد آوردن گفته ارزشمند پروفسور حسابی ، فروکش می گردد؛
زندگی یعنی پژوهش و فهمیدن چیزی جدید
دینامیسم این کلام ، مرا از حالت استاتیک خارج می نماید تا دلیل چرایی آن مجهول (بارش تیره باران) را با کنکاش نمودن به معلوم مبدل نمایم! اگرچه سخن درباره اصل بارش باران نافع به حال طبیعت و تلطیف دمای زمین، اینک مورد بحث نیست بلکه با مولفه های استحاله شده و رو به وخامت اکوسیستم های طبیعت فعلی باید به جستجوی سرکلاف در هم پیچیده زیست محیطی کنونی بپردازیم . خلاصه آنچه دستگیرم شد بر اساس وبگردی ذیل مبحث کلروفلوئوروکربن : کشورهای پیشرفته، بیش از هفتاد هزار ماده شیمیایی مختلف را تولید می کنند که بیشتر آنها به طور کامل از نظر ایمنی آزمایش نشده اند! ( 2 ) و از آنجائیکه برخی از توده های ابرهای بارش زا که حامل چنین آلاینده هایی هستند ، عمدتاً از ناحیه کشورهای حوزه دریای مدیترانه وارد کشورمان شده و باعث ریزش قطرات تیره گون می شوند!
ناگفته نماند برای خویش تسکینی گفتم؛ بزرگترین و کمیاب ترین گل جهان بنام رافلزیا است که پرتعفن و بسیار بدبو می باشد و بجای این که همانند دیگر گل های مسحور کننده میزبان پروانه ها و زنبوران عسل باشد ، فقط مگس ها و پشه ها را دور و بر آن گل می بینیم و اسمش نیز گل است نه چیز دگر !!! ( 3 )
گرچه فراموش نمودم : « دندان اسب پیش کشی را نمی شمارند! » پس ببار ای باران …
……………………..
پی نویس متن ؛
1 ) http://www.binanews.ir/news21374.html
2 ) http://saed2010.loxblog.com/post/79
3 ) http://www.jamnews.ir/detail/News/271327