بهرام رحمانی
حکومت اسلامی ایران، به مثابه یک حکومت سرمایهداری منتها از مدل ارتجاعی مذهبی آن، در داخل کشور با بحرانهای عدیده اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی رو به رو است به همین دلیل در یک ماه اخیر بسیاری از فعالین کارگری، زنان، دانشجویان، روزنامهنگاران و هنرمندان و نویسندگان را زندانی کرده و یا مانند اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان ایران تهدید کرده است. فقر و فلاکت اقتصادی نیز اکثریت مردم جامعهمان را آنچنان زمینگیر کرده که هر لحظه آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی، اعتیاد، طلاق، فرار از خانه، تنفروشی و غیره، در کمین بسیاری از خانوادهها، به ویژه جوانان نشسته است.
در چنین شرایطی، حکومت اسلامی ایران، برای برونرفت از بحرانهای موجود خود، همواره به دنبال تشنج در منطقه است. چرا که در حال حاضر بده بستانهایی که نمایندگان این حکومت در پشت درهای بسته با گروه موسوم به گروه 5+1 و به یک طور یکجانبه با آمریکا دارد احساس میکند که فعلا آنها به لحاظ نظامی کاری به کار ایران ندارند. بنابراین، نیروهای امنیتی و سپاه و ارتش حکومت اسلامی و در راس همه سیدعلی خامنهای سردمدار حکومت جهل و جنایت و ترور اسلامی، با موضعگیریهای تحریکآمیزش علیه عربستان و بحرین و مذاکرات اتمیشان در تلاشند یک درگیری خارجی ایجاد شود تا شاید بحرانهایشان جواب بگیرد.
در هر صورت همه طرفین درگیری در یمن و منطقه و حامیان جهانی آنها، همه و همه ارتجاعی و جنگطلب و نفعپرست سرمایهداری هستند که صرفا در راستای منافع اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک و نظامی حاکمیتشان گام برمیدارند و کمترین اهمیتی نیز به جان و مال و زندگی انسانها و دیگر موجودات زنده و محیط زیست نمیدهند. برای مثال، همه طرفین درگیری در جنگ داخلی یمن، از حوثیهای شیعه که حکومت اسلامی آنها آموزش داده و مسلح کرده است گرفته تا رییس جمهوری و دولت طرفدار عربستان سعودی و… اما در این میان کسانی که قربانی میگردند شهروندان محروم و غیرنظامی یمن هستند.
یا حکومت اسلامی ایران، به حکومت مصر در رابطه با صدور حکم اعدام مرسی رهبر اخوانالمسلیمن، اعتراض کرده است. در حالی که همین حکومت تاکنون دهها هزار انسان را اعدام کرده است. در سال 2014، بالاترین اعدام در حهان در ایران صورت گرفته و روزی نیست که نهان و آشکار در زندانها و میادین شهرها انسان را دار نزند و تیرباران نکند.
واقعیت آن است که در منطقه بحرانی خاورمیانه، کمترین تحرکی میتواند به یک جنگ تمام عیار خانمانسوز داخلی و خارجی تبدیل شود. منطقهای که حکومتهای مستبد بورژوازی با ایدئولوژیهای ناسیونالیستی و مذهبی خود، سرکوب و سانسور، زندان و شکنجه، اعدام و ترور، فقر و فلاکت اقتصادی و فرهنگی هولناکی را بر زیست و زندگی اکثریت شهروندان حاکم کردهاند. از سوی دیگر، این حکومتها به دلیل این که منابع سرشار طبیعی به ویژه نفت و گاز و معادن دیگر در اخیار دارند، از جمله نیازی هم به مالیاتدهندگان و رایدهندگان ندارند هرگونه خواستهها و مطالبات بر حق و عادلانه کارگران، زنان، دانشجویان، روشنفکران و غیره را به خاک و خون میکشند.
به علاوه در این منطقه، هر موقع حکومتهای دیکتاتوری بورژوازی تحت فشار مردم قرار میگیرند بلافاصله دست به کودتا میزنند و یا یک سوژه خارجی میسازند تا از یک سو توجه افکار عمومی به سوی این سوژه و یا سناریو خارجی متمرکز سازند و از سوی دیگر، با اعلام حالت فوقالعاده سانسور و سرکوب را تشدید و عریانتر میکنند تا چند صبح دیگر حاکمیت خونین و غیرانسانی خود را تداوم بخشند.
البته این حکومتهای مستبد منطقه خاورمیانه و یا قاره آفریقای سیاه، حامیان زیادی هم در سطح بینالمللی دارند که به اصطلاح دولتهای دموکراتیک غربی نامیده میشوند. این دولتها به رهبری آمریکا و ناتو و اتحادیه اروپا نیز دست کمی از هم طبقهای دیکتاتوری خود در حاکمیتهای منطقهایشان ندارند و با لشکرکشی و بمبارانهای هولناک در تلاشند دموکراسی را از هوا و دریا و زمین بر سر مردم مانند عراق و افغانستان و لیبی و اکنون سوریه بریزند تا حکومتهای «سرکش» و «یاغی» را از جاکمیت بر کنار کنند و به جایشان حکومتهای «دموکرات» مورد دلخواه خود، مانند حکومت شیعه عراق، حکومت اسلامی افغانستان، گروههای اسلامی تروریستی بر لیبی و سوریه حاکم کنند. به عبارت دیگر، دولتهای پیشرفته سرمایهداری جهانی و در راس همه حاکمیت آمریکا، ابدا هیچ کاری به کار کشتار مردم کشورهای آفریقایی و آسیایی توسط حکومتهای دیکتاتوری ندارند. کافی ست که آنها، قوانین بازی حاکمیت آمریکا و نهادهای بینالمللی سرمایهداری جهانی مانند صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی را رعایت کنند هیچ فرقی برای آنها ندارد که مذهبی باشد و ناسیونالیستی و نظامی و با شیخ؛ فقط کافیست که در بلوک آمریکا و متحدان آن قرار گیرد.
پس از این که ائتلاف اعراب به سردمداری پادشاهی عربستان سعودی به یمن حمله کردند؛ حکومت اسلامی ایران را نه تنها رهبری این ائتلاف، بلکه حاکمیتهای آمریکا و ترکیه نیز محکوم کردند که در امور داخلی یمن دخالت کرده و به حوثیهای شیعه کمک میکند.
جنگندههای عربستان و «ائتلاف عربی»، از ششم فروردین 1394، حملات خود به یمن را آغاز کردهاند که این حملات تاکنون صدها کشته و هزاران زخمی و صدها هزار تن آواره بر جای گذاشته است. این جنگ ائتلاف عربی علیه یمن، پی از آتشبس پنج روزه اخیر باز هم از سر گرفته شده و ادامه دارد.
در پی این وقایع، حکومت اسلامی ایران، تلاشهاس گستردهای را آغاز کرد تا از طریق هوا و دریا، تحت عنوان کمکرسانی «بشردوستانه؟!» به مردم یمن و شکستن محاصره این کشور، دست به مانور نظامی و قدرتنمایی بزند.
به نظر میرسد حکومت اسلامی، واقعه حمله اسراییل به نوار عزه در فلسطین و نحوه کمکرسانی و شکستن محاصره عزه توسط دولت ترکیه و ارسال کشتی کمرسانی مرمره به غزه را الگوی خود قرار داده است.
شایان ذکر است هنگامی که نوار غزه در محاصره اسراییل و زیر حملات ارتش آن قرار داشت دولت ترکیه کشتی مرمره را تحت عنوان رساندن کمکهای بشردوستانه و شکستن محاصره غزه راهی این منطقه کرد که کماندوهای حکومت اسراییل از طریق هلیکوپرها از هوا در این کشتی فرود آمدند و ده نفر از مسافران کشتی را کشتند و تعدادی را نیز زخمی کردند.
اما واقعه حمله کماندوهای اسراییلی به کشتی مرمره، نه تنها الگوی مناسبی برای تکرار آن توسط حکومت اسلامی نیست، بلکه بسیار هم خطرناک است. اما کشتی مرمره که در در تاریخ 31 مه 2010، کماندوهای واحد شایتت 13 ارتش اسراییل در 50 مایلی سواحل غزه، به یک ناوگان دریایی حامل کمک های بشردوستانه تحت عنوان ناوگان آزادی به باریکه غزه، که شامل شش کشتی حامل 663 فعال حامی فلسطینیان از 37 کشور بود، صورت گرفت به هیچوجه قابل مقایسه با محموله و افرادی که در آن حضور داشتند نبود. به علاوه رابطه دولت ترکیه و اسراییل نیز چندان خصمانه نبود و در آن دوره روابطه دو حکومت کمی تیره شده بود.
با حمله ناگهانی و برقآسای کماندوهای اسراییلی به داخل کشتی مرمره، دستکم ده تن از فعالین بیسلاح سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جان باختند. همچنین مقاومتی که از سوی مسافران این کشتی، شکل گرفت حدود 60 تن از این فعالین و 10 کماندوی اسرائیلی زخمی شدند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد اقداماتی را که منجر به مرگ حداقل 10 غیرنظامی و زخمیشدن بسیاری شد، شدیدا محکوم کرد، و خواستار «یک تحقیق سریع، بیطرفانه، موثق و شفاف مطابق با استانداردهای بینالمللی» شد. در حالی که شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد هم خواستار یک تحقیق در خصوص حمله شد اما بنیامین نتانیاهو نخست وزیر وقت و کنونی اسراییل،گفت که این اتفاق نشاندهنده یک مورد آشکار دفاع از خود نیروهای دفاعی اسرائیل است؟!
سرانجام بنا به تحقیقی که توسط شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد درباره حمله اسرائیل به کاروان امدادرسانی غزه انجام گرفت، این اقدام ارتش اسرائیل را به دلیل قوانین بینالمللی محکوم کرد.
اکنون نیز احمدی سخنگوی «کشتی نجات» حکومت اسلامی ایران، با تاکید بر این که یکی از اهداف این کشتی فتح باب(راهگشا بودن) دیگر کشورها و جمعیتهای هلال احمر ملی-امدادی خواهد بود، گفت: «کشتی نجات به دنبال کمک رسانی به مردم مظلوم یمن و شکستن محاصره دریایی این کشور است.»
احمدی در گفتوگو با ایرنا مستقر در کشتی ایران شاهد(کشتی نجات) در مسیر خلیج عدن به باب المندب، اظهار داشت: «ما در صدد هستیم تا با شکستن محاصره دریایی یمن، دیگر کشورها و جمعیتهای هلال احمر بتوانند به طور مستقیم کمکهای خود را به دست مردم مظلوم و جنگزده یمن برسانند.»
به این ترتیب، حکومت اسلامی که هزاران کیلومتر با یمن فاصله دارد و هم مرز نیست با روانه کردن «کشتی نجات» خود به آبهای یمن، آن هم با حمایت کشتیهای جنگی سپاه پاسداران در این منطقه جنگی، قصد قدرتنمایی دارد و بنا به گفته احمدی در تلاشند «محاصره دریایی این کشور» را بشکند؟!
به خصوص حکومت اسلامی هیچگونه پیشنهادی از جمله مثلا این کمکها در اختیار سازمان ملل قرار داده شود تا به یمن ارسال شود و یا اجازه بازرسی این کشتی را بدهد را نیر نمیپذیرد. نتیجه چنین سیاستی، جز تحریک رقبا و قدرتنمایی و سوژهسازیهای کاذب و منحرفکردن توجه افکار مردم ایران و جهان از واقعیتهای بحرانی داخل ایران به یک مسئله خارجی، معنی و مفهوم دیگری ندارد. به علاوه حکومت اسلامی مستقیما در جنگ داخلی سوریه و عراق هم سخت درگیر است و در چنین موقعیتی، سران این حکومت، همواره هشدار میدهند که اجازه نمیدهند جنگ به مرزهای ایران برسد!
خلیج عدن، یکی از مهمترین آبراههای جهان است که شمال اقیانوس هند را از طریق تنگه بابالمندب به دریای سرخ وصل میکند و قرار است کشتی نجات حکومت اسلامی ایران، با عبور از تنگه بابالمندب و ورود به دریای سرخ در بندر حدیده یمن پهلو بگیرد.
ظاهرا با رواج پدیده «دزدی دریایی» و شدت گرفتن آن به ویژه در طول سالهای اخیر، ناوهای جنگی بیش از 30 کشور جهان به منظور حفاظت از کشتیها در خلیج عدن حضور دارند که حکومت اسلامی ایران نیز یکی از این کشورها است که البته نه در قالب پیمانهای مشترک، بلکه به صورت مستقل در آن عمل میکند. هماکنون نیز ناوگروه 34 نیروی دریایی ارتش حکومت اسلامی متشکل از ناو لجستیک بوشهر و ناوشکن البرز به منظور حراست از خطوط مواصلاتی ایران و حفاظت از کشتیهای ایرانی در برابر حملات احتمالی «دزدان دریایی» در این منطقه در حال گشتزنی هستند.
به گزارش خبرنگار فارس، کشتی نجات ایرانی تا پیش از رسیدن آبهای مقابل یمن در فاصله نزدیک به آبهای کشور عمان حرکت میکرد اما پس از پشت سر گذاشتن عمان به منظور حفظ امنیت کشتی در مقابل تهدیدات احتمالی دزدان دریایی قدری از آبهای یمن فاصله گرفته و در هنگام عبور از خلیج عدن از کریدور بینالمللی استفاده خواهد کرد.
به گزارش نامه نیوز، کشتی نجات و امدادرسان حکومت اسلامی ایران که حرکت خود را از روز دوشنبه 21 اردیبهشت ماه آغاز کرده بود وارد آبهای خلیج عدن شده است.
امیر دریادار حسین آزاد فرمانده منطقه یکم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در گفتوگو با خبرنگار دفاعی ایرنا، گفت: «ناوگروه سیوچهارم ارتش جمهوری اسلامی ایران که اکنون در منطقه خلیج عدن و تنگه باب المندب حضور دارد، به صورت ویژه کار حمایت از کشتی کمکهای بشردوستانه ایران را بر عهده دارد. ناوگروه سیوچهارم نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران متشکل از ناوشکن البرز و ناو پشتیبانی بوشهر از نوزدهم فروردین ماه برای یک ماموریت 90 روزه راهی شمال اقیانوس هند، خلیج عدن و تنگه باب المندب شد.»
امیر دریادار حسین آزاد گفت: «این ناوگروه در راستای سیاست جمهوری اسلامی و برای نمایش اقتدار دریایی ایران، تامین امنیت خطوط بینالمللی کشتیرانی، دفاع از منافع جمهوری اسلامی ایران و عمقدهی به دستگاه دیپلماسی راهی این ماموریت شده است.»
به گفته مقامات حکومت اسلامی ایران، کشتی «ایران شاهد» در آبهای بینالمللی نزدیک سواحل یمن متوقف شده است.مقامات حکومت اسلامی گفتهاند که در این کشتی شماری خدمه، چند اروپایی و آمریکایی مخالف جنگ و تعدادی روزنامهنگار و کادر پزشکی حضور دارند.
عربستان برای ورود کشتی ایران به یمن شرط گذاشته است. مشاور وزیر دفاع عربستان سعودی گفت: در صورتی که کشتی حامل کمکهای ایران به یمن دارای محمولههای غیر قانونی نباشد، به آن اجازه عبور می دهیم.
به گزارش خبرگزاریها، انتخاب، «احمد عسیری» در گفتگو با الجزیره در پاسخ به این پرسش که منابع ایرانی از ارسال کشتی حامل کمکهای بشردوستانه با نام کشتی نجات به یمن خبر دادهاند، آیا اجازه میدهید این کشتی وارد آبهای یمن شود، گفت: «قطعنامه 2216 شورای امنیت حمایت تسلیحاتی از شبه نظامیان حوثی و عبدالله صالح را ممنوع اعلام کرده است … دولت قانونی یمن نیز خواهان اعمال محدویتهای دریایی بر بنادر و آبهای منطقهای این کشور شده است. این محدودیتهای دریایی شامل بازدید از کشتیهای خارجی است. در صورتی که یک کشتی حامل کمکهای بشردوستانه باشد، باید بازرسی شود تا از بار این کشتی اطمینان حاصل شود و سپس اجازه داده میشود تا در بنادر یمن پهلو بگیرد.»
عسیری در پاسخ به این پرسش که اگر ثابت شود این کشتی دارای کمکهای بشردوستانه است، اجازه میدهید در بنادر یمن پهلو بگیرد، گفت: نخست باید مجوز لازم را بگیرد و به نیروهای ائتلاف اجازه دهند تا این کشتی را بازرسی شود تا این کشتی خالی از هر گونه محمولههای غیر قانونی باشد. ما از هر تلاشی برای کمک به مردم یمن حمایت میکنیم.
سازمان ملل نیز از ایران خواسته است کمکهای خود را مانند تمامی کمکهای ارسالی از طریق جیبوتی و با سازماندهی سازمان ملل برای مردم یمن بفرستد. اما ایران متقابلا گفته است که مطلقا اجازه بازرسی را به نیروهای ائتلاف به رهبری عربستان سعودی نخواهد داد و به حرکت کشتی ادامه داده است.
از نظر مقامات عربستان، حوثیها چیزی جز نیروهای واسطه ایران در یمن نیستند. بنابراین به نظر میرسد عربستان، پیش از وخامت اوضاع اقدام کرده است. آنها نمیخواهند دولتی زیر نظر حکومت اسلامی ایران در مرزهای جنوب عربستان تشکیل شود. زیرا هم اینک نیز به اندازه کافی در مرزهای شمالی خود مشکلاتی دارند و حکومت اسلامی ایران در بیروت، دمشق و بغداد قدرتنمایی میکند.
عربستان سعودی در بیست و ششم مارس 2015، اعلام کرد که عربستان در ائتلاف با 9 کشور مسلمان سنی حملات هوایی را علیه مواضع شبهنظامیان حوثی در یمن آغاز کرده است. حوثیها با یاری نیروهای هوادار علی صالح، رییس جمهوری پیشین یمن، صنعا را تصرف کرده و در حال پیشروی به سوی بندر عدن بودند.
گروه اسلامی حوثیها، فعالیت خود را در قالب جنبش جوانان و با نام «جوانان مومن» در سال 1992 میلادی آغاز کرد، گروهی که هدفش را بر دفاع از حقوق شیعیان زیدی که یک پنجم جمعیت یمن را تشکیل میدهند، بنا نهاده بود. این گروه از سال 2003 تا 2009 میلادی با دولت مرکزی یمن در جنگ بوده است. حوثیها که اخیرا توانستند صنعا، پایتخت یمن را به کنترل خود در آورند متحد ایران به شمار میروند. حوثیها توسط سپاه پاسداران ایران آموزش نظامی دیده و از سوی حکومت اسلامی ایران، پشتیبانی مالی و تسلیحاتی میشوند.
علی عبدالله صالح، که از سال 1978 بر یمن شمالی و از سال 1990 میلادی، پس از اتحاد دو یمن، بر یمن نوین و متحد حکومت کرد در سال 2011 میلادی، به دنبال بهار عربی و شوورش یمنیها از قدرت کنارهگیری کرد اما عملا و تا سال 2012 میلادی به طور نمادین در مقام ریاست جمهوری باقی ماند. کشورهای غربی او را به سوءاستفاده از نفوذ خود و تلاش برای به دست گرفتن دوباره قدرت متهم میکردند.
عبد ربه منصور هادی، رییس جمهوری یمن در سال 2012، به این مقام رسید تا یمن را در دوره گذار، به سوی «دموکراسی» هدایت کند. هادی که در اقامتگاه خود به محاصره حوثیها در آمده بود، در ماه ژانویه استعفاء داد و ابتدا پس از آن که به عدن گریخت استعفای خود را منکر شد و از ارتش یمن خواست تا به او وفادار بماند و به او بپیوندد. سپس با نزدیک شدن حوثی ها به عدان به عربستان سعودی گریخت.
دولت ترکیه نیز از حمله جنگندههای ائتلاف حکومتهای سنیمذهب علیه حوثیهای شیعهمذهب حمایت کرده است. رجب طیب اردوغان، رییس جمهوری این کشور اخیرا در سخنانی تلاش حکومت اسلامی ایران برای اعمال نفوذ بیشتر در منطقه را غیرقابل تحمل خواند. دولت ترکیه، مدعی است که ایران به جنگ فرقهای در خاورمیانه دامن میزند و بر بیثباتی و تنش در این منطقه میافزاید. در حالی که خود دولت حزب حاکم عدالت و توسعه اسلامی ترکیه در جنگ داخلی سوریه نقش مستقیم دارد و از گروههای مخالف حکومت اسد به ویژه داعش حمایت میکند.
فدریکا موگرینی، نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی، گفته که بحران یمن با دخالت نظامی به پایان نخواهد رسید، بلکه ممکن است بر تنشهای موجود بیافزاید و موجب شود که جریانهای افراطی و گروههای تروریستی بیش از پیش از خلاء قدرت بهرهبرداری کنند.
تشدید درگیریها در یمن موقعیت مناسبی در اختیار جمهوریخواهان آمریکا قرار داده تا بار دیگر سیاستهای خارجی باراک اوباما را زیر سئوال ببرند. سیاستهایی که به باور اکثر سناتورهای کنگره آمریکا در مقابله با داعش و گسترش نفوذ سیاسی ایران در منطقه نادرست و ناکارآمد بوده است.
در واکنش به این انتقادات، دولت اوباما با دفاع از سیاستهای خارجی خود اعلام کرد که روابط ویژه این کشور با متحدانش در منطقه و تدابیر امنیتی ضد تروریستی اتخاذ شده در شبهجزیره عربستان امکان مقابله با جریانهای افراطی را در این منطقه فراهم میکند.
باراک اوباما، همچنین چهاردهم ماه مه 2015 در کمپ دیوید، نشست ویژهای با سران عربستان سعودی و شورای همکاری خلیج فارس برگزار کرد تا آغازگر مرحله جدیدی از روابط باشد اما، برای نخستین بار به نظر میرسد آمریکا حکومت اسلامی ایران را نیز احتمالا به عنوان «دوست» وارد معالات منطقهای خود کرده است. چرا که اشاره کرد که هدف از نشست کمپ دیوید، کاستن از نگرانیهای کشورها از توافق هستهای با ایران است. هر چند که این نشست بیشتر حالت بده بستان داشته و اوباما با برگزاری این نشست هم نتوانست آنطوری که دلش میخواست اعراب و در راس همه سران عربستان را مطمئن کند که برقراری رابطه با ایران پس از سی و شش سال و وارد کردن این حکومت به معادلات منطقه، خطری برای آنها ندارد. البته احتمالا عربستان و شرکایش قبل از این نشست میدانستند که چه نتیجهای خواهد داشت به همین دلیل، در سطح رهبران فقط دو تن از سران این کشورها در نشست کمپ دیوید حضور داشتند و مابقی هیاتهای پایین این دولتها در سطح روابط خارجیشان بوده است.
در چنین اوضاع متشنجی، احتمال دارد که شعلههای آتش جنگ و خونریزی به کشورهای دیگر، از جمله ایران نیز سرایت کند. بنا به گزارش خبرگزاریها، پس از عقب رانده شدن نیروهای داعش از پالمیرا(سوریه) در شرایطی اعلام شد که شهر رمادی با عقبنشینی نیروهای دولتی از مواضع خود به دست داعش افتاده است. همچنین شهر پالمیرا که آثاری دو هزار ساله از تمدن بشری را در خود جای داده است همچنان در محاصره داعش است و احتمال سقوط آن به دست این گروه وحشی زیاد است.
یک منبع بلندپایه در دفتر فرمانداری استان انبار به بیبیسی گفت که رمادی اکنون تحت کنترل کامل نیروهای گروه داعش است و همه نیروهای دولتی از آن خارج شدهاند.
الیسا اسمیت، یک سخنگوی پنتاگون قبل از سقوط رمادیه به خبرگزاریها گفته بود که هرچند داعش دست بالا را در رمادی دارد اما نبردها در این شهر ادامه دارد و آمریکا با نیروی هوایی و مشاوره نظامی از ارتش عراق حمایت میکند.
او اضافه کرده بود: «ما دو ماه پیش گفتیم که رمادی ممکن است سقوط کند. سقوط رمادی از لحاظ تاکتیکی برای ما مهم نیست. این شهر برای ماهها تحت محاصره بوده و به دشمن برتری تاکتیکی نمیدهد. اگر از دست برود، به این معنی است که باید آن را بعدا پس بگیریم. سقوط رمادی از لحاظ تبلیغاتی به نفع داعش است.»
از زمان آغاز پیشروی گروه تروریستی داعش در عراق، بخشهای مهمی از استان انبار، به تصرف این گروه درآمده است. رمادی مرکز انبار، بزرگترین استان عراق است و در حدود 100 کیلومتری بغداد، پایتخت این کشور قرار دارد.
فالح عیساوی نائب رییس شورای انبار گفته که بیش از 500 نفر در نبردهای دو روز گذشته در داخل و اطراف رمادی کشته شدهاند که شامل ماموران پلیسی میشود که با اتمام مهمات خود به دام افتادند و غیرنظامیانی که میان آتش دو طرف گیر کردند. همچنین به گزارش سازمان بینالمللی مهاجرت، در همین دو روز هشت هزار نفر از خانههایشان رانده شدهاند.
یک مقام آمریکایی به شبکه خبری ایبیسی، گفته است: «روز وحشتناکی است. در برخی مناطق داعش مشغول اعدام اسرای ارتش عراق، پلیس و جنگجویان قبایل محلی است.» به گزارش این شبکه خبری، حیدر العبادی، نخست وزیر عراق، به نیروهای سپاه پاسداران ایران اجازه داده است که وارد استان سنینشین الانبار شوند و به نیروهای عراق و شبهنظامیان شیعه آن کشور کمک برسانند.
داعش نیز در بیانیهای اعلام کرده که نیروهایش «تمامی شهر را پاکسازی کردهاند.» تازهترین گزارشها از عراق حاکیست که در پی سقوط رمادی، گروه موسوم به حکومت اسلامی مواضع خود را در آن شهر مستحکم کرده است.
ارتش عراق، روز یکشنبه 17 مه، در هنگام ترک رمادی در پی سقوط شهر و افتادن کنترل آن به دست نیروهای «حکومت اسلامی»، دهها خودرو، از جمله تانک و نفربر و توپخانه، تجهیزات نظامی ارائهشده از سوی آمریکا، را پشت سر خود رها کرده است.
سرهنگ استیو وارن، سخنگوی پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا، 29 اردیبهشت، به خبرنگاران گفته است برآورد میشود شش تانک در محل رها شده است. به گفته او همین مقدار هم توپخانه، شمار زیادی نفربر مسلح، و نزدیک به صد خودروی چندمنظوره مانند «هاموی» از دیگر تجهیزاتیست که نیروهای عراقی رها کردهاند.
سرهنگ وارن در پاسخ به این پرسش که آیا ارتش عراق، پیش از ترک شهر، خود باید اقدام به نابودی تجهیزات میکرد تا از دسترس «حکومت اسلامی» دور بماند، گفته است «قطعا، ترجیح این است که آنها نابود میشدند، در این مورد، نشدهاند.»
در چنین موقعیتی، در عین حال سران حکومت اسلامی به تکاپو افتاده اند و سیدعلی خامنهای امروز چهارشنبه 30 اردیبهشت 1394-20 مه 2015، در سخنانی شدیداللحن با اشاره به ناآرامیهای موجود در منطقه هشدار داد که اگر «دشمنان» جنگ نیابتی را «به مرزهای ایران بکشانند» واکنش تهران «بسیار سخت» خواهد بود.
آیتالله علی خامنهای، با بیان این که اعضای گروه 5+1 «باز در مذاکرات حرفهای تازه میزنند»، گفت که ایران «اجازه بازرسی از مراکز نظامی» و «بازجویی از دانشمندان هستهای» خود را نخواهد داد.
بازرسی از آن دسته مراکز نظامی ایران که مظنون به انجام آزمایشهای مرتبط با برنامه هستهای هستند، یکی از موارد اختلاف اصلی میان نمایندگان حکومت اسلامی با قدرتهای جهانی است.
خامنهای در سخنان روز چهارشنبه خود، همچنین با بیان این که «بنده خبرهایی دارم که دشمنان با همراهی برخی مسئولان سفیه منطقه خلیج فارس درصددند که جنگهای نیابتی را به مرزهای ایران بکشانند» هشدار داد: «آنها بدانند اگر شیطنتی صورت گیرد واکنش ایران بسیار سخت خواهد بود.»
از این سردمدار حکومت جهل و جنایت و ترور باید پرسید هنگامی که سپاه پاسداران و دیگر نیروهای امنیتی شما، مسقیما در جنگ داخلی کشورهای سوریه، عراق، لبنان، یمن و… درگیر جنگ و کشتار و رقابتی شدید هستند چرا نباید انتظار داشت این جنگ به مرزها و حتی داخل ایران نیز کشیده نشود؟!
در این میان، گروه پنج+1، به ویژه آمریکاییها که در منطقه نقش قدرتمندی دارند در انتظار امضای قرار داد هستهای با حکومت اسلامی ایران تا پایان ماه ژوئن 2015 روزشماری میکنند، احتمالا در شرایط موجود تمایلی به وجود آمدن درگیری تازهای با حکومت اسلامی ایران ندارند و در این مورد بیشتر به دنبال تحقق اهداف و سیاستهای خود هستند. اما به نظر میرسد باز هم یک گرایش قوی در حاکمیت جمهوری اسلامی وجود دارد که همچون گذشته در رابطه با مذاکرات هستهایش به دنبال زمان خریدن است و فعلا تمایلی به نهاییشدن این مذاکرات ندارد و یا قصد دارد با تشنج و حادثهآفرینی در این مذاکرات امتیازی از طرفین مقابل بگیرد.
شکی نیست که هدف حکومت اسلامی ایران رساندن این کمکها به «انصارالله یمن»(حوثی های شیعه) است که مانند «حزبالله لبنان» و شبهنظامیان «شیعه عراقی»، وابسته به حکومت اسلامی ایران و سپاه پاسداران آن هستند که با توجه به حملات بیامان هوایی نیروهای ائتلاف عربی «توفان قاطعیت» هنوز کنترل بندر عدن و مناطق اطراف آن را در دست دارند. در این حملات تاکنون چند هزار غیرنظامی یمنی کشته و زخمی و بیش از نیم میلیون آواره شدهاند.
بدین ترتیب، حکومت اسلامی ایران میخواهد ضمن قدرتنمایی نظامی خود در منطقه خلیج فارس و دریای عمان با رساندن کمک به وابستگان خود در یمن و پخش این کمکها زیر نظر حوثیها، به اعتبار و جایگاه این گروه از شیعیان یمن در میان یمنیها بیافزاید. به عبارت دیگر حکومت اسلامی، در تلاش است همان نقشی را ایفا کند که تاکنون در لبنان برای حزبالله وابسته به خود در آن کشور ایفا کرده است . به همین دلیل سران حکومت اسلامی ایران، تاکنون در برابر تهدیدهای عربستان و توصیههای آمریکا و پیشنهاد سازمان ملل کوتاه نیامده و در آبهای آزاد بینالمللی و سواحل یمن، منتظر حوادث احتمالی است.
در هر صورت اگر احتمالا درگیری بزرگ و کوچکی بین ایران و عربستان سعودی روی دهد به شدت به ضرر مردم ایران تمام خواهد شد و اولین برنده این واقعه نیز دولت اسراییل خواهد بود. در این میان این احتمال هر چند ضعیف نیز وجود دارد که دولت نتانیاهو با استفاده از فضایی که به وجود خواهد آمد به تاسیسات نظامی و اتمی ایران حمله کند، کاری که تاکنون پیش از این در عراق و سوریه انجام داده است. گفته میشود اسراییل دو زیر دریایی در آبهای دریای عمان در نزدیکی آبهای ایران دارد، این زیر دریاییها مجهز به موشکهای بالستیک دریا به زمین هستند و به راحتی میتوانند هدفهایی را در ایران مورد هدف خود قرار دهند.
نهایتا اگر حکومت اسلامی ایران، قصد دارد به مردم محروم و جنگزده یمن کمک برساند و واقعا به دنبال تشنجآفرینی نیست اصولیترین و بهترین راه آن است که یا کمکهایش را در اختیار نمایندگان سازمان ملل قرار دهد و یا اجازه دهد نمایندگان این سازمان در نزدیکی آبهای بندر عدن از کشتی ایران شاهد بازرسی به عمل آورده و در صورت مجاز بودن محموله کشتی باربری ایران اجازه دهند بار این کشتی به مقصد برسد تا با این کار از هرگونه حادثهای میان عربستان و ایران جلوگیری به عمل آید.
اما رفتار و اظهارنظرهای مقامات تاکنونی حکومت اسلامی نشان داده است که هدف آنها تنها رساندن این کمکها به دست حوثیهاست تا هم اعتبار آنها را در نزد مردم یمن تقویت کند و هم اعتبار خود را در برابر دیگر وابستگانش در سوریه و عراق و لبنان و…! بنابراین، حکومت اسلامی ایران، نه مخالف جنگ و کشتار، سرکوب و ترور، شکنجه و اعدام و فقر و فلاکت اقتصادی است و نه دلشان به حال و روزگار مردم این کشورها و ایران میسوزد! اگر غیر از این بود این حکومت در سی و شش سال حاکمیت خود، فرصتهای طلایی در همه عرصههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و دیپلماتیک زیادی داشت تا گوشهای از مخالفت خود با این فجایع اقتصادی، انسانی، اجتماعی و زیستمحیطی را نشان دهد! از اینرو، تنها هنر واقعی و انکارنشدنی حکومت اسلامی ایران، سانسور و اختناق، خشونت و جنگ، ترور و وحشت، شکنجه و اعدام، دزدی و غارتگری، تعرض به حقوق کودکان، زنان و سالمندان و حتی تعرض به سفره خالی کارگران و محرومان جامعه است و بس!
چهارشنبه سیام اردیبهشت 1394–بیستم مه 2015