jrk

گفت و گو با آرشام پارسی: وضعیت همجنسگرایان در ایران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

jrk

jrkنه به اعدام: سال‌های زیادی مردم بر این باور بودند که همجنسگرایی یک بیماری است. از نگاه علمی، پزشکی و روانشناسی همجنسگرایی چگونه تعریف می‌شود؟ آیا تفاوت ژنتیکی  بین دگر جنس گرا و همجنسگرا وجود دارد؟

آرشام پارسی: همجنس گرایی یک گرایش جنسی است گرایش جنسی هم انتخابی نیست. انسان‌ها با این گرایش به دنیا می‌آیند. در جوامعی مذهبی از دیدگاه مذهب به آن نگاه می‌کنند. در ایران وقتی اسم همجنسگرایی می‌آید اولین عکس‌العمل این است که میگویند گناه است، گناه کبیره است، اشتباه است، مجازات اعدام دارد و … اما انسان‌های که مذهبی هم نیستند این موضوع را به‌راحتی قبول نمی‌کنند. به دلیل اینکه با این نوع اندیشه بزرگ‌شده‌اند و آموزش‌دیده‌اند. هرچند ممکن است آن‌ها بعداً اندیشه‌های مذهبی و سیاسی خود را تغییر داده باشند اما مسئله همجنسگرایی در ذهن آن‌ها دست‌نخورده باقی‌مانده است و زمانی که اسم آن می‌آید عکس‌العمل نشان می‌دهند و بعداً عکس‌العمل خود را کنترل می‌کنند.

دگر جنس گراها با همجنس گراها تفاوتی ندارند. همه انسان هستند و نیاز فردی و اجتماعی، حقوقی و انسانی و احساسی دارند. همجنسگرایان ازنظر ارتباطات جنسی باهم متفاوت هستند و خیلی از انسان‌ها باهم دیگر تفاوت دارند و این تفاوت دلیل بر تفاوت ژنتیکی یا بیولوژیک افراد نیست. تفاوت همجنسگرایان در گرایش جنسی آن‌ها و نحوه زندگی و سلیقه‌های آن‌ها است. خیلی راحت می‌توان به این نوع از گرایش جنسی نگاه کرد که یک نفر می‌خواهد با همجنس خود زندگی کند. تا مادامی‌که آسیب وارد نمی‌کند این حقوق فردی او است.

نه به اعدام: این نوع گرایش جنسی در چه کشورهایی به رسمیت شناخته‌شده است و شرایط اجتماعی، حقوقی و قضایی آن‌ها در ایران چگونه است؟

آرشام پارسی: حقوق فردی همجنسگریان در بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته‌شده است اما در کشورهای اسلامی به دلیل عقاید مذهبی و اسلامی حقوق آن‌ها به رسمیت شناخته‌نشده است. اگر همجنسگرایی را بپذیرند باید خیلی چیزهای دیگر را هم بپذیرند و این کلاً بنیاد و ایدئولوژی مذهبی‌شان زیر سؤال خواهد رفت. نه‌فقط اسلام بلکه بسیاری از جوامعی که ریشه در مذهب دارند همجنسگرایی را نمی‌پذیرند. مثلاً واتیکان یا یهودیت هم این گرایش را نمی‌پذیرند. در اسراییل پذیرفته‌شده نیست اما ازنظر قانونی به آن رویکرد متفاوتی دارند. اگر دو همجنس در کانادا ازدواج‌کرده باشند می‌توانند این ازدواج را در اسراییل ثبت کنند. دولت اسراییل ازدواج کشورهای دیگر را به رسمیت می‌شناسد و آن را ثبت می‌کند. به لحاظ قانونی این ازدواج رسیمت دارد اما به لحاظ مذهبی پاسخی به آن نداده‌اند. در ترکیه که یک کشور اسلامی است همجنس گرایی مجازات اعدام ندارد اگر یک نفر همجنسگرا باشد مجازات نمی‌شود؛ اما جامعه هنوز این موضوع را قبول نکرده است.

در ایران شرایط خیلی متفاوت است و به دلیل موقعیت خاصی که دارد نمی‌توان خیلی دقیق آن را موردبررسی و تحقیق قرارداد. ازیک‌طرف مذهب و از طرف دیگر مردم خیلی موضع‌های ساده و جنجالی‌ای می‌گیرند. در کل وضعیت دگرباشان در ایران خوب نیست اما تفاوتی با گذشته دارد. در سال‌های گذشته اگر اسم همجنسگرایی می‌آمد عکس‌العمل‌های بسیار شدید و ناآگاهانه‌ای نشان داده می‌شد. امروزه این کمتر شده است کمتر به این معنا نه که وجود نداشته باشد هنوز هم به‌شدت وجود دارد. مردم با این گرایش جنسی آشنا شده‌اند آن‌هم به دلیل نقش مدیای اجتماعی و رسانه‌ها بوده است. دراین‌باره دیده‌اند و شنیده‌اند به همین دلیل آگاه‌تر هستند و این‌یک موفقیت است. بسیاری از خانواده‌ها با ما تماس می‌گیرند و در ارتباط هستند و سؤال می‌کنند می‌خواهند بدانند که چگونه برخورد کنند و چرا فرزندشان این‌گونه شده است. به نظر من باید به همه این سؤال‌ها پاسخ داد به این دلیل که این‌ها باید جواب سؤالات را بگیرند تا بدانند چگونه با این موضوع در خانواده و جامعه برخورد کنند.

نه به اعدام: جمهوری اسلامی به همجنسگرایان نگاه علمی، پزشکی و روانشناسی روز ندارد و آن‌ها را به مرگ محکوم می‌کند به نظر شما دلیل این اعدام‌ها سیاسی است یا مذهبی؟

آرشام پارسی: فکر می‌کنم هر دو است. به نظر من مذهب هم یک حزب سیاسی است؛ و همیشه آن را به‌عنوان یک حزب سیاسی دیده‌ام. همان‌طور که حزب کمونیست، سلطنت‌طلب، مشروطه یا … داریم حزب مذهبی هم داریم. این مبادلات و تبادلات سیاسی است و یا هر چیزی که به نفعشان باشد. بعضی وقت‌ها در مذهب نگاه می‌کنید چیزهایی اشکال ندارد ولی یکجایی دیگر در همان مذهب با همان چیزی مشترک اشکال دارد این قراردادهایی است که بین انسان‌ها قرارگرفته است. گرایشات جنسی ما تابع این قراردادها نیست.

در جمهوری اسلامی مجازات همجنسگرایی اعدام است و همجنسگرا ها اعدام می‌شوند. بسیاری هم با انگ همجنسگرایی اعدام شدند. اگر برگردیم به کشتارهای دهه 60 و انقلاب ایران، جمهوری اسلامی که می‌خواست بسیاری از فعالین سیاسی را از سر راه بردارد یا به‌نوعی آن‌ها را از بین ببرد با انگ همجنسگرایی آن‌ها را اعدام کرد. طبق آمار گروه هما در سوئد از سال 1979 تا سال 2000 میلادی 4000 نفر به جرم همجنسگرایی اعدام شدند. من معتقدم که همه این 4000 نفر همجنس گرا نبودند بسیاری از آن‌ها فعالین سیاسی بودند و به‌نوعی جمهوری اسلامی می‌خواست پاک‌سازی کند. لزوماً همه »گی« نبودند اما آن‌قدر این جرم تابو و وقیح بود که هیچ وکیلی هم این پرونده را قبول نمی‌کرد. در مورد این جرم همجنسگرایی نمی‌گویند بلکه لواط یا همجنس بازی میگویند و مجازات این جرم بدون برو بگرد اعدام است. اعدام همجنسگرایان ریشه مذهبی دارد اما این استفاده سیاسی از یک تصور مذهبی است به همین دلیل من معتقدم که این دو باهم در کنار هم دیگر هستند. چیزی که برای جامعه همجنسگرایی در ایران اتفاق می‌افتد بی حقوقی کامل است و نقض حقوق فردی و اجتماعی یک قشر بزرگ جامعه است. همان‌طور که جنبش زنان با بی حقوقی مواجه هستند جنبش دگرباشان ‌هم با بی حقوقی مواجه هستند. این دو جنبش در یک نقطه‌ای به هم گره می‌خورند؛ و در خیلی جاها باهم شباهت دارند. اصلی‌ترین شکل مبارزه، مبارزه با اندیشه‌های مردسالاری است که جامعه را آسیب‌پذیر می‌کند.

مردان ‌همجنسگرا اعدام می‌شوند و اگر ثابت شود در مرحله اول‌شخص فاعل اعدام می‌شود. همجنسگرایی در زنان چهار بار تحمل می‌شود. در مرحله اول 100 ضربه شلاق، بار دوم 100 ضربه شلاق، بار سوم 100 ضربه شلاق و بار چهارم اعدام می‌شود. خیلی‌ها نمی‌دانند که چرا برای مردان‌ همجنسگرا مجازات بسیار شدیدی وجود دارد. درواقع این همان تفکر مردسالاری است که غالب است. بسیاری از فعالین حقوق زنان نمی‌دانند و نمی‌بینند که دفاع از حقوق زنان در گرو دفاع از حقوق همجنسگراها است.

در اندیشه سیستم‌های مذهبی مرد در قدرت است و زن ابزار جنسی مرد است و معمولاً زن مفعول است. زمانی که یک مرد در جایگاه زن قرار می‌گیرد و ابزار جنسی یک مرد دیگر تبدیل می‌شود این توهینی است به کل قبیله مردان و این مردانگی را در حد یک زن پایین آورده است و باید کشته شود. ولی وقتی یک زن این سرویس را به مرد نمی‌دهد میگویند که بزنیدش برای بار دوم اگر سرویس نداد باز بزنید برای بار سوم اگر باز سرویس‌دهی را انجام نداد باز بزنید به امید اینکه زن بیاید و این سرویس‌دهی را انجام دهد اما اگر بار چهارم هم این کار را نکرد میگویند بکشید. ولی برای مرد میگویند مردانگی را در حد یک زن پایین آورده است و باید بار اول اعدام شود.

گفت و گو با آرشام پارسی: وضعیت همجنسگرایان در ایران

نه به اعدام: سال‌های زیادی مردم بر این باور بودند که همجنسگرایی یک بیماری است. از نگاه علمی، پزشکی و روانشناسی همجنسگرایی چگونه تعریف می‌شود؟ آیا تفاوت ژنتیکی  بین دگر جنس گرا و همجنسگرا وجود دارد؟

آرشام پارسی: همجنس گرایی یک گرایش جنسی است گرایش جنسی هم انتخابی نیست. انسان‌ها با این گرایش به دنیا می‌آیند. در جوامعی مذهبی از دیدگاه مذهب به آن نگاه می‌کنند. در ایران وقتی اسم همجنسگرایی می‌آید اولین عکس‌العمل این است که میگویند گناه است، گناه کبیره است، اشتباه است، مجازات اعدام دارد و … اما انسان‌های که مذهبی هم نیستند این موضوع را به‌راحتی قبول نمی‌کنند. به دلیل اینکه با این نوع اندیشه بزرگ‌شده‌اند و آموزش‌دیده‌اند. هرچند ممکن است آن‌ها بعداً اندیشه‌های مذهبی و سیاسی خود را تغییر داده باشند اما مسئله همجنسگرایی در ذهن آن‌ها دست‌نخورده باقی‌مانده است و زمانی که اسم آن می‌آید عکس‌العمل نشان می‌دهند و بعداً عکس‌العمل خود را کنترل می‌کنند.

دگر جنس گراها با همجنس گراها تفاوتی ندارند. همه انسان هستند و نیاز فردی و اجتماعی، حقوقی و انسانی و احساسی دارند. همجنسگرایان ازنظر ارتباطات جنسی باهم متفاوت هستند و خیلی از انسان‌ها باهم دیگر تفاوت دارند و این تفاوت دلیل بر تفاوت ژنتیکی یا بیولوژیک افراد نیست. تفاوت همجنسگرایان در گرایش جنسی آن‌ها و نحوه زندگی و سلیقه‌های آن‌ها است. خیلی راحت می‌توان به این نوع از گرایش جنسی نگاه کرد که یک نفر می‌خواهد با همجنس خود زندگی کند. تا مادامی‌که آسیب وارد نمی‌کند این حقوق فردی او است.

نه به اعدام: این نوع گرایش جنسی در چه کشورهایی به رسمیت شناخته‌شده است و شرایط اجتماعی، حقوقی و قضایی آن‌ها در ایران چگونه است؟

آرشام پارسی: حقوق فردی همجنسگریان در بسیاری از کشورها به رسمیت شناخته‌شده است اما در کشورهای اسلامی به دلیل عقاید مذهبی و اسلامی حقوق آن‌ها به رسمیت شناخته‌نشده است. اگر همجنسگرایی را بپذیرند باید خیلی چیزهای دیگر را هم بپذیرند و این کلاً بنیاد و ایدئولوژی مذهبی‌شان زیر سؤال خواهد رفت. نه‌فقط اسلام بلکه بسیاری از جوامعی که ریشه در مذهب دارند همجنسگرایی را نمی‌پذیرند. مثلاً واتیکان یا یهودیت هم این گرایش را نمی‌پذیرند. در اسراییل پذیرفته‌شده نیست اما ازنظر قانونی به آن رویکرد متفاوتی دارند. اگر دو همجنس در کانادا ازدواج‌کرده باشند می‌توانند این ازدواج را در اسراییل ثبت کنند. دولت اسراییل ازدواج کشورهای دیگر را به رسمیت می‌شناسد و آن را ثبت می‌کند. به لحاظ قانونی این ازدواج رسیمت دارد اما به لحاظ مذهبی پاسخی به آن نداده‌اند. در ترکیه که یک کشور اسلامی است همجنس گرایی مجازات اعدام ندارد اگر یک نفر همجنسگرا باشد مجازات نمی‌شود؛ اما جامعه هنوز این موضوع را قبول نکرده است.

در ایران شرایط خیلی متفاوت است و به دلیل موقعیت خاصی که دارد نمی‌توان خیلی دقیق آن را موردبررسی و تحقیق قرارداد. ازیک‌طرف مذهب و از طرف دیگر مردم خیلی موضع‌های ساده و جنجالی‌ای می‌گیرند. در کل وضعیت دگرباشان در ایران خوب نیست اما تفاوتی با گذشته دارد. در سال‌های گذشته اگر اسم همجنسگرایی می‌آمد عکس‌العمل‌های بسیار شدید و ناآگاهانه‌ای نشان داده می‌شد. امروزه این کمتر شده است کمتر به این معنا نه که وجود نداشته باشد هنوز هم به‌شدت وجود دارد. مردم با این گرایش جنسی آشنا شده‌اند آن‌هم به دلیل نقش مدیای اجتماعی و رسانه‌ها بوده است. دراین‌باره دیده‌اند و شنیده‌اند به همین دلیل آگاه‌تر هستند و این‌یک موفقیت است. بسیاری از خانواده‌ها با ما تماس می‌گیرند و در ارتباط هستند و سؤال می‌کنند می‌خواهند بدانند که چگونه برخورد کنند و چرا فرزندشان این‌گونه شده است. به نظر من باید به همه این سؤال‌ها پاسخ داد به این دلیل که این‌ها باید جواب سؤالات را بگیرند تا بدانند چگونه با این موضوع در خانواده و جامعه برخورد کنند.

نه به اعدام: جمهوری اسلامی به همجنسگرایان نگاه علمی، پزشکی و روانشناسی روز ندارد و آن‌ها را به مرگ محکوم می‌کند به نظر شما دلیل این اعدام‌ها سیاسی است یا مذهبی؟

آرشام پارسی: فکر می‌کنم هر دو است. به نظر من مذهب هم یک حزب سیاسی است؛ و همیشه آن را به‌عنوان یک حزب سیاسی دیده‌ام. همان‌طور که حزب کمونیست، سلطنت‌طلب، مشروطه یا … داریم حزب مذهبی هم داریم. این مبادلات و تبادلات سیاسی است و یا هر چیزی که به نفعشان باشد. بعضی وقت‌ها در مذهب نگاه می‌کنید چیزهایی اشکال ندارد ولی یکجایی دیگر در همان مذهب با همان چیزی مشترک اشکال دارد این قراردادهایی است که بین انسان‌ها قرارگرفته است. گرایشات جنسی ما تابع این قراردادها نیست.

در جمهوری اسلامی مجازات همجنسگرایی اعدام است و همجنسگرا ها اعدام می‌شوند. بسیاری هم با انگ همجنسگرایی اعدام شدند. اگر برگردیم به کشتارهای دهه 60 و انقلاب ایران، جمهوری اسلامی که می‌خواست بسیاری از فعالین سیاسی را از سر راه بردارد یا به‌نوعی آن‌ها را از بین ببرد با انگ همجنسگرایی آن‌ها را اعدام کرد. طبق آمار گروه هما در سوئد از سال 1979 تا سال 2000 میلادی 4000 نفر به جرم همجنسگرایی اعدام شدند. من معتقدم که همه این 4000 نفر همجنس گرا نبودند بسیاری از آن‌ها فعالین سیاسی بودند و به‌نوعی جمهوری اسلامی می‌خواست پاک‌سازی کند. لزوماً همه »گی« نبودند اما آن‌قدر این جرم تابو و وقیح بود که هیچ وکیلی هم این پرونده را قبول نمی‌کرد. در مورد این جرم همجنسگرایی نمی‌گویند بلکه لواط یا همجنس بازی میگویند و مجازات این جرم بدون برو بگرد اعدام است. اعدام همجنسگرایان ریشه مذهبی دارد اما این استفاده سیاسی از یک تصور مذهبی است به همین دلیل من معتقدم که این دو باهم در کنار هم دیگر هستند. چیزی که برای جامعه همجنسگرایی در ایران اتفاق می‌افتد بی حقوقی کامل است و نقض حقوق فردی و اجتماعی یک قشر بزرگ جامعه است. همان‌طور که جنبش زنان با بی حقوقی مواجه هستند جنبش دگرباشان ‌هم با بی حقوقی مواجه هستند. این دو جنبش در یک نقطه‌ای به هم گره می‌خورند؛ و در خیلی جاها باهم شباهت دارند. اصلی‌ترین شکل مبارزه، مبارزه با اندیشه‌های مردسالاری است که جامعه را آسیب‌پذیر می‌کند.

مردان ‌همجنسگرا اعدام می‌شوند و اگر ثابت شود در مرحله اول‌شخص فاعل اعدام می‌شود. همجنسگرایی در زنان چهار بار تحمل می‌شود. در مرحله اول 100 ضربه شلاق، بار دوم 100 ضربه شلاق، بار سوم 100 ضربه شلاق و بار چهارم اعدام می‌شود. خیلی‌ها نمی‌دانند که چرا برای مردان‌ همجنسگرا مجازات بسیار شدیدی وجود دارد. درواقع این همان تفکر مردسالاری است که غالب است. بسیاری از فعالین حقوق زنان نمی‌دانند و نمی‌بینند که دفاع از حقوق زنان در گرو دفاع از حقوق همجنسگراها است.

در اندیشه سیستم‌های مذهبی مرد در قدرت است و زن ابزار جنسی مرد است و معمولاً زن مفعول است. زمانی که یک مرد در جایگاه زن قرار می‌گیرد و ابزار جنسی یک مرد دیگر تبدیل می‌شود این توهینی است به کل قبیله مردان و این مردانگی را در حد یک زن پایین آورده است و باید کشته شود. ولی وقتی یک زن این سرویس را به مرد نمی‌دهد میگویند که بزنیدش برای بار دوم اگر سرویس نداد باز بزنید برای بار سوم اگر باز سرویس‌دهی را انجام نداد باز بزنید به امید اینکه زن بیاید و این سرویس‌دهی را انجام دهد اما اگر بار چهارم هم این کار را نکرد میگویند بکشید. ولی برای مرد میگویند مردانگی را در حد یک زن پایین آورده است و باید بار اول اعدام شود.

مشکلات همجنسگرایان در ایران بسیار عمیق است و درواقع نیاز به تغییرات فرهنگی و اجتماعی دارد. معتقدم که اگر همین امروز جمهوری اسلامی همجنسگرایی را در ایران آزاد کند و اعلام کند می‌توانند ازدواج کنند و بچه هم به فرزندخواندگی قبول کنند میلیون‌ها نفر به خیابان‌ها می‌ریزند و اعتراض می‌کنند حتی بسیاری از فعالین حقوق بشر که امروز فعال حقوق بشر هستند به خیابان می‌ریزند و اعتراض می‌کنند به دلیل اینکه آگاهی و دانش در این رابطه وجود ندارد.

در کل برای حل مشکل اعدام دگرباشان یا کل مسئله اعدام در ایران باید آگاهی وجود داشته باشد. باید مردم بدانند که اعدام چقدر عمل شنیعی است مردم باید بفهمند که نباید برای تماشای اعدام بروند و این اصلاً زیبا نیست.

نه به اعدام: همجنسگرایان در ایران حق ابراز وجود ندارند و درصورتی‌که جامعه آن‌ها را بشناسد تحت‌فشارها و آزارهای اجتماعی قرار می‌گیرند و از طرف دیگر دولت هم حقوق آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد و از سوی دیگر دولت هم آن‌ها را زندانی و شکنجه و محکوم‌به مرگ می‌کند در ایران چگونه می‌توان از همجنسگرایان دفاع کرد؟ و یا چگونه آن‌ها می‌توانند از خود دفاع کنند؟

آرشام پارسی: مانند تمام گروه هایی که آسیب‌دیده‌اند همجنسگرایان هم در ایران قربانی نقض حقوق بشر هستند. زمانی می‌شود به آن‌ها کمک کرد که حق آن‌ها را به رسمیت شناخت. تا زمانی که فعالین حقوق بشر و فعالین سیاسی که برای آینده ایران تصمیم می‌گیرند همجنسگرایان را به‌عنوان یک گروه آسیب‌پذیر و اضطراری شناسایی نکنند نمی‌توانند به آن‌ها کمک کنند. زنان به‌عنوان یک گروه آسیب‌پذیر شناخته‌شده‌اند و خیلی‌ها کمک کرده‌اند و تا حدودی حق‌وحقوق آن‌ها رعایت می‌شود. هنوز در رابطه با کودکان کار حساسیت نشان داده نشده یا در رابطه با بیماران ایدز و راجع به خیلی مسائل دیگر که آسیب‌پذیر هستند توجه نشده است. رمز کمک کردن به این اقشار شناسایی آن‌ها به‌عنوان قشر آسیب‌پذیر است. زمانی می‌شود به همه آن‌ها کمک کرد که آن‌ها را در یک پلتفرم آورد و باید گفت این آدم‌ها دارند آسیب می‌بینند و نباید به هیچ‌کدام موقعیت برتری داد. زمانی از دگرباشان صحبت می‌کنم درباره مردم ایران حرف می‌زنم دگرباش بودن و یا همجنسگرا بودن یک حزب یا مکتب و اندیشه نیست. ما همجنسگرای آخوند یا ضد آخوند هم داریم همجنسگرای زن و مرد یا کمونیست و سلطنت‌طلب و مذهبی و کودک داریم. همجسگرایی محدود به یک قشر جامعه یا تفکر و اندیشه خاص نمی‌باشد بلکه در جامعه پخش است.

کمک کردن به دگرباشان منوط بر این است که به تمام اقشار جامعه کمک کنیم.

نه به اعدام: شما مدیر سازمان دگرباشان ایرانی IRQR هستید. عمده فعالیت‌هایی شما در چه زمینه‌ای بوده است؟ آیا در ایران پشتوانه‌ای برای همجنسگرایان به‌حساب می‌آید یا اینکه در خارج پناه‌جوهای همجنسگرا را حمایت می‌کنید؟

آرشام پارسی: سازمان دگرباشان ایرانی یک سازمان در تبعید است و متأسفانه نمی‌توانیم در ایران باشیم اما هدف اصلی ما کمک کردن ‌به دگرباشان در ایران است و فعالیت‌های زیادی در ایران داریم و با افراد زیادی جهت آموزش دادن و آگاهی رساندن در ارتباط هستیم. ما برنامه‌های پناه‌جویی داریم به این دلیل که پناه‌جوهایی که از ایران خارج‌شده‌اند برای ما کیس های اضطراری هستند. این برنامه شامل افرادی می‌شود که مورد آزار و اذیت قرارگرفته‌اند و ترس موجه از آزار و اذیت و شکنجه دارند و از ایران خارج‌شده‌اند که به آن‌ها کمک کنیم تا به کشور امن سوم منتقل شوند. تمرکز ما در کانادا است چون من خودم در کانادا زندگی می‌کنم و سازمان ما هم در اینجا ثبت‌شده است اما خدمات ما برای تمام ایرانیان در سراسر دنیا است در ترکیه فعالیت‌های بیشتر داریم و به‌صورت کلی هرکسی هر سؤالی داشته باشد ما پاسخ‌خواهیم داد. برنامه‌هایی داریم برای ارتقای دانش عمومی در ارتباط با افرادی که از نقض حقوق فردی و اجتماعی رنج می‌برند.*

این گفت و گو توسط حسام یوسفی انجام شده است.

مندرج در نشریه “نه به اعدام” شماره هشتم ۱ژانویه ۲۰۱۵ – ۱۱ دی ۱۳۹۳

 

در کل برای حل مشکل اعدام دگرباشان یا کل مسئله اعدام در ایران باید آگاهی وجود داشته باشد. باید مردم بدانند که اعدام چقدر عمل شنیعی است مردم باید بفهمند که نباید برای تماشای اعدام بروند و این اصلاً زیبا نیست.

نه به اعدام: همجنسگرایان در ایران حق ابراز وجود ندارند و درصورتی‌که جامعه آن‌ها را بشناسد تحت‌فشارها و آزارهای اجتماعی قرار می‌گیرند و از طرف دیگر دولت هم حقوق آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد و از سوی دیگر دولت هم آن‌ها را زندانی و شکنجه و محکوم‌به مرگ می‌کند در ایران چگونه می‌توان از همجنسگرایان دفاع کرد؟ و یا چگونه آن‌ها می‌توانند از خود دفاع کنند؟

آرشام پارسی: مانند تمام گروه هایی که آسیب‌دیده‌اند همجنسگرایان هم در ایران قربانی نقض حقوق بشر هستند. زمانی می‌شود به آن‌ها کمک کرد که حق آن‌ها را به رسمیت شناخت. تا زمانی که فعالین حقوق بشر و فعالین سیاسی که برای آینده ایران تصمیم می‌گیرند همجنسگرایان را به‌عنوان یک گروه آسیب‌پذیر و اضطراری شناسایی نکنند نمی‌توانند به آن‌ها کمک کنند. زنان به‌عنوان یک گروه آسیب‌پذیر شناخته‌شده‌اند و خیلی‌ها کمک کرده‌اند و تا حدودی حق‌وحقوق آن‌ها رعایت می‌شود. هنوز در رابطه با کودکان کار حساسیت نشان داده نشده یا در رابطه با بیماران ایدز و راجع به خیلی مسائل دیگر که آسیب‌پذیر هستند توجه نشده است. رمز کمک کردن به این اقشار شناسایی آن‌ها به‌عنوان قشر آسیب‌پذیر است. زمانی می‌شود به همه آن‌ها کمک کرد که آن‌ها را در یک پلتفرم آورد و باید گفت این آدم‌ها دارند آسیب می‌بینند و نباید به هیچ‌کدام موقعیت برتری داد. زمانی از دگرباشان صحبت می‌کنم درباره مردم ایران حرف می‌زنم دگرباش بودن و یا همجنسگرا بودن یک حزب یا مکتب و اندیشه نیست. ما همجنسگرای آخوند یا ضد آخوند هم داریم همجنسگرای زن و مرد یا کمونیست و سلطنت‌طلب و مذهبی و کودک داریم. همجسگرایی محدود به یک قشر جامعه یا تفکر و اندیشه خاص نمی‌باشد بلکه در جامعه پخش است.

کمک کردن به دگرباشان منوط بر این است که به تمام اقشار جامعه کمک کنیم.

نه به اعدام: شما مدیر سازمان دگرباشان ایرانی IRQR هستید. عمده فعالیت‌هایی شما در چه زمینه‌ای بوده است؟ آیا در ایران پشتوانه‌ای برای همجنسگرایان به‌حساب می‌آید یا اینکه در خارج پناه‌جوهای همجنسگرا را حمایت می‌کنید؟

آرشام پارسی: سازمان دگرباشان ایرانی یک سازمان در تبعید است و متأسفانه نمی‌توانیم در ایران باشیم اما هدف اصلی ما کمک کردن ‌به دگرباشان در ایران است و فعالیت‌های زیادی در ایران داریم و با افراد زیادی جهت آموزش دادن و آگاهی رساندن در ارتباط هستیم. ما برنامه‌های پناه‌جویی داریم به این دلیل که پناه‌جوهایی که از ایران خارج‌شده‌اند برای ما کیس های اضطراری هستند. این برنامه شامل افرادی می‌شود که مورد آزار و اذیت قرارگرفته‌اند و ترس موجه از آزار و اذیت و شکنجه دارند و از ایران خارج‌شده‌اند که به آن‌ها کمک کنیم تا به کشور امن سوم منتقل شوند. تمرکز ما در کانادا است چون من خودم در کانادا زندگی می‌کنم و سازمان ما هم در اینجا ثبت‌شده است اما خدمات ما برای تمام ایرانیان در سراسر دنیا است در ترکیه فعالیت‌های بیشتر داریم و به‌صورت کلی هرکسی هر سؤالی داشته باشد ما پاسخ‌خواهیم داد. برنامه‌هایی داریم برای ارتقای دانش عمومی در ارتباط با افرادی که از نقض حقوق فردی و اجتماعی رنج می‌برند.*

این گفت و گو توسط حسام یوسفی انجام شده است.

مندرج در نشریه “نه به اعدام” شماره هشتم ۱ژانویه ۲۰۱۵ – ۱۱ دی ۱۳۹۳

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.