در سوگ با شارلی ابدو

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

من شارلی هستم گامِ شکسته و

 زبانِ بریده ی قلم

در این شبانِ بی دادرسی

ای بسا:

حکایتِ نبودِ نان و

وفورِ نادانی و

ستمِ بلند دوران است

 و

ترانه ی برُائی تیغِ فریبِ کوری

 که

شبزدگان غریب و گرسنه را

اینچنین

به فرمابرداری دیوان شرور

ربوده و کشانده است.

در این گدُارِ تنگ

شب حاکم است

و

دل و دیده یِ کبوتران تنها

کبوترانِ دست آموزِ تنها

بیگانه با زمانه ی فراخ است

 و

عصر افلاکی برای شان

مادربزرگِ گرسنگی هاست

و

در فکرِ سوت و کور ویرانه ها

آیه های مرگبار داعشی

برای هر بی پناهی

برج و باروی بهشت می سازد

و

بدین سان

طرح آسمانی ترور قلم

برتارک ایمان تهی

خونین سروده شده است.

بهنام چنگائی 19 دی 1393

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.