این خونی است که در پاریس از پیکر آزادی انسان جاری شده

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

من شارلی هستماعلامیهء پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان سکولار دموکرات ایران

 حملهء گستاخانهء چند نقاب پوش افراطی مدعی مسلمانی به دفتر تحریریهء هفته نامهء “شارل آبدو” در پاریس، و کشته شدن چندین نویسنده و کاریکاتوریست سرشناس فرانسه و کشته و مجروح شدن افراد پلیس و مردم عادی، کسانی را که معتقد به آزادی بلاشرط بیان و قلم در سراسر جهانهستند در تنفر و تأثری عمیق فرو برده است.

در طول تاریخ، دشمنان هراسیده از آزادی، هرگز لحظه ای از دوختن دهان ها، شکستن قلم ها، زنده زنده پوست کندن معترضان، و حذفِ فیزیکیِ نویسندگان و هنرمندانِ حقیقت گو و طرفدارِ آزادی بیان کوتاهی نکرده و عقب ننشسته اند و تنها در سده های اخیر است که، با رشد گرایش به سکولاریسم ومطرح شدن ضرورت رعایتِ مفاد حقوق جهانشمول بشر، دمکراسی توانسته است، بعنوان تضمین کنندۀ آزادی انسان ها، و از جمله آزادی بیان و قلم، در کشورهای مختلف پا بگیرد.

متأسفانه اما، در سه چهار دههء اخیر، با رشد دایم التزاید افراطی گری و توحشی که به نام مذهب، و بخصوص مذاهب اسلامی، علیه همهء دست آوردهای حقوق بشری رخ نموده، و کلید آغاز آن هم نخست به دست آیت الله خمینی و در کشور دچار انقلاب اسلامی ما زده شده، دنیا شاهد ده ها نوع از این نامردمی ها بوده است. در این میان، کشور ما نمونهء آشکار کوشش حکومتی مذهبی برای قتل عام نویسندگان و هنرمندان و کوشندگان سیاسی سکولار بوده است؛ جنایاتی که در چهار دههء اخیر امواج اش به خارج از مرزهای ایران هم کشیده شده و بسیارانی از سرشناسان سکولار ما را، بخصوص در اروپا، در خون خود غلطانده است. 

جای حیرت آن است که دیده ایم کشورهای مغرب زمین، که خود خاستگاه سکولاریسم و حقوق بشر بوده اند، بجای نشان دادن واکنشی درخور به این وحشی گری ها، سیاست تقویت بنیادگرایان در خاورمیانه و مماشات با سردمداران بنیادگرائی را پیشه کرده و تا آنجا پیش رفته اند که قاتلان دستگیر و محاکمه شدهء شخصیت های سکولار ما را از زندان آزاد ساخته و به خاستگاه خون بارشان بازگردانده اند.

آنچه دیروز در پاریس رخ داد، و آنچه در یازده سپتامبر 2001 نیویورک به خاک و خون کشید، تنها رشحات اندک امواج توفانی است که اکنون در خاور میانه و شمال افریقا هزاران هزار از مردم بیگناه را می دزدد، می کشد، می فروشد و سر می برد. و تا ریشه در آب است گریزی از رشد رورافزون این گیاه خبیثه نیست.

اینکه در ایران و در هر کجای دیگر جهان نویسندگان و هنرمندان در خط مقدم این حمله ها قرار دارند امری اتفاقی نیست. کشورهای غربی عادت کرده اند که حوادث جهان را در قالب اموری سیاسی ـ اقتصادی تبیین کنند؛ حال آنکه آنچه گوهر واقعی توحش ظاهر شده در پوشش بنیادگرائی مذهبی را شکل می دهد ماهیتی فرهنگی دارد. آری این جنگی فرهنگی علیه تمدن و دست آوردهای انسان خالق جامعهء سکولار مبتنی بر مفاد اعلامیهء جهانگستر بشر است که اکنون جبههء دهشت بار خود را در اروپا می گشاید و یقین هم دارد که، با تسلط مصلحت اندیشی های حقیر سیاسی و اقتصادی بر اطاق های تصمیم گیری حکومت های غرب، نباید متتظر واکنشی برانداز باشد.

آری، این زیاده خواهی ها و رقابت های روزافزونِ قدرت های جهانی و اتخاذ سیاست های غلطی همچون میدان دادن به افراطی گری به نام مذهب،است که اکنون کریه ترین و خشن ترین غول های خفتۀ مذهبیِ همچون طالبان و القائده و بوکو حرام، حکومت اسلامی مسلط بر ایران و حکومت اسلامی عراق و شام را احیا کرده است؛ غول هایی با باورهای قرون وسطائی که نه تنها خاورمیانه را به آتش و خون کشیده اند، که با حضور و گسترش خود در کشورهای غربی، عملاً تهدیدی جدّی علیه آزادی های بشری و پیکر شکنندهء دمکراسی اند.

کشور فرانسه در سال های گذشته نیز چندین بار شاهد سوء قصدهائی دیگر بوده است اما، این بار، کشتن نویسندگان و روزنامه نگاران اش، در قلب پایتخت اش، در واقع معنائی جز تلاش برای کشتن آزادی بیان و قلم ندارد و، متأسفانه، بنظر می رسد که حکومت های کشورهای دمکراتیک، در رویاروئی با چنین حوادث هولناک و خونینی، قبل از هر چیز به سختگیری بر کل جامعه دست خواهند زد و عده ای فرصت طلب نیز، با استفاده از این موقعیت حساس،با اِعمال سانسور و تحدید آزادی بیان و قلم، روز به روز از سطیرهء دمکراسی خواهند کاست؛ اتفاقی که می تواند عواقب ناگوار سرکوب سراسری دمکراسی را در پی داشته باشد. اما، در برابر مصلحت بینی و مماشات، عقل و منطق حکم می کند که امروز بشریت باید در پی خشکاندن این شجرهء خبیثه باشد و تنها به زدن شاخ و برگی از آن که از این خانه به خانهء همسایه سرک کشیده اکتفا نکند.

پیوند سرای نویسندگان، شاعران و هنرمندان ایران، بعنوان نهادی در دل جنبش گستردهء سکولار دموکراسی ایران که خواهان انحلال حکومت اسلامی و استقرار حکومتی سکولار و دموکرات در ایران است، و نیز بعنوان عضوی از مجمع سازمان های سکولار دموکرات ایران، ضمن محکوم کردن حملۀ مسلحانه و خونین به دفتر هفته نامۀ شارل آبدو، از کلیۀ نویسندگان، شاعران، هنرمندان و روزنامه نگارانی که آفرینش هنری خود را به مثابه سِلاحی علیه تسلط جهل و خرافات، ظلم و زور و افراط گرائی مذهبی و عقیدتی، بکار می برند، دعوت می کند تا مجدانه صدای خود را برای بیدار کردن تصمیم گیران بخواب رفتهء کشورهای خویش بلند کند. چرا که آنها در صف مقدم جبهه ای از جنگی فرهنگی قرار دارند که از سوی افراط گریان مذهبی علیه آزادی و حقوق انسان متمدن برخاسته اند.  

18 دی 1393 ـ 8 ژانویهء 2014

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.