هادی صوفی زاده
این روزها کە کوردها در اروپا در تدارک جشن بزرگی بە افتخار دکتر حسین خلیقی محبوبترین شخصیت ملی خود هستند تا چند دهە مبارزە مداوام ایشان برای رهایی ملت کورد را مورد تقدیر قرار دهند، دکتر محمد علی مهرآسا یکی دیگر از چهرەهای کورد کە عضو جبهە ملی ایران است از طرف همفکران خود مورد بی مهری قرار گرفتە است و نامش در صدر اخبار رسانەهای فارس زبان قرار گرفتەاست. در ادبیات کوردی برای چهرگان نامی و میهن پرست جملە ای معروف است کە می گوید ” نامرن ئە وانە ی وا لە دڵی میللە تا ئە ژین ” یعنی هرگز نخواهند مرد کسانیکە در دل ملت می زیند “. نام آوردن از این دو بە این جهت است کە هر دو زادە یک شهر ( سنندج ) هستند اما با دو اندیشە کاملا متضاد هم، یکی با ملت خود و دیگری در مقابل ملت خود، یکی وارث راە زندە یاد قاضی محمد و دیگری خود را ادامە دهندە راە مصدق. سال ٢٠٠٨ هنگامیکە آقای محمد علی مهرآسا در مصاحبەای با آقای محمد رضا اسکندری وجە رئیس جمهور کوردستان شادروان قاضی محمد را مخدوش کردە بود، همان ایام دکتر حسین خلیقی در نوشتەای تحت عنوان ” پاسخ بە کج اندیش گویا خودی ” ( ١ ) مسیر کجی را کە ایشان در پیش گرفتە متذکر شدە بود.
همزمان با نوشتە دکتر حسین خلیقی در نقد مصاحبە آقای مهرآسا، بندە نیز در نوشتەای تحت عنوان ” در حاشیه مصاحبه دکتر محمدعلی مهرآسا ” ( ٢ ) پاسخی بە مصاحبە ایشان دادم و در قسمت نهایی آن یک پند کوردی را کە میان کوردها رایج است برای آقای مهرآسا نقل نمودم تا شاید آقای مهرآسا از پشت کردن بە ملت است بخود آید کە پند کوردی از این قرار است : ” هەزار ساڵ بیکە ی بێگانە پەرەستی | هەر پێت ئەمێنێ شەل و شکستی ” یعنی اینکە هزار سال بیگانە پرستی کنید آخرش محکوم بە شکست و تحقیر هستید. بیانییە دکتر ادیب برومند در مقام رهبری جبهە ملی کە مشخصا بخاطر انتشار مقالە توهین آمیز آقای مهرآسا بە امام حسین بودە، پند کوردی را برای شرایط فعلی آقای مهرآسا مصداقیت می بخشد .
چند سالیست آقای محمد علی مهرآسا بە هر آنچە هویت و تبار خودش هست می تازد و تصور میشد با پاسخ آن دوران من و دکتر حسین خلیقی خطاب بە ایشان اثری واقع گردد، اما شاهد بودیم نە اینکە تاملی در رفتار سیاسی ایشان حاصل نشدە بلکە بر همان سیاق گذشتە در خط مقدم جبهە علیە ملت کورد گام برمیدارد و اخیرا با همان ادبیات نابخردانە بە آقای مسعود بارزانی تاختە و ایشان را نوکر امریکا قلمداد نمودە بود. البتە در مقابل ملت خود قرار گرفتن آقای مهرآسا بە این دو مورد ختم نمی شود و باید بخاطر آورد کە هشت سال قبل ایشان در مناظرەای از تلویزیون فارسی امریکا با آقای عبدالرحمان حاج احمدی رئیس پژاک، میخواست مقولە کنفدرالیسم آن سازمان را ناچیز و با ادبیاتی تحقیرآمیز مسخرە نماید. روشی کە آقای مهرآسا انتخاب کردە همانند شنا برخلاف جریان آب است و اینک کە آقای ادیب برومند ایشان را بدلیل عدم هویت شیعی بر سر دوراهی انداختە، چە راهی برای خود انتخاب نماید معلوم نیست اما آنچە مشخص است این است کە بیگانە پرستی آقای مهرآسا نتیجە عکس دادە است.
بازخوانی تاریخ جبهە ملی کار این مطلب نیست، اما تشیع شالودە فکری آنان است. جبهە ملی ایران داخل کشور با گرایش مذهبی، جبهە ملی اروپا با روشی نسبتا معقول و جبهە ملی امریکا با باکگراوند افراطی گری و بددهنی فعالیت و هرچند هیچکدام یکدیگر را قبول ندارند. اما وجە مشترک هر سە تاختن بە هر آنچە کە بە چارچوب جغرافیایی ایران نگاهی منتقدانە دارد. سران جبهە ملی چە در رژیم شاە و چە در رژیم فعلی سوپاپ اطمینان حکومتهای حاکم بودەاند. نگاهی بە مواضع افرادی نظیر پرویز ورجاوند، عباس امیرانتظام، کورش زعیم، محمد امینی، محمد علی مهرآسا و بسیاری دگر نشان از قرابت و نزدیکی آنان با حاکمیت ایران و دشمنی با دیگر مردمان ایران بودەاست. باید بخاطر آورد زمانیکە محسن رضایی از فدرالیسم اقتصادی سخن گفت، آقای عباس امیرانتظام از درون زندان آنرا تجزیە ایران تلقی نمود. زمانیکە احمدی نژاد منشور کورش را در تهران نمایش داد، عموم جبهە ملیها بە غلغلک افتادند.
در واقع نوشتە آقای ادیب برومند مبنی رگ شیعە گری بعنوان شرط اساسی عضویت در جبهە ملی اصل واقع را بیان نمودە است و اگر کسانیکە ایشان را بە کوتەاندیشی وا میدارند سخت در اشتباە هستند. چراکە شیعی بودن تنها از ویژەگیهای آن جبهە نیست، بلکە اکثریت جامعە سیاسی ایران و روشنفکران ایرانی آنرا پذیرفتەاند و اساسا کشوری بنام ایران بدون دین رسمی شیعی بی هویت خواهد ماند. از دوستان شادروان قاسملو شنیدەام کە ایشآن گفتە، دورانی کە در چکسلواکی با آقای ایرج اسکندری فعالیت سیاسی داشتە اند، اسکندری در عاشورا و تاسوعا پیراهن مشکی بە تن کردەاست. بنابراین بسیار عادیست کە ادیب برومند کە در فاز ملی گرایی است، ایرانی را بر اساس شیعی تعریف نماید. و اینکە جمهوری اسلامی ایشان را تحت فشار قرار دادە تا این سخنان را بگوید، گزافی بیش نیست.
باید بخاطر آورد کە سال ٢٠٠٧ دکتر محمد علی میرفطروس در مجموعە مقالاتی تحت عنوان آسیب شناسی یک شکست و حمید شوکت نیز در کتابی تحت عنوان در تیررس حادثە، سابقە سیاسی دکتر محمد مصدق را زیر سوال بردند. گرچە ابهت و شخصیت مصدق در سطح بالایی قرار و با وارثانش قابل قیاس نبود اما وارثان فکری دکتر مصدق هرچە در توان داشتند علیە آن دو بکار بکردند. تا جائیکە برخی از آنان کارشان بە دادگاە کشیدە شد. این فرهنگ سیاسی جبهە ملی برای هرجامعەای خطرناک بنظر می آید کە امروزە آقای مهرآسا با آنان روبرو شدە است
علاقە مندان بە تاریخ ایران بخوبی دریافتەاند کە در آثار ایرانی قبل از دوران رضاشاە در هیچیک از اسناد و کتابها نامی از آریایی و عباراتی کە تراشیدە شدەاند نیست و این ابداع رضاخان و هیئت هویت سازان ایشآن است .با گسترش فضای روشنفکری و امکان مطالعات نکات پیدو پنهان تاریخ کهن ایران و اساسا زیرسوال رفتن بسیاری از موضوعات تاریخی بویژە از طرف افرادی نظیر دکتر ناصر پورپیرار و کذایی نشان دادن آریایی و آثار تخت جمشید، دریافتەاند کە نمی توان بر اساس تاریخ قبل از اسلام برای خود هویت سازند و بهترین منشا تاریخ برای هویت ایرانی تاسیس امپراطوری صفوی را کە بر اساس سرنیزە و کشت و کشتار برپا شدە تاریخ خود بدانند. بنابراین بهترین گزینە برای هویت سازی همان تاریخ صفوی و دین رسمی آنان است.
١
http://www.peshmergekan.com/brb/print.php?id=3564
٢
http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=18721
.