هانس بلیکس، مدیرکل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی نظراتش را درباره مذاکرات اتمی ایران و گروه ۱+۵ با بی بی سی فارسی در میان گذاشته است.
این ۸ مورد، اساس نظرات او را تشکیل میدهد:
۱. دامنه غنی سازی فراتر از نیاز به ضرر ایران است
باید تلاش شود تا در مورد میزانی از غنیسازی که ایران به آن ادامه خواهد داد تفاهمی عملی حاصل شود. باید مشخص شود که برای غنیسازی از چه روشهایی استفاده خواهد شد و غنیسازی تا چه حدی انجام خواهد گرفت. فکر میکنم این درک وجود دارد که میزان اورانیوم ۲۰ درصدی موجود برای پاسخگویی به نیازهای قابل پیشبینی ایران در آینده کفایت میکند و در آینده به غنیسازی تا سطح حدود ۵ درصد برای تأمین سوخت مورد نیاز راکتورهای نیروگاهها احتیاج خواهد بود. تفاهم متقابل در مورد این نکته و پیاده سازی قابل راستیآزمایی آن خواهد توانست تا حد زیادی از نگرانیها بکاهد. اگر دامنه غنیسازی مورد نظر بسیار فراتر از نیازهای عملی ایران تعیین شود، در عمل به ضرر خواست ایران مبنی بر ایجاد اعتماد در مورد صرفا صلحآمیز بودن مقاصد غنیسازی تمام خواهد شد.
۲. ایران حق دارد به دنبال حدی از خودکفایی باشد
با توجه به دشواریهایی که ایران در دهه ۱۹۸۰ برای خرید سوخت هستهای برای راکتور تهران با آنها مواجه بود و انزوایی که این کشور متحمل شده، همه باید بپذیرند که ایران طبیعتا و بطور مشروع حق دارد که به دنبال حدی از خودکفایی باشد. کشورهایی که در حال حاضر قابل اعتماد بودن تعهدات گازی روسیه در قبال اوکراین و اروپا را زیر سوال میبرند، در موضعی نیستند که تلاش ایران برای تأمین سوخت اورانیوم راکتور نیروگاههایش را به چالش بکشند و ادعا کنند که این کشور باید به تعهدات فعلی یا آتی روسیه برای تأمین سوخت متکی باشد.
هرگونه ادعایی در مورد اینکه ایران باید از بکارگیری انواع جدیدتر سانتریفوژها خودداری کرده، و خود را به استفاده از انواع قدیمیتر و کمبازدهتر این دستگاهها محدود کند، ادعایی غیرعقلایی است. این حرف که در راکتورهای جدیدی که ایران ممکن است بسازد، باید از فناوری قدیمی استفاده شود هم به همان اندازه غیرمنطقی است.
۳. حالا دیگر درخواست توقف غنی سازی می تواند افراطی باشد
در یکی از عبارات مهم آن توافق ژنو (طرح اقدام مشترک ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ برابر با ۳ آذر ۱۳۹۲) به یک “برنامه غنیسازی با پارامترهایی که مورد توافق دو طرف و سازگار با نیازهای عملی باشد” اشاره شده است. با توجه به اینکه در مقدمه طرح از برنامه غنیسازی نام برده شده است، هرگونه موضعگیری که بر توقف عملی کامل غنیسازی مبتنی باشد، میتواند زیاده از حد و افراطی قلمداد شود. در عوض، اگر در پیشنهادی دامنه غنیسازی بسیار فراتر از نیازهای عملی معقول پیشبینی شود، این هم فراتر از حد خواهد بود.
۴. موضوع تازه مطرح نکنید
طرح اقدام مشترک نوامبر سال گذشته بعد از مذاکراتی نفسگیر مورد توافق قرار گرفت. حالا هم مادامی که توافقی جامع بدست نیامده، مطرح کردن مسائل و خواستههای تازه کار مناسبی بنظر نمیرسد، و نباید در زمینه موضوعات مهمی که این طرح به آنها نمیپردازد، جای تیرکهای دروازه را تغییر داد. بهعنوان نمونه میتوان به طرح خواستههایی در زمینه مسائل مربوط به موشکها اشاره کرد. مثال دیگر طرح مطالباتی در زمینه تضمینهای امنیتی است.
۵. معاهده ها، خدمات بین المللیاند نه امر تحمیلی
مطالبات زیاده از حد و از دست دادن فرصتها میتواند موانع تازهای ایجاد کند. بدون قبول خواسته غربیها مبنی بر شفافیت بیشتر و عملی شدن نظارت موثر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در سطح بینالمللی اعتماد ایجاد نخواهد شد. به معاهده پادمانها باید نه به چشم امری تحمیلی، بلکه بهعنوان خدماتی بینالمللی نگاه شود. آنها به ایجاد نوعی از اطمینان خاطر کمک میکنند که ضمانت هیچ کشوری قادر به ایجاد آن نیست. اما هیچ کشوری که واقعا بر قلمروش مسلط باشد، زیر بار بازرسیهای سفت و سختی نظیر آنچه در سال ۲۰۰۲ در قطعنامه ۱۴۴۱ شورای امنیت از عراق خواسته شد، نخواهد رفت.
۶. نگرانی های همدیگر را جدی بگیرید
پیش از این بعضی کارشناسان هستهای ایران بهقتل رسیده اند. چنین اقداماتی بهحق باعث انزجار خواهد شد و میتواند جلوی گفتگوهای بیشتر را بگیرد. افشای تلاشهای چشمگیر بیرونی برای بیثبات کردن ایران و فراهم کردن زمینه تغییر حکومت این کشور میتواند به این تردیدها دامن بزند که گفتگوهای هستهای با حسن نیت دنبال نمیشده، و هدف از آن رسیدن به یک راه حل نبوده است. در مقابل، فاش شدن وجود هرگونه تأسیسات هستهای اعلام نشده در ایران، یا هرگونه سند و مدرک قابل اتکایی درباره دست داشتن ایران در اقدامات تروریستی در خارج از این کشور، ادعای ایران در مورد تمایلش به تنشزدایی و خلع سلاح را با تردید مواجه میکند.
۷. تجربه من: تحقیر نکنید
در طول دوران طولانی فعالیت حرفهایم بهعنوان دیپلمات یک چیز را به تجربه متوجه شده ام: نباید هیچ فرد، گروه یا کشوری را تحقیر کرد. بحران کوبا در سال ۱۹۶۲ با بیرون کشیدن سلاحهای هستهای شوروی از کوبا حل شد، اما در مقابل آمریکا هم متعهد شد که سلاحهای اتمیاش را از ترکیه خارج کند. در شرایط ایدهآل، حل و فصل جنجالها بر سر برنامه هستهای ایران باید با اقدامات اعتماد سازانه دیگری نظیر آغاز گفتگوها درباره ایجاد خاورمیانهای عاری از سلاحهای کشتار جمعی و یا تلاشهای مشترک برای الزامآور شدن موافقتنامه منع فراگیر آزمایشهای هستهای همراه باشد.
بنظر من ایران بهدنبال گرفتن تأیید کشورهای دیگر برای ایفای نقشی تمام و کمال در منطقه خاورمیانه و جهان است. در این راستا به صلاح این کشور است که نهایت تلاش خود را برای تنشزدایی و ایجاد آشتی در منطقه بکار گیرد.
۸. نمی شود به نیت احتمالی حمله نظامی کرد
نکته آخر اینکه در زمانی که انتظار داریم همه طرفهای مذاکره کننده در مسیر یافتن راه حل از خود انعطاف نشان دهند، کسی نباید درباره طرحهای جایگزین در صورت شکست گفتگوها صحبت کند. فکر میکنم که اکثریت بزرگی از دولتها و ملتها با این ایده موافقند که تهدید به توسل بهزور یا استفاده عملی از آن باید کلا کنار گذاشته شود. شورای امنیت مجوز انجام چنین اقدامی را صادر نخواهد کرد و مجمع عمومی سازمان ملل هم آن را محکوم خواهد کرد. در قضیه عراق حملهای نظامی علیه سلاحهای کشتار جمعی انجام گرفت؛ سلاحهایی که وجود خارجی نداشتند. در قضیه ایران هم نباید به نیتهایی که ممکن است وجود خارجی نداشته باشند، حمله نظامی شود. علاوه بر این، بعد از شروع یک حمله نظامی، هیچکس نمیداند که عاقبت آن به کجا کشیده خواهد شد.