علی اصغر حاج سید حوادی
سکوت در مقابل جنایتی این چنین فاحش و بی پرده از سوی صهیونیزم اسرائیل بر مردم بی پناه و بی دفاع غزه خود یک جرم اخلاقی است و اما در یک کفه گذاشتن راکت های حماس با شلیک هزاران موشک و بمب و گلوله یکی از نیرومندترین آرتش های جهان از زمین و دریا و هوا به قول زنده یاد استفن هسل، روشن ضمیر یهودی تبار بر سر بزرگترین زندان یدون سقف جهان جرمی بزرگتر.
نلسون ماندلا انسانی که آزادی در سکوت و رفاه را در راه آزادی ملت خود زیر پا نهاد و فضای تاریک و سکوت جانکاه زندان را صبورانه و شجاعانه بر زندگی در فضای آپارتاید نژادپرستان حاکم ترجیح داد، می گوید: «شیوه مبارزه قربانیان محکوم را شیوه زورگوئی حاکمان تعیین می کند.»
بنابراین اگر 66 سال زورگوئی و تجاوز اسرائیل صهیونیست به مردم فلسطین و 47 سال اشغال نظامی سرزمین فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه با تمام ضربه های روحی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن از مصادیق تروریسم دولت به اصطلاح دموکرات اسرائیل نیست، پس حق با اسرائیل و طرفداران اوست که حماس و راکت های آنرا تروریست و عمل تروریستی می نامند.
جان میرشایمر و استفن والت در نشریه بررسی کتاب لندن می نویسند: «تروریسم یک پدیده منحصر به فرد نیست بلکه تاکتیکی است که مجموعه ای از گروه های سیاسی آن را بکار می برند؛ تروریسم فلسطینی خشونتی تصادفی و بی هدف که مستقیما علیه اسرائیل یا غرب باشد نیست، بلکه عمدتا پاسخی است به کارزار مداوم اسرائیل برای مستعمره کردن ساحل غربی و نوار غزه، نکته مهمتر این که گفتن این حرف که تهدید تروریستی نسبت به آمریکا و اسرائیل باعث اتحاد آمریکا و اسرائیل است ما را به رابطه آنان در گذشته که علت این موضع است متوجه می سازد و آن این است که مسئله تروریسم تا حد زیادی معلول اتحاد تنگاتنگ بین آمریکا و اسرائیل است نه بر عکس.» اما واقعیت دیگری هم نباید نادیده گرفته شود و آن نقش آمریکاست درسرکوب نازیسم آلمان در اروپا در سال 1945 و نقش آمریکاست در تاسییس اسرائیل و ایجاد یکی از نیرومندترین آرتش های جهان در خاورنزدیک در سال 1948.
از تجاوز دائمی این نیروی ویرانگر صهیونیستی به جان و هستی مردم فلسطین است که تخم مقاومت و مبارزه مردم بی پناه و بی دفاع فلسطین کاشته می شود؛ این مقاومت و مبارزه مشروع و نابرابر است که به وسیله تبلیغات وقفه ناپذیر سازمان های صهیونیستی پرنفوذ اروپا و آمریکا به وجدان شرم زده مردم آن به نام تروریسم با صیغه عربی-اسلامی تلقین می شود؛ و این پرسش در آن وجدان شرم زده بی پاسخ می ماند که چگونه از مقابله سنگ با گلوله و مقابله راکت با موشک و بمب، سنگ اندازها و راکت پران ها تروریست می شوند؟
اما مبارزان فلسطینی عموما و حماس خصوصا بر خلاف تبلیغات مداوم وسایل ارتباط جمعی آمریکا و اروپا و اسرائیل تروریست نیستند، به این دلیل که در بند سوم از مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر جواز مشروعیت حقیقی و حقوقی مقابله سنگ و راکت فلسطینی ها با بمب و موشک زمینی و هوائی و دریائی صهیونیست ها صادرشده است. به این ترتیب: «از آن جا که اساس حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد.»
اسرائیل به هدف نهائی تملک سرزمین فلسطین در تجاوز دائمی به جان و هستی مردم فلسطین در داخل خود، به ماشین نیرومند نظامی و امنیتی خود متکی است و در خارج از حمایت بدون شرط غرب عموما و آمریکا خصوصا و حق وتوی او در شورای امنیت سازمان ملل برخوردار و مطمئن است؛
و تا امروز مردم فلسطین در کرانه غربی و نوار غزه زیر اشغال پایان ناپذیر نظامی اسرائیلی و انواع تجاوزهای آن، محروم از هرگونه حمایت قانونی، جز توسل به آخرین علاج و قیام با سنگ و راکت بر ضد ظلم و فشار وقفه ناپذیر اسرائیل، چه راه دیگری جز تسلیم و سکوت و قبول بردگی و تحمل رأفت و تحقیر به صورت موجودات درجه دوم در خاک از دست رفته خود دارند؟ و این همان چیزی است که اسرائیل طلب می کند.
ما اکنون در یکی از زشت ترین و مهوع ترین دوران تمدن بشری زندگی می کنیم، در دورانی که در مولداوی شرق اروپا زاده می شویم و به زبان روسی سخن می گوئیم و در خاک فلسطین پیاده می شویم و حزب «خانه ما» می سازیم که نه فقط اسرائیل بلکه تمامی سرزمین فلسطین است و وزیر خارجه می شویم در دولت یک امریکائی تبار دیگر، که نامم لیبرمن است و او نامش نتانیاهو! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
به این جهت است که راقم این سطور آواره از وطن که در دوران آریامهر ممنوع الخروج بود و اکنون به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مهدورالدم و مفسدفی الارض و در نتیجه ممنوع الورود است، وظیفه خود می داند که در برابر حماسه آفرینان نوار غزه و کودکان و زنان و مردان ماتم زده و صبور و مقاوم بزرگترین زندان بدون سقف جهان سر تعظیم فرودآورد.
اگر به قول ماندلا شیوه مقابله محکوم با حاکم را شیوه معامله حاکم با محکوم تعیین می کند، و اگر به قول بیانیه اعلامیه جهانی حقوق بشر توسل به آخرین علاج یعنی قیام در برابر ظلم و فشار در صورت محروم بودن از قانون حق طبیعی انسان است. و اگر توسل به سنگ و راکت از سوی فلسطینی های محروم از حمایت قانون بین المللی در مقابل موشک و بمب و توپ و تانک دموکرات های صهیونیست اسرائیل از زمین و هوا و دریا در فرهنگ سیاسی اروپا و آمریکا و چین و روسیه تروریسم است، پس زنده باد تروریزم.
بنابراین اگر 66 سال زورگوئی و تجاوز اسرائیل صهیونیست به مردم فلسطین و 47 سال اشغال نظامی سرزمین فلسطین در کرانه باختری و نوار غزه با تمام ضربه های روحی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن از مصادیق تروریسم دولت به اصطلاح دموکرات اسرائیل نیست، پس حق با اسرائیل و طرفداران اوست که حماس و راکت های آنرا تروریست و عمل تروریستی می نامند.
جان میرشایمر و استفن والت در نشریه بررسی کتاب لندن می نویسند: «تروریسم یک پدیده منحصر به فرد نیست بلکه تاکتیکی است که مجموعه ای از گروه های سیاسی آن را بکار می برند؛ تروریسم فلسطینی خشونتی تصادفی و بی هدف که مستقیما علیه اسرائیل یا غرب باشد نیست، بلکه عمدتا پاسخی است به کارزار مداوم اسرائیل برای مستعمره کردن ساحل غربی و نوار غزه، نکته مهمتر این که گفتن این حرف که تهدید تروریستی نسبت به آمریکا و اسرائیل باعث اتحاد آمریکا و اسرائیل است ما را به رابطه آنان در گذشته که علت این موضع است متوجه می سازد و آن این است که مسئله تروریسم تا حد زیادی معلول اتحاد تنگاتنگ بین آمریکا و اسرائیل است نه بر عکس.» اما واقعیت دیگری هم نباید نادیده گرفته شود و آن نقش آمریکاست درسرکوب نازیسم آلمان در اروپا در سال 1945 و نقش آمریکاست در تاسییس اسرائیل و ایجاد یکی از نیرومندترین آرتش های جهان در خاورنزدیک در سال 1948.
از تجاوز دائمی این نیروی ویرانگر صهیونیستی به جان و هستی مردم فلسطین است که تخم مقاومت و مبارزه مردم بی پناه و بی دفاع فلسطین کاشته می شود؛ این مقاومت و مبارزه مشروع و نابرابر است که به وسیله تبلیغات وقفه ناپذیر سازمان های صهیونیستی پرنفوذ اروپا و آمریکا به وجدان شرم زده مردم آن به نام تروریسم با صیغه عربی-اسلامی تلقین می شود؛ و این پرسش در آن وجدان شرم زده بی پاسخ می ماند که چگونه از مقابله سنگ با گلوله و مقابله راکت با موشک و بمب، سنگ اندازها و راکت پران ها تروریست می شوند؟
اما مبارزان فلسطینی عموما و حماس خصوصا بر خلاف تبلیغات مداوم وسایل ارتباط جمعی آمریکا و اروپا و اسرائیل تروریست نیستند، به این دلیل که در بند سوم از مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر جواز مشروعیت حقیقی و حقوقی مقابله سنگ و راکت فلسطینی ها با بمب و موشک زمینی و هوائی و دریائی صهیونیست ها صادرشده است. به این ترتیب: «از آن جا که اساس حقوق انسانی را باید با اجرای قانون حمایت کرد تا بشر به عنوان آخرین علاج به قیام بر ضد ظلم و فشار مجبور نگردد.»
اسرائیل به هدف نهائی تملک سرزمین فلسطین در تجاوز دائمی به جان و هستی مردم فلسطین در داخل خود، به ماشین نیرومند نظامی و امنیتی خود متکی است و در خارج از حمایت بدون شرط غرب عموما و آمریکا خصوصا و حق وتوی او در شورای امنیت سازمان ملل برخوردار و مطمئن است؛
و تا امروز مردم فلسطین در کرانه غربی و نوار غزه زیر اشغال پایان ناپذیر نظامی اسرائیلی و انواع تجاوزهای آن، محروم از هرگونه حمایت قانونی، جز توسل به آخرین علاج و قیام با سنگ و راکت بر ضد ظلم و فشار وقفه ناپذیر اسرائیل، چه راه دیگری جز تسلیم و سکوت و قبول بردگی و تحمل رأفت و تحقیر به صورت موجودات درجه دوم در خاک از دست رفته خود دارند؟ و این همان چیزی است که اسرائیل طلب می کند.
ما اکنون در یکی از زشت ترین و مهوع ترین دوران تمدن بشری زندگی می کنیم، در دورانی که در مولداوی شرق اروپا زاده می شویم و به زبان روسی سخن می گوئیم و در خاک فلسطین پیاده می شویم و حزب «خانه ما» می سازیم که نه فقط اسرائیل بلکه تمامی سرزمین فلسطین است و وزیر خارجه می شویم در دولت یک امریکائی تبار دیگر، که نامم لیبرمن است و او نامش نتانیاهو! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
به این جهت است که راقم این سطور آواره از وطن که در دوران آریامهر ممنوع الخروج بود و اکنون به حکم دادگاه انقلاب اسلامی مهدورالدم و مفسدفی الارض و در نتیجه ممنوع الورود است، وظیفه خود می داند که در برابر حماسه آفرینان نوار غزه و کودکان و زنان و مردان ماتم زده و صبور و مقاوم بزرگترین زندان بدون سقف جهان سر تعظیم فرودآورد.
اگر به قول ماندلا شیوه مقابله محکوم با حاکم را شیوه معامله حاکم با محکوم تعیین می کند، و اگر به قول بیانیه اعلامیه جهانی حقوق بشر توسل به آخرین علاج یعنی قیام در برابر ظلم و فشار در صورت محروم بودن از قانون حق طبیعی انسان است. و اگر توسل به سنگ و راکت از سوی فلسطینی های محروم از حمایت قانون بین المللی در مقابل موشک و بمب و توپ و تانک دموکرات های صهیونیست اسرائیل از زمین و هوا و دریا در فرهنگ سیاسی اروپا و آمریکا و چین و روسیه تروریسم است، پس زنده باد تروریزم.