زبان بریده بکنجی نشسته صم بکم – به از کسی که نباشد زبانش اندر حکم

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

زبان در دهان ای خردمند چیست – کلید در گنج صاحب هنر چو در بسته باشد چه داند کسی – که جوهر فروشست یا پیله ور اگر چه پیش خردمند خامشی ادبست. به وقت مصلحت آن به … ========= با درود این حضرت علی اصغر حاج سید حوادی هم از ان پدیده هایی است که بتنهایی می تواند خوراک تحقیقاتی بزرگترین مراکز تحقیقی غربی باشد . با وجود دهها سال زندگی در غرب و از نزدیک شاهد کناره گیری فعالین سیاسی بودن انهم بدلایلی پیش پا افتاده و صرفا به علت تعهد اجتماعی و احساس مسئولیت در قبال خسارات وارده به کشور!! شوربختانه هیچ اثری بر اهن سرد وجدان ایشان و همپالگی هایش نداشته و ندارد زیرا بقول معروف ” رو که رو نیست سنگ پای قزوینه” حتما در محیط نرم و گرم بنده منزل در پاریس از سر سیری گهگاهی سراغی از سعدی میگیرید من هم شما را به میهمانی شیخ عجل میبرم شاید طعنه های رندانه او شما را بفکر وا دارد! شاید ای که هفتاد رفت و در خوابی – مگر این پنج روزه دریابی تا کی این باد کبر و آتش خشم – شرم بادت که قطره‌ی آبی کهل گشتی و همچنان طفلی – شیخ بودی و همچنان شابی جای گریه‌ست بر مصیبت پیر – تو چو کودک هنوز لعابی با همه عیب خویشتن شب و روز – در تکاپوی عیب اصحابی گر همه علم عالمت باشد – بی‌عمل مدعی و کذابی پیش مردان آفتاب صفت – به اضافت چو کرم شب‌تابی پیر بودی و ره ندانستی – تو نه پیری که طفل کتابی کینه کورکورانه و نااگاهی شما نسبت به مسائل و واقعیتهای منطقه و از طرفی بیسوادی شما نسبت به تاریخ کشورتان٬ راه دور نمیروم شما حتا نسبت به دوران منتهی به مشروطه هم بی اطلاع بودید و فقط بدلیل تقلید تبدیل به مخالف رژیم پهلوی شده بودید و با همان غرور منتهی به جهل تبدیل شدید به سرباز خمینی ! شما حتا بخود زحمت نداده بودید که کتابهای خمینی را بخوانید با وجودی که شما خانوادگی مناسبات نزدیکی با اخوندها داشتید. امیدوارم پیری از یادتان نبرده باشد که در ان دوران بحرانی۵۷-۵۶ با تراوشات مالیخولیایی تان چه ضربات جبران ناپذیری به مردم و کشور زدید. اکنون بار دیگر همان ” باد کهنه ” باز در دلتان افتاده است فلسطین و بخصوص ﴿غزه ﴾ مظلوم. سخن گفتن از قولنج تان بی اختیار مرا خاطره ای از عبید زاکانی بیاد امد که برایت نقل می کنم. ﴿ – مردی را علت قولنج افتاد. تمام شب از خدای درخواست که بادی از وی جدا شود. چون سحر رسید ناامید گشت و دست از زندگی شسته، تشهد می‌کرد، و می‌گفت بار خدایا بهشت نصیبم فرمای! یکی از حاضران گفت: ای نادان! از آغاز شب تا این زمان التماس بادی داشتی، پذیرفته نیامد. چگونه تقاضای بهشتی که وسعت آن به اندازه آسمانها و زمین است از تو مستجاب گردد؟﴾ جهت اطلاع شما من هم با حمله اسرائیل مخالفم اما چطور کشتار ۱۷۰ هزار سوری نتوانست رگ نوع دوستی شما را بحرکت در اورد؟چطور جنایاتی که روزانه در چهار مملکت در حال وقوع است نتوانست قلب نازک شما را بدرد اورد؟ سلامتی چند سال دیگر باید عمر کنید تا بفهمید دخالت در جنگ مابین اسرائیل و فلسطین برخلاف منافع ملی ما است . همین پریروز در زندان شهرکرد ۱۲ زندانی در اتش سوختند و شما پهلوان پنبه ها لال بودید دریغ از اعتراضی!! زیرا اینبار سر به زیر عبای روحانی منتظر بهار ازادی هستید حال اگر این اتفاق در دوره شاه افتاده بود شما تا بحال چند زنجیر پاره کرده بودید؟

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.