مارکسیسم و آینده نگری

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

سام قندچی

حدود ۳۰ سال از تاریخ انتشار عمده ترین تقابل مارکسیسم و آینده نگری می گذرد که تحت عنوان “پیش نمایشها و پیش شرطها” توسط آلوین تافلر منتشر شد (۱). و آلوین تافلر نظیر اکثر آینده نگرها (۲) هرگونه جستجو برای طرحهای بزرگ مهندسی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی را کنار گذاشت آنچه که اوج وعده مارکسیسم یعنی هدف نهایی اش برای برچیدن مالکیت خصوصی بر وسائل تولید و اقتصاد بازاری مرتبط با آن و جایگزینی اش با مالکیت عمومی و اقتصاد کاملا با برنامه بود. تافلرها در شرایطی که دیگر به دنبال طرحی برای جامعه آینده نبودند کار خود را برروی موضوعاتی نظیر تجدید ابداع شرکتهای سهامی متمرکز کردند.

همچنین با سقوط کشورهای اتحاد شوروی و بلوک شرق، مارکسیسم بمثابه ایدئولوژی سیاسی عمده عصر مدرن اهمیت خود را از دست داد. اما این سؤال همچنان باقی است که آیا داشتن طرح بزرگ اجتماعی برای جهان تلاش عبثی است و آیا تدوین چنین دیدگاه های جامع از رشد جامعه آزاد ممانعت به عمل می آورند؟ یا، که می توان از تجربه های مذاهب کهن و ایدئولوژی های سیاسی مدرن برای درک محدودیت های دیدگاه های گلوبال آموخت و مهمتر آنکه از چنین آزمونی برای اجتناب از فجایعی نظیر دولت های توتالیتر قرن بیستم بهره برد (۳).

یکی از با دانش ترین تحلیلگران مارکسیسم، لشک کولاکوسکی، معتقد بود که چنین طرحهای بزرگ عامل فجایعی بوده که ایدئولوژی مارکسیسم در جهان باعث شده است. کولاکوسکی در واپسین سالهای حیات خود می گفت که سرمایه داری با متمرکز کردن توجه خود بر طمع بشر بعنوان انگیزه، موفقیت خود را به دلیل تحولی طبیعی و نه چیزی ساخته شده بر مبنای یک طرح، به ثبوت رساند. اما در پاسخ کولاکوسکی باید گفت که توسعه اکثر کشورهای سرمایه داری در واقعیت به برکت طرح اجتماعی لیبرالیسم جامع که توسط متفکرینی نظیر جان لاک و امانوئل کانت در اروپا ترویج یافت صورت گرفته است؛ و حتی تجربه آمریکا نیز بیشتر با نسخه لایبنیتسی (۴) لیبرالیسم که توسط توماس جفرسون اشاعه یافت، شکل گرفت. در نتیجه این ادعا درست نیست که سرمایه داری غربی بر مهندسی اجتماعی استوار نبوده است. مضافاً آنکه کشورهای دیگر صنعتی نظیر روسیه اساسا از مدل کمونیستی برای ساختن جامعه صنعتی استفاده کردند، هرچند آنان امروز بیشتر به مدل سرمایه داری نزدیکتر شده اند. به عبارت دیگر، طمع بشر به خودی خود هیچگاه سرمایه داری نساخته است. حتی “دست نامرئی” آدام اسمیت بیشتر توصیف شکلی است که اقتصاد بازار کار می کند و نه اینکه چگونه چنین اقتصاد بازاری در کشورهای مختلف ساخته شده است (۵).

سوالی که در اینجا پاسخ به آن مدنظر است در مورد گذشته نیست که سرمایه داری چگونه ساخته شده است، موضوعی که تاریخدانان همچنان در موردش کار می کنند و یادداشت های کولاکوسکی در آن زمینه ها مطمئنا بسیار باارزش هستند؛ هدف این نوشتار پاسخ به این سؤال است که آیا تلاش برای شکل دادن به دیدگاهی از جامعه آینده یا حتی ترسیم یک اتوپی (مدینه فاضله) ضرورتاً به معنی سرفرود آوردن در برابر دیکتاتوری برای آینده است؟ پاسخ من منفی است. به عبارت دیگر، به نظر اینجانب ایده آلهای لیبرالیسم همانقدر اتوپی بودند که ایده آلهای کمونیسم، آشکار است که اولی نسخه ای برای دیکتاتوری نیست هرچند طرحی اتوپیایی است با ایده آلهای حقوق بشر، تفکیک سه قوه، و جامعه باز. اضافه کنم که همه نسخه های مارکسیسم هم به دیکتاتوری ختم نشده است. مثلا کشورهای سوسیال دموکرات اروپا دیکتاتوری نبودند و آن احزاب از همان اول با بی اعتنایی به نوشته مارکس تحت عنوان “نقد برنامه گوتا” سنگ اول را برای فاصله گرفتن خود از برنامه های دیکتاتوری گذاشتند هرچند تقریبا همه مبانی دیگر مارکسیسم را پذیرفتند (۶).

درست است که هم لیبرالیسم و هم سوسیالیسم در قرن بیستم به “امپریالیسم” تبدیل شدند، یعنی این فقط سوسیال دموکراتهای اروپا نبودند بلکه همچنین لنینیستها پس از بقدرت رسیدن در روسیه نسبت به کشورهای در حال توسعه امپریالیستی عمل کردند. معهذا امپریالیست شدن مطمئنا بخشی از برنامه لیبرالها یا سوسیالیستها نبوده است. مرحله امپریالیسم در واقعیت آنچیزی است که مایلم نیمه عمر جامعه صنعتی بنامم و هیچ ربطی به طرح های بزرگ کمونیسم یا لیبرالیسم نداشت. در نتیجه می شود گفت اگر بخواهیم ترمینولوژی هیلفردینگ و لنین را به عاریت بگیریم شاید امپریالیسم مرحله بالاتر جامعه صنعتی بود. و اساساً توسعه امپریالیستی جامعه صنعتی بیشتر به همان “طمع” مورد تحسین کولاکوسکی مرتبط است وقتی این عبارت را توسعه تولید و بازار در بیرون مرزهای دولت ملی برداشت کنیم. علاوه بر آن همین توسعه اقتصادی جامعه صنعتی اکنون به گلوبالیسم انجامیده است که دست برقضا بیشتر بنفع کشورهای در حال توسعه است. اما برخی نیروهای سیاسی در کشورهای پیشرفته که با گلوبالیسم مخالفت می کنند هم نوایی خود را با پروفشنال هایی بیان می کنند که قبلاً حقوق بالا داشته و در شرکت هایی نظیر صنایع کامپیوتر در کشورهای غربی کار می کرده اند و شغل خود را به همتایانشان در کشورهای در حال توسعه از دست داده اند (۷).

هم لیبرالیسم با طرح های عدالت اجتماعی که مالکیت خصوصی را در بر می گیرد نظیر طرح پیشنهادی جان رالز (۸)، و هم سوسیالیسم با طرح های دولت رفاه اروپایی، نتوانسته اند معضل عدالت اجتماعی را در کشورهای پیشرفته حل کنند. بسیاری از شرکتهایی که تولیدات خود را به خارج برده اند شبه اشرافیتی در کشور مادر بوجود آورده اند که سود حاصل از مالکیت در این شرکتها عایدش می شود. و رقابت شدید کشورهای در حال توسعه در بازار جهانی باعث تشدید معضل عدالت اجتماعی در کشورهای ییشرفته شده است (۹). تقابل حزب چای – تی پارتی (۱۰) و حزب دموکرات در آمریکا بر سر موضوع بیمه پزشکی بیانگر این تشدید نابرابری های اقتصادی و معضل عدالت اجتماعی در کشورهای غربی است. قطع حقوق اجتماعی در یونان، اسپانیا، و حتی در سوئد نمونه های دیگری از ابعاد همین مسأله است (۱۱).

بسیاری از جنبش های واپسگرا بر روی این دو معضل کشورهای پیشرفته سرمایه گذاری کرده اند یعنی مسأله برخورد غرب با کشورهای در حال توسعه و معضل عدالت اجتماعی در درون کشورهای توسعه یافته (۱۲). البته بازگشت به گذشته قرون وسطائی یا باستانی راه حلی برای این مسائل نیست اما بغرنجی کار به دلیل بحران جامعه صنعتی است.

آیا وقت آن رسیده است که طرح های تازه ای برای آینده پیشنهاد کنیم؟ آیا دیدگاه های تازه لزوما نسخه ای برای دیکتاتوری دیگری نظیر مارکسیسمی است که به کمونیسم ختم شد؟ همانطور که متذکر شدم دیدگاه هایی نظیر لیبرالیسم جامع نه تنها نسخه ای برای دیکتاتوری نبودند بلکه کمک کردند که بسیاری از گزینه های استبدادی در اروپا و آمریکا کنار گذاشته شوند. دلیلی ندارد که از فکر کردن در مورد دیدگاه های تازه برای آینده بهراسیم هرچند بایستی از نگرشهای مونیستی که اشکال دیگر تفکر را مجاز نمی دانند فاصله گرفت (۱۳). همچنین بایستی از طرح هایی که قدرت را بدون کنترل و موازنه به دولت و یا بخش خصوصی می دهند پرهیز کرد. با اینحال آنارشیسم همانقدر خطرناک است و می تواند به نسخه ای برای دیکتاتوری ختم شود که نقطه مقابل آن یعنی کمونیسمی که اقتصاد با برنامه ریزی کامل و مالکیت دولتی را ترویج می کند.

دیدگاه های مطرح شده برای بوجود آوردن فراوانی اقتصادی و پایان دادن به کمیابی بیش از هر زمان دیگری در قرن بیست و یکم حائز اهمیت هستند (۱۴). همچنین پذیرا بودن از تفکر علمی همانقدر اهمیت دارد که اجازه دادن به ارزیابی اندیشه های فلسفی دیگر نظیر آنچه ویلیس هارمن در کتاب “تغییر گلوبال تفکر” مطرح می کند. ما واقعاً نمی دانیم در فراسوی زمان و مکان چیست و پاسخ های حاضر و آماده دوران تولد عصر علم که هر آنچه در فراسوی جهان مادی بود را رد می کرد همانقدر غیرعقلانی است که در زمان آغاز عصر علم اعتقادات مذاهب ابراهیمی حقیقت نهایی تلقی می شدند.

ما می بینیم که پیش بینی های ری کورزویل در مورد تغییر شتابان درستی خود را بیشتر و بیشتر به ثبوت می رسانند (۱۵) . و این امر باید ما را بیشتر نسبت به جریانات واپسگرای تازه محیط زیستی در غرب آگاه کند که توسعه های “جی ام او” را اهریمنی جلوه می دهند؛ دستاوردهایی که می توانند در فراهم آوردن غذا برای ۷ میلیارد انسان در کره زمین که واقعیت حاضر در جهان است نقش تعیین کننده ایفا کنند (۱۶).

به امید جمهوری آینده نگر دموکراتیک و سکولار در ایران،

سام قندچی، ناشر و سردبیر ایرانسکوپ

بیست و پنجم مهر ماه ۱۳۹۲

October 18, 2013

پانویس:

1. آینده نگری مدرن
http://www.ghandchi.com/347-Futurism.htm

2. آینده نگری، جعبه شن بازی، و توانمندی سیاسی
http://www.ghandchi.com/403-FuturismSandbox.htm

3. پلورالیسم در اندیشه غرب-کثرت گرائی
http://www.ghandchi.com/301-Pluralism.htm

4. مونادهای لایبنیتس و سی. پی. اچ جوادی
http://www.ghandchi.com/394-MonadsCPH.htm

5. ثروت و عدالت در ایران فردا
http://www.ghandchi.com/334-Wealth.htm

6. اندیشه مارکسیستی و مونیسم -یکتا گرائی
http://www.ghandchi.com/299-Marxism.htm

7. دو گونه برخورد با «توسعه»
http://www.ghandchi.com/505-taghiir.htm

8. آیا سوسیالیسم عادلانه تر است؟
http://www.ghandchi.com/303-Socialism.htm

9. عدالت اجتماعی و انقلاب کامپیوتری
http://www.ghandchi.com/265-EconJustice.htm

10. Tea Party Illusion and Economic Reality
http://www.ghandchi.com/642-JoeThePlumberEng.htm

11. درآمد آلترناتیو-عدالت اجتماعی در جامعه فراصنعتی
http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncome.htm

12. اسلامگرائی در پی رهبری تقسیم مجدد جهان
http://www.ghandchi.com/472-ww3.htm

13. چرا پلورالیسم؟ (ویرایش دوم) 
http://www.ghandchi.com/294-cherApluralism.htm

14. چگونه اقتصاد را درست کنیم؟
http://www.ghandchi.com/677-Economy.htm

15. یکتائی انفصالی و ما
http://www.ghandchi.com/423-Singularity.htm

16. بازگشت پرشتاب در تولید غذا
http://www.ghandchi.com/710-AcceleratedReturns.htm

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.