خاورمیانه صحنۀ نبرد بین مدرنیته و فناتیزم مذهبی

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

مهران امیراحمدی

تحولات اخیراوکراین و رویدادهای چند سالۀ اخیردرخاورمیانه به خصوص مصر و ترکیه، موجب شده که برخی از تحلیل گران سیاسی بیش از گذشته به مقایسۀ تطبیقی این رویدادها پرداخته، و طوری وانمود کنند که همه این تحولات را می توان در یک ظرف سنجید.

برخی از این تحلیل گران که ازگرایش ملی-مذهبی نیز برخوردارند،عنوان می دارند که لازمۀ دموکراسی تن دادن به انتخابات است مگر اینکه انتخابات سالم نباشد. در صحت و درستی. چنین عبارت هایی هیچ شکی نیست اما نمی توان از این عبارات برای توجیه رفتارهای غیر دموکراتیک کسانی چون “محمد مرسی” و “اردوغان” استفاده کرد. هر انسان آزاده ای با این مفاهیم موافق است اما یک نکته  همواره ذهن برخی چون نگارنده را، دچار این پرسش کرده که آیا می توان پدیده های سیاسی در اروپای شرقی و یا ونزوئلای کنونی را با تحولات خاورمیانه به خصوص مصر، ایران و یا ترکیه در یک راستا ارزیابی کرد و به دنبال آن، به نتایج مشابه و یکسان رسید؟ آیا مولفه های دوطرف معادلات سیاسی در مناطق برشمرده شده، از یک جنس می باشند؟ به باور نگارنده نباید به سادگی از این این پرسش ها عبور کرد. در غیر این صورت شاهد آن خواهیم بود که ذهن جمعی جامعه و مخاطبان به بیراهه سوق داده شود.

براستی مشکل مردم اوکراین، دموکراسی و یا عناصر تشکلیل دهنده آن می باشد و یا شورش ها و اعتراضات خیابانی در ونزوئلا برای به دست آوردن ارزش های دموکراتیک، صورت گرفته است؟

در این شکی نیست که اوکراین تنها به سبب رقابت های ژئوپلتیک مابین روسیه از یک سو و اتحادیه اروپا و ایالات متحده از سوی دیگر، دچار معضلات کنونی شده است. در ونزوئلا نیز شاهد رویارویی اردوگاه سوسیالیسم و نئولیبرالیسم با یک دیگرمی باشیم. درهردوی این کشورها شاهد فرایندهای دموکراتیک همچون انتخابات آزاد هستیم. در واقع مدل های سیاسی-اقتصادی مدرن جهان معاصر، در حال رقابت با هم هستند. هیچ کدام از دو طرف این معادلات از مفاهیمی چون دین و سنت های وابسته به آن، که ریشه در دنیای قدیم دارند، تغذیه نمی کنند.

اما جنس تحولات مصر بسیار متفاوت است، به دیگرسخن ما شاهد فناتیزم مذهبی به رهبری اخوان المسلمین هستیم که در تقابل با مدرنیته به مبارزۀ ای بی رحمانه در برابر ارزش های انسانی و این جهانی، همچون سکولاریسم  می پردازد.

جالب اینکه اسلامیست ها برای کسب قدرت، ابتدا از ابزارهایی چون انتخابات آزاد استفاده می کنند و با عوام فریبی و تکیه بر شعارهای پوپولیستی، توده های نادان و کم سواد جامعه را به سوی خود جلب می کنند. اما همینکه بر اسب قدرت سوار شدند، همان فرایندی را که خود از آن طریق به قدرت رسیده اند، تضعیف می کنند. تجربۀ تحولات چند دهۀ اخیر به روشنی بیان کنندۀ این واقعیت است. مرسی وقتی به قدرت رسید به تدریج  بر انگاره های مذهبی افزود و از اقتدار مفاهیم مدرن کاست.  طوری شد که ناگهان جامعۀ مصر به لحاظ ظاهری، نسبت به گذشته بسیار متفاوت گشت. دگر اندیشان، اقلیت های مذهبی، زنان و روشنفکران سکولار به تدریج دچار محدودیت گشتند و دامنۀ آزادی های  فردی که جزء لاینفک هر نظام دموکراتیکی است، اندک اندک محدود گشت. کار به جایی رسید که به رغم حمایت دولت های غربی و ترکیه از دولت مرسی، مردم به ستوه آمده و از ارتش کمک خواستند تا طومار جزم اندیشان و دنیا ستیزان درهم پیچیده شود.

درست درهمسایگی ما دولت اسلام گرای ترکیه، که برخی آن را الگوی مناسب خاورمیانه می دانند به طرز ماهرانه ای در حال نابود کردن دستاورد های مدرن فرهنگی ترکیه است. امروز دولت رحمانی! رجب طیب اردوغان، ترکیه را به عنوان بزرگترین زندان روزنامه نگاران جهان، به دنیا معرفی کرده است. شبکه های اجتماعی و رسانه های ارتباط جمعی که از ارکان اساسی دموکراسی هستند به طرز ریاکارانه ای از جانب او و یارانش، در حال جوانمرگی زودرس می باشند. به جرات می توان ادعا کرد که اگر زیر ساخت های سکولاریستی در ترکیه از استحکام برخوردار نبودند و جامعۀ روشنفکری ترکیه در تقابل با “حزب عدالت و توسعه” مقاومت نمی کرد، اردوغان سال ها قبل ترکیه را به جهنمی چون سرزمین ما بدل می ساخت. آری طرفدارن الگوی اردوغانی باید همچنان به شیفتگی خود به دولتی ادامه دهند، که کوس رسوایی فساد اقتصادی اش، گوش جهان را کر کرده است!

یکی از شیوه های توجیه رفتار های غیر دموکراتیک اردوغان و مرسی بر این نکته استوار است که باید به مردم این فرصت را داد تا در انتخابات بعدی  قدرت را از ایشان بازستانند. این در حالی است که نیروهای مذهبی وقتی به قدرت می رسند شرایط برابر در انتخابات را، هم به لحاظ قانونی و هم به لحاظ عرفی از بین برده یا تضعیف می کنند. اردوغان در این زمینه ید طولایی دارد. او بسیاری از مخالفان خود را در طول این سال ها به هر نحوی با پاپوش های واهی از عرصۀ رقابت سیاسی خارج کرده است.  جالب این که او با محدود کردن شبکه های اجتماعی پا روی نقطۀ قوت جامعۀ مدنی ترکیه گذاشته است.  سکولار ها از جمله اقشاری هستند که به خوبی می توانند از ابزارهای مدرن برای پیشبرد اندیشه های خویش استفاده کنند. ناگفته نماند که چنین رویکردی در ایران کنونی نیزدر طول این سال ها به کرات از جانب حکمان دینی ایران اعمال شده است.

ناگفته نماند که هیچ جمع، گروه و حکومتی نمی تواند به هر علتی و یا بهانه ای  و با اتکا به اکثریت آرا، فردیت انسان را از او بستاند. حقوق فردی ضامن تداوم حقوق جمعی است. به دیگر سخن جامعه ای که حقوق فردی انسان را ضایع کند در واقع حقوق جمعی جامعه را نقض کرده چون جمع متشکل از فرد فرد انسان ها است.

و اما حرف آخر

به صراحت می توان ادعا کرد که نبرد اصلی بین نیروهای سیاسی خاورمیانه در چند دهۀ اخیر، تقابل بین دموکراسی خواهان با مستبدان نبوده است بلکه تقابل اصلی مابین شریعتمداران و سکولارها است.  این نکته را ازاین جهت بیان می کنم که حتی فرایندها و ابزارهای دموکراتیک همچون انتخابات آزاد هم نتوانسته به تضعیف استبداد کمک کند بلکه  شاهد نوعی استبداد جزم گرایانه مذهبی در طول این سال ها بوده ایم که ازهر نوع استبدادی زیان بارتر است. در واقع عامل اصلی تولید استبداد در خاورمیانه، باورهای مذهبی در تمام حوزه های انسانی و نهادهای اجتماعی است و دامنۀ این تهدید بزرگ بشری از نهاد خانواده شروع گشته تا به حوزه های دیگر چون سیاست و فرهنگ می رسد. بنابراین بر روشنفکران سکولار دموکرات است که بیش از پیش به نقد سنت های  مذهبی پرداخته و بدون  سنت عوام فریبی که ترفند ماهرانۀ مذهبیون می باشد، چشم های خمار مردم را هوشیار کنند.

دوستان امروز با دیروز بسیار متفاوت است. دیروز روشنفکر ما ابزار اطلاع رسانی  مناسب و فراگیر در اختیار نداشت تا بتواند در تقابل با جزم اندیشان مبادرت به روشنگری نماید. اما امروز تمام ابزارهای موجود برای ترویج ارزشهای عینی  و انسانی وجود دارد، پس باید از آن استفاده کرد. افزون بر آن جامعۀ ای که در طول این سال ها تحت فشار سرسام آور سخت گیری های مذهبی بوده، بیش از پیش استعداد درک  مفاهیم مدرن، ارزشهای عینی و این دنیایی را دارد. در عجبم که چرا به رغم اینکه شرایط درک مفاهیم سکولاریستی در جامعۀ ایران بیش از گذشته وجود دارد، باز برخی از روی نادانی و یا به عمد، دست ازعوام فریبی برنداشته و همچنان سعی می کنند تا مذهب را با رنگ و لعابی دیگر همچون  “شریعت اردوغانی”، مولفه ای رحمانی و جذاب نشان دهند. این در حالی است که به جرات می توان ادعا کرد که عامل اصلی تولید استبداد، توسعه نیافتگی و بازماندن از غافلۀ دنیای مدرن، چیزی نیست جز مذهب، مذهب… و باز هم مذهب!

براستی آیا می توان در زنبیل مجازی و سوراخ دین،  دنبال دموکراسی ، حقوق بشر و مفاهیم این جهانی و عینی گشت؟

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.