در سوگ رضا مرزبان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

رضا مرزبان

(۱۳۹۲- ۱۳۰۷ )

با مناعت و صمیمیت و سربلندی مهاجرت و تبعید را زندگی کرد. این هردو را بخشی از مبارزه ای سرنوشت ساز و پیکاری حیاتی می دانست. همه صبر بود و در فراز و نشیبهای زندگی این سالهای دراز مهاجرت و تبعید که نیمی از عمر فعال او را در خود فروکشید همچنان استوار و امیدوار ماند و پایدار و کوشننده.
این چنین بود که مرزبان، غربت را در هم شکست و بر تبعید پیروز آمد.
یادش بیدار.

رضا مرزبان، پس از یک بیماری طولانی، در ساعات نخستین روز شنبه ۷ دی ماه / ۲۸ دسامبر در یکی از بیمارستانهای شهر سن دنی ، در نزدیکی پاریس درگذشت.

آن کس که این چنین ما را ترک می کرد، بیش از پنجاه سال حضور فعال در روزنامه و روزنامه نگاری ایران معاصر بود. مرزبان، در همۀ این سالهای دراز، چه فراوان آموخت و فرا گرفت و چه بسیار آموخته ها و فراگرفته های خود را از سر صدق و صفا با دیگران در میان گذاشت، خاصه با همۀ آن دائشجویانی که در طی سالها، در دانشکدۀ علوم ارتباطات اجتماعی توفیق می یافتند که از تجربه ها و دانسته های او بهره مند شوند و بهره گیرند. و این چنین بود که در تربیت نسلهای تازه ای از اهل مطبوعات مشارکت جست.

مرزبان، دلی پر طپش در سودای مردمان و سری پرشور در جست و جوی حقیقت و عدالت داشت و این چنین بود که از سالهای جوانی به سوی روشنگریها و خرافه زدائیهای احمد کسروی کشانده شد و هم این چنین بود که پندار و کردار بر آرمانهای جنبشهای ترقیخواه استوار کرد و در این راه رنج شکنجه و زندان را هم شناخت. مرزبان به اقدام مشترک و همکاری و همراهی جمعی باور داشت. او از جملۀ ۳۳ تن روزنامه نگارانی بود که در۲۱ تیر ماه ۱۳۴۱ با انتشار اعلامیه ای تأسیس “سندیکای نویسندگان و خبرنگاران مطبوعات” را اعلام کردند. مرزبان تا آن زمان که درآزادی بود وسندیکا هم در فعالیت، هرگز و هیچگاه از فعالیت سندیکائی دست نکشید و از پذیرفتن مسئولیت درین کار جمعی سر باز نزد. این چنین بود که دو بار از سوی همکارانش به دبیری سندیکا برگزیده شد و در پائیز ۱۳۵۷ هم که اعتراض به سانسور و ممیزی در روزنامه ها و توقیف و حبس روزنامه نگاران، مطبوعات را در خود گرفت و به اعتصابی ۶۱ روزه (از ۱۴ آبان تا ۱۵ دی) برای “آزادی قلم” انجامید، مرزبان همچنان از حاضران و فعالان بود و از جمله یکی از سه تن روزنامه نگاری بود که وظیفۀ تحریر و تدوین و تنظیم بولتن اعتصاب را بر عهده داشتند.

اکنون دیگر سالهاست که نام مرزبان با نام “پیغام امروز” در یادها آمیخته مانده است. او سالیان درازی این روزنامۀ عصر تهران را سردبیری کرد اما بیشک آنچه از همۀ این سالها ، بیشتر در ذهنها و یادها خواهد ماند شماره های دورۀ جدیدی ازین روزنامه است که چندی پس از پایان پیروزمندانه اعتصاب بزرگ مطبوعات، در ۸ اسفند ۱۳۵۷ آغاز شد. ازین پس بود که مرزبان در آن “بهار آزادی” ، اختیار تام و تمام روزنامه را پذیرفت و این چنین شد که چند ماهی روزنامه ای توانست هر روز به دستها برسد و دیده هایی را بر خود میخکوب کند که یکسره ناقوس خطر بود و هشداربه مخاطرات در راه و دعوت به بیداری و آزادی. این پیغام امروز دیگر فضای نقد بود و اندیشیدن و اعتراض به خودسریها وخودسرانگیها و همچنان این فریاد که هشدار، درین بهار آزادی، استبداد مطلق دینی است که در می رسد.

این هشدارها بود که نام مرزبان را از صدرنشینان فهرست بلندبالای “اعدام باید گردد” های حکومتیان و عملۀ قهر و قتل و قصاص ایشان گردانید. با گذشت روزها خطر بیشتر و نزدیکتر می شد. مرزبان خود می نویسد که در “روز ۲۸ مرداد ۱۳۵۸، امام لباس سرخ پوشید” و در کنار احکام دیگر، فرمان تعطیل پیغام امروز وحکم قتل او را هم صادر کرد. ” حکم را خلخالی درصحن قم برای مردمی که اجتماع کرده بودند خواند و رادیو خبرآن را منتشر کرد”.

“آن “بهار” به پایان نرسیده بود که زندگی در نهانها و پنهانیها آغاز شده بود اما اکنون دیگر خطر می توانست از هر سو برسد ودر پس هر لحظه باشد. این لحظه های بیم و امید زیستن در مرزهای لرزان بود و نبود، “تا اردیبهشت ۱۳۶۱ در تهران ادامه یافت” و پس از قریب سه سالی زندگی این چنینی بود که مرزبان گام درراه تبعیدی ناخواسته و ناگزیر گذاشت. او درین دیار غربت و بیگانگی هم هرگز مقهور بیعملی، نومیدی و انفعال نشد. همه جا درهمراهی اعتراضها بود. از جملۀ بنیانگذاران کانون نویسندگان ایران در تبعید شد. یکی دوباری نیز به انتشار روزنامه ای اقدام کرد که در دشواریهای دوران تبعید دوام طولانی نیافت و این همه مانع از همکاری گسترده او با نشریات در تبعید نشد. هیچ زمان از پا ننشست و قلم بر زمین ننهاد. همواره و همچنان می نوشت و می سرود.

مرزبان همواره با قلم و کلمه و حرف و حروف و کاغذ و چاپ و روزنامه و کتاب زیست: زیستن در میان حروفی ریخته از سرب، در انس و الفت با ضرباهنگ ماشین چاپ، نوشتن بر آن کناره کاغذهای بجامانده از برش کتاب و مجله و روزنامه، زیستن در تب و تاب خبر ، در جست و جوی تازه ها و در پرسیدن از چرایی رویدادها و در اندیشیدن به درد و شادی مردمان هر روز و همه روز. مرزبان با درد مردمان زیست و تلاش پر دوام ایشان را برای دست یافتن به آزادیها و برابریها و بهروزیها بزرگ و گرامی می داشت. مرزبان جهان را از نابرابریها و بهره کشیها و سلطه گریها و بیدادگریها، بیگانه می خواست. آزاده بود و آزادگی و آزادی را ارج می گذاشت.

مرزبان، دوست، همراه و همدلی صدیق و پاکباخته بود. هشیارانه سخن می گفت و ازایران که می گفت، هشدار می داد که “جایی، این کابوس هراسناک باید پایان پذیرد. به پایان پذیرفتن آن کمر بندیم و با هم به ایران آینده بیندیشیم”. با مناعت و صمیمیت و سربلندی مهاجرت و تبعید را زندگی کرد. این هردو را بخشی از مبارزه ای سرنوشت ساز و پیکاری حیاتی می دانست. همه صبر بود و در فراز و نشیبهای زندگی این سالهای دراز مهاجرت و تبعید که نیمی از عمر فعال او را در خود فروکشید همچنان استوار و امیدوار ماند و پایدار و کوشننده.

این چنین بود که مرزبان، غربت را در هم شکست و بر تبعید پیروز آمد.

یادش بیدار.

۱۷ دی ۱۳۹۲ / ۷ ژانویه ۲۰۱۴

یوسف آبخون؛ ماشاء الله آجودانی؛ رسول آذرنوش؛ نعمت آزرم؛ فرهاد آسور؛ داریوش آشوری ؛ فرج آلیاری؛ ابراهیم آوخ ؛ باقر ابراهیم زاده؛ حمید احمدی؛ نسرین احمدی؛ مریم اسفاری؛ بانو اسکندانی؛ قادر اسکندانی؛ مریم اسکویی؛ مانوئل اسماعیلی؛ مریم اشرافی؛ ایرج اشراقی؛ علی اعتدالی؛ یاور اعتماد؛ ناصر اعتمادی؛ محمد اعظمی؛ سعید افشار؛ رضا اکرمی؛ مریم البرزی؛ صادق امیدی؛ بابک امیرخسروی؛ علی امینی نجفی؛ بهمن امینی؛ فریبا امینی؛ مرجان انصاری؛ جلال ایجادی؛ اصغر ایزدی؛ محمد ایل بیگی؛ مهرداد باباعلی؛ محمد بابکی؛ رحیم باجغلی؛ ارژنگ بامشاد؛ کمال بایرام زاده؛ منیرۀ برادران؛ مهدی برزین؛ بیژن برهمندی؛ احمد بناساز نوری؛ جمشید بویراحمدی؛ سوسن بهار؛ فرامرز بهار؛ سهراب بهداد؛ فرامرز بیانی؛ روشنک بیگناه؛ سیروس بینا؛ میثاق پارسا؛ شهرنوش پارسی پور؛ ناصر پاکدامن؛ باقر پرهام؛ ژینوس پزشکی؛ مهشید پگاهی؛ مینا پویا؛ امیر پیشداد؛ سعید پیوندی؛ زری تآثریان؛ تقی تام؛ منیژه تام؛ نیره توحیدی؛ رضا تهرانی؛ احسان تیموری؛ فریبا ثابت؛ حمید جاذب؛ حمیدرضا جاودان؛ اقدس جاویدی؛ سیروس جاویدی؛ میهن جزنی؛ بیژن جلالی؛ محمد جلالی (م. سحر)؛ فرشید جمالی؛ امیر جواهری لنگرودی؛ سیامک جهانبخش؛ گلرخ جهانگیری؛ بهرام چوبینه ؛ ویدا حاجبی؛ علی اصغر حاج سیدجوادی؛ زهرۀ حبیب محمدی؛ فرنگیس حبیبی؛ علی حجت؛ حسن حسام؛ محسن حسام؛ محمد حسیبی؛ حمید حسینی؛ شاهو حسینی؛ تراب حقشناس؛ ابراهیم حیدری؛ نسیم خاکسار؛ مهدی خانبابا تهرانی؛ هادی خرسندی؛ محمد خزائی؛ بهروز خسروی؛ حمید خلیفه؛ علی خوانساری؛ اسماعیل خوئی؛ زهره خیام؛ ماری داداشی؛ بینا داراب زند؛ مجید دارا بیگی؛ توران دانا؛ مهرداد درویش پور؛ علی‌ دماوندی؛ حسین دولت آبادی؛ اکبر دیلمی؛ محمود راسخ افشار؛ قاضی ربیحاوی؛ بهرام رحمانی؛ ناصر رحمانی نژاد؛ ناصر رحیمخانی؛ علی رضوی؛ هنگامه رفعت صفائی؛ محمود رفیع؛ فرهمند رکنی؛ احمد رناسی؛ رامین روحانی؛ تقی روزبه؛ میهن روستا؛ پروین ریاحی؛ حبیب ریاحی؛ فخری زرشگه؛ پیروز زورچنگ؛ اردوان زیبرم؛ صفار ساعد؛ هوشمند ساعدلو؛ جعفر سامع؛ رضا سپیدرودی؛ اکبر سردوزامی؛ جلال سرفراز؛ بیژن سعیدپور؛ فاطمه سعیدی (مادر شایگان)؛ هدایت سلطان زاده؛ فرامرز سلیمانی؛ بهروز سورن؛ اکبر سوری؛ فریدا سهرابیان؛ مرتضی سیاهپوش؛ محمد تقی سیداحمدی؛ اکبر سیف؛ محمدرضا شالگونی؛ لیلی شایگان؛ مریم شایگان؛ علی شاهنده ؛ شهلا شفیق؛ کیتاش شمس؛ رسول شوکتی؛ علاءالدین شهشهانی؛ حماد شیبانی؛ علی شیرازی؛ صارم الدین صادق وزیری؛ کامران صادقی؛ منوچهر صالحی؛ جمشید صفاپور؛ سعید ضرابیان؛ حمید طباطبایی؛ علی طلوع ؛ بهروز عارفی؛عباس عاقلی زاده؛ خسرو عبداللهی؛ حمید عروجی؛ خسرو عزیزی؛ مصطفا عزیزی؛ نازی عظیما؛ ابوالحسن عظیمی؛ رضا علامه زاده؛ کاظم علمداری؛ مسعود علوی بحرینی؛ سرور علیمحمدی؛ آنا عنایت؛ رضا فتحی؛ مهرداد فتحی؛ بهروز فراهانی؛ فرشاد فرحسا؛ مسعود فروزش راد ؛ منظر فروهر؛ فرهنگ قاسمی؛ ماهرخ قدیمی؛ شهرام قنبری؛ هایده قهرمانی؛ کیان کاتوزیان؛ ناصر کاخساز؛ محمد کارگهی؛ مقصود کاسبی؛ فرشین کاظمی نیا؛ کاظم کردوانی؛ علی کریم زاده؛ اسفندیار کریمی؛ بهزاد کریمی؛ احمد کریمی حکاک؛ بهزاد کشاورزی؛ علی کشتگر؛ رئوف کعبی؛ رضا کعبی؛ آرش کمانگر؛ صادق کیهانی؛ جمشید گلمکانی؛ علی گوشه؛ رضا گوهرزاد؛ گیل آوایی؛ عبدالکریم لاهیجی؛ بدری لنکرانی (ساعدی)؛ روبن ماکاریان؛ مهناز متین؛ علی متین دفتری؛ مریم متین دفتری؛ هدایت متین دفتری؛ پروین محسنی؛ مریم محسنی؛ ناهید مجاهد؛ نوش آذر مجللی؛ علی مختاری؛ سیرانوش مرادیان؛ باقر مرتضوی؛ منیژه مرعشی؛ محمد مروّج؛ نادر مزکی؛ حسین مشرف؛ حسین مشفق؛ عباس مظاهری؛ ناهید مظفری؛ علی‌ معتدل؛ بهروز معظمی؛ ژیلا معظمی؛ شیوا معیری؛ عباس معیری ؛ محمدرضا معینی؛ مجتبی مفیدی؛ بهمن مقصودلو؛ حسن مکارمی؛ ابراهیم مکی؛ امیر ممینی؛ شهریار مندنی پور؛ محمد منتظری؛ عزیز منجمی؛ اسفندیار منفردزاده؛ حسین منفردی؛ حمید موسوی پوراصل؛ باقر مؤمنی؛ ناصر مهاجر؛ علی اکبر مهدی؛ اردشیر مهرداد؛ مجید میرزایی؛ انور میرستاری؛ جلال نادری؛ فولاد نادری؛ مهدی ناظر؛ ناهید ناظمی؛ شیدا نبوی؛ نیکزاد نجومی؛ جمیله ندایی؛ علی ندیمی؛ بهروز نظری؛ فرهاد نعمانی؛ حمید نعیمی؛ عیدی نعمتی؛ زهرۀ نعیمی؛ مجید نفیسی؛ حسین نقی پور؛ شهین نوائی؛ حمید نوذری؛ اسماعیل نوری علا؛ پرتو نوری علا؛ پرویز نویدی؛ بهمن نیرومند؛ شیدان وثیق؛ ایرج هاشمی زاده؛ فریبا هشترودی؛ محسن یلفانی؛ مهدی یوسفی؛ فاطمه یوری.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.