محسن دارائی
هزینهای که رژیم در چند ساله گذشته صرف برنامه اتمی خود کرده قطعاً به سود مردم و منافع ملی نبوده است و به آنها ضرر رسانده و یک چیز را همگان باید به یاد آورند ،که قبل از انقلاب هیچ مشکلی جهان با ایران بر سر برنامه اتمی آن زمان نداشت.به خاطر اینکه در جهت صلح جویانه بود و ایران قرارداد ام پی تی را امضا کرده بود و به همان مناسبت ۱۰% شریک در یک شرکتی به نام ارودیف بودیم که قرار بود سوخت رآکتورهای اتمی که دو تا راکتور اولمان در بوشهر که میبایست در پایان سال پایان سال ۱۹۸۲ میلادی برقرار میشد و اتفاقا همین کشورهایی که با این شدت میخواهند بر ایران تحریمهای اقتصادی به خاطر برنامه هستهای کنونی وضع کنند در آن زمان با هم رقابت میکردند بر سر فروش تکنولوژی آن به ایران و بین آمریکا و فرانسه و قدرتهای دیگر مسابقه بود بر سر فروش این مسئله و میخواهم بگویم که ایران این حق را داشت و این نظام است که باعث از بین رفتن این حق شده است،به خاطر عدم شفافیت و تمام سرپوش هایی که گذاشته اند بر روی این برنامه ،خب طبیعتاً ایجاد شک و تردید میکند و اگر شما میخواهید در راستای صلح جویانه یک برنامه اتمی را انجام بدهید ،چه نگرانی دارید از شفاف بودن مسئله و بگذارید تمام نهادهای بین المللی بیایند و نظارت و رسیدگی کنند ،کاری که رژیم نکرده.
در واقع به خاطر اهداف شومی که داشته و قطعاً جزو آن تسلیحات اتمی است به منظور حفظ بقای خودش در منطقه،این باعث شده که کشور ما منزوی شود و جهانیان عکس العمل نشان بدهند و نتیجه آن شده این شوک اقتصادی که الان تاثیرش را کاملا در ایران میبینیم .بنابر این وضعیت اقتصادی کنونی کشورمان ارتباط مستقیم دارد با سیاستهای ماجرا جویانه نظام از جمله سیاست هستهای که باعث شده است امروز در این وضعیت قرار بگیریم و حل معضلاتی چون تورم ،بیکاری،فقر،فحشا،فرار مغزها و اقتصاد فرو پاشیده ایرانمان تنها در گرو مذاکرات هستهای نظام با قدرتهای جهان خلاصه نمیشود،رژیم که این چنین وانمود میکند و طوری مذاکراتش را در بقعه و کرنا کرده است که گوئی گر همه مشکلات در گرو آن چیزی است که در پیش روی ما دارد اتفاق میافتد.
ببینید باید مسئله را در بعد خیلی وسیع تر آن نگاه کرد ،اصولاً اگر ما روابط جهان را در طول قرون اخیر ببینیم بین جوامع به اصطلاح باز و جوامع بسته ،که جوامع باز را کشورهایی مثل انگلیس و آمریکا و فرانسه و کشورهایی دموکراتیک و آزاد جهان تشکیل میدهند در مقایسه با کشورهای بسته مثل کوبا،کره شمالی و ایران کنونی ،باید بدانیم در یک ارتباط مستقیم بین جوامع باز و بسته، تاثیرش در آن جوامع بسته معمولا جهت یکطرفه استوا وادارشان میکند به تغییر اساسی به مفهوم نظامهای مستبدی که به هر شکل و فرمی آن کشورها را در کنترل کاملشان دارند ،در نهیات به فرو پاشی این نظامها منجر میشود و چه قدر این فرو پاشی طول بکشد ،در بعضی کشورها سریع تر و در بعضی جاها طولانیتر و هرچی که باشد ،امپراطوری شوروی با آن قدرت عظیمش سرانجام فرو پاشید،به خاطره اینکه نهایتاً یک نظام بسته بود و این مسئله در مورد ایران صد در صد صدق میکند.زیرا که جمهوری اسلامی زمین گیر شده است و اگر تن ندهد این وضعیت ادامه خواهد داشت و اگر تان بدهد میشود مثل جریان شوروی و این نظام از درون فرو خواهد پاشید.
حال آیا این مذاکرات وقت خریدن هست برای رژیم و به احتمال زیاد این هست تا چیز دیگری،آیا اگر این مذاکرات حل شود تمام مشکلات مردم و کشور یک شبه حل خواهد شد و شرایط عوض میشود؟
خیر،بلکه اصلا ذات این نظام و هدف موجودی این نظام فراموش نکنیم صدور یک انقلاب اسلامی است در سر تا سر جهان و اصلا مسئله ایران و ایرانی مطرح نبوده است .وقتی که خمینی وارد تهران شد ،اولین سوالی که از او پرسیدند و گفتند :بعد از پانزده سال تابید و دوری چه حسی دارید که به ایران باز گشتید؟ پاسخ داد هیچ حسی و امت هست که مهم است و ایران و ایرانی برای این حکومت مهم نیست و دلسوزی و دغدغه ایران را این حکومت ندارد ،وانگهی الان ابزارهای کنترل مملکت در دست مفیهی اطلاعاتی و نظامی و بهتر بگویم آخوندها و حزب الهیهای عرب نژاد هستن و ضد ایرانی که در واقع جزو اصلی بانی این حکومت هستند که به این اسانی تن نمیدهند که تمام منافع خود را به نفع جامعه از دست بدهند و این قضیه در قالب این نظام همچنان باقی خواهند ماند و مقصود من این است که تنها راهی که ایران از یک معضل نهایی خارج شود و برگردد به مسیر ترقی و پیشرفت ،رفاه،عدالت،حقوق بشر و حکومت قانون طبعا در ماورای این نظام خواهد بود و اگر نظام بر سر مسئله هستهای کنار بیاید مجبور است فردا بر سر مسئله حقوق بشری و غیره کنار بیاید و دیگر جمهوری اسلامی نیست،برای اینکه جمهوری اسلامی یعنی دیکتاتوری و فساد و صدور انقلاب و نقض حقوق بشر و ماجرا جویی در منطقه و بدون اینها نمیتواند زنده بماند.
بنابر این نباید الزاماً فکر بکنیم هر معاملهای بین این حکومت که برای بقای خودش ممکن است حاضر شود امتیازاتی را بدهد به جهان و از طرف دیگری جهانیان که ممکن است سر این امتیازها حاضر باشند تا کمتر بر روی رژیم فشار بیارن ،این الزاماً مترادف میشود با منافع ملی و حقوق مردم ایران و آن موقع است که نباید بی تفاوت باشیم و باید تأکید بکنیم که مسئله ایران خیلی فراتر از یک پرونده هستهای و غنی سازی اورانیوم است و اگر امروز یکی از شعار هایی که در ایران در همه جا پیچیده است ، که ایران فقیر شد تا ارنیتم غنی شود،این یعنی اینکه ما نگران خیلی چیزهایی بیشتری هستیم و باید پیگیری آن خواستهها را بکنیم و به جهانیان بگوییم که گول این رژیم را نخورید که اگر این رژیم به دلیل مسائل استراتژیکی میخواهد عقب نشینی بکند ،این خواست مردم ایران را تامین میکند ولی به حال مذاکره را باید تشویق کرد زیرا عقب نشینی از جانب نظام به نفع مردم است و به نفع نظام نخواهد بود.
محسن دارائی