changaii behnam 01

سرانجام دیپلماسی مخفی و محرمانه ولایت!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

changaii behnam 01

changaii behnam 01بهنام چنگائی

کاست فرسوده و مضمحل شده ی حاکم دینی ـ ولائی در پایان ماجراجوئی های بلند داخلی، منطقه ای و جهانی عملا دیگر به جائی رسید که تداوم شیوه های نابخردانه گذشته ی او نه تنها از سوی آحاد نیروهای کار، معترضان مترقی، نیروهای ملی و عقیدتی، زنان تحقیر شده و جوانان بیکار و سرکوب گردیده،

و یا توده های فلاکتزده و بجان آمده بلکه حتی از طرف بخش اعظم برپا سازندگان و وابستگان نزدیک خود دستگاه هم قابل تحمل نمانده بود و با صراحت باید گفت که شخص خامنه ای و بیت اش نیز به وضوح تمام فهمیدند که قادر به تعقیب اشتلم بازی های رهبری جهان اسلام را بیش از آنچه که تاکنون داشته اند دیگر و برای هرگز آنرا ندارند.

پس ناچار و نه از روی رغبت و تعهد، رهبر شال انقلابی اش را از دور گردن به میدان نرمش انداخت و به زبانِ مصلحت و مذاکراتِ اجباری، میز گفت و شنود را انتخاب کرد. و این درست در شرایطی بود که ترس، نگرانی و بهانه های بی جا و بجای آمریکا، دول غرب اروپا، اسرائیل و همچنین کشورهای مسلمان آشوبزده بیشتر از گذشته از رژیم اسلامی ایران سلب امید کرده و قادر به بردباری تندروی های رژیم دخالتگر، آشوب ساز، پرخاشجو و ناسازگار را در بین منافع مشترک مسلمانان با آن منویات تمامیتگرائی شیعوی در منطقه ظغیانگرفته خاورمیانه نداشت و لاجرم آنها برای حفظ حیات حکومت های ملتهب و متزلزل خود نمی توانستند همچنان دخالت ها، دسیسه ها و دشمنی افکنی های حکومت خامنه ای را تحمل کرده، و باز هم تاب آورند و بلاخره ناچار بودند اقدامی سریع و شایسته و بایسته در برابر رژیم جنگ طلب اتخاذ کنند. پس، آنها دست به کار حل ائتلافی ِبحران با همکاری آمریکا و غرب بردند و بهترین اهرم، و دست آویز همان رفع خطر سلاح اتمی ایران بود که کشورهای قدر منطقه با تقبل هزینه ی این نقشه، عملا راه حل جهانی آنرا در پیش پای خود، ایران، آمریکا و غرب نهند و نهادند.

اما حالا و طنز قدرت آتمی شدن در این است که: رژیم مفلوک پس از خسران و بر باد دادگی هنگفت ثروت کشور جهت تبلیغ قدرت ولایت در ساخت و ایجاد صنایع و تولیدات اتمی ـ اسلامی، رو در روی با باجگیری آمریکا و غرب در شکننده ترین وضع تاریخی و تاکنونی خود قرار دارد که امکان طوفان توده ای را بحران هایش می توانند سبب شوند. این ناتوانی و ضعف کامل رژیم روزبروز تشدید می شوند حتی هم اینک در باز پرداخت یارانه ها و شاید در فردای زود عدم استعداد پرداخت به موقع حقوق کارمندان دولت هم به آن افزوده شود و به بیشتر از آن هم می تواند فراروید و این را غربی ها خوب می دانند. پس تا به زانو در نیاوردن مردم با بهانه ی خطر هسته ای شدن کشور دست از شکنجه ی مردم بر نخواند داشت؛ تا بیشترین تعهداتِ تضمینی را از خامنه ای بگیرند. تاوان این سرسام به فلاکت همگانی رسیده است به نحوی که اورانیوم غنی شده ی کشور نه عملا یار گرسنگان و بیکاران بلکه وبال مردم شده و عملا در میدان بی مصرف داخلی رسما باد خواهد کرد. زیرا کشور نیاز به آن در این سطح بالای تولیدی ندارد و عزم غرب هم می تواند این باشد که دلیل تولیدات اتمی را که هیچ سودی برای کشور ما ندارد در مقابل اعتراض و اذهان غالب مردم، چگونگی تولید هرچه بیشتر و بی دلیل آنرا بگذارد و عملا هم گذاشته است.

پرسش از نتایج این بیماری اقتدارگرا و خودشیفتگی ولایت و حکومت دیانتی او در هزینه کردن جان و مال مردم برای تاسیسات اتمی که هیچگاه ارزش کار بردی با این مخارج میلیاردی و غیر اقتصادی نداشته و ندارد و تدارک و تهیه آنها هم در داخل مقرون به صرفه برای تولید، عرضه و صدور کلان و ارزان با رقابت جهانی به سود اقتصاد غیر نفتی را نیز میسر نمی شود، آنهم با این همه امکانات طبیعی عملا موجود که در کشور داریم، هرگز معقول نبوده و نیست و تازه خطرات آسیب پذیری مناطق عمدتا زلزله خیر که نگهداری و نشت احتمالی و ساختمان آن بسیار سنگین و گران می باشد، تداوم این برنامه زیر پرسش است! پس براستی برنامه های اتمی رژیم چه هدفی را دنبال کرده و می کند که قادر نیست دست از لجبازی در توقف موقت غنی سازی بردارد؟ در پی بهانه ی تحریم ها که به زمیگیری اکثریت مردم انجامیده! کدامین بخش از این اهداف آتمی سودی به حال مردم ایران داشته است؟ هیچ! جز ضرر مالی و جانی و سرکوب عریان زیر پوشش دشمنی با اقتدار اسلام و همچنین گُم و یا کم شدن همان قوت لایموتی که این روزها به سادگی بدست بسیاری از مردم ما نمی آید! البته برای رهبری و تحکیم مالیخولیائی او به عنوان ابر قدرت اسلامی و اتمی شدن و شاید جنگ در یک مقطع ذهنی آتی اسلام با کفر که آن هم با نرمش جدید آقا به سازش کشیده شد؛ دیگر بی معنی شده است! آیا چنین نیست؟

پس، حالا و در این بین تنها دلیل: جنون و طرح ذهنی جنگ شیعه و سنی و ایجاد ترس در بین اغیار داخلی، منطقه ای و جهانی ست که به قوت خود می تواند باقی بماند و می ماند. جنونی که چنین سرآخر و فعلا تحت تحریم های گسترده اقتصادی زندگی ساده ی مردم و کشور را ویران کرده، ایستائی و نرخ رشد منفی تولید برجسته گشته، فرار مغزها و سرمایه های داخلی و ملی دیگر قابل محاسبه نیستند و با این شیوه های غیر اصولی و نا روشن، تشویق غرب به تحریم های فلج کننده به جائی کشیده شده است که نتیجه اش ایجاد بحران مالی و کاغذ پارگی ارز کشور و توقف و با محدودیت بیشتر روابط بانکی شده و می باشد که به مرور دامن این مصیبت ها، تورم ها، گرانی ها، بیکاری ها به کمبود کالای واراداتی و یا تولیدی و فقدان منابع اولیه داروئی و حیاتی مردم مزدبگیر و فرودستان انجامیده و اکثریت حقوق بگیران را رسما زیر مستقیم تیغ تیز و بی رحم نقشه های هدفمند آمریکا و شرکای غربی اش قرار داده است و در صورت تداوم آنها با این کار، نیروی عظیم سرخورده، مزدبگیر و پائینی ها را به جنگ هر آن با خود دعوت نموده و یا در آینده ی زود خواهد کشاند. فاجعه ای که نتایج خوبی برای همین مردم نخواهد داشت

به نظر می آید که فعلا تصمیم به ایجاد رویای اتمی شدن اسلام سیاسی به شکلی خفیف باقی ست و آن علنا به تشنج داخلی، منطقه ای و جهانی دامن زده و همزمان سران رژیم را نیز دچار اغتشاش و شکاف هر چه بیشتر در بالا و شکنندگی در ائتلاف جدید نموده است. این نظام فاسد و مدیریت مافیائی و در راس آن قدر قدرت یکه تازه فوق بشری اش همه از هم می ترسند و به همدیگر پوشیده و آشکار اعتماد ندارند و ذاتا با خود و با مردم با مکر و حیله رفتار می کنند. حتی، در این بازه و میانه ی حساس با این تصمیم مهم و حیاتی رهبر به نرمش دلیرانه عملا در برابر مردم بردبار و مقاوم ناراست می باشند، و فریبکارانه تاکتیک، اهداف و چشم انداره های کوناه و بلند خود با آمریکا و غرب را از دید مردم پنهان می کنند و حقیقت را نمی گویند. در حالی که کشورهای متحد اروپائی بنا بر دیپلماسی نسبتا علنی خود از تمام ریز و درشت مذاکرات در نشست ژنو ۲ با خبرند و شش کشور حاضر در آن نیز خطوط آنرا دیکته می کنند؛ این تنها مردم ما هستند که صلاحیت آگاهی رسانی عمدی به آنان به خواست نمایدگان رهبری (ظریف ـ عراقچی) مکتوم و مکنون گذاشته شده و اجازه علنی شدن داده نشده است و تصمیمات سرنوشت ساز زندگی آنها محرمانه و مخفی گرفته می شوند! آما چرا؟ زیرا: در برابر رژیم آمریکا و غرب دست پر و پیش را دارند و ولایت هیچ جز ظاهر سازی برای تحریع حقایق ندارد و باید باج و تاوان خودرائی اش به قیمت گرسنگی و تاراج کشور بدهد. پس آگاهی مردم از این داد و ستد ها برای هوشیاری و بیداری آنان از دید رژیم مصلحت آمیز نیست و به همین دلیل ساده رژیم در ستیز با عواقب منفی مذاکرات و یا با عدم نرمش ناپذیری آمریکا و غرب در قبول منویات خود، ناچار به سازش هر چه بیشتر است. البته مشروط به اینکه (واقعا رژیم قصد مجاب کردن نگرانی آمریکا و غرب و اسرائیل و کشور های مسلمان و حل بحران هسته ای داشته باشد، مسئله ای که با این مخفی بازی ها تا پایان روند، پنهان خواهد ماند)؟! اما آیا، همه مخالفان رژیم مجبور به این سازگاری ساده با پنهانکارهای هستند و خواهند بود؟ منافع آمریکا با اروپا و اغلب کشورهای مسلمان متفاوت، متعدد و مختلف هستند و هر بخش بی گمان ساز خود را خواهد نواخت و رقص متوازن رژیم ولائی را مشکل تر خواهد کرد.

تردید ندارد که ما باید با اهرم های موجود خود به دنبال آگاهی رسانی های علنی باشیم، به کشف علل و افشاگرهای مذاکرات محرمانه پرداخته و به تبع آن در پی منافع حضور، آگاهی و دخالت مردمی در امور آتی کشور خود به تشویق آنها همت کنیم. تلاشی جدی و سازنده که سعی دارد علیه دیپلماسی تاکنونی و مخفی رژیم روشنگری و افشاگری کند و تصمیمگیری از بالای سر مردم و در پس و پشت درهای بسته ولایت با غربی ها و گروه ۶ را به هر صورت ممکن که می تواند پایان دهد و یا آنرا توسط بیداری، بیزاری و اعتراض گسترده همه لهیده شدگان در دستگاه مخوف و مخفی و مافیائی خامنه ای مورد کنترل و حمله توده ای قرار دهد. سزاوار سرنوشت ماست که با این اقدام به موقع و گسترده از سرانجام ناگوار و جبران ناپذیر دیپلماسی مخفی و محرمانه ولایت علیه خود و کشورمان پیشگیری کنیم.

بهنام چنگائی ۲۵ مهر ۱۳۹۲

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.