مسعود نکوبخت
“کاوه گلستان” فقید، فرزند ابراهیم گلستان یکی از معتبرترین عکاسان اجتماعی ایران بود که با عکسهایش طیف وسیعی از ناهنجاری های جامعه امروزی را پوشش داد. مجموعه عکسهای او درباره زنان روسپی و همین طور زندان زنان پیش از انقلاب، یکی از بهترین مجموعه های عکاسی اجتماعی میباشد…
جنگ و عکاسی خبری
حرفه عکاسی خبری با پیشرفت در تکنیک ظهور و چاپ عکس و همینطور استفاده آن در روزنامه ها حدود سالهای ۱۸۵۰ میلادی متولد شد. این حرفه در همان آغاز پیدایشش با جنگ و تبعات آن پیوند خورده است برای مثال اولین سری شناخته شده از عکاسی خبری مربوط به عکسهای “کارول ژاهماری” طی جنگهای کریمه بوده و همینطور عکسهایی که از دوران جنگهای داخلی امریکا برای اولینبار در هفته نامه “هارپرز” چاپ شده است، اما شاید بتوان اوج شکوفایی حرفه عکاسی خبری را در سالهای جنگ جهانی دوم و همینطور جنگ ویتنام در نظر گرفت. عکاسان این شاخه از عکاسی در بسیاری از مواقع در خط مقدم جنگ حضور دارند تا بتوانند پلیدی این هیولا را به تصویر بکشند برای مثال طی آخرین جنگ عراق، پانزده نفر از خبرنگاران و عکاسان خبری از جمله “کاوه گلستان” جان خود را از دست دادند و در اینباره بسیاری از افراد مطلع، ارتش امریکا را در زمان جنگ عراق به مسدود کردن اطلاع رسانی و تیراندازی هدفمند به سمت خبرنگاران متهم کردند.
عکاسان در خط مقدم
“کاوه گلستان” فقید، فرزند ابراهیم گلستان یکی از معتبرترین عکاسان اجتماعی ایران بود که با عکسهایش طیف وسیعی از ناهنجاری های جامعه امروزی را پوشش داد. مجموعه عکسهای او درباره زنان روسپی و همین طور زندان زنان پیش از انقلاب، یکی از بهترین مجموعه های عکاسی اجتماعی میباشد. او همچنین یکی از به یادماندنی ترین مجموعه عکس درباره روزهای وقوع انقلاب اسلامی و همینطور جنگ بین ایران و عراق را به یادگار گذاشته استو از معدود عکاسانی بود که تنها چند روز پس از فاجعه بمباران شیمیایی حلبچه در محل حادثه حاضر شد و از آنجا عکسبرداری کرد. درباره فاجعه حلبچه “احمد ناطقی” یکی از معدودعکاسانی بود که بلافاصله بعد از بمباران، از قربانیان عکاسی کرد و همینطور “سعید جان بزرگی” فقید که در سال 1381 به جهت تبعات شیمیایی شدنش، دار فانی را وداع گفت. گلستان در۱۳فروردین۱۳۸۲هنگام انجام مأموریت تصویربرداری برای شبکه خبریبیبیسی درعراق، بر اثر انفجارمینکشته شد. خودش در فیلم کوتاه مستند “ثبت حقیقت” درباره سانسور حکومتی می گوید: «من میخواهم صحنههایی را به تو نشان دهم که مثل سیلی به صورتت بخورد وامنیت تو را خدشهدار کند و به خطر بیندازد. میتوانی نگاه نکنی، میتوانیخاموش کنی، میتوانی هویت خودرا پنهان کنی، مثل قاتلها، اما نمیتوانیجلوی حقیقت را بگیری، هیچ کس نمیتواند.»
توتالیتاریسم و عکاسی اجتماعی
از دیگر خطراتی که جان عکاسان خبری را تهدید می کند، گروه های افراطی ناسیونالیست، مذهبی و همینطور سرویس های امنیتی حکومت های توتالیتر هستند. قتل “عبدالصمد روحانی” خبرنگار افغان روزنامه بی بی سی توسط طالبان، ترور “هرانت دینک” خبرنگار ترک توسط افراطیون ناسیونالیست و ترور ” آنا پولیتکوفسکا” توسط اداره امنیت روسیه همگی نشان از این موضوع دارند همینطور “زهرا کاظمی” خبرنگارکانادایی – ایرانیتبارکه در زمان اعتراضات دانشجویی با داشتن مجوز از وزارت ارشاد هنگام عکسبرداری از تجمعخانوادههای زندانیان مقابلزندان اوین دستگیر و بر اساس گفته های دادستانی جمهوری اسلامی، متهم پس از ۱۸ روز بازداشت به اتهام عکسبرداری از مناطق ممنوعه و ارسال آن برای سرویسهای اطلاعاتی بیگانه به دلیل برخورد سرش با زمین می میرد اما دکتر “شهرام اعظم”پزشکبیمارستان بقیه اللهسپاه پاسداران پس از معاینه بدن زهرا کاظمی، اعلام کرد که علایم ضرب و شتم شدید، شکستگی جمجمه و بینی، لهشدگی انگشتان پا، شکستگیانگشتهای میانی و کوچک دست راست و انگشت میانی دست چپ، کندهشدن ناخنهایانگشتهای شصت و اشاره دست، صدمات در ناحیه ریه و دنده، کبودی شدید ناحیهشکم، اندام تناسلی و پاها که نشان از تجاوز جنسی و شلاق خوردن درزمانهای مکرر دارد، نشان میدهد که او هنگام تحمل حبس به قتل رسیدهاست .زهرا کاظمی متولد شیرازاز سال ۱۹۶۹ تا سال ۱۹۷۲ در مدرسه عالی سینما و تلویزیون در تهران تحصیل کرد و بعد از آنبرای تحصیل در رشته ادبیات و سینما به پاریسرفت. در سال ۱۹۸۵ دکترای خود را در رشته هنر و ادبیات از دانشگاه پاریس دریافت کرد ودر سال۱۹۹۳، بهکانادامهاجرت کرد. وی با نشریاتی مانند “گلوب اندمیل” چاپ کانادا و نیز موسسه عکس انگلیسی ” کمراپرس” همکاری داشت. پرونده وی پس از گذشت سالها در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی به سرانجامی نرسید و تنها متهم پرونده نیز که یکی از کارمندان رده پایینوزارت اطلاعاتبود، تبرئه شد. از دیگر عکاسان خبری کشته شده در سال جاری “رمی اچلیک” عکاس 29 ساله فرانسوی و “ماری کالوین” خبرنگار کار کشته امریکایی در شهر حمص سوریه هستند.
شکستن مرزها
چیزی که یک انسان بارز را از انسانهای عادی متمایز می کند، همانا قدرت و توانایی ریسک کردن او در راهی که به آن عشق می ورزد، است. دانش، تبحر و نبوغ به تنهایی نمی توانند کار واثر یک انسان بعنوان هنرمند و عکاس را جاودانه کنند بلکه میل و اشتیاق او برای شکستن مرزها و از بین بردن دیوار هاست که همچون لکه خونی در ورق تاریخ به ثبت میرسد. در اینجا انسان به مقام هنرمند- مجاهد می رسد و اثرش همچون دشنه ای در دیواری که در برابر آگاهی و روشنگری جامعه ساخته شده، فرو می رود.