سوریه در تیررس

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بیژن نیابتی

همه شواهد حکایت از آن دارد که زمان تعیین تکلیف سوریه در چارچوب “طرح خاورمیانه بزرگ” فرا رسیده است. حمله نظامی قریب الوقوع است ، حتی بعضی از رسانه ها تاریخ همین فردا پنجشنبه را هم جلو جلو داده اند ! پیش ازاینکه بازرسان سازمان ملل که اساسا به منظورتحقیق پیرامون ادعای اپوزیسیون سوریه مبنی بر استفاده رژیم اسد از سلاح شیمیایی در آن کشور بسر می برند گزارش خود را ارائه کنند ، جو بایدن معاون اوباما با قاطعیت می گوید : “شکی نیست که عامل حمله شیمیایی هفته گذشته در سوریه حکومت بشار اسد بوده است”. پیش از این هم جی کارنی سخنگوی کاخ سفید گفته بود “هیچ تردیدی” وجود ندارد که دولت سوریه عامل حمله شیمیایی هفته گذشته دردمشق بوده و درمقیاس وسیع ازچنین سلاح‌هایی استفاده کرده است.

بدیهی است که شرایط موجود در سوریه ۲۰۱۳ به هیچ وجه قابل مقایسه با عراق ۲۰۰۳ نیست ، اما سناریوی مورد استفاده کمابیش همان است. رژیم سوریه “مرزسرخ” استفاده ازسلاح شیمیایی را درنوردیده است ! آنهم درست در همان روزی که بازرسان سازمان ملل برای تحقیق درهمین مورد وارد دمشق شده اند. درست درهمان شرایطی که رژیم اسد موفق شده بود ازیکسو با اتکاء به روسیه و چین در شورای امنیت ، درمقابل حصول اجماع جهانی علیه خود بایستد و از سوی دیگربا حمایت کامل رژیم جمهوری اسلامی و حضور نظامی قدرتمند حزب الله لبنان ، تعادل سیاسی و نظامی در سوریه را به نفع خود برهم زده و به یک حالت پات در موقعیت جدید دست یابد و بدین ترتیب چشم انداز پیاده کردن الگوی لیبی در سوریه را عجالتأ تیره و تار نماید. درست دراین تعادل جدید ، دیکتاتور سوریه که حتما بسیاراحمق ! تشریف داشته و در ضمن اصلا با قواعد بازی درجهان کنونی هم آشنایی ندارد ، دست به یک فقره عملیات انتحاری می زند و دست اوبامای صلح طلب را در پوست گردو می گذارد.

گفتم که سناریوی تهیه شده مشابه مورد عراق است ، الگو اما همانا الگوی لیبی هست با اندکی تغییرات ! که محصول تفاوتهای ژئوپلیتیکی میان این دو کشور می باشد. در این الگو، “نیروی بومی” بایستی ابتدا توان آزاد کردن یک شهربزرگ و طراز پایتخت را داشته باشد ( در لیبی “بنغازی” و در سوریه “حلب” ) ، آنگاه این “نیروی بومی” می تواند با استفاده بشردوستانه از پوشش گسترده هوایی یک “ائتلاف داوطلب” که البته از فراز سر شورای امنیت و با دور زدن آن شکل گرفته ، با پیشروی به سمت پایتخت موفق به آزاد کردن ! کل “میهن در زنجیر” شده و جهان آزاد یا همان “جامعه جهانی” کذایی را از شر “دیکتاتوری دیگر” برهاند.

این الگوی بهینه سازی شده حاصل شکست الگوی عراق بود که در لیبی جواب گرفت. درسوریه اما اوضاع فرق می کرد. آنجا درلیبی ، سقوط دیکتاتورمنفوری همچون قذافی ضمن آنکه سود سرشاری را بدلیل وجود نفت عاید کلان سرمایه مالی می کرد درمقابل اما هیچ معادله ژئوپلیتیکی را برهم نمی زد. یعنی دخالت در لیبی سود داشت که ضرر نداشت. هرچه سناریوی ابلهانه عراق به لخاظ مالی ضرر داشت سناریوی هوشمندانه لیبی جبران می کرد و به این ترتیب بخشی از هزینه جنگ درعراق را هم تامین می کرد. جنگ عراق تنها ضرر و زیان مالی نداشت ، از آن مهمترمعادله ژئوپلیتیکی منظقه را نیز برهم زده بود. این معادله در سوریه تغییر می کند. اهمیت جایگاه سوریه دراین چارچوب است. به عبارت دیگر ارزش سوریه نه یک ارزش اقتصادی که تماما یک ارزش ژئوپلیتیکی است.

دست بدست شدن سوریه توازن ژئوپلیتیکی منطقه را که با جنگ عراق به نفع رژیم جمهوری اسلامی برهم خورده بود اینباراما برعلیه محورشیعی دوباره برقرارمی کند. سوریه تا زمانی تضمین امنیتی داشت که موفق به تضمین ثبات در مرزهای اسرائیل می بود. حضور پرشمار نیروهای سلفی و بویژه جبهه النصریه درمیان اپوزیسیونی که در آن سگ صاحبش را نمی شناسد این تضمین را از بین برده است بویژه آنکه حضورعلنی حزب الله در مناقشه سوریه ، تهدید دسترسی آنان به پتانسیلهای شیمیایی و تجهیزات مدرن ارتش سوریه را نیز بدنبال داشت. به همین دلیل هم هست که “دولت حرامزاده” اینبارهم مثل مورد عراق ، علمدار حمله نظامی به سوریه شده و چپ و راست به تأیید استفاده رژیم اسد ازسلاح شیمیایی اززبان بنیامین نتانیاهو پرداخته و آتش بیار جنگ خانمانسوز دیگری شده است.

اینکه جنایتکار پیشانی سفیدی همچون نتانیاهو مدعی استفاده رژیم اسد ازسلاح شیمیایی است به تنهایی برای رد قاطعانه این اتهام کافیست ، حتی اگر به هزار دلیل بتوان ثابت کرد که منافع دولت سوریه در استفاده از سلاح شیمیایی در این مقطع مشخص زمانی بوده که البته نبوده و نیست.

با اینحال اینها دیگر چندان مهم نیستند . کلید جنگ جدید در منظقه زده شده است . بگذریم از اینکه تا کنون نه ایالات متحده و نه فرانسه و بریتانیا سحن از جنگ نمی رانند و مدعی یک مجازات دو روزه ! رژیم اسد هستند. مجازاتی که حداقل کارکرد آن درهم شکسته شدن توان نظامی نیروهای دولتی در مواجهه با شبه نظامیان سنی و ارتش آزاد سوریه می باشد. ایده آل باراک اوباما آن است که انشاالله ! با همکاری دولت سوریه در عدم پاسخگویی به تهاجم نظامی و جلوگیری از گسترش دامنه مجازات خود ، زمینه سیاسی و نظامی دلخواه برای براه انداختن یک لویه جرگه سوری در مذاکرات آتی ژنو فراهم آورده شود و گذار از دیکتاتوری به دمکراسی به خوبی و خوشی صورت پذیرد !

اینجا می ماند عملکرد رژیم جمهوری اسلامی و محور شیعی در روزها و هفته های آینده . خامنه ای خوب می داند که هدف نهایی ایالات متحده خود نظام مقدس است. من خود بارها گفته ام که “تغییر رژیم” درایران ، هدف محوری “طرح خاورمیانه بزرگ” هست. “ولید المعلم” وزیر امورخارجه سوریه هم همین دیروز طی یک کنفرانس خبری در دمشق همین را رک و پوست کنده بیان کرد. او گفت : “آنچه که در سوریه و عراق در حال روی دادن است، از سال ۲۰۰۹ به منظور رسیدن به تهران برنامه ریزی شده است”. خوب اگر قرار برتسلیم نباشد یک راه بیشتر درمقابل محور شیعه وجود ندارد ، آنهم بازکردن راه قدس از طریق دمشق است. والسلام ! آینده نشان خواهد داد که رژیم اسلامی جربزه این نبرد آخر بر سر بود و نبود خود را دارد و یا مثل شعاردوران طلایی امامش مبنی بر گذشتن راه قدس از طریق کربلا به لاف و گزافی بیهوده اکتفا خواهد کرد. با اینحال یک چیز بدیهی است. هر راهی به غیر از این درنهایت بازشدن راه تهران از طریق دمشق را بدنبال خواهد داشت . در این واقعیت تردید نباید کرد.

بیژن نیابتی ، ۵ شهریور ۱۳۹۲

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.