koorosh zaim 03

فرهنگ اصیل یکتایی و دینی ایرانی، حکومت دینی و یکتایی را نمی پذیرد

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

koorosh zaim 03

koorosh zaim 03کورش زعیم

…من از همه فعالان سیاسی ایرانی که هدفی جز حاکمیت ملی و استقرار دموکراسی و حقوق بشر درایران ندارند دعوت می کنم که بیایید در این واپسین فرصت کوچک و کوتاه ایجاد شده، آینه ها را بشکنیم و بجای خود یکدیگر را هم ببینیم و بی تعصب ارزیابی کنیم، و بی توجه به دیدگاه یا سلیقه سیاسی خود، برای یک هدف مشترک که همه ما در آن هم آوا هستیم همگرا شویم…


پیام کورش زعیم در همایش اتحاد برای پیشبرد سکولار دموکراسی در ایران (شیکاگو)

23 آگوست 2013 (1 شهریور ۱۳۹۲)

فرهنگ اصیل یکتایی و دینی ایرانی، حکومت دینی و یکتایی را نمی پذیرد

به نام خداوند ایرانزمین

با درود به هم میهنان باشنده در این گردهمایی و همه هم میهنانی که شنونده این برنامه هستند:

شاید من تنها کسی در میان شما باشم که معنای سکولار دموکراسی را ندانم. اگر دموکراسی دینی، دموکراسی نظامی، دموکراسی سوسیالیستی یا دموکراسی فاشیستی یا دموکراسی در انواع دیگر وجود داشته باشد، دموکراسی سکولار هم برای تاکید بر متمایز بودن آن از دیگر انواع دموکراسی میتوانست مطرح باشد. ولی دموکراسی در ادبیات ساده و واژگان محدود من فقط یک معنا دارد: فرمانروایی مردم بر مردم برای مردم و با رای مردم. یعنی یک نظام سیاسی که هیچگونه وابستگی ایدئولوژیک، ابزاری، نژادی، یا فرقه ای نداشته باشد و متعلق به تمامی شهروندان کشور باشد. یعنی مردم کشور آزاد باشند به هر عقیده و فرقه و دین و نظام سیاسی یا اقتصادی باور داشته باشند. یعنی یک نظام مردمسالار متکی به رای اکثریت با حفظ حقوق اقلیت است، برابری همه شهروندان در برابر قانون وآنهم فقط قانونی که نمایندگان مردم که با رای آزاد مردم برگزیده شده باشند تدوین شده باشد، قانونی که میان اکثریت و اقلیت، با دین و بی دین، زن و مرد، این نژاد و آن نژاد، و این نیاکان و آن نیاکان، تفکیک و تبعیضی قایل نشده نباشد، که هیچ سازمان یا شهروندی نتواند به آزادی و حقوق شهروندی دیگر تجاوز کند، که اصول جهانی حقوق بشر چراغ راه حکومت و جامعه باشد. بنابراین، از دیدگاه من، وقتی می گوییم دموکراسی، یک دنیا حرف زده ایم.

فرهنگ اصیل ایرانی، اهورایی و دینی است، ولی حکومت دینی را نمی پذیرد؛ یکتاپرست است، ولی حکومت یکتایی را نمی پذیرد؛ جهانگراست و حکومت منزوی و مطرود جهان را نمی پذیرد.

در این سالها که هر سال آن احساس عقب افتادگی یک دهه را به ما داده، دولتهایی با دیدگاههای چپگرا، نظامی گرا، امنیتی گرا و پوچگرا آمده اند و رفته اند. به این معنا که در هر دوره ریاست جمهوری اسلامی، دیدگاه سیاسی و اقتصادی و حتا خوانش مذهبی بکلی متمایز از دوره پیشین بوده است. در این فرایند تنها تغییری که رخ داده جابجایی مهره ها دریک حلقه محدود سیصد تا چهارصد نفری است، هر بار خواسته اند که ما تصور کنیم تحولی رخ داده یا در حال رخ دادن است. اگر ناراضی شدیم، یک خوش سیما و خوش سخن را می آوردند تا سرگرم شویم و نارضایتیمان کاهش یابد،؛ وقتی آرام گرفتیم، یکی زشت کردار را می آورند. از آنجا که این بردن ها و آوردن ها با محروم کردن اکثریت گروههای سیاسی و مدنی و محدود کردن رقابت ها و ممنوع کردن فعالیت و ابراز عقیده و انتقاد، به همراه تفتیش عقاید و بازداشت و زندانی کردن و اعدام انجام می گیرد، ما اکثریت ملت ایران احساس می کنیم که سایه هایی بیش در زندگی سیاسی میهن خودمان نیستیم.

همانگونه که در سال ۸۸، هر کدام از نامزدان ریاست جمهوری که انتخاب شده اعلام می شد، نماینده مردم ایران نمی توانست باشد، انتخاب اخیر هم گزینشی درون حکومتی بود. در هر حال، مردم خسته ما به شعارها و قول های انتخاباتی دل بسته اند، هرچند که از گزینش در یک انتخابات آزاد محروم بوده اند.

پیش نیاز انتخابات آزاد، آزادی بیان و آزادی گردهمایی، آزادی فعالیت حزبها و سازمانهای جامعه مدنی، نبود زندانیان سیاسی وعقیدتی، وجود امنیت برای همه مردم و فقدان بیم وهراس در میان فعالان سیاسی و اجتماعی، و در نهایت زمان کافی و فرصت برابر برای تبلیغات انتخاباتی است. بنابراین، در هر نوع انتخاباتی که فرصت مشارکت و رقابت برابر برای همه نیروها و جریان های سیاسی فراهم نباشد، مشارکت بدون تبعیض تمامی مردم ایران دررای دادن و رای گرفتن امکان نداشته باشد، در واقع گونه ای انتصابات با رنگ فریبای انتخابات است. در نتیجه، رئیس جمهور برگزیده، هر چقدر هم که متعهد خدمت به مردم باشد، نمی تواند بدون حفظ منافع گروه هایی که او را برگزیده اند یا اجازه داده اند برگزیده شود، گامی در راستای حقوق مردم و رفاه عمومی بردارد؛ و این چیزی بجز تکرار تجربه شکست خورده پیشین و نمایشی برای مشروعیت بخشی به عملکرد انحصارگرایانه و بحران ساز مراکز قدرت و رانت خواری سیاسی و اقتصادی نخواهد بود. در انتخابات اخیر هم اگر همین مراکز قدرت سیاسی و اقتصادی از پیامدهای خطرناک عملکرد برگزیده هشت سال پیش خود وحشت زده نشده بودند، تن به انتخاب شدن رییس جمهور جدید که، هرچند از خودشان است، ولی کمی استقلال رای و عقلانیت از خود نشان می دهد، نمی دادند.

با توجه به هیئت وزیران تایید شده و نشده، این دیدگاه تایید می شود که نظام حاکم فقط اجازه استقلال و خردگرایی در وزارتخانه هایی مانند نفت و خارجه و اقتصاد را داده تا مشکل اصلی خودش را که بی پولی و رکود اقتصادی و تحریم های بین المللی است برایش حل کنند. در آنجا که مربوط به پرورش نسل جوان کشور است، مانند گسترش دانش و بهبود کیفیت مراکز آموزشی و دانشگاهها و ورزش جوانان، در را به روی رییس جمهور بسته اند، و وزارت کشور را هم جهت مدیریت انتخابات در آینده برای خودشان نگه داشتند. این نشانه حسن نیت قدرتمداران نظام جمهوری اسلامی درباره نقش دولت جدید و تامین رضایت مردم نیست، بلکه نشان از کولی گرفتن نظام ازدولت منتخب برای گذر از رودخانه خروشان بحران است.

ولی این مردم، مردم سال ۷۶ نیستند که به امید تغییر بنیادین و آزادی های مدنی به اصلاحاتی سطحی دل ببندند. این مردم در سال ۷۸ و سال ۸۸ بیداری و قدرت خود را به نمایش گذاشتند، و این مردم با نمایشی دیگر در انتخابات ۹۲، پیامی رسا به گوش قدرتمداران رساندند که این آخرین آزمایش است. رییس جمهور روحانی دچار یک پارادوخش است، هم می داند که در شرایط تاریخی استثنایی قرار گرفته که می تواند با برآوردن مطلبات مردم محبوب آنان شود، و هم اینکه اگر به انتظارات حاکمیت بی اعتنا شود مانند خاتمی او را خنثی خواهند کرد. او در سه قفس تو در تو گرفتار است و باید یک هودینی باشد تا بتواند خود را از قید آنها آزاد کند و به مردم بپیوندد.

برخی مردم بر این باورند که دایره باطل چرخاندن مهره ها و شخصیت های درون نظام از نو آغاز شده است. امروز دیگر مردم آن بردباری و تحمل را ندارند که هشت سال دیگر، یا حتا چهار سال را در حالت انتظار بسر ببرند. امیدواریم که آقای حسن روحانی که تصور می رود با حسن نیت پا به میان گذاشته این واقعیت را درک کند. آقای روحانی در طی سال اول باید صداقت، انگیزه و تعهد خود را به ملت با پیشرفت های ملموس در تحقق قولهایش نشان دهد، در غیر این صورت مردم از او دست خواهند کشید.

ما اکنون در زمان بسیار حساس و مخاطره آمیزی از تاریخ معاصر میهنمان هستیم. کشوری به عظمت ایران در اثر شش دهه عدم امکان مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خویش، بی اعتنایی به ملت، بی خردی، ناشایستگی، قدرت طلبی و تمامیت خواهی گروهی کوچک که همه ابزار ثروت و قدرت کشور را بدست گرفته اند، به ذلتی افتاده که افزون بر ناامیدی و نگرانی مردم از آینده، از هر سو و هرکس در جهان تحقیر می شویم، تهدید می شویم و زور می شنویم، و در همه عرصه هایی که با زندگی مردم و سربلندی کشور بستگی دارد، شکست خورده ایم.

ما بر این باور هستیم که فقط مردم هستند که می توانند و باید سرنوشت خود را تعیین کنند تا حاکمیت ملی برقرار شود. برخلاف باور قدرتمداران حاکم، مردم ایران صغیر و محجور و دیوانه نیستند که حق رای دادن و تصمیم گیری نداشته و نیازمند قیم باشند. ما باور داریم که تا شرایط آزاد برای ابراز عقیده، فعالیت سیاسی و گزینش مستقیم و آزاد برای همه فراهم نباشد، و تا هنگامیکه قدرت گزینش و تصمیم گیری و دسترسی به رسانه ها در دست اشخاص و مراکز خاص باشد، فرض برگزاری انتخابات آزاد از سوی حاکمیت امکان ناپذیر و غیرواقعی خواهد بود.

اکنون به نظر می رسد که فرصت بسیار محدودی به علت اضطرار حاکمیت برای ما فعالان بوجود آمده، و ما کنشگران سیاسی بیرون از حاکمیت باید خود را به یکدیگر نزدیکتر کنیم. دولت جدید می خواهد تلاش کند قطار بی ترمز دولت گذشته را که در سرازیری به ته دره رسیده، از همان راه، یعنی چارچوب ساختار جمهوری اسلامی، بالا بیاورد. کاری بس دشوار و در مرز غیرممکن است. ولی اگر یک ایستگاه هم برگردد، بخشی از فشار طاقت فرسای کنونی بر گرده ملت ایران برداشته خواهد شد. برای نشان دادن راه بهتر و پایاتر که پیشگیر ناکامی های گذشته باشد، آیا خواهیم توانست در اصول بنیادین هم آوا و همداستان شویم؟ آیا این رویای نزدیک شدن ما کنشگران بیرون از حاکمیت هرگز به بیداری خواهد انجامید؟ ما زمانی مناسبتر از امروز نخواهیم یافت.

من از همه فعالان سیاسی ایرانی که هدفی جز حاکمیت ملی و استقرار دموکراسی و حقوق بشر درایران ندارند دعوت می کنم که بیایید در این واپسین فرصت کوچک و کوتاه ایجاد شده، آینه ها را بشکنیم و بجای خود یکدیگر را هم ببینیم و بی تعصب ارزیابی کنیم، و بی توجه به دیدگاه یا سلیقه سیاسی خود، برای یک هدف مشترک که همه ما در آن هم آوا هستیم همگرا شویم. سلاح ما نفوذ اندیشه ماست و پژواک آوای همگانی ماست. آنچه یک حکومت خودکامه را می ترساند تعداد سازمانهای مخالف نیسست؛ قدرت اندیشه، توان سازماندهی، همبستگی هدفگرا، و عشق غرورآمیز به میهن است.

کورش زعیم، عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

تهران- یکم شهریور ۱۳۹۲

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.