محسن دارائی
همان طور که میدانیم جمهوری اسلامی انتخابات در ایران را کاملا آزاد و مردمی میخواند،اما با گذشت زمان کوتاهی از تقلب انتخاباتی که در دوره دوم احمدی نژاد انجام شدو با آن اعتراضات عظیم همراه بود،خامنهای و هم پیمانان او این اعتراضات را فتنه میخوانند. اما ما و همه آزادیخواهان و مبارزینی که حامیان کسانی هستیم که در این راه جان خود را از دست دادند و از آزادیهای خود گذشته اند و همچنان در زندانهای تاریک و نمناک جمهوری اسلامی مورد شکنجه و آزار و اذیت قرار میگیرند به سر میبرند،جنبش سبز میخوانیم و به آنها افتخار میکنیم و میدانیم که جمهوری اسلامی به شدت از این جنبش وحشت دارد،به طوریکه با چسباندن اتهام دست داشتن سه وزیر دولت حسن روحانی در فتنه هشتاد و هشت باعث حذف آنها از کابینه رأی نیاوردن از مجلس شد و مشخص است که این جنبش هنوز زنده است و با نگاه کردن به رأی اعتماد مجلس میتوان نشانههای پویا بودن این جنبش را دید که در آینده چه بر سر این دولت و خامنهای خواهد آورد.
بنا بر گفتههای خود حسن روحانی در مجلس که طبق قانون اساسی،اصل بر تفکیک قوا است،اما این تفکیک قوا نسبی است،توضیح و کنترل قدرت و مسئولیت مشترک مبنای اصلی در قانون اساسی جمهوری اسلامی است،به خصوص در دو قوه مقننه و مجریه،به همین دلیل وزیران از دو طریق رأی اعتماد ملت را میگیریند،از یک طریق رئیس جمهور که منتخب مردم است و از طریق دیگر نمایندگان مجلس شورای اسلامی که آنان نیز منتخب مردم هستند.اما در واقعیت ما در این رژیم چیزی به اسم انتخاب مردم نمیبینیم،همه این بازیها بیشتر شبیه به انتخاب و خواست مطلق علی خامنهای رهبر خونخوار جمهوری اسلامی است،زیرا اگر هم رئیس جمهور و هم نمایندگان مجلس منتخب مردم بودند نباید به سه وزیری که به آنها اتهام مشارکت در فتنه را زدند،رأی به ردّ صلاحیت میدادند و به این واسطه سه وزیر اصلاح طلب دریافتند که توسط روحانی فریب خوردند و به خاطر کینه خامنهای از جنبش سبز رأی اعتماد نگرفتند.
به طور کل دو گروه عمده بیشترین نقش را در کابینه روحانی ایفا کردند،اول علی خامنهای و افراد نزدیک به او و دوم علی لاریجانی رئیس متنفذ مجلس که وی به تأیید این افراد نیاز دارد و با توافق با آنها میخواهد هزینهای نپردازد و رأی اعتماد بگیرد و امور داخلی کشور را به اصولگرایان بسپارد تا در سیاست خارجی اختیار عمل بیشتری داشته باشد،و روحانی دارد تصویر جدیدی از تدبیر و اعتدال را به ما نشان میدهدک میتوان از آن ایرادهای بسیاری گرفت،چون تدبیر و اعتدال آن چیزی نیست که به ما نشان داده و اجرا میشودو کابینهای نیست که پیش روی ماست،در واقع بیشتر شبیه به یک اش شعله قلمکاری است که از جناحهای شکست خورده بیش از جناحهای موفق و رأی دهندگان در این کابینهٔ حضور دارند و در اصل روحانی در حال باج و امتیاز دادن به همه گروهها بوده،تا اینکه به اندیشه خودش یک دولت معتدل را ایجاد کند،اما اعتدال این نیست،اعتدال در روش هایی درست است که ایشان در کار و مسیر راه پیش خواهد گرفت.
با همه این تفاسیر میتوان دریافت که در تاریخ جمهوری اسلامی چیزی به اسم مردم و مطالبات و خواستههای آنها هیچ وقت وجود نداشته و فقط با استفاده از اسم مردم و انتخاب آنها چوبی درست کرده اند که کلا برای فریب و سرکوب و از بین بردن آنها استفاده میشود و بس…..
محسن دارائی