رهبر زیرک و مبارزان ساده لوح

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

حسن بهگر

خامنه ای در آستانه ی انتخابات برای گرم کردن تنور گفت : «ممکن است بعضی به دلیلی نخواهند از نظام اسلامی حمایت کنند، اما از کشورشان که می خواهند حمایت کنند.» کسی که از نظامی حمایت نکند یعنی مخالف آن است. چون به زبان آوردن کلمه « مخالف » برای خامنه ای دشوار است این طور مسئله را طرح کرد (۱). ولی از جانب دیگر تصریح کرد که شرکت در انتخابات ریاست جمهوری به منزله ی تأیید نظام جمهوری است تا هر برگه ی رأی را امتیازی برای نظام بشمارد و معنای شرکت در انتخابات را آن طور که میخواهد معین نماید.

مشکل از رندی خامنه ای نیست، از سادگی آنهایی است که بعد از انتخابات که خر رژیم برای بار چندم از پل گذشته، با شنیدن این جمله بخیال ولیمه رهبری خیلی زود سفره انداختند و کاردو چنگال هم گذاشتند که به به او مخالفان را به رسمیت شناخته است(۲). ولی خامنه ای پس از انتخابات حرفش را رقیق تر کرد و گفت « احیاناً کسانی هستند که دلشان با نظام خیلی صاف نیست اما برای منافع ملی اهمیت قائلند که لابد برخی از رأی دهندگان در زمره ی این افراد هستند.» امیدوارم رای دهندگان پس از شنیدن این کلمات «احیانا» و « لابد» دلشان را با نظام کمی صاف تر کرده باشند! وی افزود:«این واقعیت نشان می دهد حتا کسانی که طرفدار نظام نیستند به نظام و انتخابات آن اعتماد دارند، چرا که می دانند جمهوری مستحکم اسلامی مثل شیر در مقابل طمع ورزان ایستاده و از کشور، منافع ملی و عزت ملی به خوبی دفاع می کند.»

همه می دانند که این ادعا دروغ محض است و این رژیم هیچگاه به مسایل «ملی» توجه نداشته ، غرامت جنگ هشت ساله با عراق چه شد؟ خط مرزی با عراق ؟ سهم ایران در دریای مازندران ؟ تخریب آثار ملی و فرهنگی که هر روز درایران رخ می دهد هیچ گاه درتاریخ نظیر نداشته است . با این پرونده سیاه و تاریک چگونه ازمنافع ملی و عزت ملی دفاع کرده اید؟ یک دعوای حقوقی هسته ای را که ایران در آن حقانیت غیرقابل خدشه ای داشته با نادانی و سخنانی سخیف و تحریک آمیز به یک جنگ تمام عیار با غرب و در رأس آن با امریکا بدل کرده اید و کشور را مبتلا به تحریم و خطرحمله نظامی نموده اید. بگذریم که پرداختن به این موضوع مطلب جداگانه ای می طلبد. اما این را نیز باید افزود که گویا سودجویی رژیم از جنگ ۸ ساله با عراق بدهانش مزه کرده زیرا کشور را تا لبه ی پرتگاه جنگ می کشاند (آمریکا و اسراییل هم بعنوان نیروی کمکی در شیپور جنگ می دمند) و مردم ناچار به سکوت می شوند تا کشور مبادا بدام جنگ نیفتد و آن وقت خامنه ای سینه جلو می دهد که من مدافع منافع ملی هستم ! حتا در اختلافات قومی که کشورهای غربی علنا دامن می زنند ما دست خود رژیم را هم می بینیم که شواهد فراوانی موجود است. امروز آشکار شده است که خامنه ای رژیم خود را با ایران یکی میشمرد: یا من می مانم یا ایران با من نابود می شود.

آن کسی قهرمان ملی است که کشور را از خطر جنگ برهاند نه آن که کشور را در کام خطر بیندازد. هنوز هم که تکلیف مردم با این خطرات معلوم نیست و یکی از نکاتی که برخی را وادار به شرکت در انتخابات کرد همین خطر جنگ بود که دستاورد دیوانه ی مخبطی به نام احمدی نژاد بود که برحکومت مسلط کرده بودید که خط سیاسی اش به شما نزدیک بود. حالا مردم تصور می کنند شاید کسی دیگری با لبخند خاتمی نشان بیاید و با نگفتن ناسزا گره گشای مساله شود.

کسی نیست از ولی فقیه بپرسد این علاقمندان به منافع ملی که با «دشمن» هم همدست نیستند و به کشور و میهن خود علاقمندن جایگاهشان کجاست ؟ زندان و تبعید؟ آن وقت خامنه ای از باقیمانده این عده که در خارج از زندان بسر می برند انتظار دارد که فقط برای رای دادن از خانه شان بیرون بیایند و رأی بدهند که رژیم را به رسمیت می شناسند.

واقعاً جای دریغ بسیار دارد که برای چنین ترفندها و شیادی هایی عده ای مدعی سیاستمداری فریب بخورند و مردم را تشویق به رای دادن بکنند.

اما منشاء این سخنان چیست ؟ چرا خامنه ای این حرف ها را پیش از انتخابات گفت و سال های قبل نزده بود؟

اعتراض میلیون ها ایرانی در چهارسال قبل که می توانست تومار عمر هر رژیمی را درهم بپیچد با ناتوانی رهبری نالایق به شکست انجامید وبی رحمانه سرکوب شد . این سرکوب چیزی نبود که فراموش بشود، فشارهای خارجی و تحریم هم به مشکلات افزوده بود. همه ی اینها نظام را بی نهایت تضعیف کرده بود و باید چاره ای اندیشیده می شد. براین باورم که این نمایش با سازش قبلی با رفسنجانی صورت گرفته بود(۳) .بدیهی است مناظره و چاشنی های دیگر هم افزوده شد تا بازار گرم تر شود. البته خامنه ای نمی خواست شخص مورد نظرش را بشناساند که برای چه و با چه کسی معامله می کند. این نمایش چندان هم پیچیده طراحی نشده بود ولی رژیم از توان مخفی کاریش بهره ی بسیار برد. تأکید او بر این که خانواده او هم نمی دانند که او به چه کسی رای می دهد برای این منظور بود که نشان دهد انتخابات در ایران آزاد است و تقلبی درکار نیست و ادعای تقلب در ۴ سال پیش هم دروغ بوده است. حتا رفسنجانی که حال در مقام رهبر اصلاح طلبان پدیدار شده ایران را دموکرات ترین کشور در منطقه دانست و عسکر اولادی که ظاهرا در این انتخابات کاندیدای جبهه ی او منوچهر متکی رد صلاحیت شده بود معهذا شکرگزار است که در کشور آرامشی پدیدار شده است که در ۲۰ سال گذشته سابقه نداشته است.

این سخنان همه نشانگر آنست که رژیم در بن بست بود و با این انتخابات موقتاً از بن بست بیرون آمد ودر واقع آوردن روحانی نوعی عقب نشینی بود . بنابراین تحریم می توانست بسیار مؤثر تر واقع شود و خامنه ای را بیشتر وادار به عقب نشینی کند.هنگام آنست که اپوزیسیون برای وحدت عمل چاره ای بیندیشد.

آنچه که به اسم انتخابات رخ داد این نبود که مردم چه می خواهند بلکه آفریدن یک توهم در قالبی بود که مردم تصور کنند برخلاف نظر رهبری کسی را انتخاب کرده اند که امنیت و ارزانی و آزادی را به ارمغان می آورد؛ فراموش کردند که رئیس جمهور و دیگر رهبران قوه تدارکاتچی ولی فقیه هستند و بدون اجازه ی خامنه ای آب از آب تکان نمی خورد. ریختن مردم به بیرون و شادی آنها از بدنامی رژیم کاست و چهره ی رژیم را مرمت کرد . رژیم به خواست های ملموسی دست یافت و مردم به بادکنکی به اسم روحانی دست یافتند که خیلی زودتر از بادکنک قبلی خاتمی خواهد ترکید.

۲۰۱۳-۰۶-۲۹ استکهلم

به نقل از ایران لیبرال

۱- این شیوه سخن گفتن ملایان سابقه ی دیرینه دارد . می گویند طلبه ای را از مدرسه بیرون کرده بودند . شخصی از او ماجرا را پرسید؛ او که نمی خواست بگوید اخراج شده است پاسخ داد: ما را از مدارسه بیرون رفتیم !؟

۲- فرخ نگهدار در گفتگو با بی بی سی :« وقتی آقای خامنهای روز آخر میگوید آنها که به نظام من اعتقاد ندارند می توانند بیایند رأی دهند نوعی به رسمیت شناختن رسمیت طرف مقابل هست، لذا آنچه که دارد اتفاق میافتد قبول حق موجودیت صدای دیگر در جامعه هست و نوعی تعامل»

۳- در گیرو دار اخبار «انتخاباتی » پیش از آن که رفسنجانی نامنویسی کند یکی از نزدیکان وی در بی بی سی گفت «رفسنجانی از انتخابات از خامنه ای پرسیده که آیا می تواند در انتخابات شرکت کند؛ خامنه ای از پاسخ طفره رفته و گفته کسی را بیاورید که بدون جاروجنجال مسایلتان راپیش ببرد.» متاسفانه نام گوینده و ساعت و روز بیادم نمانده است ولی دلایل دیگری حاکی بر این توافق می توان یافت ف از آن جمله :

تنها دلیلی که باعث حضور بنده شد و آن را نیز قبل از ثبت نام خدمت رهبری معظم انقلاب گفتم خلق حماسه سیاسی مورد نظر ایشان بود.آقای دکتر حسن روحانی با مشورت بنده قدم در راه انتخابات گذاشت و با احترامی که برای کاندیدا های دیگر قائلم به دکتر روحانی رای می دهم و ایشان را برای تصدی قوه مجریه مناسبتر می دانم.

تفکرات و عقاید آقای دکتر روحانی برای همه مشخص شده است و امیدوارم حماسه سیاسی مورد نظر رهبری با تدبیر مسئولان و امانتداری صحیح آنها اتفاق بیافتد.

“تجلیل هاشمی از شخصیت عارف»رأیم زیاد بود،مانع شدند!/به روحانی رأی می دهم”

همچنین رفسنجانی درنامه ای خطاب به خامنه ای ضمن شکایت از احمدی نژاد نسبت به اوضاع خطرناکی که درجامعه پیش آمده چنین می نویسد«از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئولیت و شخصیت‌تان انتظار است برای حل این مشکل و برای رفع فتنه‌های خطرناک و خاموش کردن آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه که صلاح می‌دانید اقدام مؤثری بنمایید و مانع شعله‌ورتر شدن این آتش در جریان انتخابات و پس از آن شوید.

لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که می‌تواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند. لذا در فرصت باقی‌مانده ضروری به نظر می‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداکثری تحقق یابد. کاری که می‌تواند عامل نجات کشور از خطر و باعث تحکیم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پیامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحریف کنند و با نادیده گرفتن قانون، بنزین بر آتش‌افروخته بریزند. 

سر چشمه شاید گرفتن به بیل ، چو پر شد نشاید گرفتن به پیل 

دوست، همراه، و هم سنگر دیروز، امروز و فردایتان 

اکبر هاشمی رفسنجانی

» از نامه ی رفسنجانی به خامنه ای

http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=893805

ولی گویاتر از همه سخنان سیدمحمدخامنه ای درباره هاشمی رفسنجانی است که پیش از این ماجراها یعنی در شنبه ۱۴ اردیبهشت قدم بقدم این سناریو را تشریح کرده است با این تفاوت که با نیامدن رفسنجانی همین سناریو درمورد حسن روحانی اجرا شد :

۱- سعی شده شخصی را مطرح کنند که امکان بیشتری برای شرکت و گردآوری رأی داشته باشد و از منظر فکری نزدیکی بیشتری با آن ها داشته باشد. آن طور که از شواهد برمی آید،احتمالاً آقای هاشمی رفسنجانی بهترین فرد برای این برنامه است و فرقی نمی‌کند که وی از عمق این توطئه آگاه باشد یا نباشد. مطابق این طرح، شرکت فرد مورد نظر در انتخابات، باید با چراغ خاموش و بین القاء احتمال شرکت و عدم شرکت و مشروط به احساس وظیفه شرعی و نبود افراد صالح و تردیدهایی مانند اینها باشد و مثل بعضی از فیلم‌های هالیوودی تا لحظات آخر فیلم، اصل ماجرا برای کسی معلوم نشود.

۲- اساس طرح بر این قرار گرفته که سناریو آنها با مقاومت ملت و حزب‌الله روبه‌رو نشود. بنابراین با ظرافت تمام سعی می‌شود که حزب‌الله را دور بزند و با آن اصطکاکی نداشته باشد و در شعار و گفتار و رفتار مجریان طرح، چیزی که موجب هوشیاری و حساسیت ملت و مسئولین عالی شود ابراز نگردد.

۳- سعی شود به جای مقابله با گروه‌های طرفدار انقلاب، از برخی افراد معروف و نسبتاً خوشنام جامعه – که به دلیل نمک‌پروردگی یا سادگی و خوش‌باوری و دلایلی مانند اینها میل باطنی به شخص آقای هاشمی دارند – برای تبلیغ به نفع او استفاده شود. این افراد ممکن است بازاری یا روحانی یا تکنوکرات‌ یا حتی از حواشی اصولگرایان و معروف به اصولگرایی و طرفداری از ولایت فقیه و پیروی از مقام رهبری باشند که در واقع همان روش استفاده از نیروی طرف مخالف به ضرر خود اوست.

برای خواندن بقیه متن به نقل از خبرگزاری فارس به اینجا اشاره کنید:

http://khabaronline.ir/detail/290624/politics/election

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.