محسن دارائی
زمانی که عملکرد رژیم جمهوری اسلامی را در این سالها دنبال میکنیم ، قأعدتاً میبینیم که یک مهندسی بوده است که این بار نیز تفاوتی با دفعات پیشین نداشته و تنها تفاوتش این بوده که بارقبل همین مهندسین در یک دعوا بر سر قدرت میخواستن به یک نحوی رهبر حکومت را از قدرت کنار بزنند ، اما وقتی که ناگهان متوجه شدند که یک موجی از مردم به خیابان آمده ، و دیدند اساس نظام در خطر است ، مردم را به حال خودشان رها کردند و یک مقدار از موضع خودشان عقب نشینی کردند و این بار آمدند در یک سیاست سازش نتیجهای را به بر آوردند که نهایتاً با خامنهای کنار بیایند و نتیجه را هم خیلی آروم اعلام کردند ، البته با همان آرا و ارقام که جالب اینجاست در سیستمی که هیچوقت انتخابات آزاد و عادلانه و سالم نبوده ، هر چیزی که رژیم خسته از درون آن در آورده ، گاهی خاتمی ، گاهی احمدی نژاد و این بار هم روحانی و فردا هم یک نفر دیگر. مهم اینجاست که ببینیم خواسته مردم چه چیزی است و بیشتر به جای اینکه روی ایادی رژیم و افرادش تکیه کنیم باید ببینیم مطالبات مردم در کجاست ، خواه آنان که رای دادهاند و خواه آنهایی که رای ندادهاند ، در پایان مطألبات نهایی آنها یکی است و به این نکته باید چسبید که خواست واقعی مردم در کجا نهادینه شده است و جمعه میداند که سفره آاش همچنان خالی است و هر سفرهای که رژیم پهن میکند لقمهای گیر مردم ایران نمیآید و نهایتان این نکته را باید دید که ادعای رژیم و امارش چه ارتباطی دارد به واقعیت کار که چه چیزی قرار است نصیب جامعه شود و چه چیزی به نفع جامعه رفته و چه باری از مردم کمتر شده و چه قدمی در جهت امینیت و رفاه و آزادی آنها برداشته شده و این ملت وعده و وعید بارها شنیده اند.
و این یک مهندسی بود که این بار به آن تشنج چهار سال پیش دچار نشوند. افرادی که نهیاتا برای حفظ این نظام در تلاش هستند در واقع حاضر شدند تا کنار بیایند با ولی فقیه در تقسیم قدرت تا پائین کشیدن خامنهای از موضع قدرت که برنامهای بود که چهار سال پیش میخواستند امتحان بکنند اما نتیجهاش را دیدند که کار دارد به جای باریک میکشد و ممکن است کنترل را به کلی از دست بدهند ولی نکته در همین جا است که مطالبات جامعه کجاست؟ آیا مطالبات جامعه ایران تا آابد انتخاب بین بد و بدتر خواهد بود و یا برگزیدن بهترین چهرههای کشور در یک انتخابات آزاد؟
اگر روی آن مسئله تأکید بکنیم معلوم است ، مردمی که رو به رو هستند با چنین نظامی محدود میشوند و آنهایی که وادار میشوند به رای دادن مجبور میشوند به انتخاب بین بد و بدتر ، در صورتی که فلسفه نهایی کار ما رسیدن به آن روزی است که با یک مقدار خرد گرایی و با یک مقدار به خود آمدن ببینیم تا کی حاضریم این وضعیت را ادامه بدهیم که آخر آن نه تبدیل به نان ، مسکن ، امنیت ، اشتغال و نه به ترقی میشود ، در یک کشوری که همچنان برابری زن و مرد وجود ندارد ، در یک کشوری که زندانی سیاسی و اعدام رو به افزایش است ، در یک کشوری که تمام کسانی که حتی میخواهند نظارت بر انتخابات داشته باشند در حصر هستند ، اما حال جوانی که در ایران زندگی میکند و با این شرایط رو به رو است مجبور هست تا بین بد و بد تر ، بد را انتخاب کند تا کشور و جامعه بیشتر از این دچار مشکل نشود.
با نظری کوتاه به آنچه گفت شد در مییابیم که صحنه پردازان نظام چه در انتخابات اخیر و چه در دورههای گذشته روند ری گیری را که البته به هیچ روی در بستری آزاد برگزار نمیشود ، نه بر اساس مطالبات جامعه بلکه در راستای آنچه که نظام را به هر صورت ممکن بیمه میکند طراحی و سازماندهی میکنند.بی شک با انتخاب حسن روحانی و به لطف فضای تا حدودی باز ایجاد شده ، نظام چند سالی از گزند فروپاشی در امان خواهد ماند.