با هم و یکصدا بپا شویم، شرایط خیزش تاریخی و توده ای مهیاست!

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

بهنام چنگائی

…سران جنبش سبز و وابستگان آن امتحان خود را در سازش با قانون اساسی و پیوندش را با بنیاد گزار آن هنوز بشکل علنی نقد نکرده است. و ایکاش می توانست! تا با همرا با پائینی ها همگام و نام خود را از دفتر، دستک و بساط استبداد دینی بدون هر اما و اگری صادقانه پاک کند. و این اقدام درست می توانست مایه ی تحرک و توجه بدبینان به این نیروی شریف و مبارز باشد!…


” نه، به سازش و نه به تشویق بی معنی بردباری”

هر روزِ سازش، مدارا و بازی در این زمانه و میانه ی ایران اسلامی با ولی فقیه و اصولا نظام شیعه، درد بار تر و پُر مخاطره تر از پیش می شود و به سوزاندن فرصت رهائی و تعویق ایجاد فردائی آزاد، انسانی، برابر و بهتر که هدف همه ماست می انجامد و طبعا امکان تغییر ممکن فعلی از کف مردم ما می روبد.

امروز دیگر رهبر جهان اسلام، سران و انصار دور و نزدیک او برای بردن، خوردن و ویران کردن چیزی باقی نگذاشته اند که به چالش در میان گرگان الهی بیارزد!. ـ با این حکومت پلیدِ بدنام، اشکالِ متعدد پستِ تبعیض ها، برتری جوئی های شیعوی، فقر و فاقه گسترده، عمقِ نابرابرهای وحشتناک، پیدایش جهشی کلان میلیاردرها و سرمایه داران اسلام آورده، زندان های مملو از آزادیخواهان و برابری طلبان، سرکوب و خفقان، کشتار و بیدادگری و ترویج فساد بنام قرآن، مکاری، مردمفریبی و از همه بدتر حمایت سیستماتیک از تروریسم جهانی با حمایت مالی و نظامی فراوان، بنام مردم ایران، در حالیکه بسیاری نان کافی و خالی ندارند و توام با این همه محرومیت ها، بکار بردن زورِ عریان اسلامی ـ ولائی، علیه مخالفان ـ و در کنار آنها تحریم، تهدید و احتمال حمله نظامی و کاغذ پاره شدن پول کشور، و ده ها مورد دیگر اساسی، از ایران چیزی ورای انبار باروت اعتراض و تلباری از دشت حسرت باقی ننهاده است و آیا هنوز کافی نیست که…؟ نه، دیگر کافی ست و این سازش تاکنونی دیگر از بردباری کوه هم گذشته است.

” فرصتِ مناسبِ طغیان”

به نظر من، علائم، شواهد و شرایط خیزش تاریخی و توده ای بدلیل ناملایمات گسترده و همگانی مهیاست. حتی در میان متوهمین نیز تردیدی نمانده و آنها هم خود را به اردوی نه تنها تحریم انتخابات که به صف سرنگونی کشانده اند. و در این میان تنها قدری تعهد اخلاقی و اندکی وجدان بی طرف و بیدار انسانی بین موافقانِ اندک رژیم لازم است؛ تا آنها هم همگام با مردم و نیروهای مخالفان همراه شده و به طغیان و نافرمانی مدنی در سراسر ایران دامن زنند و از این راه بشود با کمترین هزینه، به کنترل مافات و خسارات دستگاه خامنه ای و کل بساط فاسقش فائق شد و غالب آمد. و آنگاه او رژیم اش را تنها با همین زحمتکشان و توده های پائینی بدون دشمنان دیرین کشور پائین کشید. در این میان دو نگاه وجود دارد. سازش و مماشات با بالائی ها برای قدری رفرم و کاسه لیسی بقیمت ویرانی زندگی هرچه بیشتر مردم ندار و بیکار و همزمان ویرانی کشور! و یا مقاومت و مبارزه برای زدودن کل رژیم به همت چالش کارگران و توده های پائینی!

“سازماندهی مقاومت و مبارزه”

اینک فضای غالبِ عینی و علنی نارسائی های حیاتی برای اکثریت، مثل نان و کار و امنیت، و همآهنگ با آن رشد اعتراضِ ذهنی به مسخرگی تأتر مناظره خر رنگ کن تلویزیونی منتصبین رژیم و تحقیر افکار همگانی با چنین شیوه های زشت و حقارتباری، همگان را به بی معنی واقعی هوشیار و به بی ارزش بودن امیدواری به اصلاح و بی فرجی انتخابات ولایت کاملا مجاب کرده است. و بهترین شرایط را برای به چالش کشیدن حکومت مهیا نموده و ضرورت قیام علیه کلیت نظام را بشکل کافی و مدلل برای مردم کار و مزد و فرودستان روشن تر و آشکار تر از پیش ساخته است. و قطعا با حضور، حمایت و قدرت تعین کننده کارگران و توده های گرسنه و بیکاران این بار مبارزه ی ما علیه کل رژیم، وابستگان دور و نزدیک، طیف متنوع درونی و بیرونی راست آن، و همه ی آنانی که چشم به حمایت دول و دخالت غرب و بویژه امپریالیست ها را داشته و دوخته اند؛ نه ی قاطع گفته و رو در روئی دسیسه های همگی ایستاده و اراده ی مستقل خود را معطوف به سرنگونی رژیم آغاز کرده و می تواند مبارزه ی منسجم تری از جنبش ۸۸ را هر چه گسترده تر سازمان دهد و یابد، فراروید و زیر پوشش و حمایت گسترده ی کارگری، دانشجوئی، زنان، و اقلیت های ملی ـ مذهبی به نتایج سریع و برجسته ای دست بیابد و در درون همین تجمع های بزرگ است که جسارت زاده شده و ترس را می شکند. وجه عالی توانانی و همبستگی که قادر است که میدان دار مبارزاتِ سرنگونی شده و همزمان خشونت گریز باشد را هداین کند؛ مگر، لزوما دفاع ناگزیر!

سران جنبش سبز و وابستگان آن امتحان خود را در سازش با قانون اساسی و پیوندش را با بنیاد گزار آن هنوز بشکل علنی نقد نکرده است. و ایکاش می توانست! تا با همرا با پائینی ها همگام و نام خود را از دفتر، دستک و بساط استبداد دینی بدون هر اما و اگری صادقانه پاک کند. و این اقدام درست می توانست مایه ی تحرک و توجه بدبینان به این نیروی شریف و مبارز باشد!

“ایجاد غرور و اعتماد بخود”

حضور عظیم کارگران، توده های رنجکشیده و همه مزدبگیران در میدان مبارزه طبقاتی برای نان، جرأت آفرین است؛ و برای رژیم مایه ی ترس، عقب نشینی و دادن جای گشاد است برای پیشروی! و بتبع آن در تدمین و تاثیر نمایش قدرت و دینامیسم شگرف همبستگی، ایجاد غرور کرده و سبب رشد اعتماد بخود نموده و بهر کسی با هر نگاهی که دارد، انگیزه محکم می دهد تا او بتواند با تمام توش و توانش بنام یک (نوعدوستِ آرمانگرا) بهمراه مزدبگیران بمیدان آزادی و برابری درآید و برای منافع خود و صدای بی صدایان، محرومان و لهیدشگان زمیگیرِ حکومت الهی، فریاد دادخواهی و آزادی سر کند؛ و پرچم عدالتخواهی تهیدستان و انسانیت جوئی خویش و همگان را بسهم خود بر دوش کشد و در خدمت رهائی و ضرورت تحول تاریخی امروز، بعنوان آنسانی آگاه و مترقی همدرد بینوایان، و شریک درد رنجکشیدگان شده و یکصدا و مشترک با آنان بپا خیزد و از روی استبداد دینی عبور نموده و آینده ی خود و فرزندانش را بفردای مهربانی، برابری و همبستگی انسانی با کارگران و زحمتکشان هدایت کند و آینده ی مصیبتناک ایران را از دست پاسداران حماقت و سرمایه داران رنگین ظالم و جنایتکار داخلی و خارجی نجات دهد.

“رهبر کف بدهان و انصارش”

مراسم سالروز مشمئز کننده مرگ خمینی و حذف سخنرانی یار قدیم خامنه ای را دیدیم. و در کنار آن باز هم شاهد تکرار نمایش مناظره بچه مکتبی های ولایت در صدا و سیما شدیم و تهدید، تحقیر و تورم رگ گردن دزدان اسلامی علیه همدیگر را مردم در تظاهرات مسخره شوی تلویزیونی رژیم دوباره تماشا کردند و به ریش همه ی آنها خندیدند. بویژه کف بدهانی و عجز و لابه ی رهبر مشوش و فاسد را در سالروز مرگ خمینی دیدند! دیدند که خامنه ای علیه معترضان نه مردمی که (رهبر و بیت اش)آنان را اصلا مورچه هم نمی شمارند؛ بلکه علیه یاران خونین دست دیروز و حذف شده های امروزِ خود او را، که چگونه وی، به آنان التماس می کرد که در مقابل چشم مردم همدیگر را ندرند. او با عصبیتِ لرزان و ترس حقارتبار از منتصبین اش می خواست لااقل تقیه کرده و همچون همیشه سرمردم کلاه گذاشته و دروغین ظاهر سازی کنند. همزمان با اخطار از شورش مردم، به هر یک هشدار داد و آنان را دعوت به آرامش ِپییش از وقوع طوفان در دل دریا نمود.

“راه آینده، تنها از دل چالش پائینی ها علیه بالائی ها در می آید”

من از مفهوم همه با هم چنین درکی در شرایط حساس کنونی دارم که راه آینده، تنها از دل چالش واقعی طبقات و مبارزات کارگری توده ای و پائینی ها علیه بالائی های ناچیز و همزمان صاحب همه چیز است که می تواند موفق و مطمئن بدرآید و لاغیر! اما منکر نیروهای میانی گسترده و خانه خراب و بخش جریان های مترقی و نوعدوست و آزادیخواه و دمکرات و برابری جو و آگاه به حرکت اقتصادسیاسی ایران و جهان نیز نیستم؛ که در این برهه ی شکننده با همه ی مزدبگیران منافع مشترک حفظ حیاتی یافته اند و آنها هم می توانند در یک صف مشترک با ما علیه بنیاد استبداد دینی و سرمایه داری قرار گیرند. این رژیم خودکامه و ترفند های مکارانه او اینک زمینه ی انفجار را از انزجار مردم گرسنه و بجان آمده در برابر جور، تحقیر و فساد ۳۴ ساله اسلامی خود به بالاترین تراکم همگانی رسانده و زمان تصفیه حساب پایانی رسیده است. و این سپیده دم در انتظار جرقه ضروری ست!

بهنام چنگائی ۱۷ خرداد ۱۳۹۲

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.