تحقیر انسانها توسط قدرتمندان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

آزاد علی اکبر

مقدمه: تحقیر انسانها در مکانهای مختلف اجتماع انسانی همواره وجود داشته است. این عمل صورتهای مختلفی داشته است و با شدت و حدت مختلفی اعمال می شده است. تحقیر انسانها بوسیلهء چه کسانی صورت می گیرد و هدف از این عمل چیست، می تواند جوابهای مختلفی داشته باشد. همهء این جوابها را نمی توان دریک نوشته محدود پیدا و ارائه داد. اما نمی توان پیچیدگی پیدا کردن علل و معلولها را بهانهء عدم پرداختن به این موضوع قرار داد. این نوشته تلاشی است در این باره و می خواهد به نتیجه ای در خور در باب تحقیر کردن انسانها برسد. نتیجه اما نمی تواند کامل باشد، همچون تمامی مسائل اجتماعی می توان نظرات مختلفی ارائه داد و به نتایج متفاوتی هم رسید. همهء این نتایج نه می توانند درست و یا غلط باشند. در امور اجتماعی نظرات مختلفی در باب یک موضوع می تواند ارائه شود و در حوزه های مختلفی هم بعنوان مثال فرهنگی یا روانشناسی و یا فلسفی- اخلاقی بگنجند. نظرات را باید ارائه داد و از آنها نقاط مفید و مثبت را در جهت حل مشکل و یا مشکلات استخراج کرد. در زمینهء موضوع این نوشته هم می توانند همهء این حوزه ها دخالت داشته باشند و این موضوع را مورد موشکافی قرار دهند. این نوشته حاضر سعی می کند این موضوع را بیشتر از زوایهء اجتماعی و سیاسی و رابطه آن با قدرت مورد اشاره قرار دهد. در این نوشته چند بخش جداگانه در نظر گرفته شده است. این بخشها خود می توانند به اجزا مختلف تقسیم شوند، اما برای صرفه جویی در نوشته و حوصلهء آن سعی می شود بطور فشرده به آنها اشاره شود. همچنین خود این مسئله موضوع عمده است و سعی می شود که از وصل کردن به این و آن با ذکر مثالها خودداری شود. چون این موضوع می تواند در مکانهای مختلف به طرق متفاوت روی دهد. پس بهتر آن می باشد که تمرکز خاص در این نوشته خود موضوع مطروحه باشد.

تحقیر: تحقیر می تواند به معنای کوچک کردن و یا زبون وضعیف کردن انسان یا انسانهایی بکار رود. در این عمل سعی می شود به شیوه ای انسان را از جایگاه خود به جایگاه پست تری انتقال داد و ارزش واقعی او را پایین آورد. حقیرشمردن انسان با تحقیر او عملی می شود. در بخشهای آتی سعی می شود که به اهرم قدرت در دست قدرتمندان که همان حقارت انسانها باشد اشاره شود و ربط آنها یعنی قدرت و نبرد و تحقیر تا حدودی توضیح داده شود. اما تحقیر یک انسان یا انسانها می توان بر خلاف تصور بعد سیاسی هم داشته باشد و قدرتمندان از آن در جهت رسیدن به اهدافشان استفاده کنند.

جایگاه انسانها: انسان و زندگی او از اهمیت ویژه ای هم برای خود او و هم برای اجتماع دارای مسئولیت برخوردار است. اجتماع دارای مسئولیت با دیدی مثبت به انسان می نگرد. این جامعه یاد گرفته است که به انسان آنگونه بنگرد و برای او حساب باز کند، که به انسانها خدمت کند. خدمت به انسانها به معنای آن است که آنها بتوانند در دوران مختلف زندگی مشکلات کمتری داشته باشند. این اهمیت دادن به انسان در عمل به او جایگاه خاصی را می دهد. او هم برای خود و دیگران اهمیت قائل شده و لازم می داند که به انسانهای دیگر خدمت کند. خدمت به انسان این اهمیت را دارا می باشد که او وقتی می بیند که جایگاه خوبی دارد، پس در بسیاری از موارد او هم به انسانهای دیگر خدمت می کند. خدمت او از این زاویه است که در یک چرخهء مثبت قرار گرفته است و در این چرخه انسانها از جایگاه مثبت عمومی برخودار می شوند و خود در حفظ این جایگاه عمومی می کوشند. در نقطه مقابل این هم می تواند دید که زمانیکه انسانها از جایگاه خوبی در اجتماع برخوردار نیستند. به نوعی از این جایگاه محروم می شوند. کمتر می توان دید که آنها به رغبت بخواهند که به جامعه ای خدمت کنند که آنها را در محرومیت قرار داده است. در این مواقع اگر آگاهی سیاسی و اجتماعی لازم وجود داشته باشد، این انسانها به مبارزه سیاسی و اجتماعی بر می خیزند. اگر آگاهی لازم در جامعه نباشد، بسیاری از این انسانها به شیوه های دیگر به طغیان در این جوامع می پردازند. این انسانها امکان دارد که روشهای منفی را برای اعتراض خود برگزینند. می تواند یکی از روشها آزار انسانهای دیگر و یا تخریب بیشتر محیط اطراف به طرق مختلف باشد.

قدرتمندان: قدرتمندان کسانی هستند که در جامعه از قدرت بخوردار هستند. این قدرت می تواند از طریق مالی و یا سیاسی و یا اجتماعی کسب شده باشند. هر کدام از اینها این انسانها را دارای نیروی می سازند که بر نیروهای اطراف آنها برتری دارند. این برتری برای آنها هژمونی و سر بودن را به ارمغان می آورد. قدرت مالی در اختیار کسانی است که ثروت و اهرمهای ثروت را در اختیار دارند. آنها با توجه به ثروت مالی می توانند قدرتی داشته باشند و بر محیط اطراف خود مسلط و تاثیرگذار باشند. آنها می توانند اهداف خود را بوسیلهء سرمایه گذاریها عملی سازند. همچنین می توانند بر کارهای منفی خود در جامعه پوششی بگسترانند و یا از برخورد به این اعمال جلوگیری کنند. در بعد سیاسی هم قدرت در دست افرادی قرار می گیرد و بستگی به این افراد دارد که از این قدرت چگونه استفاده کنند. در اینجا استفاده از سیاست در جهت کسب قدرت مورد نظر است. سیاست و سیله ای می شود تا این افراد بتوانند بر جامعهء اطراف خود تسلط یابند. شیوه ها بسیار گسترده هستند و نمی توانند تنها یک شیوه باشند. یکی از شیوه ها که در این پدیدهء سیاسی به کار برده می شود، فریبکاری است. فریبکاری به این شیوه می باشد که اهداف اصلی پشت تابلوهای با نام مثبت و فریبنده پنهان می شوند.

قدرتمندان در حکومت: قدرتمندان در بعد سیاسی می توانند قدرتشان را از به حکومت رسیدن کسب کنند. در این مرحله آنها به هدف اصلی خود می رسند. آنها که قدرت را دردست دارند در توسعه و حفظ آن هم خواهند کوشید. یکی از مرحله های نبرد آنها در حول و حوش خود است و با رقیبان حال و آینده خود به ستیز می افتند. اما نبرد دیگر آنها به عرصه های دیگر اجتماعی و اقتصادی هم کشیده می شود. در بعد اقتصادی آنها به تسخیر قدرت اقتصادی و مالی خواهند پرداخت. در این نبرد رقیبان را با استفاده از قدرت سیاسی که دارا هستند، پس رانده و میدان اقتصادی را از رقیبان خالی می کنند. هدف آنها تحت تسلط خود در آوردن تمامی عرصه ها و سیتسم اقتصاد ی است. در عرصهء اجتماعی هم آنها به نبرد در جامعه مشغول می شوند. آنها سعی می کنند تسلط کامل بر جامعه داشته باشند. در جامعه اگر حرکات سازمانیافتهء سیاسی باشد، آنرا سرکوب می کنند. چون این حرکات هدفمند هستند و مردم با آگاهی که بدست می آورند، هوشیارانه تر عمل می کنند. همچنین در عرصهء اجتماعی به نبرد با عصیانهای سازمان نیافته و اعتراضهای اجتماعی که می توانند پتانیسلی برای جسور کردن مردم باشد می پردازند. این بخش مورد بحث این نوشته است. در این قسمت افرادی هستند که اعتراضاتشان که در درون نهفته است و نمی توانند بر اثر ناآگاهی آنها را سیاسی کنند و در محیط خود به شیوه های که بعضا هم به انسانهای دیگر ضرر می رساند، عمل می کنند. این انسانها معمولا در میان جامعه از جایگاه خوبی برخوردار نیستند. هم از طرف جامعه بخاطر عملکردشان و هم از طر ف قدرتمندان در حکومت بخاطر رقابت و پتانسیل اعتراضیشان مورد فشار قرار می گیرند. یکی از شیوه های حکومت خوار کردن آنها و شکستن ابهت آنها می باشد. تحقیر این انسانها به این هدف صورت می گیرد. آنها را تحقیر و زبون می کنند تا هم به جامعه بفهمانند که هیچ قدرتی نمی تواند در برابر قدرت حکومت قرار گیرد و هم آنها را نابود کند. قدرتمندان در حکومت از قدرت استفاده کرد و همهء توان را بکار می گیرند تا رقیبان را به هر شیوه تضعیف کنند. زمانی که رقیبان حکومت تضعیف شدند، دیگر خطری برای آن محسوب نمی شوند. به این ترتیب حکومت فکر می کند می تواند تا ابد بر جامعه بدون هیچ مشکلی به هر شیوه ای که خواست حاکم باشد.

خاتمه: قدرتمندان در عرصه های مختلف جامعه به رقابت بر می خیزند. قدرت در عرصه های مختلف تقسیم می شود و در عرصه های اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی می توانند به کسب قدرت بپردازند. قدرتمندان اگر به قدرت حکومتی دست یازند، سعی در تصرف دیگر عرصه ها می کنند. اگر حکومتی ضد مردمی و خشن باشد، سعی می کند از همهء راهها رقیبان خود را از میدان بیرون کند و آنها را نابود سازد. در این نبرد بنا به سرشت خود به راههای ضد انسانی پناه می برد. یکی از این راهها تحقیر انسانها می باشد. تحقیر انسانها به منظور ضعیف و نابود کردن آنها می باشد. تحقیر انسان عملی است که در آن هم جسم و هم هویت و همه جایگاه اجتماعی یک یا عده ای از انسانها مورد هدف قرار می گیرد. در این شیوه همانطور که اشاره شد هدف ساختن یک انسان نیست، بلکه بر عکس هدف نابود او می باشد. این عمل بر ضد انسان است و برای همین هم از طرف جوامع متمدن کنار گذاشته شده است و محکوم می شود. اما متاسفانه در حکومتهای ضد مردمی و جوامع عقب نگه داشته شده به شدت تمام ادامه دارد. این عمل همچون دیگر اعمال ضد انسانی از طرف بشریت مترقی مورد نکوهش می باشد و باید پایان یابد.

۲۲.۵.۲۰۱۳

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.