women 02

به زنان مستقل، این شجاع‌ترین زنان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

women 02

women 02میترا فخیم

به نام‌های مختلفی خوانده می‌شوند: زن سرپرست خانواده، زن بی‌سرپرست، زن خودسرپرست، زن بدسرپرست، زن مطلقه و زن معلقه. این‌ها صفاتی است که در مورد گروه بزرگی از زنان یا بخشی از این گروه بزرگ بکار می‌رود. برخی آشکارا بار جنسیتی و تحقیرآمیز دارند؛ هیچ مردی بی‌سرپرست، بدسرپرست، خودسرپرست و معلق خوانده نمی‌شود.

هر چه هستند، جمعیتی‌اند به روایت آمار بیش از ۲ و نیم میلیون. برخی همسرشان را از دست داده‌اند یا طلاق گرفته‌اند و خود، همزمان در نقش مادر و پدر، بار تامین معیشت و پرورش فرزندانشان را بردوش می‌کشند. برخی همسر دارند اما مرد معتاد است و بارخاطر. برخی توسط همسر رها شده‌اند؛ در چشم قانون مزدوجند اما در عالم واقع تنها و بلاتکلیف. گروهی ازدواج نکرده‌اند و تنها زندگی می‌کنند. برخی در پی یک ازدواج ناموفق جدا شده‌اند.

جمعیتی هستند از نظر رده‌ی سنی، میزان تحصیلات و موقعیت اجتماعی به شدت متنوع. از زنان زیر ۱۸ سال که با بچه‌ای در بغل از همسرشان جدا شده‌اند تا زنانی میانسال و مسن‌تر. از زنانی بی‌سواد تا کم سواد تا به درجاتی کمتر، زنانی با تحصیلات دانشگاهی. با این حال نزدیک به نیمی از آنان یا بی‌سوادند یا تحصیلاتی در حد دبستان دارند و بیش از نیمی در شهرها زندگی می‌کنند.

آسب پذیرترین گروه اجتماعی ایران هستند. برخی شاغلند، برخی به کمک‌های خانواده اتکا دارند و درصدی از آنان به کمک‌های بنیادهای دولتی وابسته‌اند. بیش از نیمی از آنان زیر خط فقر زندگی می‌کنند و بخش اعظم‌شان فاقد پوشش بیمه اجتماعی‌اند. هر چند که مهمترین نگرانی‌شان مشکل اقتصادی است با این حال بیش از سایرین در معرض آسیب‌های اجتماعی، روانی و عاطفی قرار دارند. فرزندانشان نیز بیش از سایر کودکان در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار دارند.

صرف زن بودن در جامعه‌ی مردسالاری مانند ایران چالشی عظیم است. اما زنان مستقل با مشکلات مضاعفی دست و پنجه نرم می‌کنند. مسائل پیش‌پا افتاده زندگی مانند اجاره یک خانه، یافتن شغل، ثبت نام فرزندان در مدرسه و مسائلی از این دست در جامعه‌ای که نگاه تحقیرآمیزی به زن تنها دارد و زن مستقل را برنمی‌تابد، برای اینان معضلی عظیم است.

برخورد نهادهای دولتی به آنان برخورد به شهروندانی نیست که دولت در قبال سرنوشتشان مسئول است. نگاه، نگاه تحقیرآمیز اربابی است به بندگانش. نگاه صدقه دهنده به نیازمند صدقه. بیش از یک میلیون از این زنان تحت پوشش کمیته امداد امامند. پرداخت ماهانه مبلغی از ۵۰ تا ۷۵ هزارتومان به این زنان، در شرایطی که هزینه یک خانواده در تهران به روایت آمار رسمی بیش از یک میلیون و دویست هزار تومان است اگر صدقه نیست، پس چیست؟

جوانترهاشان از جانب زنان شوهردار به چشم یک شکارچی دیده می‌شوند که قصد دارد مرد یا پسران آن‌ها را از راه بدر بیاورد، و از دید مردان طعمه‌ای ارزان و لقمه‌ای که به راحتی می‌توان بلعید. جوانهایشان طعمه خوبی هستند برای حاج آقاهای پولدار. آنان با صیغه این زنان «دست دوم» هم دنیا را می‌خرند و هم آخرت را. با پرداخت هزینه اندکی به سکس داغ دست می‌یابند و برای «پناه دادن» به زنی «بی‌پناه» ارج اخروی می‌برند. در محله و محیط کار طعمه‌ای ارزان هستند برای مردان اغلب متاهل. هر چند که درصدی از آنان راهی جز تن فروشی برای ادامه بقا نمی‌یابند.

اما این جمعیت بالای ۲ و نیم میلیون نفری روی پای خود ایستاده‌اند؛ علی‌رغم مشکلات، به شیوه خود و در چارچوب امکاناتی که به آن دسترسی دارند. بسیاری از این زنان شاید ندانند امروز روز جهانی زن است. برخی از ۸ مارس را می‌شناستد اما چنان غرق در مشکلات زندگی‌اند که این روز نیز برایشان مانند روزهای دیگر سپری می‌شود. و بخشی به این بیاندیشند که چه زمانی به زندگی با کرامت انسانی دست خواهند یافت.

من این زنان را زنان مستقل می‌خوانم. شاید هیچیک از این زنان خود را قهرمان نداند. کسی هم به آنان به چشم قهرمان نگاه نمی‌کند. اما این زنان قهرمانان واقعی‌اند. اگر زندگی مستقلانه‌ی یک زن در جامعه‌ای زن ستیز و جنگلی مانند ایران قهرمانی نیست، پس چیست؟

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.