گوناز تی وی به دنبال چیست؟

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

اشکان رضوی

گاهی فرصتی می شود که شبکه های ضد ایرانی را نیز ببینم . شبکه هایی که در این سالها همزمان با رشد قارچ گونه فعالیت های موسوم به هویت طلبی یا ملت سازی تلاش دارند تا برآتش تفرقه اندازانه خود بدمند. قصد من پرداختن به این نیست که این شبکه های رنگا رنگ که گاهی جز فحاشی و توهین به ایرانیان چیزی نمی دانند منابع مالی و حمایتی خود را از کجا و چگونه به دست می آورندچون نا گفته پیداست که آنان حمایت های گسترده ترکیه و جمهوری جعلی باکو و غرب را با خود دارند. اما اساس چگونه می شود یک ایرانی که گوشت و پوست و خونش از خاک ایران است اینگونه به همه ریشه های تاریخی و فرهنگی خود تیشه زده و درراه خدمت به بیگانگان آن هم برای ویرانی خانه ی پدری اش گام بردارد.

 دراین بین به آشکار می توان ردپای دنیای توسعه طلب غرب را دید. دنیایی که شوربختانه در دویست سال گذشته آنقدر آتش افروزی نموده و خون انسانهای بیگانه را ریخته است که درمقام قیاس، خدمات غربیان درباره دست آوردهای تکنو لوژی را به جامعه بشری با آن همه جنایتهای ضد بشری که مرتکب شده اندمی توان به هیچ انگاشت.

عملکردسردمدارکشورهای استعمارگریعنی انگلستان در بین جوامع شرقی و آفریقایی آنچنان نفرت انگیز بوده که پر بیراه نخواهد بود که ما ایرانیان هموراه از این کشور با بدترین واژه گان یاد می کنیم و کاش روزی این توان در ما ایرانیان وجود داشته باشد تا بتوانیم با تمام توان در برابر جنایتهایی که در حق ملت ایران روا داشته حقوق خودمان را بگیرم و شایدنیز روزی بتوانیم انگلیس را مبدل به چند کشور کوچکتر کنیم. پاره پاره نمودن این کشور جزیره ای شاید مرهمی باشد بر درد و رنج میلیونها بشر استعمار شده در طی قرنهای گذشته.

——————————-

تجزیه ایران به شکل سازمان یافته از دوران سلسله نگین قجر ها آغاز شد و در دوران پهلوی اول و دوم نیز شوربختانه بخشهایی از میهن ما جدا شد.و این نقشه ی جدا سازی و یا به عبارتی کوچک سازی ایران در دوران حنگ هشت ساله ایران و حکومت بعثی عراق نیز به عنوان یک تئوری از سوی دول غربی و عامل اجرایی آن صدام حسین تلاش میشد تا به اجرا درآید اما با دلاوری و از جان گذشتگی جوانان و ملت ایران این پروژه نیز با همه حمایت های غربی و عربی نا کام ماند هر چند که کشور مان خسارت های غیر قابل جبران مادی و انسانی را متحمل شد اما برای نخستین بار در دوران معاصر بود که ایران در جنگی شرکت می جست که تمامیت سرزمینی آن حفظ می شد چو اینکه پیش از این در هر جنگی که ایران با بیگانگان و متجاوزین داشت بخشهایی از سر زمین ما جدا شده بود.

دشمن که نتوانست در جبهه جنگ به نتیجه دلخواه خود یعنی جدا سازی بخشهای ثروتمندسرزمین ما برسد این بار جبهه دیگری را گشوده . جبهه ای با ظاهری دلفریب و اغوا کننده و در پوشش هویت طلبی و ملت سازی . تارنما های بسیار زیادی در کنار شبکه های تلوزیونی و رادیویی این روزها نقش این جبهه جدید را در حال بازی کردن بر علیه ملت ایران هستند.جبهه ای که حقوق بشر و دموکراسی نیز چاشنی و ابزار کار کاربدستان آن شده است.

ژنرال های و سر بازانی که اینبار بدون یونیفرم نظامی وارد کارزار شده و به جای سلاح متداول جبهه جنگ نظامی، از سلاح قلم وتاریخ سازی و بازیهای روانی برای زمینگیر نمودن ما بهره خواهند گرفت.هویت طلبانی بی هویت همانگونه که از نامشان پیداست در پی هویت نداشته خود می جویند و طبیعی است بر اساس همان هویت نداشته هر چقدر بیشتر تلاش کنند چهره ی در پس نقاب خویش را بیش از گذشته برای ملت ایران هویدا می کنند.

زمانی سید جعفر پیشه وری آمد و با کمک شوروی توانست عده ای فرصت طلب را فریفته و چند صباحی بخشی از سرزمین ایران را جدا نموده و یک حکومت پوشالی و دست نشانده را رهبری کند که سر انجام نکبت بار او با سلحشوری هم میهنان آذری ما در تاریخ خائنین برگی سیاه به یادگار گذاشت تا مایه عبرت سایرین شود.

حال چند سالی است که فیل زمینگیر شده عده ای پان ترک یاد هندوستان خلافت عثمانی را نموده است. و در این ماجرا ترکیه نیز که خود از نداشتن یک هویت تاریخی روشن و مستقل رنج می برد تلاش دارد تا با حمایت های مالی گسترده از این سر گشتگان هویت نقشی و سهمی در ماجرا داشته باشد و از کشورهای انگلستان و امریکا در این وادی مزدور پروری عقب نماند.

شبکه ضد ایرانی گوناز تی وی که این روزها وظیفه بخشی از این خوش رقصی را بر عهده گرفته هر از چند گاهی آنچنان درشت گویی می کند که پنداری هر آیینه ممکن است که آنها بتوانند بخشهایی از سر زمین ایران را جدا نمایند.پرداختن به مقوله ستم قومی و ملت سازی ، هویت قومی و زبان مادری تنها گوشه ای از حرفهای بی مایه ای است که روزانه از سوی مجریان و کارشناسان این شبکه ضد ایرانی به صورت بمباران تبلیغاتی بیان می شود.

این شبکه علاوه بر این کوشش می کند تا نقش سخنگوی تیره های دیگر ایرانی یعنی بلوچ ها و عرب زبانان ایرانی را بر عهده گرفته تا هیزمی باشد بر آتش تفرقه اندازی .بهره گیری از اسامی مغولی و ترکی آلتایی از سوی دست اندرکاران این شکبه که تا چند وقت پیش حتا نام هایشان غضنفر وزلفعلی و گداعلی و در همین حد بود در این راستا است که بخواهند اصالتی برای خودشان دست و پا کنندتا آن محملاتی را که بیان می دارند عامه پسند تر جلوه کند و مشمئز کننده آنکه در نگاه آنان تیمور و چنگیز و دیگر خونخواران ترک و مغول به عنوان اسطوره و قهرمان های ارزشی مطرح می شوند ، زهی شرم.

پرداختن این جماعت به نداشته های تاریخی و سند سازی آنچنان سطحی و ناشیانه است که برنامه های این تلوزیون به یک کمدی تبدیل شده است . و گاهی نیز آنچنان این دزدهای تاریخی بی خردانه و کودکانه است که این همه سبک سری و نادانی انسان را به شگفتی وا می دارد.

و این همه در حالی است که فعالیت های پان ترکها با تمام دستگاههای تبلیغاتی و حمایت های گسترده مالی بیگانگان نتوانسته تاثیری در میهن پرستی هم میهنان آذری زبان ما در نواحی آذربایجان و اردبیل داشته باشد. و خوشبختانه این میهن پرستی عزیزان ما در آن خطه از میهن را در دو سال گذشته با توجه به سفرهای فروانی که به آن نواحی داشتم و ارتباط نزدیک با روستاییان و مرزنشیان آذری زبان به نیکی دریافتم که این عزیزان آنچنان به ایران عشق می ورزند که قابل توصیف نیست و هر گاه که با یک روستایی مرز نشین در نواحی رود ارس هم صبحت می شدم و از او پیرامون نواحی جدا شده از ایران می پرسیدم اشک در چشمانش حلقه می زد و آرزوی روزی را داشت که باز سر زمین های جدا شده به مام میهن بپیوندد.فراموش نخواهم کرد روزی را که دولت جمهوری جعلی آذربایجان  می خواست نواحی مرزی استعمار ساخته را میله کوبی کند و همین روستاییان منطقه بیله سوار و شهرستان گرمی بارها و بارها مانع میله کوبی شده بودند و سر انجام با دخالت هنگ مرزبانی ایران آنان موفق به انجام میله کوبی شده بودند و آن هم البته نه به صورت کامل.

پیشنهاد می کنم که سران پان ترکها یک روز به منطقه مرزی بیله سوار سفر کنند و با هم میهنان جدا مانده از ایران که گاهی برای تامین مایحتاج خود به سر زمین پدری از منطقه مرزی وارد می شوند هم سخن شوند تا ببیند آنچنان از دیکتا توری خاندان علی اف وحشت زده و به خشم آمده هستند که تا سخن از نظرشان در رابطه با پیوستن دوباره به ایران می شود چه پاسخی می دهند؟پاسخ آنان یک جمله نیست و آن این است که حاضرند برای یکی شدن از همه هست و نیست خود بگذرند. مردمی که 70 سال تحت سیطره حکومت وحشت شوروی بودند و اینک گرفتار خاندان علی اف شده اند همه آرزوی شان این است که روزی فرا رسد تا برداران و خواهران جدا افتاده خویش را درسرزمین پدری در آغوش گیرند. حال بگذریم از شرایط دهشت آور اقتصادی مردم آذربایجان شمالی که گاهی سفر آنان به ایران فقط برای تامین مایحتاج روزانه مانند نان و روغن و میوه و مواد خوراکی دیگر است.

آری اینها واقیعت هایی است که پان ترکها چشمان تنگ نظر خود را بر روی آن بسته اند . و نمی خواهند باور کنند که آذری ها با جان و دل به ایرانی بودن خود افتخار می کنند و نه تنها خواهان جدایی از ایران نیستند بلکه خواهان پیوستن دوباره سر زمین های جدا شده از میهن می باشند.

هیچ فعال آگاهی در حوزه سیاسی ،اجتماعی نمی تواند منکر کمی و کاستی ها و ضعف و سوء مدیریت در نواحی مرزی شود که البته این مشکلات مختص به نواحی مرزی نیست و هم میهنان ما در لرستان و خراسان و حتا گیلان نیز به اشکال مختلف با همین دشواریها دست به گریبان هستند و چه بسا صحنه هایی از فقر و محرومیت را به شخصه در لرستان یا گیلان شاهد بودم که در آذربایجان هرگز چنین چیزی دیده نمی شود.آیا لرها و گیلانیها نیز باید نسبت به این کاستیها با دیده ابزاری نگریسته و خواهان جدایی از خانه پدری شوند؟

مطرح نمودن سخن گفتن به زبان مادری نیز از آن مواردی است که جماعت پان ترک روی آن مانور بسیار می نمایند.در تمامی نواحی و استانهای آذری نشین به جرات می توانم بگویم که تمام مراودات مردم به زبان آذری است .از مدارس گرفته تا مراکز درمانی و موسسات اقتصادی و دانشگاهی و غیره. چگونه است که عده ای ادعا می کنند که در این زمینه ستم هایی روا داشته شده است ؟ عنوان می کنند که حکومت با نامهای مغازه ها یی که ترکی بوده است برخورد می نماید؟ نخست اینکه این مورد بسیار اندک بوده چون کسانی که در این زمینه از نامهای غیر ایرانی برای مراکز اقتصادی خود بهره گرفته و تابلویی با نام های غیر متعارف و غیر ایرانی داشتند بسیار اندک بود و دوم آنکه اینجا ایران است نه ترکیه. یک شهروند ایرانی باید به ارزشهای ملی و فرهنگی خود پایبند باشد. چگونه می شود پذیرفت که عده ای بخواهند در ایران به عنوان شهروند ایرانی از تمام امکانات و مواهب این سر زمین بهره گیرند آنگاه خود را وامدار فرهنگ و ارزشهای بیگانه بدانند ؟آن هم ارزشهای زردپوستان وترکان مهاجم مغول و آلتایی. این جماعت که اینگونه اصرار بر داشتن چنین ارزشهای ضد ارزشی دارند چرا از ایران خارج نمی شوند ودر ترکیه یا سرزمینهای مورد علاقه خود سکنی نمی گیزنند؟

این جماعت حتا از یک بازی ساده فوتبال هم استفاده ابزاری می کنند . شبکه گوناز تی وی هرگاه مسابقه ای بین تیم تراکتور بایکی از تیم های دیگر باشد آنچنان کاسه داغ تر از آش می شود که چندین بار این بازی را به نمایش می گذارد. اگر تیم تراکتور سازی برنده بازی باشد که از آن به عنون یک حماسه یاد می کنند اما اگر این تیم بازنده باشد آنگاه داستان تازه شروع می شود. چندین کارشناس برای یک هفته خوراک تبلیغاتی شان فراهم شده و با توجیهات و تحلیل های آبکی و سطحی تلاش می کنند تا دلیل این شکست را در ستم قومی جستجو کنند.هر گل خورده تیم تراکتور سازی می شود یک تراژدی قومی و گاه حتا تا سطح نسل کشی قومی هم این تراژدی غم انگیز می شود. در شرایطی که حتا بازیکنان و مسئولین تیم تراکتور سازی یا فوتبالیست های آذری زبان بارها این اقدامات را محکوم و اعلام انزجار نموده اند اما نرود میخ بر سر سنگ حکایت داستان سرایی های پان ترکان است . جماعتی که از ابزار نمودن حتا ارزشهای انسانی برای رسیدن به اهداف شوم خود نیز دریغ نمی ورزند و دزدی تاریخی و مال خود کردن داشته ها ی ملت ها و تمدن های دیگر نیز از اصول و اهداف بدیهی آنان به شما می رود.و اینگونه می شود که تعدادی نیز فریب این جماعت گمراه را خورده و گاه حتا شاهد هستیم که در ورزشگاه ها پرچم جمهوری جعلی باکو یا ترکیه از سوی انگشت شماری خود فروخته بالا برده می شود و این شبکه نیز با تبلیغات گسترده روی آن مانور می کند. که البته در این زمینه کوتاهی هایی نیز از سوی مسئولین تربیت بدنی قطعا وجود داشته که در خاک ایران شاهد چنین مسائلی باید باشیم. به هر روی داستان پان ترکان نیز روزی به پایان خواهد رسیدو مردم نسبت به اهداف آنان کاملا آگاه خواهند شد اما به یاد داشته باشیم عقب نشینی ها پی در پی و گاه در جا زدن ها ی دستگاه دیپلماسی کشور در برابر ترکیه و جمهوری باکو نیز خود مزید بر علت بر ادامه گستاخی ها و حمایت های آنان از تجزیه طلبان شده است. در نوشتاری اشاره داشتم که در برابر چنین سیاستی نباید مدارا محور سیاست خارجی ایران باشد. باید همان سیاستی را در پیش گرفت که آنان در پیش گرفته اند. حمایت از هم تباران کرد ما در ترکیه و همچنین تلاش برای حمایت گسترده از تالشان در آذربایجان شمالی و بالا بردن سطح آگاهی های مردم آن خطه برای پیوستن دوباره به سرزمین تاریخی خود یعنی ایران قطعا در بلند مدت تاثیر گذار خواهد بود.

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.