فرصت سوزی اپوزسیون به کام اصلاح طلبان یا به نفع باند احمدی نژاد ؟

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

قلم مهدی رود

مانور احمدی نژاد در مجلس با مطرح کردن سرنخ های فساد اقتصادی لاریجانی ها که با بازداشت قاضی کهریزک رو به رو گردید, با تهدیدی از سوی رئیس منتصب دولت قبل از سفر به قاهره و برگزاری جلسه شبانه صادق لاریجانی با علی خامنه ای به آزادی زودهنگام و بازگشت به کار! سعید مرتضوی انجامید . سبک انگاری ست اگر بر آن باشیم که احمدی نژاد در صندوقچه ناگفته های خود بسته های شنیدنی ارزشمندی برای تخریب و خلع سلاح افراد و جریان های رقیب در کمین نشستهِ باند خود, نداشته باشد . اسناد و ناگفته هایی که حتی می تواند گریبان خود سلطان ! [ علی خامنه ای ] را هم بگیرد و او را بیش از آنچه که مشاهده می شود به انفعال بکشاند . اما این نکته همواره نقل محافل سیاسی بوده و هست که چرا احمدی نژاد با وجود انکه می داند نهایتا تا پنج ماه آینده بر مسند دولت نخواهد بود و بعد از دو دوره متوالی ناگزیر باید ترک قدرت کند و کنار برود چرا اینگونه به آب و آتش می زند و هر روز بحران تازه ای را برای اصول گرایان و بازی گردانان بیت رهبری رقم می زند ؟

عموما دو نظریه برای پاسخ به این سوال مطرح می گردد که به تصور می رسد نسبت به تئوری های دیگر صاحبنظران قابل تامل بیشتری باشد .

اول – اینکه احمدی نژاد با پیش گرفتن روش تهدید و تهاجمِ باندهای باندهای رقیب, از افشاگری گرفته تا اخلال در برگزاری انتخابات آینده سعی بر آن دارد عزم شورای نگهبان برای رد صلاحیت کاندید مورد نظر خود را خنثی کند .

دوم – اما تئوری بعدی می گوید احمدی نژاد بر آن است که با اینگونه رفتارهای سیاسی غیرقابل پیش بینی در آستانه پایان عمر دولت , صحنه گردانان نظام را وادار کند که عدم کفایت سیاسی او را به جریان انداخته و برکنارش کنند . درباب این نظریه که به اعتقاد نگارنده ملموس تر به نگاه می آید نکته ای نهفته که پیروان باند احمدی نژاد به خوبی از آن آگاهند . این طیف مطرودِ رهبر حکومت , به خصوص در یکسال اخیر در تلاش بوده اند تا با تقسیم پول هر چند به صورت مقطعی بین طبقات فرو دست و جماعت حاشیه نشین شهرها , اینگونه تلقین کنند که[ احمدی نژاد هدفی جز کمک به اقشار محروم و آسیب پذیر جامعه نداشته است , اما باندهای قدرت و صاحب نفوذ در بیت رهبری فرصت امان ندادند و با سنگ اندازی نگذاشتند که وی به شعارهایش جامه عمل بپوشاند ]. القائ چنین ذهنیتی دو دستاورد می تواند برای جریان احمدی نژاد داشته باشد .

1-    طیف حامی دولت کنونی با این رویکرد می تواند احمدی نژاد را در صورت تداوم نظام , کماکان برای دور بعد انتخابات یعنی سال 96 , به عنوان یک گزینه بالقوه مطرح نماید

2-    اینکه اگر تغییر و تحولات داخل کشور از پس تشدید بحران های جاری به سقوط نظام بیانجامد باز هم باند حامی احمدی نژاد به واسطه قهرمان سازی از وی در مقابل جریان های مافیایی [ که خود قسمتی از آن است ] و روحانیون تندرو مسلط بر نظام , پیش روی طیفی از مردم که هنوزاو را در مسیر عدالت خواهی, منجی خود می پندارند , به عنوان شخصی که اکنون می تواند با محیا شدن زمینه و بستر لازم اهداف خود را پیاده کند اینگونه دست به اپوزسیون سازی از وی خواهند زد تا ماهی خود را از آب گل آلود بگیرند .

نکته مهم دیگری که به اعتقاد نگارنده در کنار موارد مطروحه می بایست مورد توجه قرار گیرد تحرکات پشت پرده اصلاح طلبان در شرایط کنونی ست , در حالی که تاثیر تحریم ها از یک سو و جدال احمدی نژاد با اصول گرایان  از سوی دیگر علی خامنه ای و سردمداران نظام را به انفعالی سخت کشانده که اگر اپوزسیون واقعی در خارج از ایران می توانست از این فرصت بهره جوید و اتحادی که تا کنون به دلیل پافشاری طیف های مختلف بر سر ایدئولوژی و مواضع خود نا ممکن گردیده , نقش بسزایی در سازمان دهی هسته های اجتماعی و هدایت آنها داشته باشد , اما افسوس که با فرصت سوزی ما این اصلاح طلبان دوستدار نظام هستند که با تحرکات خود در کمینند تا با به قدرت گرفتن, به تداوم حکومت یاری رسانند .

تاکید چند باره محمد خاتمی بر برگزاری انتخابات آزاد [ که اصلاح طلبان هم سهمی در آن داشته باشند ] از سوی حاکمیت و باز کردن فضا برای آنان و مواضع تازه حزب مشارکت و مجاهدین انقلاب اسلامی برضرورت قانون گرایی و انتخابات مورد دلخواه اصلاح طلبان درچارچوب نظام باعث گردیده این طیف , با وجود مورد هجمه قرار گرفتن گاه و بیگاه از سوی جریان نظامی – امنیتی حاکم, باز هم اشتیاق بازگشت به قدرت را نتوانند پنهان کنند , این امر آنجا نمود بیشتری پیدا می کند که اصلاح طلبان خارچ از ایران شروع به نسخه پیچی برای به اصطلاح درمان درد خودکامگی رژیم می کنند .

« اکبر گنجی » در مطلبی اخیرا به همین موضوع استفاده از فرصت ها برای نقش بیشتر اصلاح طلبان در آینده قدرت نظام پرداخته و در جایی از نوشتار خود هاشمی رفسنجانی را به عنوان شخصی مطرح می کند که می تواند تجمیع آراء اصلاح طلبان را منجر گردد و مورد حمایت آنان برای در دست گیری سکان ریاست دولت آینده باشد . جناب گنجی می نویسد : « هاشمی اگر ذره ای سودای آزادی و دموکراسی نداشته باشد اما انسان زخمی شده ای است [ از پس آنکه از سوی علی خامنه ای طرد شده و به کنار رانده شده ] اینجاست که پرواضح است ماهیت اصلاح طلبی در بهترین شکل خود نه دنبال آزادی و دموکراسی بلکه تنها قصد آن دارد که این طیف را به قدرت از دست رفته خود بازگرداند . « البته یادمان نمی رود اکبر گنجی همان فردی است که با طرح و افشای ابعاد قتل های زنجیره ای و عالی جناب سرخ پوش به نقش هاشمی در نقشه از میان برداشتن روشنفکران و نویسندگان در آن سالها پرداخته بود »

اینکه در اوضاع اسف بار کنونی تا به کی اپوزسیون مدعی دموکراسی درجهت اتحاد همه گیر از باور ها و خواست های کوچک خود برای رسیدن به به هدفی بزرگتر خواند گذشت , پرسشی است که همچنان پابرجاست تا به سوختن فرصت های ارزشمند بیانجامد .

 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.