amin movahedi 01

از پدر هیچ بچه بازیگوشی دفاع نکنید

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

amin movahedi 01

amin movahedi 01امین موحدی

بنده معتقدم هرگز و تحت هیچ شرایطی از پدر هیچ بچه بازیگوشی نباید دفاع کرد که این امر میتواند خطرناک باشد .باور نمی‌کنید ؟حکایت مار را بخوانید تا شاید باورتان شود و از این کار خطرناک پرهیز کنید !

آقا ما یک زمانی‌ از یک پدری دفاع کردیم فردا پسرش شترق خوابوند زیرگوش ما تا آمدیم بگوییم این چه کاریه پسر آن پدر ؟ یکی‌ دیگه زد و ورقه دفاع ما از پدر مرحومشان را گذاشت جلو چشامون ! که آره تو از پدر ما دفاع کردی و حالا نمی‌تونی بزنی‌ زیرش و جایی‌ هم نمیتونی‌ شکایت ما را بکنی‌ !

 نگاهی‌ چپ اندر چپ به وجود مبارک ایشان کردم و نتوانستم جلو غلیان خونم را بگیرم منهم زدم زیر گوش حضرت آقا و گفتم مرد حسابی‌ من از پدرت دفاع کردم نه از تو ! حالا تو برو از من شکایت کن که ما اهل شکایت و این حرفها نیستیم .

 یارو همینطوری داشت با تعجب هیکل ما را  نگاه میکرد و من اینبار به جای اینکه جواب دومین شترق وی را با شترق بدهم ترجیح دادم با زبان منطق با وی سخن گویم تا شاید متوجه خطای خود شود ،لذا خدمت حضرت آقا  عارض شدم: پدر جان، من از پدرت نه به عنوان وکیل مدافع بلکه به عنوان دادستان دفاع کردم و به دلیل آنکه ایشان مهندس خوبی‌ بودند و پل و راه آهن و از این قبیل را خوب میساختند از ریاست محترم دادگاه تاریخ خواستیم که اندکی‌ در مورد جرائم سنگین دیگر وی تخفیف فرماید حالا کار بدی کردم که تقاضای اشدّ مجازات پدرتان را ننمودم؟

 آنروز در  محضر دادگاه هم گفتم این پدر، مهندس خوبی‌ است و بود لذا بیاییم به دلیل  اینکه کمی‌ تا قسمتی مردم آزار بوده ،مصنوعات وی و ساختمانهای ساخته شده وی را نیز به همراه وی خراب نکنیم و از همانجا که نیمه تمام مانده خودمان بسازیم و اگر هم قرار است این پدر را  به دلیل مردم آزاری مجازات کنیم ، خدمات مهندسی‌ اش را در نظر گیریم و با تخجفیف و احترام مجازاتش نمائیم ،خب شما بفرمائید کار بدی کردم؟

 پدر جان ،من از چشمهای پدرتان تعریف کردم این وچه ربطی‌ به راه رفتن پسرشان دارد که حضرتعالی باشید.

در حالیکه داشتم ایشان راهمینطوری نصیحت می‌کردم که گیرم پدر تو بود فاضل که اصلا هم اینطور نبود ،از فضل نداشته پدر تو را چه حاصل ؟…که حضرت آقاناگهان گفت ؛فلانی‌ من باید بروم فوتبال بازی کنم و اینو گفت و سریع رفت !…انگار نه انگار که ما داشتیم باهم دعوا میکردیم وکمی هم گفتگو! بنابر این با خودم گفتم حق این بچه بازیگوش نصیحت نبود و ای‌کاش جواب سیلی‌ دوم اش را هم با سیلی‌ میدادم نه نصیحت!

اما خب بچه هست و انشاالله او بزرگ میشود و ما یادمان میرود! 

منبع: ایران گلوبال

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.