jebheh melli 01

نامه سرگشاده به رهبران جدایی طلبان و ستیزگران مسلح علیه ایران

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

jebheh melli 01

jebheh melli 01کورش زعیم

جنگ افزار من کلک من است و سخن من است. من هرگز به روی هم میهن خود، هر چند با او مخالف باشم یا به من ستم کرده باشد جنگ افزار بدست نمی گیرم. من هرگز به روی مردم همسایه ایران جنگ افزار بدست نمی گیرم. آنها همه از خودمان هستند.

من هنگامی جنگ افزار بدست می گیرم که کسی یا دولتی علیه مرزهای میهن من اقدام کند، یا به آنها تجاوز کند. دیگر برای من مهم نیست حق با کیست، زیرا حق با تمامیت ارضی میهن من است. خانه من مقدس است و دیوارهای خانه من حد خودی و بیگانه را تعیین می کند.

برای من بلوچ و ترک و کرد و عرب و ترکمن و لر و پارس تفاوتی ندارد. همه گل های گلستان بی همتای ایران هستند. زیبایی گلستان ایران از وجود همه ماست.

وقتی شما جنگ افزار بدست می گیرید و مدعی مبارزه برای حقوق فقط بخشی از ملت ایران می شوید، بدگمانی را به سوی خود جلب می کنید. چرا فقط بخشی از ملت؟ چه کاسه ای زیر نیم کاسه است که شما فقط برای بخشی از ما مبارزه می کنید. چرا نه همه ما؟

پرسش پیش می آید که چون همه می دانیم شما قدرت مالی و جنگ افزاری لازم را برای رویارویی با یک دولت قدرتمند و مجهز را ندارید، ناچار دست به دامان دولتی بیگانه می شوید. وقتی دولتی بیگانه به شما کمک می کند، انگیزه اش چیست؟ او باید منافعی در این کارزار داشته باشد. در اینجا هم بدگمانی را به خود جلب می کنید. چه چیزی را یا چه خدماتی را به آن دولت بیگانه قول داده اید؟ اگر آن دولت بیگانه ای که از شما قدرتمندتر باشد، که بی شک هست، شما مجبور به وفای تعهدتان به او هستید، وگرنه شما را وادار می کند.

اگر از دولتهای بیگانه کمک می گیرید، به مردمی که مدعی حفظ حقوق آنان هستید خدمت نمی کنید، شما به حس قدرت طلبی یا جاه طلبی  یا ارضای کینه و عقده های خود خدمت می کنید. اگر در مبارزه مسلحانه خود موفق شوید، که امکان آن نزدیک به صفر است، آن دولت بیگانه بر شما سلطه خواهد داشت و استقلال سیاسی و اقتصادی شما را خواهد گرفت. شما که این عدم استقلال سیاسی و اقتصادی را هم اکنون هم که دارید، چرا باید برای تعویض ارباب هزینه بدهید، آنهم چنین هزینه ای دهشتناک؟ چند نفر حاضرید کشته بدهید و چند نفر حاضرید بکشید؟

اگر آن دولت بیگانه که شما از او پشتیبانی می خواهید تا بر این دولت خودی چیرگی یابید، آن دولت بیگانه به منافع ملی خود خیانت کرده خواهد بود اگر امکانات و قدرت خود برای هیچ سودی برای ملت خودش در اختیار شما بگذارد. شما جای او بودید، چنین خیانتی به ملت خود می کردید؟

ایرانی ایرانی را کشتن درست نیست. آنان که از سوی شما کشته می شوند ایرانی هستند و آنان که از نیروهای نظامی و امنیتی کشور کشته می شوند هم ایرانی هستند. همه فرزندان و برادران ما هستند. در این میان هزاران نفر آواره می شوند، بی خانمان می شوند، خانه ها خراب می شود، شهرها ویران می شوند، افراد بیگناه خانواده ها، زنان و کودکان کشته یا زخمی می شوند، همه اینها برای چه؟ شما که دستتان به آمران نمی رسد. بیایید دلایل خود را برای این مبارزه خونین و خانمان برانداز توضیح دهید و توجیه کنید، شاید ما هم جنگ افزار برگرفتیم. اگر منظورتان اصلاح یا تغییر ساختاری سیاست داخلی است، این کار با جنگ افزار عملی نمی شود، زیرا شما مشروعیت خود را، حتی در عرصه سیاست بین الملل، از دست می دهید.

آنان که قصد تجزیه کشور را به بهانه کسب حقوق بخشی از مردم یک کشور دارند، چون برای انجام این کار، که خود خیانت به مردم میهن نیاکانی تلقی می شود، باید برای انجام این مقصود از بیگانگان کمک بگیرند. حتا اگر در جنگ با میهن خود بختی برای موفقیت داشته باشند، که خواهم گفت چرا از محالات است، امثال من را که از شهروندان دلسوز برای همه مردم و مبارز مسالمت جو هستیم و بجز با قلم و سخن سر و کار نداریم، وادار خواهند کرد جنگ افزار بدست بگیریم. امثال ما دیگر سربازان جوان و معمولی نیستند.

به فرض محال موفقیت، دولت نوپایتان متکی و وابسته به بیگانه خواهد بود. خدمت به بیگانه، مردم زیر فرمانروایی شما را آزرده، سرخورده و ناراضی خواهد کرد و به اعتراضشان واخواهد داشت. شما مجبور خواهید شد برای حفظ قدرت خود و جلوگیری از ابراز نارضایتی مردم دیکتاتوری کنید، ناراضیان را سرکوب کنید و در نتیجه خشونت و فساد و استبداد بدتر از آنچه از آن گریخته اید برقرار و گریبانگیر مردم خواهد شد.  

شما به کشورهای آسیای میانه و قفقاز بنگرید که همه از کشوری مستبد و خشن و غیردموکراتیک جدا شدند. همه مردم آن کشورها تحت حکومتهای غیرانتخابی دیکتاتوری خشن و فاسد زندگی می کنند که چیزی بهتر از شرایط گذشته به مردم عرضه نمی کنند. آیا شما می خواهید بخشی از ملت ایران را به بهانه رهایی از دیکتاتوری دچار یک دیکتاتوری دیگر کنید، که طبیعتا باید خشن تر و فاسدتر باشد تا تثبیت شود؟

مبارزه مسلحانه شاید در سده های گذشته پاسخ می داد، زیرا در آن زمانها مردم برای نسلها جز دیکتاتوری و زور و فساد، روش حکومتی دیگری را نمی شناختند، و برای مردم تفاوتی نمی کرد چه کسی حکومت کند. تاریخ برایشان بجز استبداد و خشونت به بار نیاورده بود. با یک مبارزه مسلحانه یک حکومت استبدادی می رفت و یک حکومت استبدادی دیگر جای آن را می گرفت. تاریخ تکرار می شد. در آن زمان مردم از اوضاع و احوال همدیگر مانند امروز آگاه نبودند.

در کوبا یک مبارزه مسلحانه علیه یک حکومت خشن و فاسد، یک حکومت بسیار خشن تر را جانشین کرد و مردم کوبا را برای پنجاه سال تحت ستمی وحشیانه، فقر و محرومیت قرار داد.

در چین یک مبارزه مسلحانه یک نظام دیکتاتوری فاسد و خشن را برانداخت و یک حکومت به مراتب دیکتاتورتر و خشن تر را جانشین ساخت که بیش از شصت میلون نفر را برای تثبیت قدرت خود کشت و برای پنجاه سال مردم چین را تحت ستم فزاینده و فقر و محرومیت قرار داد.

در روسیه یک مبارزه مسلحانه یک نظام دیکتاتوری فاسد را برانداخت و یک حکومت هزار بار خشن تر و فاسدتر را برای هفتاد سال حاکم کرد که برای تثبیت قدرت خود دهها میلیون نفر را کشت یا به اردوگاههای کار اجباری فرستاد و ملت روسیه را در فقر و محرومیت قرار داد.

بسیاری مبارزات مسلحانه در تاریخ معاصر شکست خوردند، ولی در مسیر خود صدها هزار کشته و ویرانی بر جای گذاشتند.

اگر قصد از مبارزه مسلحانه این است که رئیس شوید، فرمانروایی کنید یا در تعیین سرنوشت کشور خود مشارکت داشته باشید که حق مسلم شماست، بیاید با ما در یک مبارزه مسالمت آمیز خردمندانه همراه شوید. ما بجای اینکه هر کدام به سویی بکشیم، نیروها را همگام و کارآمد کنیم که نه تنها شما بلکه همه ملت ایران بتواند بدون هیچ تبعیض و ممنوعیت یا موانع دیگر شایستگی خود را به نمایش بگذارد.

آیا شما می خواهید یک کاستروی دیگر باشید و مردمی را برای دهها سال اسیر بگیرید؟ آیا شما می خواهید استالینی دیگر باشید و مردمی را برای دهها سال در ترس و خفقان نگه دارید؟ آیا شما می خواهید یک مائوی دیگر باشید و مردمی را برای دهها سال وحشت زده و فقیر نگه دارید؟

چرا گاندی نباشید؟ چرا ماندلا نباشید؟ چرا آن سان سوچی نباشید؟

ما هم به عنوان یک شهروند ایرانی مانند شما درد داریم و در پی آزادی، برابری و دموکراسی هستیم. ما تهدید می شویم، زندان می رویم، شکنجه می شویم، تجاوز می شویم، و کشته می شویم؛ ولی هرگز دست به اسلحه نمی بریم. زیرا آنگاه ما با آنان تفاوتی نخواهیم داشت، زیرا اراده یک ملت بسیار قدرتمندتر از اسلحه سخن می گوید.

شما که راه مبارزه مسلحانه را در پیش گرفته اید و در پس ذهنتان اندیشه جدا سازی بخشی از ایران به عناوین ظاهری مختلف لانه کرده، چه الگویی را در ذهن دارید؟

آیا الگوی شما مبارزان باسک در اسپانیاست؟ شاید ایرلند شمالی باشد، یا الگوی تامیل ها در سری لانکا، یا چچن ها در روسیه؟ پیشه وری و غلام یحیی در آذربایجان؟ کدام مبارزه مسلحانه را در تاریخ معاصر می شناسید که موفق بوده آزادی را برای مردمی به ارمغان بیاورد؟ آیا حاضرید کمکهای مالی و تسلیحاتی القاعده و امثال آنها را بپذیرید؟ یا کمکهای برخی دولتهای دیگر را که برای هدفهای بلندپروازانه خودشان از شما استفاده ابزاری می کنند؟

والاترین مبارزه ای که می توانید پیگیری کنید اینست که همچنان ایرانی باشید. ایرانی بودن بزرگترین دشمن دیکتاتوری هاست و آنان را به زانو درخواهد آورد. من این را باور دارم. اسلحه را زمین بگذارید و کار ما مبارزان درون ایران را دشوار نکنید. زیرا شما بسیاری از جوانان پاک و میهن پرست ایران زمین را با اتهامات چون یاغی گری یا گرایش فکری یا همکاری با شما به محدودیت و زندان و مرگ مبتلا می کنید. آنان از صحنه مبارزه سیاسی صلح جویانه خارج می شوند و ما تنهاتر می شویم.

خوشبختانه، ما اکنون آثاری از خردمندی و بازگشت به میهن در برخی گروههای پیشتر مسلح می بینم که باورم را به قدرت سرشت ایرانی بودن افزوده است. بیانیه گروه پژاک که اسلحه را زمین گذاشته اند و قصد ورود به مبارزه سیاسی دارند و بیانیه مشترک کموله و حزب دموکرات کردستان دلمان را روشن کرده که مبارزه مسلحانه را کنار گذاشته شده و از این پس در چارچوب یک منشور حق طلبانه و دموکراتیک با حفظ تمامیت ارضی ایران که برای همه ما مقدس است فعالیت خواهند کرد. ما انتظار اینگونه برخورد میهن گرایانه را از همه گروه های ناراضی و خشمگین از تبعیض و محرومیت داریم. بیایید دست ها را به سوی یکدیگر دراز کنیم و آنها را بفشاریم و به جهان نشان بدهیم و ثابت کنیم که چه ملت بزرگ و با فرهنگی هستیم. همبستگی ما برای حفظ ایران، کشورهای بیگانه ای را که در تخیلات بیمارگونه خود قصد آسیب زدن به میهن بزرگ ما را دارند خنثی خواهد کرد، و ما با هم ایرانی خواهیم ساخت که در آزادمنشی و پیشرفت جهان را به ستایش وادارد.

کورش زعیم

عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران

تهران – 17 شهریور 1391

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.