manoto 02

از صدا و سیمای جمهوری اسلامی تا شبکه من و توی سلطنت طلبان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

manoto 02

manoto 02رضا رحیمی

فرض کنید صدا سیمای جمهوری اسلامی قرار است مستندی درباره جنبش سبز یا به قول خودش فتنه سبز بسازد. چگونه این کار را انجام می دهد؟ جواب ساده است، و همگان تا حدودی با شیوه های پروپاگاندای جمهوری اسلامی آشنا هستند: این مستند با جعل واقعیات این پیام را به مخاطب منتقل خواهد کرد که  آنهایی که به خیابان آمدند مشتی اراذل و اوباش بودند که بانک ها را آتش می زدند، مغازه ها را تخریب و غارت می کردند، خرابکار بودند، مسلح بودند، ناامنی ایجاد کرده بودند، به انگلیس و آمریکا و اسراییل وابسته بودند و غیره و ذلک.

در مقابل، نظام را نشان می دهد که بسیار «منعطف» برخورد کرده است. سربازانی را نشان می دهد که سعی می کنند با مردم مهربانانه برخورد بکنند. رهبر حکومت را نشان می دهد که قلبش جریحه دار شده و می گوید حتی اگر عکس مرا پاره کردند شما با آنها برخورد نکنید و …  به این ترتیب هدف این مستند این خواهد بود که متن اصلی این اعتراضات را پنهان کند و حاشیه ها را با متن عوض بکند تا حکومت را تطهیر نماید و معترضین را بدنام و شرمسار کند. و اگر دستش رسید معترضان را به جرم فساد فی الارض دستگیر، زندانی و اعدام نماید. این «مستند سازیها» محدود به جمهوری اسلامی نمی شود، و اگر به سوریه اسد یا مصر مبارک یا لیبی قذافی هم بروید همین شیوه را با تغییراتی می توانید مشاهده کنید.

با الهام از همین شیوه تبلیغاتی، شبکه من و تو برای تطهیر نظام شاهنشاهی دست به ساخت مستندی میزند به نام «از تهران تا قاهره». ساخت این فیلم بر اساس همان روایت کلی بود که در بالا توضیح داده شد، و هدفی که دنبال می کرد جابجا کردن متن و حاشیه وقایع قبل از انقلاب 57 بود: تصاویری که از معترضین نشان می داد جمعی آشوبگر بودند که تخریب می کردند و می شکستند و حرفی برای گفتن نداشتند؛ مسلح و وابسته به کشورهای خارجی بودند. همچنین، این مستند با سانسور کردن واقعیات، تنها سربازانی را نشان می داد که نه تنها نمی زدند و نمی کشتند، بلکه بسیار مهربان در کنار خیابان ایستاده بودند و مردم معترض بدون اینکه آسیبی ببینند از کنارشان رد می شدند. شاهی را نشان می داد که صدای انقلاب مردم را شنیده بود و مردمی که منطقی برای گفتگو نداشتند. خلاصه آنکه در قضاوت تاریخی که این مستند انجام داد مردم محکوم و خانواده سلطنتی تبرئه شدند. البته چون دست سازندگان و سفارش دهندگان این اثر از مردم و معترضین کوتاه است، مردم را زندانی و اعدام نمی توانستند بکنند، ولی تا توانستند آنها را سرزنش کردند؛ سرزنش به خاطر آواره کردن یک دیکتاتور و خانواده اش!

از تهران تا قاهره «مستند»ی سفارشی بود که وجه «بی طرفی» آن کاملا مخدوش بود؛ و از آنجا که واقعیات را آنگونه که بود مستند نکرده بود، از بکار بردن نام «مستند» برای آن ابا دارم. این مستند بیش از آنکه برداشتی تاریخی از فضای آن دوران به دست بدهد، تحریفی تاریخی بود برای تطهیر نظام شاهنشاهی؛ و بیش از اینکه روایتی تاریخی باشد، درد دل های  ملکه ای بود که آواره شده بود.

چه می گوییم؟! اصلا قرار نبود که مستند تاریخی باشد! اگر قرار بود مستندی تاریخی باشد، از میان همه چرایی ها و علت و معلول های انقلاب، حلقه آخر زنجیر انقلاب (حد فاصل آوارگی شاه و خانواده اش تا مرگ او در قاهره) انتخاب نمی شد؛ مگر اینکه هدف این بوده باشد که احساسات مخاطب را برانگیزد و با تکیه بر همین احساساتِ برانگیخته، شاه سابق را از چند دهه حکومت دیکتاتوری اش تبرئه کند و مردم را برای برانداختن و آواره کردنش سرزنش و محکوم نماید.

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.