nikahang kowsar 01

نیمه پنهان نیک‌ آهنگ کوثر به استناد مثنوی تاخیر شده ایشان

این مطلب را با دوستانتان به اشتراک بگذارید :

nikahang kowsar 01

nikahang kowsar 01امین موحدی 

آقای نیک‌ آهنگ کوثر طی‌ نوشته ای‌ تحت عنوان “مدتی این مثنوی تاخیر شد” از ارتباط خود با مهدی هاشمی‌( تا حتا کمی‌ بعد از تاسیس سایت خود نویس )پرده برمی‌دارد .البته توضیحات نیک‌ آهنگ در وبلاگ خود به شکلی‌ است که گویا نیک‌ آهنگ به هیچکدام از خواسته‌های مهدی هاشمی‌ تن در نداده است اما بایدگفت که با دقت در مطلب ایشان بدون آنکه بخواهم اظهار نظر شخصی‌ در این مورد داشته باشم و تنها با استناد به نوشته خود ایشان به راحتی‌ میتوان به همکاری وی با مهدی هاشمی‌ درمقاطعی طولانی حتی پس از خروج کوثر از ایران پی‌ برد . 

قبل از پرداختن به توضیحات نیک‌ آهنگ کوثر، طرح دوسوال اساسی ضروری بنظر میآید اول اینکه چرا آقای نیک‌ آهنگ از نشر چنین به قول خود افشاگری مهم علیه مهدی هاشمی‌ و درخواستهای وی از خود، در سایت خود نویس خودداری کرده و موضوع را تنها در وبلاگ خویش منعکس نموده است ؟مگر غیر از این است که هر مطلبی علیه مهدی هاشمی‌ با آب و تاب فراوان در خودنویس چاپ میشود؟ 
و سوال دیگر از آقای نیک‌ آهنگ این است که با توجه به شرایط سخت استخدامی در دوایر دولتی ایران و وجود فیلترهای سخت برای اینکار ، استخدام ایشان در سازمان بهینه سازی سوخت چگونه میسر شده و آیا مهدی هاشمی‌ کمکی‌ به وی در این راه کرده یا نکرده است؟ 
آقای نیک‌ آهنگ در ابتدای مطلب خویش تحت عنوان “مدتی این مثنوی تاخیر شد”آورده اند:”اولا، توضیح بیشتر را باید آقای حمزه کرمی بدهد، که چه فشاری از جانب او به بهزاد افشاری (نه علی افشاری) و همسر من و همکارانشان در موسسه‌ای که فعالیت می‌کردند وارد شد که برای رفع آن فشار ترجیح دادم برای یکی از معدود دفعات خودسانسوری کنم. اما من در کانادا بودم و آنها در ایران.” 
اگر سانسور در نزد آقای کوثر جایی‌ ندارد مگر دفعات معدود! پس چرا ایشان در رابطه با همین مطلب ،اقدام به سانسور نموده وترجیح داده اندچنین مطلب مهمی در ارتباط با ارتباطش بامهدی هاشمی‌ به جای چاپ در سایت نسبتا پر خواننده ای‌ نظیر خود نویس در جای خلوتی مانند وبلاگشان چاپ شود؟! 
ایشان در قسمت دیگری از مثنوی تاخیر شده خودآورده اند:” این وبلاگ را در سال ۱۳۸۳ راه انداختم و خاطراتم را در آن نوشتم. به بخش بهینه‌سازی که رسیدم، به برخی چیزهایی که ممکن بود به مذاق کرمی و مهدی هاشمی خوش بیاید اشاره کردم.” 
با این حساب ،آقای کوثر به قول خودشان حتا پس از خروج از ایران نیز مدتی‌ باب میل آقای هاشمی‌ مینوشته اند .چرایی این موضوع را باید از خود ایشان پرسید گرچه در ادامه مطلب شاید به چرایی آن برسیم. 
کوثر در قسمت دیگری چنین نوشته است:”همان زمان، زمستان سال ۱۳۸۳، حمزه کرمی به من در کانادا تلفن کرد و گوشی را به دست مهدی هاشمی داد و مهدی از من خواست که از پدرش حمایت کنم و تاکید کرد که اگر پدرش رئیس جمهوری شود، شرایط بازگشت مرا فراهم خواهد کرد.” 
این قسمت فارغ از اثبات این موضوع که ایشان حتا پس از خروج از ایران با مهدی هاشمی‌ در ارتباط بوده ،نکته ای‌ در خود دارد و آن اینکه چرا باید مهدی هاشمی‌ برای رسانیدن پدرش به ریاست جمهوری دست به دامان یک کاریکاتوریست شود !؟این مطلب بیشتر به طنز شبیه است تا حقیقت ،مگر آنکه بر اساس سوابق ارتباط میان این دو یعنی‌ نیک‌ آهنگ کوثربا مهدی هاشمی‌ ،مگوهای دیگری مطرح بوده که نیک‌ آهنگ از پرداختن به آنها سر باز میزند .بنابر این ارتباط مهدی هاشمی‌ با نیک‌ آهنگ به دلیل طلب کمک وی از نیک‌ آهنگ برای پیروزی پدرش در انتخابات ،محلی از اعراب ندارد و این ادعا از سوی نیک‌ آهنگ کوثرمردود است. 
ایشان در نبد ۳ بخش نکات نوشته اند:”۳- اختلاف عمده من با مهدی هاشمی بر سر اطلاعات نادرستی بود که به رسانه‌ها می‌داد، همینطور اطلاعاتی در باره ثروت رهبری جمهوری اسلامی که با واقعیت جور در نمی‌آمد” 
بالاخره دلیل اصلی اختلاف نیک‌ آهنگ کوثربا مهدی هاشمی‌ روشن شد ! اختلافشان بر سر خامنه ای‌ بوده،ازدید مهدی هاشمی‌ ،خامنه ی‌ فاسدبوده اما نیک‌ آهنگ خلاف این نظر را داشته است. اختلاف عمده دیگری باهم نداشتند جز همین موضوع کوچک که کوثر آنرا اختلاف عمده عنوان کرده است! 
آقای نیک‌ آهنگ ،چرا هیچگاه نخواسته اند مطلبی در مورد ثروت خانواده خامنه ای‌ و فساد آنها بنویسند . 
نیک‌ آهنگ ادعا می‌کند ادعای مهدی هاشمی‌ در مورد ثروت خامنه ی‌ بی اساس است اما اشاره نمیکنند که از کجا به این نتیجه رسیده اند؟ 
همگان می‌دانیم که نیک‌ آهنگ یکی‌ از اولین و مصر‌ترین افرادی می‌باشد که سعی‌ داشت موضوع اعدامهای دهه شصت را به نوعی به آقای موسوی گره بزند ، آیا فساد و ثروت خامنه ای‌ مستندتر است یا نقش موسوی در اعدامهای دهه شصت ؟بااینکه تابحال هیچ مدرکی‌ از سوی هیچ منبعی در مورد نقش موسوی در آن اعدامها ارائه نشده اما آقای نیک‌ آهنگ هنوز هم که هنوز است در آن مورد نقش میزند و می‌نویسد وبرعکس ،درخصوص موضوعی که اظهر من الشمس است یعنی‌ فساد خامنه ای‌ ساکت شده و مدارک و ادعاها را بی‌ اساس عنوان می‌کند! آیا خامنه ای‌ خط قرمز نیک‌ آهنگ است؟ 
ایشان در بند ۵ بخش نکات، مواضع جالب دیگری را مطرح میفرمایند بدین مضمون”۵- با مساله پرونده مهدی هاشمی در کانادا آشنا شدم، اما تا زمانی که خودم مدیریت رسانه‌ای را بر عهده نگرفتم، تحقیقی هم در باره‌اش نکردم.” 
از آقای نیک‌ آهنگ می‌پرسم آیا برای تحقیق یک موضوع و انتشار نتایج آن، نیاز به رسانه‌ ای‌ همچون خودنویس است وآیا نمی‌شد تحقیق فرمایند نتیجه آنرا در همان وبلاگشان منتشر کنند؟چگونه است که آقای نیک‌ آهنگ برای انتشار تحقیقی نادرست همچون ارتباط ثابتی با رضا پهلوی منتظر تولد خود نویس و صاحب رسانه‌ شدن نمیمانند وباعجله آنرا در وبلاگ خودمنتشر میکنند اما در مورد آقای مهدی هاشمی‌ منتظر میمانند تا رسانه دار شوند؟ 
آیا دلیل تعویق به اصطلاح افشای مهدی هاشمی از سوی کوثر، امیدواری وی به مهدی هاشمی‌ نبوده است؟و شاید صلاح نبوده در آن موقعیت ،پل ارتباط کارتونیستی تازه پناهنده شده به خارج با مهدی هاشمی‌ ثروتمند خراب شود! 
نیک‌ آهنگ کوثردرادامه مثنوی خود ودر بند ۷ بخش نکات نوشته اند”۷- آقای هاشمی چند مورد درخواست هم از من داشت. یکی پیدا کردن یک روزنامه‌نگار که قابل اعتماد باشد و ایشان برایش مسائل را بازگو کند و روزنامه‌نگار هم بنویسد، من این روزنامه‌نگار را به آقای هاشمی معرفی کردم وماجرا را از سر خودم برداشتم.” 
این قسمت نیز علاوه بر اثبات تداوم ارتباط نیک‌ آهنگ با آقای مهدی هاشمی‌، نه تنها یک نکته مهم و تکان دهنده بلکه فاجعه ای‌ در خود دارد و آن اینکه آقای نیک‌ آهنگ در استخدام مزدور برای آقای مهدی هاشمی‌ با وی همکاری کرده است و به قول خود ایشان،یک روزنامه نگار را،جهت قلم به مزدی به مهدی هاشمی معرفی‌ نموده است. 
آقای نیک‌ آهنگ کمی‌ بالاتر ،آنچنان با قاطعیت از رد در خواست مهدی هاشمی برای همکاری با خودسخن میگوید ،و تنها چند سطر پایین تر با فراموش کردن آنچه که در بالا عنوان کرده می‌نویسد که برای آقای مهدی هاشمی‌ روزنامه نگاری یافته و به وی معرفی‌ کرده که کمک حالش باشد! 
در پایان مثنوی آقای نیک‌ آهنگ کوثر می‌خوانیم: 
“آقای حمزه کرمی که گفته بود کسی مثل من که حاضر نیست به خاطر مجموعه روابط سیاسی، به گروهی یا فردی تعلق داشته باشم، هرگز قابل اعتماد سیاسیون به عنوان “ابزار” نخواهم بود.” 
معنی‌ این گفته آقای کرمی آیا غیر از این است که نیک‌ آهنگ کوثر ابزاری سیاسی در دست یک گروه خاص و در اینجا باند رفسنجانی بوده است اما ابزاری غیر قابل اعتماد ،البته از نظر آقای کرمی؟ 
اینک مجبوریم تعریفی‌ از ابزار سیاسی غیر قابل اعتماد ارائه دهیم بدون آنکه خواسته باشیم موضوع را به نیک‌ آهنگ تعمیم دهیم. 
در اصطلاح سیاسی و افکار عمومی سیاسیون ،افراد ابزار سیاسی‌ شده ای‌ که یا دو جانبه کار کنند یا به دنبال باج گیری از گروه وابسته باشند را ابزارهای سیاسی غیر قابل اعتماد می‌نامند. 
اینجانب هرگز مطلبی در مورد آقای نیک‌ آهنگ کوثر ننوشته‌ام که بدون استناد به سخنان خود ایشان باشد و قصد هم ندارم در آینده چنین کاری نمایم لذا منتظر فرمایشات و نوشته‌ها وسرایش مثنویهای جدیدایشان می‌مانم. 

مطالب مرتبط با این موضوع :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Layer-17-copy

تمامی حقوق این وبسایت در اختیار مجموعه رنگین کمان بوده و استفاده از محتوای آن تنها با درج منبع امکان پذیر می باشد.