سحر نیازی
آنچه تا به حال از زبان مردان شنیده ایم : “زن کلمه ای که هزاران معنی در آن نهفته است .کلمه ای که نهان و آشکارش با هم فاصله دارد. فاصله به معنی متضاد بودن نه بلکه به معنای ان که بعضی وقتها نهان بودن بهتر از اشکار بودن است. نگفتن حرفی بهتر از گفتن آن است. زن یعنی همه چیز…….”
اما بیایم یک دقیقه واقع گرایانه بیندیشیم: واقعیت این است که زن بودن خیلی سخت است. چراکه اینطور تصور می شود که زن تنها متعلق به خود نیست. زن سرشار است از فداکاری، دلسوزی، پاکی، خوبی، مهربانی، صداقت و وفاداری تا ابد.
اما زن انسان است و در درجه ی اول به خود تعلق دارد. زن فقط مادر نیست. زن مثل نیمه ی دیگر جامعه انسانی ست که می اندیشد، خواسته هایی دارد، گاه خودخواه است و گاه دیگر خواه. گاه آرام است و گاه خشمگین. گاه می بخشد و گاه سرشار از کینه است و قطره ای از آن دریای بخششی که مردان از آن دم می زنند را نمی تواند در وجود خود پیدا کند.
مثل هر انسانی از خطا مصون نیست. واقع بین باشیم. نه آنقدر زن را بالا ببریم که از حریم انسان خاکی دور شود و دست نیافتنی، و نه آن قدر کوچک کنیم که اختیار و انتخاب نداشته باشد.
این ادبیات هزل را چه کسی وارد ذهن مرد شرقی کرده است که: زن یعنی از خود سوختن برای نسوختن دیگری، یعنی خندیدن برای خنداندن دیگری، یعنی گریه نکردن برای قطع گریه دیگری، یعنی داشتن دل پر و نفهمیدنِ دیگری، یعنی درد کشیدن و لذت بردن دیگری. یعنی هزاران بار خرد شدن و بالا بودن دیگری؟
مسئلۀ برابری زن و مرد کلاف سردرگمی ست که سرنخ آن در یک نکته نهفته است: قدرت! آنچه در طول تاریخ بر سر آن جنگ ها برپا شده است و هدف و آمال چه بسیار زیاده خواهان بوده و هست. بنابراین صحبت از برابری برای آنان محلی از ارعاب ندارد، هیچ معنایی ندارد.
اگر واقع بینانه و به دور از خودخواهی بیندیشیم جهانی که مردان و زنان در آن برابر و هم شان هستند، جهانی زیباتر خواهد بود و سرشار از آرامش و بالندگی. جهانی که هیچکس در آن تحقیر نمی شود، هیچ کس کنترل نمی کند و مورد کنترل قرار نمی گیرد. هر انسانی حق انتخاب دارد.
می دانم که از رویاهایم حرف می زنم اما بد نیست گاه برای دور شدن از واقعیت های تلخ و گزندۀ دنیای پیرامون خود، به رویا پناه بریم.
به امید روزی که رویاها به واقعیت بپیوندد.
سحر نیازی
سوم مارس ۲۰۱۲